رقابت انتخاباتی بارسلونا در تاریخ 18 جولای 2015 صورت گرفت و طی رقابتی سنگین، خوزه ماریا بارتومئو با اختلافی قابل توجه توانست رقیب اصلی و جنجالی‌اش یعنی خوآن لاپورتا را شکست دهد و رسما به عنوان مدیر باشگاه در فصل 16-2015 آغاز به فعالیت نماید.

گروه ورزشی مشرق- انتخابات بارسلونا در روز 18 جولای 2015 نتیجه را مشخص ساخت. از میان 4 کاندیدای مورد نظر، خوزه ماریا باتومئو که پیشتر استعفا داده بود تا دوباره در انتخابات ریاست باشگاه شرکت کند، موفق شد که با کسب بیشترین آراء به عنوان مدیر جدید باشگاه انتخاب گردد. تیم فوتبال بارسلونا فصل قبل را به عنوان یکی از موفقترین فصول فوتبالی خود پشت سر گذاشت، اما چالش‌های باشگاه در سطح مدیریتی را نمی‌توان نادیده گرفت. ساندرو راسل، به خاطر رعایت نکردن قوانین مربوط به خرید بازیکنان جوان خارجی (نیمار)، به دادگاه احضار شد و بارسلونا رسما از سوی فیفا تا ژانویه 2016 از خرید جدید محروم گردید. راسل که خود زمانی معاون خوآن لاپورتا بود، مجبور به کناره‌گیری شد و معاون وی یعنی بارتومئو ریاست باشگاه را بر عهده گرفت. لذا، برای درک بهتر موضوع به سراغ حواشی پیرامونی می‌رویم:



بارتومئو 52 ساله/ لاپورتا 52 ساله

نتیجه نهایی انتخابات ریاست باشگاه که با حضور بیش از 44 هزار شرکت‌کننده برگزار شده بود، در روز 18 جولای 2015 اعلام شد و بدین شرح بود: خوزه ماریا بارتومئو با 54.63 درصد (25823 رای) برنده اعلام شد، و خوآن لاپورتا 33.3 درصد (15 هزار و 615 رای)، آگوستی بندیتو با 7.16 درصد (3 هزار و 385 رای)، و تونی فریزا با 3.70 درصد (یکهزار و 750 رای) در رده‌های بعدی قرار گرفتند.


سه مدیر اخیر

1. خوآن لاپورتا
کسی در سال 2003 باور نمی‌کرد لاپورتا برنده انتخابات ریاست باشگاه شود. اما وعده جاه‌طلبانه او مبنی بر خرید دیوید بکهام از منچستر یونایتد موجب اعتماد شرکت‌کنندگان به او شد. خرید دیوید بکهام به واقعیت تبدیل نشد و علاوه بر آن لاپورتا دوره اول خود را با ناکامی پشت سر گذاشت. وقتی بکهام رسما به رئال مادرید پیوست و این حریف بزرگ موفقیت‌های بسیاری را با این فوق ستاره انگلیسی به دست آورد، طرفداران بارسلونا آنقدر خشمگین شدند که در بهترین حالت فحش و ناسزا نثارش کردند و در بدترین حالت او را تهدید به مرگ کردند.



اما این لعنت و نفرت چندی بعد با انتقال رونالدینیو به بارسلونا، تبدیل به محبت شد. با ورود کارلوس پویول، ژاوی، ویکتور والدس، دکو، و ساموئل اتوئو، بارسلونا عملا موفقترین دوره تاریخ خود را سپری کرد. به همین دلیل، طرفداران بارسلونا لاپورتا را نماد تیکی تاکا می‌دانند.

2. ساندرو راسل
راسل معاون لاپورتا و از دوستان نزدیک او بود. او موفق شد در سال 2010 با کسب 60 درصد آرا، پس از پایان دوران ریاست لاپورتا، رسما به عنوان سی و نهمین رییس تاریخ بارسلونا بر کرسی مدیریت بنشیند. وقتی راسل استعفا داد، لاپورتا را به کارشکنی علیه برنامه‌هایش در بارسلونا محکوم کرد وحتی در کتاب خود به شدت وی را تقبیح کرد. راسل، مدیر محبوبی نبود. در دوره سه ساله ریاست او، بارسلونا فقط دو لالیگا، یک کوپا دل ری، یک جام باشگاه‌های جهان، و یک چمپیونز لیگ را بدست آورد.



3. خوزه ماریا بارتومئو

وی که معاون راسل بود، با رسوائی خرید نیمار و استعفای راسل، به ریاست باشگاه رسید و آغاز کارش مصادف شد با قضایای دادگاه مربوط به تخلف بارسا و در نهایت جریمه این تیم. اما بارتومئو نشان داد که باشگاه و نیازهایش را به خوبی می‌شناسد. او طی مدت یک سال موفق شد که سه گانه (لالیگا، کوپا دل ری، و چمپیونز لیگ) را به خانه بیاورد.




پشت پرده انتخابات 2015
انتخابات 2015 ریاست باشگاه، حواشی خود را داشت. 5 کاندیدا در این انتخابات شرکت کردند که از این جمع، 2 نفر آنها امید اول پیروزی بودند. لاپورتا، به طرفداران قول بازگرداندن گوآردیولا را داد و بارتومئو وعده خرید پل پوگبا. حتی مطرح شده که مسی اعلام کرده که در صورت پیروز شدن بارتومئو، این باشگاه را ترک خواهد کرد.



چهار کاندیدا از راست به چپ: تونی فریزا، خوآن لاپورتا، خوزه ماریا بارتومئو، آگوستی بندیتو

اندی وست خبرنگار بخش اسپانیای خبرگزاری بی بی سی در گزارش 17 جولای خود، خبر از فضای به شدت سیاسی بارسلونا و زد و بند سیاسی و رابطه‌ای دو کاندیدای مطرح با لابی‌های خودشان داد. وی، البته اشارات بسیار کوچکی داشت. از دید وی، بارتومئو امید اول پیروزی بود. چرا که او با اعضای قدیمی و دانه درشت باشگاه بسته است. پیرمردهای خسته و محافظه‌کار قدرتمندی که به شهرت جهانی باشگاه هیچ اهمیتی قائل نیستند و درگیر تئوری توطئه در مقابل رقیبی چون رئال مادرید هستند. آنها اصلا نسبت به لاپورتا دید خوبی ندارند چرا که معتقدند او یک بار دیگر باشگاه را درگیر بدهی سنگین خواهد کرد.

هر چهار کاندیدا (وحتی لاپورتا که وعده بازگرداندن پپ را داده بود) در جریان انتخابات به شدت بر روی حفظ لوئیز انریکه تاکید کردند. مسئله کسب "سه گانه" در فرهنگ بارسایی‌ها بسیار مهم است. به همین دلیل، لاپورتا از این حیث بسیار مورد توجه بود و بعد از او بارتومئو قرار داشت. دو کاندیدای دیگر که بیشتر نقش نمایشی داشتند.



لاپورتا که در 8 می 2008 پپ گواردیولا را به عنوان مربی به بارسلونا آورد و عملا تا سال 2010 که بر راس قدرت بود طلایی‌ترین دوران تاریخ باشگاه را به ارمغان آورد تا جاییکه که به آن لقب "موفق‌ترین باشگاه تاریخ فوتبال" را دادند، از حمایت یوهان کرایف که محبوبترین شخصیت تاریخ باشگاه است و اریک آبیدال -دفاع فرانسوی سابق تیم- که به خاطر مبارزه با سرطان نزد هواداران بسیار محبوب است، برخوردار بود و دل به طرفداران گرم کرده بود. از طرفی آمار و اسناد موجود، نشان از وابستگی وی به حمایت لابی اسراییل داشت اما این وابستگی را تنها به لاپورتا نمی‌توان اطلاق داد. اصولا در باشگاه بارسلونا، سیاست کلی بر حفظ روابط حسنه با اسراییل است و هر مدیری که بر روی کار بیاید، باید از این سیاست پیروی نماید و در غیر اینصورت، در منصب خود دوام نخواهد یافت.



یکی از وعده‌های لاپورتا که پیش از این در دوره‌های مختلف با خرید ابراهیموویچ، پیکه، و رونالدینیو و یا حضور در عروسی دختر پینی زهاوی ارادت خود را به این دلال صهیونیست نافذ در بارسا نشان داده بود، این بود که اسپانسر باشگاه را از "بنیاد قطر" به "یونیسف" تغییر خواهد داد. اما مانع بزرگ وی این بار سازمان موساد بود. بارتومئو که چراغ سبز موساد را دیده بود، از همین جمله لاپورتا علیه خود وی استفاده کرد و با متلک انداختن به زهاوی که دلال بین یونیسف و لاپورتا بود، اینچنین اظهار داشت: "اتفاقا همان اسپانسر (یونیسف) باعث شد تا باشگاه زلاتان ابراهیموویچ را بخرد و پس از یک فصل در اوج ناکامی او را با 30 میلیون یورور ضرر به میلان بفروشد. چندی پیش نیز در ماه ژوئن، خاویر بوش -مفسر معتبر ورزشی اسپانیا- در مورد دخالت مستقیم اسراییل و سازمان موساد برای جلوگیری از فسخ قرارداد با قطر و ادامه همکاری در قالب Qatar Airways بود.



لاپورتا در اورشلیم در حال ارادت به دوستان اسراییلی




پینی زهاوی پل اصلی اسراییل با بارسلونا که سالها خوش خدمتی کرد اما ظاهرا اخیرا یا روی از لاپورتا برگردانده و گوشه چشم به بارتومئو دارد و یا روسای بالادستی‌اش افکاری مخالف با میل وی در سر دارند (اشاره به عدم تغییر اسپانسر از قطر به یونیسف)

در شور و غوغای انتخابات، می‌شد پوسترهای بزرگ تبلیغاتی را بر دیوارهای شهر بارسلون دید. تا چشم کار می‌کرد ویدئو کلیپ‌های تبلیغاتی معرف موفقیت‌های مدیران سابق چون لاپورتا و بارتومئو دیده می‌شد. نه تنها لاپورتا که فوجی از تبلیغات را به راه انداخته بود دارای دفتر انتخاباتی بود که بقیه کاندیداها هم از این نعمت برخوردار بودند و ارتباطات سیاسی خاص خود را داشتند.




کاندیداها باید حداقل 2534 امضا جمع می‌کردند. لاپورتا 4272 و بارتومئو 8554 امضا جمع کردند. علاوه بر این، نیاز به تهیه یک ضمانت بانکی به ارزش 15 درصد بودجه باشگاه -یعنی 77 میلیون یورو- از طرف کاندیداها بود. همچنین، هزینه غرفه کنار ورزشگاه نیوکمپ 6 هزار دلار و هزینه سامانه طرفداران 8 هزار دلار برای کاندیداها خرج در بر داشت.


 سوال بزرگ این است که چرا بارتومئو با فراغ بال استعفا داد و خواستار برگزاری انتخابات شد و در طی انتخابات هم آرامشی عجیب داشت؟

لاپورتا بیش از همه غوغا به راه انداخته بود. مدیر ورزشی او اریک آبیدال و مدیر امور سازمانی و اداری‌اش دیمیتریو آلبرتینی -ستاره ایتالیایی سالهای نه چندان دور بارسلونا- بود. ثید لو -خبرنگار ورزشی گاردین- در مطلب 17 جولای خود نوشت که از آرامش عجیب لاپورتا در جریان تاب و تب انتخابات تعجب کرده بود. وی به این اشاره می‌کند که لاپورتا بر برگ برنده نهان در آستین اشاره می‌کرد و در ادامه می‌نویسد که برای یک کاندیدا راضی نگاه داشتن طرفداران شرط اول است، چیزی که لاپورتا از آن با اطمینان سخن می‌گفت. پس چرا بارتومئویی که سر قضایایی چون تخلف مالیاتی خرید نیمار، محرومیت از سوی فیفا، ادامه قرارداد با قطر، و اختلاف با مسی چندان محبوبیتی ندارد، موفق به پیروزی در انتخابات شد؟!



از چپ به راست: الکسانکو، یوسته، لاپورتا، آبیدال، و آلبرتینی


لاپورتا در روزهای آتشین انتخابات دائم از نشانه‌های عدم شایستگی بارتومئو سخن می‌گفت و بارتومئو هم همچنان مرموز و آرام بود. گویی که می‌دانست پیروز انتخابات است. لاپورتا مدعی بود که بارتومئو شخص نامطمئنی است. چرا که به دلیل اینکه تحت فشار بود، ناگهان خواستار برگزاری انتخابات شد؛ مدیر ورزشی تیم را به ناگاه اخراج کرد؛ او همانی بود که می‌خواست مربی موفق تیم را اخراج نماید؛ و حتی برای فروش مسی نظرسنجی برگزار کرد. خوآن لاپورتا، این حرفها را می‌زد اما مثل بسیاری از عوامل سابق و فعلی بارسلونا جرات بیان این را نداشت که لابی قدرتمند اسراییل دیگر او را نمی‌خواهد و در حال حاضر بارتومئو را ترجیح می‌دهد.




لاپورتا به "اصل CCCU" که شامل کاتالونیا، کرایف، کانترا (آکادمی)، و یونیسف می‌شود، اعتقاد دارد و به همین دلیل بارسلونا را "فراتر از یک باشگاه" می‌خواند. او این 4 اصل را در جریان انتخابات به شدت در نظر گرفت اما باز موفق به پیروزی نشد. به اعتقاد وی، فوتبال ورزشی سیاسی است بخصوص در کاتالونیا که سالهاست در تنش سیاسی با حکومت اسپانیا قرار دارد.

تحلیلگران معتقدند که بارتومئو علاوه بر بهره‌بری از حمایت پنهان، از پررنگ کردن موضوع کسب "سه گانه" نیز به خوبی استفاده کرد. سه گانه او با سه گانه لاپورتا این تفاوت را داشت که خیلی محسوس‌تر بود. چرا که فصل اخیر را در شرایطی با سه گانه به پایان رساند که با رئال مادرید و اتلتیکو مادرید قویتر نسبت به دوره لاپورتا روبرو بود و از طرف دیگر هم آن ستاره‌های دوره طلایی لاپورتا همچون ژاوی، پویول، و رونالدینیو را در اختیار نداشت.

حرف آخر
سوال بزرگ این است که چگونه 4 دوست قدیمی که در انتخابات 2003 هم قطار بودند، امروز شمشیر از رو علیه هم بسته‌اند؟ براستی چه اتفاقی موجب بروز این جنگ داخلی شده است؟ شاید ریشه آن به 25 سال پیش بازگردد. زمانی که خوزه لوئیز نونز -مدیر وقت باشگاه- با یوهان کرایف مشکل پیدا کرد. بعد، نوبت خوآن لاپورتا شد که با ساندرو راسل معاون خود به مشکل شدید برخورد و در آخر بارتومئو معاون راسل مقابل رییس خود ایستاد.



اکنون که به کارنامه بارتومئو می‌نگریم، متوجه می‌شویم که این مدیر با وجود موفقیت‌های فصل گذشته در کسب سه گانه، دچار مشکلات عدیده‌ای است. او بر عکس محبوبیت در میان طرفداران، در سطح جهانی از محبوبیت چندانی برخوردار نیست. بارتومئو، در پرونده ساندرو راسل دخیل است چرا که معاون وی بوده و از همه چیز خبر داشته است. علاوه بر ممنوعیت از خرید بازیکن تا شش ماه دیگر، قباحت و رسوایی فرار مالیاتی در قضیه خرید نیمار یقه او را گرفته است. آندونی زوبیزارتا مدیر ورزشی محبوب تیم را اخراج کرد و هنوز مدیر ورزشی مناسب در شان وی را استخدام نکرده است. باید با مسی به عنوان ژنرال تیم به صحبت بنشیند و رضایت او را به دست آورد. و از سوی دیگر هم، به همت موساد، از عقد قرارداد با یونیسف که به عنوان خیریه برای کودکان نیازمند در سطح جهان شناخته می‌شود اجتناب کرد و به طرف قطر که عنوانی بدنام و فاسد در دنیای فوتبال دارد، غش کرد. منتقدان بر این رای هستند که بارتومئو  نه تنها به عنوان وارث راسل و سنت وی، بلکه در جایگاه خود نیز با عملکردش به شعار بارسلونا (فراتر از یک باشگاه) خیانت کرد.

آگوستی بندیتو -دیگر کاندیدای انتخابات- جایی مدعی شد که باشگاه بارسلونا با همکاری با قطر که یکی از حامیان اصلی داعش است، عملا از تروریسم بین‌المللی دفاع می‌کند. حال باید ببینیم که این بارتومئوی لجباز و سرسخت که حتی در مقابل قضیه سیاسی تمایلات استقلال‌طلبانه تیمش در مقابل حکومت اسپانیا کم نیاورده است، با مشکلات جدید چگونه سر می‌کند و سرنوشت وی در پیچ و خم ایام سالهای آتی به چه شکل رقم خواهد خورد؟


منابع (اطلاعات و آمار):

http://www.90min.com
http://www.bbc.com
http://www.theguardian.com
http://www.espn.co.uk
http://bleacherreport.com