ممنوعیت خروج فیلم‌ها از جشنواره فجر

جشنواره فیلم فجر یکی از این نقاط تمرکز است که نباید قربانی سیاست‌بازی شود.

به گزارش مشرق، جشنواره فیلم فجر، همچون هر رخداد فرهنگی دیگر، صرفا یک گردهمایی هنری برای نمایش آثار سینمایی نیست، بلکه آیینه‌ای است که می‌تواند وحدت ملی، همبستگی اجتماعی، و قدرت فرهنگ را به نمایش بگذارد. اگر از منظر فلسفی به این رویداد بنگریم، باید به جایگاهی که امر ملی در شکل‌دهی به یک جامعه منسجم ایفا می‌کند، توجه کنیم.

در سنت فلسفی هگل، امر ملی چیزی فراتر از مرزهای سیاسی و جغرافیایی است؛ امر ملی، تجسم روح ملت است که در بستر تاریخ و فرهنگ متبلور می‌شود. در این میان، هنر، بویژه سینما، یکی از ابزارهای اصلی این تجسم است.

دغدغه هنرمند باید فراتر از سیاست روزمره باشد و به امر ملی نیز توجه کند. او باید بتواند چشم‌اندازی وسیع‌تر ارائه دهد و در کنار انتقاد از نارسایی‌ها، به نیازهای عمیق‌تر جامعه نیز پاسخ دهد. این نکته بویژه درباره جشنواره‌هایی مانند فیلم فجر اهمیت دارد که ماهیت ملی دارند و به یک ملت تعلق دارند، نه صرفا به یک دولت یا جریان خاص.از این رو، جشنواره فیلم فجر بیش از آنکه یک جشنواره دولتی باشد، یک جشنواره ملی است که می‌تواند شکاف‌های اجتماعی را ترمیم و مردم را به گفت‌وگویی تازه درباره فرهنگ، تاریخ و هویت مشترک‌شان دعوت کند. وقتی هیات انتخاب جشنواره فیلم فجر اعلام شد، بحث‌ها و گمانه‌زنی‌های متعددی درباره آینده این جشنواره در دولت جدید به وجود آمد. برخی معتقدند این جشنواره به دلیل تغییرات سیاسی و اجتماعی، ممکن است رونق تازه‌ای پیدا کند و دیگر از تحریم‌های سینماگران خبری نباشد.


این نگاه، نه صرفا یک تحلیل سیاسی، بلکه بازتاب یک حقیقت اجتماعی است؛ جامعه، بویژه در لحظات بحرانی و پرتنش، نیازمند نقاط تمرکز و رویدادهایی است که انسجام آن را بازسازی کنند. جشنواره‌ها در این میان، نقشی مشابه با آیین‌های باستانی دارند که در فرهنگ‌های مختلف، از جمله یونان باستان، به‌عنوان بستری برای گردهم‌آیی و تقویت وحدت اجتماعی عمل می‌کردند. در یونان باستان، جشنواره‌های هنری نه‌تنها محلی برای نمایش خلاقیت هنری، بلکه فضایی برای ارتباط و تعامل شهروندان بودند. این جشنواره‌ها بویژه در دوره‌های بحران و اختلاف، بستری برای گفت‌وگو میان مردم فراهم می‌کردند و از طریق هنر، روح واحد جامعه را احیا می‌کردند.

هنر در این مفهوم، ابزاری برای گریز از واقعیت نیست، بلکه وسیله‌ای است برای مواجهه با آن. هنرمند، بویژه در لحظاتی که جامعه دچار شکاف‌ها و اختلافات عمیق می‌شود، وظیفه‌ای فراتر از خلاقیت صرف دارد. او باید در نقش درمانگر اجتماعی ظاهر شود و با آثار خود، پلی میان تفاوت‌ها و تضادها بسازد. این همان چیزی است که هگل به آن اشاره می‌کند: هنر، به‌عنوان تجلی روح مطلق، می‌تواند به وحدت و انسجام جامعه کمک کند. جشنواره فیلم فجر نیز باید از این منظر دیده شود. این جشنواره نه‌تنها عرصه‌ای برای رقابت سینماگران، بلکه مکانی است که مردم و هنرمندان می‌توانند در آن از طریق هنر با یکدیگر گفت‌وگو و وحدت ملی را بازتعریف کنند.

در این میان، یکی از انتقادهایی که معمولا به هنرمندان وارد می‌شود، این است که آنان دغدغه‌های سیاسی خود را صرفا به‌صورت مخالفت با نظام حاکم یا دولت وقت بیان می‌کنند. اگرچه انتقاد و اعتراض بخشی از مسؤولیت هنری است اما هنرمند نباید به این محدود شود.

چرا برخورد سیاست‌زده با جشنواره فجر غیرملی است؟

دغدغه هنرمند باید فراتر از سیاست روزمره باشد و به امر ملی نیز توجه کند. او باید بتواند چشم‌اندازی وسیع‌تر ارائه دهد و در کنار انتقاد از نارسایی‌ها، به نیازهای عمیق‌تر جامعه نیز پاسخ دهد. این نکته بویژه درباره جشنواره‌هایی مانند فیلم فجر اهمیت دارد که ماهیت ملی دارند و به یک ملت تعلق دارند، نه صرفا به یک دولت یا جریان خاص.

سینما - برخلاف بسیاری از هنرهای دیگر - هنری جمعی و مخاطب‌محور است. فیلم‌ها نه فقط برای هنرمندان، بلکه برای جامعه ساخته می‌شوند و این ویژگی، جشنواره فیلم را به عرصه‌ای برای گفت‌وگو میان مردم و هنرمندان تبدیل می‌کند.


بر این اساس باید تأکید کرد جشنواره فیلم فجر فقط یک رخداد سینمایی نیست. جشنواره فیلم فجر نمادی از هویت و فرهنگ ملی است که می‌تواند به وحدت و انسجام جامعه کمک کند. تعطیل کردن یا تحریم این جشنواره، چه از سوی دولت و چه از سوی هنرمندان، به معنای نادیده گرفتن این نقش حیاتی است. سیاست‌بازی در چنین رویدادهایی، نه‌تنها به هنر، بلکه به وحدت ملی آسیب می‌زند. جشنواره فیلم فجر، مانند هر جشنواره ملی دیگری، باید از چنین بازی‌هایی فراتر رود و به بستری برای گفت‌وگو، تعامل، و بازسازی هویت ملی تبدیل شود.


هنرمند، بویژه در لحظاتی که جامعه در معرض شکاف‌های عمیق قرار دارد، باید نقش خود را در بازسازی و تقویت وحدت ملی ایفا کند. این نقش، نه به معنای سکوت در برابر نارسایی‌ها، بلکه به معنای ارائه چشم‌اندازی است که بتواند مردم را گرد هم آورد و گفت‌وگو را ممکن سازد. جشنواره فیلم فجر می‌تواند و باید چنین فضایی باشد؛ فضایی که در آن، هنرمندان و مردم به گفت‌وگویی تازه درباره فرهنگ، تاریخ، و هویت خود دعوت شوند و در این گفت‌وگو، روح ملی را احیا کنند.

هگل معتقد است دولت به‌عنوان تجلی عینی روح ملت، تنها در صورتی می‌تواند بقای خود را تضمین کند که مردم آن ملت، احساس تعلق به یک کل بزرگ‌تر را تجربه کنند. این تجربه تعلق، نه صرفا از قوانین و نهادها، بلکه از فرهنگ، هنر و مناسکی ناشی می‌شود که روح ملت را در قالبی ملموس بازتولید می‌کنند. جشنواره فیلم فجر با وجود تمام جنبه‌های اجرایی، نماد یکی از این مناسک است. در فضایی که سیاست و منافع جناحی ممکن است وحدت ملی را تهدید کنند، هنر وظیفه دارد پلی میان تفاوت‌ها ایجاد و شکاف‌های اجتماعی را ترمیم کند. هنر، برخلاف سیاست که اغلب بر محور قدرت و تضاد استوار است، از ظرفیت بی‌نظیری برای ایجاد همبستگی برخوردار است. در فلسفه هگل، هنر نوعی زبان جهانی است که می‌تواند روح انسان‌ها را به هم متصل کند.
از این منظر، جشنواره فیلم فجر باید به‌عنوان بستری برای بازسازی این اتصال میان مردم دیده شود. اگرچه ممکن است برخی آن را به دلیل وابستگی‌اش به نهادهای دولتی نقد کنند اما این جشنواره در حقیقت به معنای جمع شدن سینماگران و مردم در یک فضای مشترک است؛ فضایی که در آن فرهنگ به‌عنوان یک میراث ملی به نمایش گذاشته می‌شود. حتی اگر دولت نقش اجرایی آن را بر عهده دارد، ماهیت این رویداد، ملی است و به همه مردم تعلق دارد.

این نکته مهم است که سینما - برخلاف بسیاری از هنرهای دیگر - هنری جمعی و مخاطب‌محور است. فیلم‌ها نه فقط برای هنرمندان، بلکه برای جامعه ساخته می‌شوند و این ویژگی، جشنواره فیلم را به عرصه‌ای برای گفت‌وگو میان مردم و هنرمندان تبدیل می‌کند. از سوی دیگر، می‌توان جشنواره فجر را با مفهوم جشن‌ها و مراسم آیینی در فرهنگ‌های باستان مقایسه کرد. در یونان باستان، جشنواره‌های هنری همچون دیونیزیا، علاوه بر نمایش خلاقیت هنری، وسیله‌ای برای ایجاد انسجام اجتماعی بودند. این جشنواره‌ها فرصتی فراهم می‌کردند تا مردم با کنار گذاشتن اختلافات روزمره، در فضایی مشترک گرد هم آیند و تجربه‌ای مشترک از تعلق و هویت پیدا کنند. این نوع از مناسک برای هر جامعه‌ای ضروری است، زیرا به مردم یادآوری می‌کند که به یک کل بزرگ‌تر تعلق دارند. جشنواره فیلم فجر به همین ترتیب می‌تواند فضایی برای بازتعریف هویت ملی باشد. این جشنواره به مردم و هنرمندان اجازه می‌دهد از طریق هنر با یکدیگر گفت‌وگو کنند و در این گفت‌وگو، معنای جدیدی برای وحدت ملی پیدا کنند.

یکی از ویژگی‌های اساسی جشنواره‌های ملی، فراسوی سیاست بودن آنهاست. اگرچه سیاست به‌طور اجتناب‌ناپذیر بخشی از زندگی اجتماعی است اما هنر می‌تواند فضای مستقلی ایجاد کند که در آن مردم به‌دور از تنش‌های سیاسی، بر مشترکات خود تمرکز کنند. اینجاست که هنرمند نقش کلیدی ایفا می‌کند.

هنرمند، نه به‌عنوان یک فعال سیاسی، بلکه به‌عنوان یک میانجی فرهنگی، می‌تواند مردم را گرد هم آورد و آنها را به گفت‌وگو درباره مسائل اساسی‌تر، همچون هویت و فرهنگ دعوت کند. البته این بدین معنا نیست که هنرمند نباید به مسائل سیاسی بپردازد اما دغدغه سیاسی هنرمند نباید صرفا به مخالفت با دولت یا جریان خاص محدود شود. او باید بتواند از سیاست فراتر رود و به مسائل بنیادی‌تری که جامعه را تحت تأثیر قرار می‌دهند، توجه کند. جشنواره فیلم فجر، از این منظر، فرصتی است برای هنرمندان تا نقش خود را به‌عنوان معماران وحدت ملی ایفا کنند.

آنها می‌توانند از طریق آثار خود، روایت‌هایی ارائه دهند که مردم را به تأمل درباره هویت و فرهنگ‌شان دعوت می‌کند. از سوی دیگر، تعطیلی یا تحریم این جشنواره، چه از سوی دولت و چه از سوی هنرمندان، نه‌تنها به هنر، بلکه به وحدت ملی آسیب می‌زند. در جامعه‌ای که تنش‌ها و شکاف‌های اجتماعی رو به افزایش است، نیاز به نقاط تمرکز و رویدادهایی که بتوانند انسجام اجتماعی را بازسازی کنند، بیشتر احساس می‌شود.

جشنواره فیلم فجر یکی از این نقاط تمرکز است که نباید قربانی سیاست‌بازی شود. سیاست‌بازی در این قبیل رویدادها، نه‌تنها هنر را تحت تأثیر قرار می‌دهد، بلکه مانع ایجاد فضایی می‌شود که مردم بتوانند در آن به گفت‌وگوی فرهنگی بپردازند. اگر از منظر هگلی به این مساله نگاه کنیم، می‌بینیم که وحدت ملی، تنها در صورتی می‌تواند حفظ شود که مردم احساس کنند بخشی از یک کل بزرگ‌تر هستند. این احساس، نه از طریق قوانین یا سیاست‌های دولتی، بلکه از طریق فرهنگ و هنر ایجاد می‌شود. جشنواره فیلم فجر به همین دلیل چیزی فراتر از یک رویداد سینمایی است.

این جشنواره نمادی از هویت و فرهنگ ملی است که می‌تواند به مردم یادآوری کند به یک ملت واحد تعلق دارند. در نهایت، باید به این نکته توجه کرد که نقش جشنواره‌ها، تنها به نمایش آثار هنری محدود نمی‌شود. آنها می‌توانند بستری برای بازتعریف هویت ملی و ایجاد انسجام اجتماعی باشند. جشنواره فیلم فجر با وجود تمام چالش‌ها و انتقادها، همچنان یکی از مهم‌ترین فرصت‌هایی است که مردم و هنرمندان می‌توانند در آن به گفت‌وگو درباره فرهنگ و هویت‌شان بپردازند. این جشنواره باید از سیاست‌بازی و منافع جناحی فراتر رود و به بستری برای بازسازی وحدت ملی تبدیل شود. هنرمندان و مردم، هر 2 مسؤولیت دارند که این جشنواره را به یک رویداد ملی تبدیل کنند که بتواند روح ملت را بازتاب دهد و به انسجام اجتماعی کمک کند.

منبع: وطن امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس