کد خبر 449567
تاریخ انتشار: ۱۴ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۶:۰۳

بنیامین در مورد برگزاری کنسرت در آمریکا در جایی که خوانندگان ایرانی زیادی حضور دارند، گفت: «ما برج‌ساز فراری نداریم. ما فقط خواننده فراری داریم. حتی بازیگر فراریِ زیادی هم نداریم. اما با وجود این جمعیت زیادِ خوانندگان فراری، کار ما در خارج از ایران با استقبال مواجه می‌شود. تا جایی که می‌شود باید در این بده بستان حضور داشت. باید به حکومت خودمان احترام بگذاریم و به همه قوانینش.»

به گزارش مشرق، چند ساعت مانده به پروازِ امریکا. دیدار در استودیو. شنیدنِ آلبومِ 94 که هنوز منتشر نشده است. راحت حرف می‌زند و البته صریح. ساده است، درست نقطه‌ی مقابل برخی‌ها که هنوز در توهماتِ از دماغ فیل افتادن، مانده‌اند. خودش تنها می‌آید و خبری از بادیگارد و راه‌بازکن‌ها نیست. کت‌وشلوار و پاپیون هم نبسته است. خیلی زود می‌شود با او صمیمی شد. سعی می‌کند که هیچ پرسشی را بی‌پاسخ نگذارد. خودش را از خانواده‌ای مذهبی می‌داند. همین خانواده را بهترین معیار برای کارهایش می‌داند؛ حتی بسیار فراتر از ممیزی‌های ارشاد. بر روی دو کاناپه در کنار هم می‌نشینیم. آیینه‌ای بزرگ در مقابلمان هست. دستگاه ضبط صوت را روشن می‌کنم و گفت‌وگو آغاز می‌شود. بنیامین بهادری آرام و البته گاهی با هیجان به پرسش‌ها پاسخ می‌دهد.

  آلبوم «94» با صدای شما در روزهای آینده روانه بازار موسیقی می‌شود. به طور حتم این روزها بیش از هر موقع دیگری درگیر و نگران بحث کپی‌رایت در موسیقی هستید. مسبب اصلی کپی رایت در ایران را چه ارگانی می‌دانید و چقدر در انتشار آلبوم‌هایتان شما را آزار می‌دهد؟

خیلی ما را آزار می‌دهد. سیستم‌های زیادی نقص دارند که این اتفاق می‌افتد و نمی‌توان به جای خاصی آن را ربط داد و به آن پیله کرد. در ایران اگر موضوع کپی رایت درست شود دیگر نیازی نیست که برای هنرمندان در سن‌های بالا کمک‌های خیریه جمع کنیم. خیرخواهانه‌ترین کار این است که حق هر کسی را به او بدهیم. هر هنرمندی در دوره‌ای از زندگیش کارهای بزرگی کرده و به اصطلاح «ترکونده»‌. اگر هنرمند حقوق کامل خودش را در زمانِ شکوفاییش دریافت می‌کرد، هر اتفاقی هم در زندگی‌اش می‌افتاد دیگر نیازی به کمک مالی نداشت.

مخاطبان در مبحث کپی‌رایت چه نقشی دارند؟

درصد زیادی از موضوع به مخاطب مربوط است. مثالی می‌زنم؛ مواد مخدر در دسترس نیست و هر کسی از داشتن این مواد احساس خطر می‌کند؛ به همان اندازه هم باید مخاطب از کپی رایت استرس داشته باشد. متاسفانه در ایران این استرس وجود ندارد و کسی دسترسی به اثر کپی را جرم نمی‌داند. بحثِ دسترسی بسیار مهم است. وقتی جنس تقلبی در بازار به وفور یافت می‌شود دیگر کسی از داشتنش استرس یا احساس گناه نمی‌کند. خیلی هم نمی‌توان به مخاطب خُرده گرفت. اما اگر مخاطب چند مغازه را به دنبال یک اثر کپی از یک آلبوم موسیقی بگردد و پیدا نکند، به این نتیجه می‌رسد که باید اصل اثر را خریداری کند. برای هر چیزی در مملکت ما قانون هست. اگر شما با شلوارک به خیابان بروید، پلیس می‌تواند شما را دستگری کند. اگر فردا کسی شیرِ تقلبی در سطح تهران پخش کند در کمتر از یک روز خاطی دستگیر می‌شود و به سزای اعمالش می‌رسد. اما کسی که حقوق ما را زیر پا می‌گذارد و آثار ما را کپی می‌کند از نظر قانون تحت تعقیب نیست.

هنرهای دیگر مانند سینما هم با همین مشکلِ کپی‌رایت دست‌به گریبانند.

در سینما شاید این مشکل کمتر است. وقتی کسی می‌خواهد فیلمی را از فضای مجازی دانلود کند، باید حجم اینترنت زیادی را مصرف کند. همین خرجِ بالای اینترنت می‌تواند مخاطب را به سمتِ خرید اصل اثر ترغیب کند. اما در موسیقی این گونه نیست و دانلود قطعه‌های موسیقی حجم زیادی ندارد.

به طور متوسط برای هر اثر موسیقی چه تعداد دانلودِ غیر مجاز انجام می‌شود. آخرین آلبوم شما چند بار در فضای مجازی دانلود شد؟
10 برابر آنچه در بازار به فروش می‌رود در فضای مجازی دانلود می‌شود. آمار نشان می‌دهد که آلبوم 85 با یک میلیون نسخه فروشِ قانونی، 11 میلیون بار دانلودِ غیرمجاز شده است.

چنین حجم زیادی از دانلود حتی به صورت غیرمجاز هزینه‌هایی برای دانلودکنندگان دارد. این پول‌ها به جیب چه کسانی می‌رود؟

پولش به هر جایی غیر از گروه تولید کننده اثر. 10 برابر درآمدی که تهیه کننده و خواننده و گروه داشته‌اند به جیب واسطه‌ها رفته است.

  آلبوم «94» را در چه تیراژی منتشر می‌کنید؟

نمی‌توانم آمار دقیقی بدهم اما آلبوم امسالم بیشترین تیراژ سال 94 را دارد.

شما امشب عازمِ امریکا هستید تا تور کنسرت‌های خود را در امریکا و کانادا برگزار کنید. درواقع شما و گروهتان موسیقی پاپِ جمهوری اسلامی را به امریکا می‌برید. نسل شما در موسیقی پاپ خوانندگان لس‌آنجلسی را از میدان به در و آنان را کم‌رنگ کرد. اکنون پا را فراتر گذشته‌اید و کنسرت‌هایتان را به امریکا هم می‌برید و مخاطبان از حضور شما در سالن‌های امریکا هم استقبال می‌کنند. در این‌باره برایمان بگویید.

آلبومی که در جنوب تهران تهیه شده و مجوز داخل ایران را دارد و در گوشه‌اش شماره ثبت کتابخانه ملی هست را به امریکا می‌بریم. این بسیار جالب است. ما این همه فیلم‌های هالیوودی نگاه می‌کنیم و تمام خوانندگان امریکایی را می‌شناسیم. چه اشکالی دارد که آنان هم آهنگ‌هایی از فضای موسیقی ما بشنوند.
آرامشی که در مملکت ما هست همیشه با تبلیغات منفی رسانه‌های غرب مواجه شده است و این امر به بازه زمانی خاصی هم محدود نمی‌شود. الان آب دارد سربالا می‌رود. کسی فکرش را نمی‌کرد که روزی موسیقی پاپ ایران به امریکا بیاید و سالن‌های آنجا را پُر کند. آنان باید تابش را داشته باشند و ما را بشنوند.

رفتن شما به امریکا و اجرا در بهترین سالن‌های آنجا این پیام را به مخاطبان می‌دهد که در ایران هم موسیقی و به خصوص موسیقی پاپ جریان دارد. همین پیام می‌تواند بخشی از هجمه رسانه‌های خارجی برعلیه فضای داخلی ایران را خنثی ‌کند. آیا در این راه کسی از مسئولان شما را یاری داد؟

همه کسانی که صاحب امضا بودند و می‌توانستند به ما کمک کنند، دریغ نکردند. برگزاری کنسرت در خارج از ایران هنوز ساز و کار و آیین‌نامه مشخصی ندارد که مانند اخذ مجوز برای کنسرت در ایران، مراحل خاصی داشته باشد. اما در کل تمام کسانی که در این زمینه تاثیرگذار بودند با ما همکاری لازم را داشتند. ولی این که ما در آنجا چه پیامی داریم را کسی نمی‌داند. من از شما می‌پرسم که ما چه پیامی با خودمان به امریکا ببریم که بهترین پیام باشد؟
همان طور که خودتان گفتید بزرگترین پیام ما این است که ما در ایران موسیقی پاپ داریم. همین که ما به امریکا می‌رویم و در آنجا کنسرتی سرزنده و پر انرژی برگزار می‌کنیم؛ خودش مهمترین پیام است. این همان چیزی است که آنها تصور درستی از بودنش در ایران ندارند. آنجا کسانی که به سالن می‌آیند دعوتی نیستند. تک تک آدم‌هایی که به کنسرت ما می‌آیند خودشان تصمیم می‌گیرند و با علاقه به سالن می‌آیند. براساس هزینه آنجا هم پول دو یا سه روز کارشان را صرف خریدِ بلیت می‌کند.

اجرای موسیقی پاپِ ایرانی در کشورهای دیگر چه بازتابی از فرهنگ ایران را در پی دارد؟ برای ارائه موسیقی پاپ ایرانی به دیگر کشورها و به خصوص ایرانی‌های مهاجر که از ایران رفته‌اند، چه رقیبانی دارید؟ می‌توان پیروزی تیم‌های ورزشی در مسابقات جهانی را با حضورِ گروه‌های هنری ایران در کشورهای دیگر مقایسه کرد؟

والیبالیستی که در مسابقات جهانی برنده می‌شود، بازتابش این است که فقط والیبال ما برنده شده است. درست مانند این که بوکس ما یا هر رشته ورزشی دیگری از ما برنده شده است. نهایتش این است که از والیبالیست و ورزشکار ما یک اخلاق ایرانی اسلامی به جهان معرفی می‌شود. ما که در کنسرت‌هایمان داریم فارسی می‌خوانیم و همین فارسی خواندن خودش موضوعیت دارد. بعد داریم کار فرهنگی می‌کنیم.
ما برج‌ساز فراری نداریم. ما فقط خواننده فراری داریم. حتی بازیگر فراریِ زیادی هم نداریم. اما با وجود این جمعیت زیادِ خوانندگان فراری، کار ما در خارج از ایران با استقبال مواجه می‌شود. تا جایی که می‌شود باید در این بده بستان حضور داشت. باید به حکومت مرکزی خودمان احترام بگذاریم و به همه قوانینش.

چرا حضور شما در کشورهای دیگر و کنسرت‌هایتان در خارج، بازتاب چندانی در ایران ندارد، در حالی که حضور شما و کنسرت‌های پررونقتان نوعی پیروزی برای جمهوری اسلامی محسوب می‌شود.

در سال‌های گذشته ما جایزه‌های زیادی گرفته‌ایم که کسی خبر ندارد. جایی بوده‌ایم که هندی، عرب، لبنانی، روس‌ها، آذربایجانی‌ها و ... بوده‌اند که ما جایزه بهترین اجرا را گرفته‌ایم. از ترس این که در ایران به ما هجمه نشود جایی نگفتیم که جایزه گرفته‌ایم.

معمولا کنسرت‌های موسیقی پاپ در هر کجای دنیا و به خصوص در امریکا، همیشه از ظرفیت‌های بسیاری برای جذب مخاطب استفاده می‌کنند؛ از رقص و انواعِ پایکوبی‌ها تا برهنگیِ زنان بر روی صحنه. شما بر روی صحنه از جذابیت‌های جنسی استفاده نمی‌کنید. با این حال قاپ مخاطبان شهرهای امریکا را زده‌اید و کنسرت‌های شما در امریکا با استقبال بسیاری همراه شده و می‌شود. راه این قاپیدنِ مخاطبانِ حاضر در امریکا چیست؟

جمله‌ای هست که زیاد شنیده‌ایم و شاید کمی نخ‌نما شده باشد اما واقعیت دارد؛ «محدودیت خلاقیت می‌آورد». همین مسائلی که ما نمی‌توانیم به روی صحنه ببریم روزی برای ما محدودیت بود. برای مثال ما دختر به روی صحنه نمی‌بریم که برقصد. روزی در تاجیکستان کنسرتی داشتیم. اجرای ما در قالب جشنواره‌ای برای موسیقی فارسی بود که خوانندگانی از افغانستان و تاجیکستان هم حضور داشتند. من نماینده ایران بودم. کنفرانس خبری آن جشنواره با حضور همه خوانندگان برگزار شد. وقتی به کنفرانس رفتیم من نمی‌دانستم که صبح همان روز خواننده مشهور یکی از کشورهای همسایه با تعدادی از خانم‌های رقصنده مشغول تمرین بوده است. یکی از خبرنگاران از من پرسید که شما منعی برای حضور رقصندگانِ خانم بر روی صحنه دارید؟ من در پاسخ گفتم: «به دلیل نداشتن اجازه دولت نیست که ما از رقصندگان زن استفاده نمی‌کنیم. کاریزمای اجرای ما متفاوت است. دیگر گروه‌ها معمولا وقتی به رنگ درست و جذابی در اجرا نمی‌رسند از رقصندگان استفاده می‌کنند تا جذابیت‌های برنامه را بالا ببرند. در حالی که برنامه ما جذابیت‌های لازم را دارد و می‌تواند مخاطب را جذب کند و نیازی به حضور رقصندگان زن بر روی صحنه نداریم». جالب این که این خواننده که اجرایش به همراه گروهی از رقصندگان زن بود، آرام آرام خودش را از میز کنفرانس دور کرد و به دیوار پشتِ سر چسبید. من این‌ها را محدودیت نمی‌دانم؛ این‌ها برای من اضافه کاری است. لختی که هزینه ندارد. همه‌ی دنیا فهمیده‌اند که استفاده از این برهنگی‌ها پوچ است و چرک ماجرا درآمده است.

معیار شما برای رعایت حریم‌ها در کارتان چیست؟

معیارم پدر، مادر، برادر و خواهرم هستند. این‌ها بهترین معیار برای کارهایی است که باید انجام دهم و کارهایی که انجام ندهم. به دولتم کاری ندارم که به من اجازه انجام چه کاری را می‌دهد یا نمی‌دهد. خانواده از نظر من بهترین معیار است. اگر در امریکا هم بخواهم کاری بسازم و دستم برای استفاده از هر ابزاری باز باشد، هرگز از چنین چیزهایی استفاده نمی‌کنم.


منبع: تسنیم