چند روز پیش نامهای در رسانهها منشر شد که در آن جریانی فرهنگی موسوم به « ضد زرد» با انتشار بیانیهای از هنرمندان خواسته در قبال رفتارهای دور از شأن و غیراخلاقی گروهی و فراگیر بخشی از هوادارانشان احساس مسئولیت کنند. این گروه که مدیریت آن با افشین یداللهی است، هنوز رسمیت کامل پیدا نکرده و البته قصد هم ندارد که انجمن به شکل رسمی باشد ولی گویا به عنوان یک جریان قصد دارد که در مقابل برخی مشکلات موسیقی ایران قد علم کند و کمک کند تا وضعیت زردی که موسیقی ایران به آن دچار شده را درست کند.
بیانیه آخر جریان ضد زرد
در بیانیه جریان «ضد زرد» که با مدیریت افشین یداللهی ترانه سرا و به امضای چند هنرمند فعال حوزه موسیقی رسیده، آمده است:
در تمام جوامع، هر هنرمند به فراخور گستره فعالیت و طیف مخاطبینش، خواه ناخواه نظر شماری از طرفداران و منتقدان را به خود جلب میکند. این جلب توجه تا جایی که به تعریف و تمجید محدود باشد، برای غالب افراد خواستنی است، اما بدیهی است که یک اثر هنری هرچند بسیار قدرتمند و محبوب هرگز به معنای مطلقِ کلمه، کامل و بینقص نخواهد بود.
اینجاست که تفاوت یک هنرمند مؤلف و صاحب تفکر، با دیگر اقشار فعال در زمینه هنر مشخص میگردد. یک مؤلف واقعی، همواره خودش نخستین و سختگیرترین منتقد آثار خود بوده و به این نکته واقف است که اثر بینقص وجود ندارد. چنین فردی نهتنها از نقد شدن آثارش توسط منتقدین حرفهای و مخاطبان مطلع رنجیده نمیشود، بلکه به استقبال آن نیز میرود. چرا که به خوبی از این موضوع آگاه است که تعریفِ صِرف و جانبداریِ بیقید و شرط از آثارش توسط دیگران، در بهترین شرایط ممکن، او را در همین نقطه که هست، زمینگیر خواهد کرد و چهبسا موجبات افت کیفیت آثار و افول جایگاه هنری او را نیز فراهم آورد.
اینکه طرفداران، به شخصیت محبوبشان تحت هر شرایطی ابراز علاقه کنند و هواداریشان بیقید و شرط باشد، میتواند طبیعی باشد اما این نیز بدیهی است که موفقیت، استعداد و محبوبیت یک فرد، دلیل موجهی بر تبرّی او از خطا و غیرقابل نقد بودن آثارش نخواهد بود.
شاید این به شکل یک عادت در آمده باشد که هرگاه نقدی منتشر میشود که در آن اشاراتی مستدل، محترمانه و بیتعارف، نسبت به نقاط ضعف یک اثر مندرج است، صدها و گاهی هزاران نفر از هواداران هنرمندِ نقد شده، به صفحات مجازی هجوم بیاورند و برای احقاق حقِ - به زعم آنها ضایع شده- هنرمند محبوبشان، با ادبیات شخصی خود (که غالباً خالی از منطق و گاهی بسیار موهن است) به جان منتقد اثر بیُفتند و او را که متهم به غرضورزی شده، از انواع ناسزاها بینصیب نگذارند. بدونشک مسئولیت این لشگرکشیهای اینترنتی متوجه هنرمندانی که مورد طرفداری واقع شدهاند، نیست.
این تحرکات اکثراً خودجوش هستند و تا جایی که به اعلام هواداری و تأکید بر «خوب و بینقص» بودن هنرمند مذکور محدود باشند، جای اعتراضی نسبت به آنها وجود ندارد؛ اما زمانی که به یک موج اهانت و فحاشی مستمر و دامنهدار تبدیل میشوند، آنجاست که هنرمند در قبال هوادارانش مسئول خواهد بود. همانطور که مثلاً باشگاههای ورزشی در صورت توهین و رفتار دور از تمدن تماشاگرانشان به پرداخت و تن دادن به انواع جریمهها و محدودیتها محکوم میشوند.
کمترین انتظار از هر هنرمند این است که در صورت مشاهده چنین رفتار و امواجی، در درجه اول با همصدا شدن با آنها، خود به این جریان دامن نزند و در مرحله بعد، ضمن اعلام در صفحات مجازی خود و سایتهای مرجع، هوادارانش را به آرامش دعوت کند.این برخورد حتی به معنای پذیرفتنِ نقد مخالف نخواهد بود؛ بلکه تنها دعوت به برخورد متمدنانه و منطقی با شخصی است که در مورد یک اثر هنری، موضع و نظرش مخالف ماست.
ما «امضاکنندگان» این نامه بر این باوریم که یک هنرمند همانطور که از داشتن هواداران خوب و پرشمار، بهره اجتماعی و مادی به حقی میبرد، بهتر است در قبال رفتارهای دور از شأن و غیراخلاقیِ گروهی و فراگیرِ بخشی از هوادارانش نیز احساس مسئولیت کند.
بهجاست هر هنرمند و فعال عرصهی هنر، پس از مطالعه این نامه، با تأيید یا رد آن، موضع شفاف خود را در مورد رفتارهای توهینآمیز هواداران در مقابل نظرات مخالف و نقدهای مستدل و محترمانه مشخص نماید و در این مرحله، قضاوت به عهده مردم، جامعهی هنری و زمان خواهد بود.امیدواریم با احساس مسئولیت، همراهی، فرهنگسازی و تعامل سازنده هنرمندان، منتقدین و هنردوستان، شاهد اصلاح این معضل فرهنگی، ارتقاء فرهنگ نقد و نقدپذیری، تثبیت جایگاه ضروری منتقد حرفهای و بهتَبَع آن بهبود روزافزون کیفیت آثار هنری باشیم.
بهنام ابوالقاسم، اکبر آزاد، علیرضا افکاری، مسعود امامی، سعید امیراصلانی، اهورا ایمان، مهدی ایوبی، علیرضا بدیع، مونا برزویی، محمدعلی بهمنی، امیر تودهفلاح، حامد جلیلی، ناصر چشمآذر، حمید حامی، فؤاد حجازی، مانی رهنما، بابک زرین، عباس سجادی، افشین سیاهپوش، حسن علیشیری، سالار عقیلی، صابر قدیمی، علیرضا قربانی، عبدالجبار کاکایی، حمیدرضا گلشن، نیلوفر لاریپور، امیرحسین مساح، محمد معتمدی، علی موثقی، رضا مهدوی، وحید مهراد، مهرداد نصرتی، روزبه نعمتاللهی، افشین یداللهی، حمیدرضا یراقچیان، مهدی یراحی هنرمندانی هستند که تاکنون موافقت خود را با امضای این نامه اعلام کردهاند.
کنسرتهایی که شبیه استادیوم شدهاند
عبدالجبار کاکایی، ترانهسرا یکی از امضاکنندگان این بیانیه است که درمورد آن به خبرنگار فرهنگی مشرق گفت: این بیانیه نیست به عقیده من بیشتر یک نامه سرگشاده است که عموما این نوع مطالب هم راه به جایی نمیبرند مگر اینکه جریانی بعد از آن به راه بیفتد و رسانهها نیز به آن بپردازند.
وی افزود: متاسفانه اتفاقهای بدی در حوزه موسیقی ما میافتد که راهی جز تاسف خوردن برای آدم نمیگذارد. این روزها شاهد انواع و اقسام توهینهایی هستیم که طرفداران یک گروه به گروه دیگر روا میدارند به خصوص در حوزه پاپ که میبینیم طرفداران یک سوپر استار با هر لفظ و کلامی که میخواهند طرفداران و یا سوپراستار دیگری را مورد اهانت قرار میدهند و به انها ناسزا میگویند که این امری نکوهیده است.
وی ادامه داد: متاسفانه فضای کنسرتهای ما شبیه استادیومهای فوتبال شده است. مدام جیغ، داد و فریاد، گویا کسی به آهنگ توجه نمیکند بلکه صرفا به دنبال این هستند که خود را تخلیه کنند و متاسفانه همین فضا به شبکههای اجتماعی نیز سرایت کرده و همان الفاظ رکیکی که در ورزشگاههای فوتبالی میشنویم را در این فضا میبینیم که بین طرفداران دو خواننده رد و بدل میشود.
کاکایی بیانیه جریان فرهنگی زرد را یک اعتراض درست به این شیوه و روش دانست و گفت: تمام تلاش این جریانی که من عضوش نیستم ولی با این بیانیه اخر آنها موافق بودم، این است که توجه همگان را به موسیقی خوب و درست جلب کند.
تغییر وضعیت زرد موسیقی به وضعیت سفید
رضا مهدوی، مدیر اسبق مرکز موسیقی حوزه هنری نیز یکی از کسانی است که ذیل این نامه را امضا کرده است. وی درباره عضویت خود در جریان فرهنگی ضد زرد در گفتگو با خبرنگار فرهنگی مشرق توضیح داد: من عضو این انجمن و یا جریان نیستم ولی وقتی افشین یداللهی که من به اینکه او ادمی نیست که بخواهد با جریان رسانهای خود را مشهور کند اطمینان دارم، متن نامه و بیانیه را برایم خواند مطمئن شدم که یک فرد دردمند میخواهد برای تمیز کردن موسیقی ایران تلاش کند.
وی افزود: من در کم و کیف این جریان نیستم ولی وقتی متن را برایم خواندند دیدم واقعا این یک موضوع جدی و مهم است که گریبان موسیقی ایران را گرفته و کمتر کسی به آن توجه میکند. این روزها در فضای مجازی به وفور میبینیم الفاضی رکیک بین هواداران دو گروه موسیقیایی رد و بدل میشود و متاسفانه خوانندگان و کسانی که طرفدارانشان برای آنها هرگونه لفظی را به کار میبرند هم کاملا سکوت میکنند.
مهدوی خاطرنشان کرد: ما به هوادارنی شعورمند و کسانی که دور از هیجانات یک موسیقی را دوست داشته باشند نیاز داریم که این در متن بیانیه هم آمده و بر لزوم ایجاد این فضا هم تاکید شده است. من با بیاخلاقی همیشه مشکل داشته و دارم که متاسفانه این بیاخلاقیها وارد فضای موسیقی ما نیز شدهاند.
وی وضعیت موسیقی کشور را وضعیتی متناسب با زرد بودن توصیف کرد و از اینکه جریان ضد زرد در تلاش است که این زردی را به سفیدی تبدیل کند اظهار خوشحالی کرد.