شهرام صارمی کارشناس مجری این برنامه در ابتدای نشست«بررسی مشکلات برگزاری کنسرتها» ضمن اشاره به جلسات پیشین گفتمان ضرب اصول گفت: این برنامه که با موضوع بررسی مشکلات رایج در برگزاری کنسرتها برپا شده سومین جلسه از گفتمان ضرب اصول است که دو جلسه پیشین این گفتمان به مسائل مربوط به خانه موسیقی اختصاص داشت.
وی ادامه داد: برگزاری یک کنسرت مشکلات متعددی را برای گروههای موسیقی ایجاد میکند و انرژیشان را برای انجام یک اجرای با کیفیت میکاهد. در برنامه امروز بنا بود جناب سرهنگ یثربی مسئول اداره اماکن تهران بزرگ، جناب نوشآبادی معاون حقوقی و سخنگوی وزارت ارشاد، جناب عربسرخی رئیس حراست معاونت هنری و جناب طالبی سرپرست کنونی دفتر موسیقی برگزار شود که این دوستان به دلایل متعدد حاضر نشدند؛ آقای طالبی هم ساعاتی پیش تماس گرفتند و عذرخواهی کردند و گفتند کاری برایشان پیش آمده که نمی توانند به این نشست بیایند. این دوستان به دلیل این که هر کدامشان به نحوی در ماجرای صدور مجوز ها دخیل بودند، دعوت شده بودند که بنا به دلایلی حاضر به شرکت در این جلسه نشدند.
صارمی در ادامه با اشاره به روندی که گروه ها برای دریافت مجوز کنسرت طی می کنند، افزود: در ابتدای کار گروه ها ابتدا باید ثبت شوند که برای این کار باید دو سه فایل تصویری ضبط شود و به همراه لیست اعضای گروه ارسال شود و برود برای ثبت. در این مرحله فیلم گروه بررسی می شود و با توجه به ضوابطی که دفتر موسیقی وزارت ارشاد دارد، وقتی تایید شد، اعلام می کنند که شرح برنامه و سایر اطلاعات را بیاورید تا پرونده برای رفتن به شورای موسیقی به جریان بیافتد. بعد از این مرحله، اگر قطعات گروه شعر داشته باشد، اشعار باید به طور جداگانه تحویل شورای شعر شود و سپس اشعار و نمونه اثر ضبط شده گروه ارسال می شود. پس از تایید، نامه ای داده می شود به حراست معاونت هنری که تمامی اعضای گروه باید در آن مکان حاضر شوند و فرم پرسشنامه فردی را پر کنند. بعد از این مرحله حراست نامه ای به اماکن نیروی انتظامی می دهد.
صارمی ادامه داد: در اماکن هم مجددا اشعار و افراد گروه معرفی می شوند و دوباره نمونه صوتی و تصویری از گروه خواسته می شود. بعد از این مرحله اماکن دوباره به حراست معاونت هنری پاسخ می دهد. در اداره اماکن طی سال های گذشته وجهی را دریافت می کردند. برای سالن هایی مثل ارسباران که زیر ۵۰۰ نفر هستند مبلغ یک میلیون دریافت می شد اما در ابتدای امسال این مبلغ به حدود سه میلیون افزایش یافته است و همین امر باعث شد که ما در همین فرهنگسرا که در سال پیش نزدیک به ۱۸۰ اجرا داشتیم در سال ۹۴ تنها یک کنسرت برگزار کرده ایم.
فردین خلعتبری در ادامه این نشست گفت: کشور ما به هر صورت در همه زمینهها کشور نوپایی است و ما انگار در ابتدای راه هستیم و همیشه باید از ابتدا شروع کنیم. امیدوارم گفتمان ضرب اصول ترتیبی اتخاذ کند تا در جلسات بعدی مباحث مربوطه این نشست را پیگیری کند. کاش امروز افرادی که مسئولان کار هستند میتوانستند حضور یابند و پاسخگو باشند این افراد متأسفانه همیشه خودشان را دور از دسترس نشان میدهند و من نمیخواهم با بیان این مشکلات، تصویری از خودمان نشان دهیم که صرفاً صحبت میکنند و غر میزنند.
وی افزود: گفتوگو میتواند آدمها را از انفعال بیرون بیاورد و اینکه
افرادی از مواجهه با همدیگر فرار میکنند باعث میشود تا طرح موضوع و سؤال
صرفاً یک طرفه باشد و فقط این تلقی ایجاد میشود که ما فقط داریم اعتراض
میکنیم.
رامین صدیقی در ادامه این نشست گفت: تمام دغدغههای برگزاری کنسرت در کشور
تنها به فرایند صدور مجوز محدود نمیشود و به نظر من طرح این مبحث در حال
حاضر موضوعیت ندارد. من به عنوان فردی که ۲۰ سال است در موسیقی فعالیت
میکنم میتوانم بگویم که برگزاری کنسرت فقط بحث تشریفات اداری نیست، کنسرت
یک رویداد اجتماعی است که متأسفانه ما در کشورمان آن را جدی نگرفتیم و به
خاطر صبوری مخاطبانمان که واکنش نشان نمیدهند سخنی نگفتیم. هیچ وقت تا به
حالا گفته نشده افرادی که بهای زیادی برای بلیت میپردازند حق دارند صدایی
درست بشنوند.
وی ادامه داد: این توجه در حوزه موسیقی بسیار قلیل است ما مؤظفیم به مخاطبی
که به کنسرت میآید حداقل خدمات را ارائه دهیم؛ اگر شرایط سالن به گونهای
است که هنرمند نمیتواند صدای درست به مخاطبش برساند نباید روی صحنه برود.
اگر یک حساب سرانگشتی بکنیم متوجه میشویم که برگزاری یک کنسرت زنده یک
اتفاق اقتصادی مهم است و به خیلیها سود میرساند و ما نمیتوانیم کیفیت بد
برگزاری یک کنسرت را زیر چتر مسائل و مشکلات مالی پنهان کنیم.
صدیقی تصریح کرد: درآمد اقتصادی یک کنسرت رقم قابل توجهی است اما در این
میان مخاطب نادیده گرفته میشود؛ یکی از بحث هایی که من در ایران اساساً با
آن مشکل دارم این است که اجراها در دو سئانس برگزار میشود و این به نظر
من توهین به مخاطب است. مخاطبی که ۱۰۰ هزار تومان پول بلیت پرداخت میکند
نباید ناراحت از سالن بیرون بیاید. تأسف من این است که این رویکرد به تدریج
در موسیقی سنتی و کلاسیک هم گریبانمان را گرفته است. البته در این میان
نباید از بحث محدودیتهای فضاهای اجرای زنده چشمپوشی کرد.
وی خاطرنشان کرد: ما در کشوری زندگی میکنیم که در ایام نوروز یک ماه در
خلسه به سر میبریم و اگر ماههای سوگواری را نیز به آن اضافه کنیم و
فشردگی ماه بهمن که جشنوارهها همه سالنها را پر میکنند در نظر بگیریم،
میبینیم که فقط ۷ ماه و اندی برای اجرای زنده زمان وجود دارد. نزدیک به ۲۰
میلیون نفر در شهر تهران و حومه آن زندگی میکنند و متأسفانه ظرفیت فضاهای
فرهنگی برای این جمعیت بسیار کم است. در شهر تهران تنها ۲ سالن داریم که
قابلیت اجرا دارند البته یکی از مهمترین مسائل این است که سالن تنها یک
ساعت قبل در اختیار گروههای برگزارکننده کنسرت قرار میگیرد؛ حال این سوال
مطرح می شود که مگر ما قرار است پیتزا درست کنیم. هنرمند باید ساعتها در
سالن حضور داشته باشد و مقدمات کیفی کار را فراهم کند. متأسفانه ما مخاطب
را در این بازی درگیر نمیکنیم و مثلاً حتی عنوان میکنیم که ما به خاطر
شما است که در دو سئانس کنسرت برگزار میکنیم.
وی افزود: ما سالنهایی در تهران داریم که برای یکسری از موسیقیها اصولاً
مناسب نیستند من اگر میتوانستم خیلی از کنسرتها را در تالار وحدت برگزار
نمیکردم؛ لازمه بسیاری از کنسرتها این است که در یک محیط صمیمی برگزار
شود. متأسفانه ما در تهران چنین مکانهایی نداریم.
صدیقی در بخش دیگری از سخنانش بیان داشت: پروانه فعالیت یک هنرمند یا
تهیهکننده موسیقی مثل تصدیق میماند شما مثلاً وقتی از راهنمایی و رانندگی
تصدیق میگیرید هر روز با راهنمایی و رانندگی تماس نمیگیرید که برای تردد
در شهر اجازه کسب کنید. پروانه فعالیت یک هنرمند هم مانند تصدیق است اما
متأسفانه اطمینان متقابل وجود ندارد. باید امکانی وجود داشته باشند تا
کسانی که تایید شده اند دارای یک پروانه قانونی باشند و از طرفی ما باید
بخشی را که به عنوان قیف ممیزی یاد میکنیم را به این افراد امین واگذار
کنیم. موضوعات دیگری هم در این باره مطرح است مثل اینکه در حال حاضر ۷۰۰
الی ۸۰۰ هزار نفر در ایران از موسیقی ارتزاق میکنند و مسئله موسیقی در
مملکت ما اصلاً چیز کوچکی نیست.
کامبیز نوروزی در ادامه این نشست گفت: آقای صدیقی به درستی به حقوق مخاطب
اشاره کردند ما در مسائل حقوقی همواره سه ضلع را ترسیم میکنیم؛ ضلع اول
مخاطب است، ضلع بعدی تولیدکننده و ضلع سوم نیز دولت است. این مثلث حقوقی
زمانی درست میشود که هر سه ضلع در جای خودشان قرار بگیرند. مشکلی که ما در
حقوق فرهنگی داریم در قسمت تعریف مفاهیم بین تولیدکنندگان آثار هنری و
دولت است. در این حوزه فاصله تعریف مفاهیم جامعه هنری و دستگاه قدرت بسیار
زیاد است. یکی از پربحثترین و پرتنشترین قلمروهایی که در این باره همیشه
مطرح میشود موضوع موسیقی است.
این حقوقدان در ادامه گفت: یک تعریفی از موسیقی میگوید که موسیقی اساساً
مایه آرامش است و تعریف دیگر میگوید که موسیقی معنویت را به کل از بین
میبرد. بعضی از دیدگاهها میگوید موسیقی اساساً غنا است و برخی تعاریف
دیگر اصل را بر حلیت موسیقی میگذارد و همچنان در این مورد اختلافنظر وجود
دارد. همین موضوع باعث شده که تعریف حقوقی از موسیقی به یک وضعیت پاندولی و
بیثبات تبدیل شود. همیشه دولتها طی ۳۰ سال گذشته به گونهای از به
تعریف رسیدن یک اصل واحد برای موسیقی طرفه رفتهاند. مثلاً اجرای موسیقی در
فرهنگسراها به یکباره ممنوع میشود و همین بیانگر برخورد پاندولی با
موسیقی است.
وی افزود: به نمونه دیگری که میتوان اشاره کرد بحث کنسرتها است یک گروه
تمام مراحل قانونی کسب مجوز را طی میکند و ماهها برای این کنسرت تمرین
میکند و آماده میشود اما به یکباره کنسرتشان لغو میشود. به اعتقاد من
دستگاههای صاحب قدرت و تولیدکنندگان موسیقی باید اتفاق نظر داشته باشند.
در بسیاری از هنرها مثل سینما تعاریف و چارچوبها مشخص است اما در موسیقی
اینگونه نیست و موسیقیدانان و تهیهکنندگان و حتی مخاطبان تکلیف خودشان را
نمیدانند. همه اینها هم از این نشأت میگیرد که هنوز بحث و جدل درباره ذات
و اساس موسیقی میشود. اینجا است که وظیفه وزارت ارشاد و دولت مشخص میشود
که این مشکلات را حل کنند. دولت باید مقتدر باشد و مسئولیت عمل خود را
بپذیرید. وقتی مجوز یک گروه لغو میشود چه کسی باید خسارت وارده به این
گروه را جبران کند؟
خلعتبری در ادامه این نشست گفت: وظیفه دولت ایجاد رفاه است و متأسفانه این
رفاه تعریف نشده است اگر مردمی در شهر بگویند چرا در شهر ما کنسرت برگزار
نمیشود همه مسئولین به این موضوع توجه میکنند ما برای برگزاری کنسرت هیچ
تعرفهای نداریم. یک کلاهی که همواره در مملکت بر سرمان رفته این است که به
جای خصوصیسازی شبهخصوصیسازی میکنیم. مثلاً وقتی شهرداری یک ساختمان را
برای کار فرهنگی میسازد چرا باید آدمهایی که دولتی هستند در آنجا
تصمیمگیرنده باشند.
وی ادامه داد: چند سال پیش معاونت اجتماعی وزارت کشور جلسهای را برگزار
کرد و در آن این موضوع را مطرح کرد که چرا مردم در فعالیتهای اجتماعی
مشارکت نمیکنند و معتقد بودند وقتی مردم به اماکن عمومی و سینما نمیروند
میتواند باعث بروز آسیبهای اجتماعی شود. اگر ماجرای جلب مشارکت مردمی
برای مسئولی به یک وظیفه تبدیل شود، مسول مربوطه مجبور می شود به هر نحو و
شیوه صحیح سالن ها را پر کند. باید در این زمینه قانون تعریف شود و متر
قانونی وجود داشته باشد. وظیفه ارشاد فقط مجوز صادر کردن نیست.
این آهنگساز در بخش دیگری از سخنانش گفت: وظیفه سالن دارها این است که از
سالن ها به لحاظ هنری صیانت کنند و هرکسی که پول داد نرود روی استیج! در
شهرهای خارجی سالن هایی هستند که هر کسی نمی تواند در آنجا اجرا داشته
باشد. اما در اینجا هر کسی با پول می تواند هرکجا که دلش خواست برنامه اجرا
کند. قبل از انقلاب کاباره هایی وجود داشتند که تمام خواننده های پاپ به
آنجا می رفتند و می خواندند. بعد از انقلاب کاباره ها تبدیل به سالن های
کنسرت شدند.
خلعتبری در خصوص مبالغی که اماکن از گروه های هنری دریافت می کند نیز گفت:
چندی پیش رییس نیروی انتظامی اعلام کرد که گروه ها نباید پول پرداخت کنند.
یک نفر از اهالی موسیقی یا رسانه نیامد و این نکته را مطرح نکرد که پولی که
پیش از این گرفته می شده را چرا بازنمی گردانید؟ در نظام مالی نیروی
انتظامی کسی نباید سوال بکند که این پول های اضافه که از طریق کنسرت ها به
حسابشان واریز می شود، از کجا آمده و این درآمد مازارد از چه طریق حاصل شده
است؟ شما می توانید در یک سیستم مالی سالم، پولی مازاد برپیش بینی داشته
باشید و سوالی در این باره نپرسید؟
وی افزود: من می توانم به عنوان یک شهروند درجه دوم و یک هنرمند مطالباتم
را از طریق شخص رییس جمهور پیگیری کنم، نه از طریق مسئولی که در اداره ای
تازه دو ماه است روی کار آمده. وقتی در یک شهر دادستانش در کار قوه مجریه
مداخله می کند، موضوع متوجه دفتر موسیقی و یا وزارت ارشاد نیست و باید
فراتر از آنها به این مسئله نگریست. این یک موضوع ملی است. کشوری که قوای
سه گانه اش نمی توانند با هم هماهنگ عمل کنند، قطعا کشور باثباتی نخواهد
بود. به عنوان شهروند معمولی می توانیم این موضوع را با رییس جمهور مطرح
کنیم. به نظر من این ماجرا باید به وسیله شخص رییس جمهور حل بشود. تا زمانی
که سه قوا مشکلشان را با هم حل نکنند این روند ادامه خواهد داشت.
او ادامه داد: در کشور ما همیشه موضوع امنیت فراتر از موضوع فرهنگ بوده
است. به خاطر همین هم ما همواره شاهد بودیم که مدیران فرهنگی بعد از ترک
مسندهای فرهنگی شان به سراغ کارهای سیاسی می روند و دیگر به سمت فرهنگ
بازنمی گردند.