کد خبر 448271
تاریخ انتشار: ۱۲ مرداد ۱۳۹۴ - ۰۶:۰۱

سیروس مقدم گفت: اگر آموزه‌های دینی را براساس آنچه از کودکی در خانه و مدرسه بابت اجرای اخلاق در دین و تکریم بزرگ‌ترها آموختیم، در نظر بگیریم به نظرم مجموعه «پایتخت» از هر اثر دینی، دینی‌تر است.

به گزارش مشرق، در روزهایی که همه‌جا سخن از کاراکترهای سریال «پایتخت» بوده و تکیه‌کلام‌ها و اصطلاحات پرسوناژها ورد زبان بسیاری است، گفته‌های کارگردان این مجموعه می‌تواند مورد توجه دوستداران قرار گیرد و از این رو با همه خستگی‌ها و مشغله سیروس مقدم در پاسخگویی به رسانه‌ها،  این کارگردان کارکشته گفت‌وگویی مفصل و متفاوت را با «وطن امروز» صورت داد که عصاره آن، نوید «پایتخت»ی دوباره می‌دهد.

***
  در زمانی فشرده اقدام به نگارش فیلمنامه و اجرای کار کردید. بر این منوال کیفیت ساخت «پایتخت 4» را نسبت به سه‌گانه گذشته چگونه می‌بینید؟
آنچه مهم است میزان توجه مسؤولان به تولید آثاری است که خوشایند مردم است. با این نگاه باید زودتر درباره ساخت مجموعه سنگینی مانند «پایتخت» تصمیم گرفته شود تا فرصت لازم برای گروه نویسنده و عوامل کار فراهم باشد. البته با همه فشردگی‌های زمانی که برای ساخت «پایتخت 4» پیش آمد، کیفیت سریال حفظ شد و چیزی از وسواس و سختکوشی ما کم نشد اما توان بسیاری از اعضای گروه گرفته شد، چون مردم از ما توقع کار خوب دارند.

  مهم‌ترین مضمون و درون‌مایه مجموعه «پایتخت» از نگاه سازنده آن چه چیزی است؟
ما در هر سری از پایتخت به دنبال رسیدن به مفهومی بودیم. در سری اول بحث مهاجرت و همکاری اقوام، در سری دوم حفظ وحدت ملی و در سری سوم براساس اسطوره و قهرمان‌پروری بود. اما در «پایتخت 4» به جای بحران بیرونی که در قسمت‌های قبلی برای خانواده پیش می‌آمد، براساس موقعیت شغلی جدید «هما»، مسأله بحران داخلی و چگونگی غلبه یافتن اعضای خانواده بر این بحران نمایش داده شد تا ببینیم که این خانواده چگونه با همه مسائلی که پیش رو دارند، همچنان به همدیگر احترام می‌گذارند.

  «پایتخت» براساس روابط سالم میان اعضای خانواده‌ و حفظ حرمت‌ها شکل گرفته است. بر این اساس جدا از وجه سرگرم‌کننده این سریال، می‌توان آن را در دسته آثار دینی برشمرد؟
باید ببینیم تعریف ما از یک اثر دینی چیست؟ اگر بخواهیم به نمادهای دینی مانند نماز، روزه، زکات و مناسکی که همه به آن آشنا هستیم، توجه کنیم یک تعریف دارد اما اگر آموزه‌های دینی را براساس آنچه از کودکی در خانه و مدرسه بابت اجرای اخلاق در دین و تکریم بزرگ‌ترها آموختیم، در نظر بگیریم به نظرم مجموعه «پایتخت» از هر اثر دینی، دینی‌تر است. دلایل مختلفی از میان قسمت‌های مختلف این سریال می‌توان مثال زد که آن را در راستای تصویری کردن اوامر دینی قرار می‌دهد، مانند توجه به مسأله حلال بودن و تمایزی که با فعل حرام دارد.

  برگ برنده این مجموعه هم زبان طنازانه‌ای است که برای دوری از هر گونه شعارگرایی در قالب مضمون‌گرای اثر قرار می‌گیرد.
اصلا یکی از مسائل مهم ما همین بود که با زبانی شیرین و دلنشین برای مردم بخواهیم سخن بگوییم، چرا که اگر بیان دغدغه‌ها با استفاده از زبان تلخ و گزنده‌ای اجرا می‌شد، حتی می‌توانست موجب دور شدن تماشاگر شود، چرا که مخاطب دوست ندارد به‌طور مستقیم، مورد پند و نصیحت قرار گیرد، از این جهت آثار طنز با توجه به جذابیت لحن بیان، پذیرش بهتری از سوی مخاطب خواهد داشت. از طرفی در همه قسمت‌های مجموعه «پایتخت»، مفاهیم مهم دینی و اخلاقی مورد توجه قرار می‌گیرد و با زبان شیرینی به مردم یادآوری می‌شود. در این سریال، احترام به والدین، فهم حلال و حرام، تفکیک محرم و نامحرم، حق کسی را نخوردن، در زمین غصبی نماز نخواندن، نوع پوشش و مواردی دیگر را می‌بینیم.

  حتی در انتخاب لوکیشن هم با مبنا قراردادن خانه‌های سنتی ایران به شکل اندرونی و بیرونی، توجه به حریم خانواده لحاظ شد.
دقیقا! انتخاب لوکیشن براساس این بود که می‌دانستیم خانواده «نقی معمولی» همیشه دارای میهمان سرزده است و افرادی دائم به آن خانه در رفت و آمد هستند. ما به سختی دنبال لوکیشنی بودیم که 2 بخش مستقل داشته باشد و وقتی مثلا برادران چینی همسر ارسطو به خانه می‌آیند، وارد حریم خصوصی خانواده نشوند. در زمان خواب هم رعایت این مسائل شد و اینها همه فکر شده بود تا با چاشنی باقلواگونه، آموزه‌های ارزشمند دینی را به مردم نشان دهیم.

  برای رسیدن به پرداختی دینی از مشاوران خاصی هم بهره بردید؟
به‌طور مشخص، مشاوره‌ای در گروه ساخت سریال نبود اما من و آقای تنابنده این شانس را داریم که از دوستان حوزه علمیه چیذر و حوزه علمیه اُزگُل برای مشورت استفاده کنیم. این دوستان حتی قبل از ساخت سریال ما را دعوت کردند و بابت مجموعه‌های گذشته «پایتخت» تبریک گفتند. برخی موارد مانند آن بخشی که نقی به دخترانش می‌گوید دیگر باید روسری بگذارید، بنا به پیشنهاد آن عزیزان حوزه بود. این نوع مشاوره از طریق مراوده و دوستی است و به‌صورت شخصی انجام می‌شود و ما هر چند وقت پیش آنها می‌رویم و در کنار هم غذایی می‌خوریم و گفت‌وگویی می‌کنیم و در آن جلسات مسائل انتقادی و پیشنهادی دوستان مطرح می‌شود.

  شما را به عنوان کارگردانی می‌شناسند که مولفه‌های معنوی در عمده آثارتان برجسته است. به نظرتان تلفیق رنگ اخلاق در قالب ژانرهای مختلف به چه نحوی، امکانی درست می‌یابد؟
اگر حرف‌های اخلاقی به شکل درستی در یک کار ارائه شود، تضادی با ژانر آن اثر ندارد و می‌توان اینگونه دغدغه‌ها را چه در آثار کمدی و چه در ساخته‌های تراژیک گنجاند. ببینید! همانطور که در«پایتخت» سکانس‌هایی مانند خواندن نماز جماعت و همراهی نقی با پدرش برای خواندن نماز را داریم یا آنجا که براساس توصیه بزرگان دین، مسأله ازدواج در مسجد را نشان می‌دهیم، در سریالی مانند «میکائیل» هم سکانسی است که خانم طباطبایی با وجودی که دستبند پلیس دستش است، در حال تیمم است. پس می‌توان آن نگاه دینی و اخلاقی را در یک اثر پلیسی هم نشان داد. مهم این است که شما استفاده غیرکلیشه‌ای نداشته باشید.

  این پایبندی به مقوله دین و اخلاق در آثارتان، از چه منبعی سرچشمه می‌گیرد؟
اول اینکه ما مسلمان هستیم و اینکه اصالتی ایرانی داریم. ما در یک خانواده شیعی به دنیا آمده‌ایم و اولین چیزی که در گوش ما خوانده شده، اذان بوده است؛ اینها همه تاثیر اولیه خود را می‌گذارد. از کودکی در خانه نحوه عبادت را از طریق بزرگ‌ترها آموخته‌ایم. طبیعی است که در این فضای معنوی، شما هم با عقاید و نگاه دینی انس می‌گیرید. جالب است برای‌تان بگویم که من زمان کودکی برایم سخت بود که مدرسه بروم و مثلا از روی کتاب، تعالیم را یاد بگیرم و دوست داشتم بیشتر در خانه از طریق مادر و مادربزرگ با احکام دینی آشنا شوم.

  و جدا از معرفت‌شناسی، قصه‌گویی متداول در آثارتان را از همین دامان مادربزرگ کسب کردید؟
دقیقا! من آنقدر که از مادربزرگم یاد گرفتم که اخلاق چیست و مسائل اعتقادی چه جایی در زندگی دارد، در مدرسه یاد نگرفتم. از طرفی قصه‌گویی هم بین قدیمی‌ها رواج داشت اما مهم‌تر از این توجهی بود که برای حفظ حریم و پایبندی به اخلاق به ما نشان می‌دادند. بویژه ما که بچه شهرستان بودیم، این درس‌آموزی ملموس‌تر بود. اینکه نگاه ناپاک نداشته باشی و زبان آلوده‌ای به کار نبری، از کودکی با ما همراه بود. به طور طبیعی این نگاه در ما رشد یافته و در آثار تولیدی به نحوی خود را نشان می‌دهد.

  ساخت مجموعه «پایتخت» نشان داده که چگونه می‌توان در برابر تولیدات ضد اخلاقی شبکه‌های ماهواره‌ای قرار گرفت.
بله! آنها تلاش دارند با ساخت آثاری غیراخلاقی و در راستای ترویج خیانت میان خانواده‌ها، ذهن مردم را به سمت خود بکشانند اما ما چون این چیزهای خلاف اخلاق را ندیدیم، نمی‌توانیم بپذیریم. در خانواده‌های سنتی ما چیزی به نام خیانت وجود ندارد و آنها دارند با کلی هزینه مسائل بی‌اخلاقی را ترویج می‌دهند! شبکه‌های ماهواره‌ای، اخلاقیات را در خانواده نابود می‌کنند و ما در جهت خلاف آنها داریم ارزش‌های مهمی را که از بچگی با ما بوده، منعکس می‌کنیم. این ارزش‌های مهم شاید در بخش‌هایی کمرنگ شده باشد اما نابود نمی‌شود و وظیفه ما است تا آنها را در آثارمان پررنگ کنیم.

  و به نظرتان «پایتخت» توانسته است بر آن آثار مبتذل ماهواره‌ای غلبه کند؟
واقعا در ایامی که «پایتخت» پخش می‌شود، بازار آن شبکه‌ها کساد شده و آنها را به عقب‌نشینی می‌برد. با وجود اینکه به لحاظ امکانات و محدودیت‌ها فاصله‌ای زیاد بین ما و آنها وجود دارد، باز هم این سریال «پایتخت» است که از حیث میزان استقبال مخاطب، از آنها جلو می‌زند. سریال‌های ماهواره‌ای با استفاده از موضوعات وسوسه‌کننده و با پوشش پُر زرق و برق و لوکیشن‌های آنچنانی، تماشاگر را فریب می‌دهند و در مقابل ما با کمترین امکانات به دنبال پیشنهاد زندگی سالم برای خانواده‌های ایرانی هستیم و با همه محدودیت‌ها تنها براساس خلاقیت می‌توانیم آنها را شکست دهیم. باید برنامه‌ریزی بلندمدت برای ساخت آثار ارزشی و اخلاقی برای جامعه صورت گیرد. با شعار نمی‌توان مقابل تهاجم فرهنگی ایستاد. مدیران نباید به فکر صندلی خود باشند و باید برای تولید مجموعه‌هایی که می‌توانند مقابل نفوذ شبکه‌ها بایستند، همت لازم را صورت دهند. اگر این طور شود دیگر نیازی نیست که در زمانی نزدیک به پخش، سریال‌هایی مانند «پایتخت» ساخته شود و باید از همین حالا به دنبال برنامه‌ریزی برای تولید و حمایت از آثار باشند. باید اتاق فکر تشکیل شود و در زمانی مناسب به ما بگویند که مثلا برای فروردین ماه یک «پایتخت» می‌خواهیم.
  در دوره‌ای شرایط تولید «پایتخت» به موانعی برخورد کرده بود و حتی کار به صحن‌علنی مجلس هم کشیده شد اما هوشمندی آقا در آن دیدار ملاقات و هنرشناسی ایشان در توصیف مجموعه «پایتخت» ورق را برگرداند.
حقیقتش این است که آقا آنقدر هوش و درایت دارند که می‌دانند با مسائل چگونه و با چه روشی برخورد کنند. واقعا نکته مهمی است که چرا در آن روزی که ما هم مانند دیگر علاقه‌مندان به ملاقات ایشان رفتیم، به آن جملات در تعریف مجموعه «پایتخت» پرداختند؟ خیلی راحت می‌شد آن لحظات کوتاه به یک حال و احوال ختم شود اما آقا در آن جلسه‌ای که افراد زیادی حضور داشتند، درباره ارزش‌های «پایتخت» و ویژگی‌های اسلامی و ایرانی بودنش صحبت کردند.

  حضرت آقا در آن دیدار اشاره به چه ویژگی‌هایی از مجموعه «پایتخت» کردند؟
دقیقا در آن جمع به این نکته اشاره داشتند که «پایتخت» جزو سریال‌هایی است که یک خانواده سالم و مسلمانی را می‌بینیم که احترام و خصوصیات یک ایرانی مسلمان در آنها وجود دارد. ایشان به مجموعه پایتخت لطف داشتند و به نظرم با این فرمایشات تحسین‌آمیز به بقیه افراد این نکته را به‌طور غیر مستقیم گوشزد کردند که ساخت سریالی مانند «پایتخت» چقدر برای مردم اثرگذار است. در گذشته حتی ادامه ساخت «پایتخت» از دستور کار خارج شده بود و بعد از اینکه آقا با ظرافت به آن نکته‌ها اشاره کردند، به قول شما دیگر ورق برگشت و مسؤولان هم برای ادامه ساخت این سریال علاقه‌مند شدند.
  با وجود قالب اثربخشی که این سریال در فرهنگ‌شناسی دارد، برخی‌ها «پایتخت» را به تمسخر گویش مازنی متهم می‌کردند!
اینها که در حد شوخی است. استقبال مردم از این سریال نشان می‌دهد ما به دنبال ارتقای فرهنگ بودیم، نه خدای ناکرده بی‌احترامی به قوم یا گروهی. من یادم می‌آید 4 سال پیش که ما می‌خواستیم «پایتخت» را شروع کنیم و قرار شد برای تولید به شمال برویم، به هر که می‌گفتیم این سریال در شمال است، می‌گفتند به گیلان و رشت می‌روید؟! یعنی مازندران را با همه عظمتی که دارد نادیده می‌گرفتند. وقتی پایتخت به مازندران رفت، شناخت مردم از این استان بسیار بیشتر شد. مسأله زبان، طبیعت، خرده‌فرهنگ‌ها، آداب و رسوم، موسیقی و طبیعت بکر مازندران را ما از طریق این سریال به آنهایی که آشنایی نداشتند، نشان دادیم. از طرفی ما نشان دادیم مردمان مازندران چه انسان‌های مهربان و سختکوشی هستند. حالا ما به این مردمان گرانقدر خدمت کردیم یا خیانت؟ به نظرم به جای ایرادات سطحی، جامعه‌شناس‌ها، روانشناس‌ها و منتقدان باید جمع شوند و دلیل اینکه این سریال در هر قسمت مورد توجه مردم قرار می‌گیرد را بررسی کنند. ما در «پایتخت» به جای نمایش، خود زندگی را نشان می‌دهیم و مردم خود را در این سریال می‌بینند. ببینید چه موارد مهمی که بزرگان این کشور به آن سفارش می‌کنند، در سریال «پایتخت» وجود دارد. از جمله مسأله ساده‌زیستی و توجه به حفظ حریم که در همه پایتخت‌ها وجود دارد.

  میزان استقبال مردمان مازندران از عوامل این سریال در این مدت چگونه بوده است؟
فیلم پشت صحنه این سریال از تلویزیون پخش خواهد شد و شما خواهید دید چه استقبالی از بچه‌های این مجموعه در زمان ساخت این سریال در شیرگاه انجام شد. اگر مردم مازندران ما را نمی‌خواستند که نمی‌توانستیم هر ساله به آنجا بازگردیم. مردم و مسؤولان استان همه‌گونه حمایت معنوی از گروه «پایتخت» کردند. حتی مردمانی از شهرهای دور برای دیدار با عوامل سریال خود را به محل لوکیشن رساندند. از شهرهای شیراز، تهران، بندرعباس و ایرانیانی از کشورهای سوئد و اتریش هم خود را به صحنه فیلمبرداری سریال رساندند.

  اما در گذشته برای دوری از هرگونه شائبه‌ای، از مکانی غیرواقعی به نام علی‌آباد در سریال نام می‌بردید!
واقعا مردم ناراحت بودند که با وجودی که لوکیشن سریال در شیرگاه است، ما در «پایتخت» یک مکان فرضی مانند علی‌آباد را عنوان می‌کنیم. چون این مجموعه را مایه افتخار می‌دانستند. آنقدر مردمان آن جا و فرماندار و شهردار خواهش کردند که ما در سری چهارم، عنوان شیرگاه را در تابلوی شورای شهر نشان دادیم.

  همگونی لهجه‌ها و نحوه درست ادای دیالوگ‌ها به گویش مازنی در «پایتخت» وجود دارد. برای رسیدن به این درجه از زبان‌مندی از مشاورانی هم بهره بردید؟
بهترین معلم بچه‌ها همان مردمان منطقه بودند. چون وقتی چند ماه در کنار اهالی باشی و در میان آنها زندگی کنی، از لحن و نگاه و تکیه‌کلام آنها بهره‌خواهی برد. این مسأله باعث شد آهنگ و لحن گفته‌ها پیدا شود و چنان خوب توسط بازیگران ادا شود که حتی برخی‌ها فکر می‌کنند که این بازیگران واقعا مازندرانی هستند، مثلا خانم نصرتی آنقدر خوب نقش فهیمه را بازی کرد که خیلی‌ها تصور می‌کردند ایشان از اهالی منطقه است، در صورتی که اینگونه نیست. البته تلاش محسن تنابنده برای کمک به بچه‌ها قابل تقدیر است، چون خانواده محسن در مازندران زندگی می‌کنند و با توجه به شناختی که داشت،
ریزه‌کاری‌های زبان را به بچه‌ها می‌گفت.

  در میان شخصیت‌پردازی‌های خوبی که از ابتدا برای پرسوناژهای «پایتخت» صورت گرفته است، کاراکتر «هما» چه به لحاظ زبان محاوره‌ای و چه نوع پرداخت و حتی نوع بازی بویژه در سری چهارم، خارج از قالب منسجم گروه قرار دارد.
ما به این تضاد و کنتراست نیاز داشتیم. ببینید! نحوه گزینش و ترکیب اعضای خانواده براساس منطقی مشخص بود. ما سعی کردیم براساس گروه‌های سنی مختلف، نمایندگانی در سریال قرار دهیم. در این سریال مخاطبان مسن، جوان، همسران، بچه‌ها و حتی نوزاد، کاراکترهای مشخصی در سریال دارند. به هر حال هما هم به دلیل اینکه از اهالی این منطقه نیست، از زبان فارسی استفاده می‌کند و خود این تفاوت فرهنگی باعث می‌شود یک رنگ‌آمیزی بهتری را در سریال شاهد باشیم.

  یکی از عوامل موفقیت «پایتخت» توجه به نهاد خانواده است و در سری چهارم با وجود همه اختلاف‌های رخ داده همچنان پایبندی به احترام نزد زوج نقی و هما وجود دارد.
رکن اصلی سریال «پایتخت» خانواده است. این سریال برخلاف معمول، قطب‌های خیر و شر ندارد و کاراکترها مانند همه افراد عادی، یکسری خصوصیات خوب و بد را با هم دارند. ما در سه‌گانه قبلی «پایتخت» شاهد بودیم که اعضای گروه باید با یک عامل بیرونی مبارزه می‌کردند اما در سری چهارم این سریال ما بحران را وارد خانواده کردیم و لازمه این کار حضور هما در یک جایگاه مغایر با خواسته نقی بود. از این طریق سعی کردیم به مسأله ارتباط هما و نقی به عنوان یک زوج دقت کنیم که در اوج بحران هم نخ رابطه‌شان پاره نمی‌شود. هما بشدت پایبند قانون بوده و به‌عنوان نماینده مردم حتی دوربین به دست می‌گیرد تا اثبات کند عده‌ای دارند فاضلاب به رودخانه می‌ریزند! ما داریم به برخی مسؤولان می‌گوییم که خودتان را از مسؤولیتی که به گردن دارید، دور نکنید. هما به عنوان نماینده حتی مقابل عزیزان خود می‌ایستد و این تصمیمِ خیلی خطیری است.

  پیش از آغاز «پایتخت 4»، ایده‌های متفاوتی مانند پدر شدن ارسطو برای این سریال مطرح می‌شد اما ناگهان مسأله زمینخواری به عنوان موضوع محوری این سری انتخاب شد. چگونه به این ایده رسیدید؟
واقعیتش ما به هیچ داستان قطعی نرسیده بودیم و مواردی که گفتید تنها در حد پیشنهاد و ایده مطرح شد اما وقتی مسأله مهم زمین‌خواری را پیدا کردیم که همزمان شده بود با بیانات آقا درباره شرایط ناگواری که درباره تخریب جنگل‌ها و اماکن طبیعی بود، همین مسأله تبدیل به سوژه اصلی «پایتخت4» شد. این اتفاق زمین‌خواری برای اطرافیان ما هم افتاده بود و دلالانی سرشان را کلاه گذاشته و زمین‌های کشاورزی را به این بیچاره‌ها فروخته بودند.

  یکی از مواردی که می‌تواند موجب ضربه زدن به سریال شود، حضور گاه و بیگاه محصولات اسپانسر مجموعه در بخش‌های مختلف است که حتی موجب ساخت سکانس‌هایی ویژه برای «پایتخت» شده است. به نظرتان این مسأله با وجود بیش از اندازه بودن موجب ضربه زدن به هسته درام نمی‌شود؟
اگر اسپانسرها نبودند که اصلا پایتختی ساخته نمی‌شد. این سکانس‌ها حق شرکتی است که کل هزینه‌های سریال را داده است. اگر روزی تلویزیون پول این سریال را بدهد، شما حتی یک سکانس تبلیغی هم دیدید، هر چه می‌خواهید می‌توانید بنویسید! ما چاره‌ای جز این نداشتیم و نیاز به
سرمایه‌گذار بود. همان ساختمانی که در سریال ساختیم و بعد با کلنگ خرابش کردیم، با پول ساخته شده است!

  در ایران ساخت فیلم و سریال‌های دنباله‌دار چندان مرسوم نبوده و حالا «پایتخت» رکورد این کار را زده است. از نگاه کارگردان سریال «پایتخت»، ساخت سری بعدی آن چقدر به اجرایی شدن نزدیک است؟
ما تا جایی که مردم بخواهند وظیفه داریم که «پایتخت» را ادامه دهیم. مثل این می‌ماند که بگویند تنها دستگاه اکسیژنی که به مردم می‌رسد، دست شما است و آن وقت شما بخواهید آن را از مردم دریغ کنید! تیم «پایتخت» وظیفه خود می‌داند که به مردم اکسیژن برساند، به شرطی که زمینه آن فراهم شود و به نظرم مسؤولان تلویزیون از همین امروز باید تصمیم خود را برای ادامه یافتن این سریال اعلام کنند. «پایتخت 5» براساس فراهم شدن 3 فاکتور ساخته خواهد شد؛ اول اینکه آیا اشتیاق تماشای پایتخت همچنان در مردم وجود دارد؟ دوم اینکه مسؤولان فرهنگی علاقه‌مند به ادامه یافتن و حمایت از این مجموعه هستند و سوم اینکه تیم سازنده قصه تازه‌ای برای مردم داشته باشد؟ مردم در این مدت چنان استقبالی کردند که تکلیف مشخص است، به نظر می‌رسد مسؤولان هم علاقه‌مند به ادامه یافتن این کار هستند و تنها باید زودتر تصمیم بگیرند تا تیم نویسنده بنشیند و قصه‌های خود را بیابد.

  برای به کارگیری خرده‌روایت‌ها در این مجموعه می‌توانستید بیشتر از آیین‌ها و هنرهای سنتی مازندران مانند معماری بومی همچون سقانفارها یا جغرافیای تاریخی طبرستان و صنایع دستی آن مانند لاک‌تراشی استفاده کنید. اصلا چقدر قوم‌گرایی در این سریال برای‌تان مهم بود و در این زمینه مطالعاتی مانند سفرنامه‌های شمال و مازندران را صورت دادید؟
باید ببینیم چه بخش‌هایی از صنایع و معماری می‌تواند به درد قصه ما بخورد. مهم‌ترین مسأله در این سریال، پرداخت یک زندگی سالم بود که در کنارش فرهنگ مازندران هم مورد توجه قرار گیرد. اصلا قبل از اینکه «پایتخت» به مازندران برود، ما مکان‌های دیگری را هم مدنظر داشتیم. اول قرار بود لوکیشن ما در یزد باشد و انتخاب بعدی شیراز بود اما ما به 3 دلیل مازندران را انتخاب کردیم؛ اول موسیقی غنی آنجا بود که آریا عظیمی‌نژاد، آهنگساز ما پیشنهاد داده بود، دوم اینکه مناظر و طبیعت بکری که مازندران دارد و سومی، مردمان خوب و میهمان‌نوازشان بود. در این مدت بدون هیچ چشمداشتی، در همه خانه‌ها به روی‌مان باز بود. به مرور اطلاعات و دریافت‌های ما از فرهنگ مازندران هم بیشتر شد و یکسری تحقیقات صورت گرفت. ما در سری دوم گلدسته را براساس همین آگاهی از فرهنگ مازندران انتخاب کردیم.

  شما را به عنوان متخصص در سریال‌سازی می‌شناسند و به جز ساخت 3 اثر سینمایی، چندان تمایلی به آن جریان نداشتید. علتش چیست؟
به نظرم آدم باید کاری را که به آن مسلط است ادامه دهد و تا وقتی که من می‌توانم در تلویزیون، قصه‌هایی را که دوست دارم بسازم، نیازی به کار سینمایی احساس نمی‌کنم. از طرفی هنوز قصه خوبی در سینما به دست من نرسیده است.

  به نظرتان حضور همین عوامل «پایتخت» در قالب اثری سینمایی نمی‌تواند با استقبال مخاطبان همراه باشد؟
چرا! تا حدی به فکرش هستیم اما تا به حال عملی کردن آن پیش نیامده است و بستگی به این دارد که بتوانیم به قصه خوبی برای ساخت برسیم تا همین گروه «پایتخت» بخواهد کاری سینمایی را هم تولید کند.