کد خبر 454799
تاریخ انتشار: ۲۷ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۱:۳۸

« تعبیر وارونه یک رویا» با همه کاستی‌های کارگردانی در اجرای جزئیات، گامی هوشمندانه برای سرگرمی‌سازی سیاسی و سیاست سرگرمی‌سازی است، از این سیاق هالیوود و شبکه های کابلی آمریکایی برای آگاهی رسانه‌ای استفاده می‌کنند و به یمن حمایت ویژه پنتاگون و سیا، ماشین قدرتمند پروپاگاندای آمریکا، آگاهی‌رسانی را از طریق دریچه سرگرمی‌سازی تلویزیونی صورت می‌دهند، به این ترتیب حتی بی‌سوادترین شهروند ایالات متحده در جریان مسائل کلان دولت این کشور قرار می‌گیرد و مواضعی شبیه دولتمردان کشورش اتخاذ می‌کند.

به گزارش مشرق، اغلب شهروندان ایالات متحده به دلیل سیستم اقتصادی حاکم، بسیاری از ساعات روزانه را به فعالیت اقتصادی و کار اختصاص می‌دهند و معدل زمانی شهروندان برای استراحت در منزل، پس از انجام کار روزانه، تقریبا 3 ساعت است.

بخشی از این ساعت استراحت، به تماشای سریال‌ شبکه‌های کابلی می‌گذرد و تماشای اخبار در اولویت زمان استراحت نیست. لذا بازتاب حوادث سیاسی را به صورت بسته‌های نمایشی سریالی در قالب سریال‌های شبانه می‌بینند. شبکه‌های خصوصی به دلیل جذب مخاطب و شبکه‌های دولتی به دلیل اجرای رسالت از پیش تعیین شده و مهار افکار عمومی، سیاست‌ها و دغدغه‌های بین‌المللی ایالات متحده را در قالب بسته‌های نمایشی سریالی و تلویزیونی ارائه می‌کنند و بازتاب حوادث و مواضع سیاسی حاکمیت به صورت مستقیم در اختیار شهروندان قرار نمی‌گیرد.

مصادیق زنده در کامستان

در اشاره مصداقی به موضوع سیاست سرگرمی‌سازی و سرگرمی سیاسی می‌توان به نمونه گل‌درشت مذاکرات هسته‌ای ایران به صورت مستقیم با ایالات متحده و پنج کشور اشاره کرد. مذاکرات اتمی ایران با شش قدرت جهانی پس از سال 2004 به مدت 10 سال خبر داغ محافل رسانه‌ای بود. پنج سال قبل در سال 2010، در دومین سال تصدیگری باراک اوباما در سریال 24، موضوع مذاکرات هسته‌ای به صورت مستقیم دستمایه فصل هشتم این مجموعه جنجالی و پرمخاطب قرار گرفت.

داستان فصل هشتم سریال 24، صورتی کاملا تمثیلی داشت و البته پیشگویی سرانجام مذاکرات ایران با شش قدرت جهانی بود.

در این سریال، به صورت تمثیلی، جمهوری کامستان طرف مذاکره ایالات متحده بود و رئیس‌جمهور حسن درباره سرانجام مذاکرات اتمی به صورت مستقیم با رئیس جمهور ایالات متحده که خانم بود، وارد گفت‌وگو شد تا به یک توافق جامع هسته‌ای برسد. از سوی دیگر، عده‌ای تندرو از داخل جمهوری کامستان موافق به سرانجام رسیدن توافق نیستند. با این که روایت به صورت استعاری در این سریال مطرح می‌شود با جزئیات توافقی که شبیه مفاهمه اتمی ایران با غرب است، شباهت دارد. به این ترتیب شهروندی که در ایالات متحده زندگی می‌کند، جرئیات مذاکرات را در قالب یک بسته سریالی نمایشی درک می‌کند و با کمترین اطلاع از روند مذاکرات با مواضع سیاسی کشورش آشنا می‌شود.

نمونه دیگری که می‌توان به آن اشاره کرد، سریال خانم وزیر است. دقیقا زمانی‌که مذاکرات اتمی به اوج خود رسیده بود، برای بیان مواضع رسمی ایالات متحده با جزئیاتی کاملا شبیه آنچه روی میز توافق رخ می‌داد، سریال خانم وزیر (مادام سکرتری) از شبکه سی‌بی‌اس پخش می‌شد. در سریال خانم وزیر، شهروند آمریکایی با وقایعی همراه می‌شود که نه‌تنها به لحاظ ملی‌گرایی (ربوده شدن دو نوجوان آمریکایی توسط دولت سوریه) برایش اهمیت دارد بلکه در کنار آن یاد می‌گیرد منافع ملی را طبقه‌بندی کند و برای هر کدام اولویت‌های خاص قائل شود؛ چنان که مقامات آمریکا اولویت اصلی خود را انجام بزرگ‌ترین صلح تاریخ با ایران ذکر می‌کنند یعنی قبل از حصول هر توافقی آمریکایی‌ها از طریق بسته نمایشی خانم وزیر، مواضع سیاسی خود را درباره یک صلح اتمی اعلام می‌کنند.

آنچه فراتر از همه اینها توجه مخاطب ایرانی را به این سریال جلب می‌کند، این است که سریال خانم وزیر همانند سریال میهن (هوم‌لند) داستانی براساس وقایع روز جهانی و با محوریت مذاکرات ایران و کشورهای 1+5 دارد. ماشین تبلیغات هالیوود آنقدر سریع عمل می‌کند که پیش از به اتمام رسیدن موضوعی، سریعا موتور دراماتیک خود را برای رسیدن به موضوع سیاسی و جهانی مذکور می‌رساند و در برخی موارد مانند سریال میهن حتی ساخت سریال را متوقف می‌کند تا ببیند ادامه مذاکرات ایران و کشورهای 1+5 چه می‌شود.

پیش‌بینی دراماتیک از واقعیت

سریال خانم وزیر از جهاتی که گفته شد، دارای شئون رسانه‌ای بسیار خوبی است، اما در روند سریال، مخاطب خود را با دلایل قانع‌کننده برای چرایی برخی اتفاقاتی که در طول قسمت نخست می‌افتد، اقناع نمی‌کند.

مثلا در سریال خانم وزیر، داستان سریال در شش ماه آینده اتفاق می‌افتد؛ زمانی که نماینده ایران و آمریکا در وین مشغول مذاکره بر سر مسائل هسته‌ای هستند. مذاکرات همچنان به نتیجه نرسیده و خانم وزیر خارجه جدید تصمیم به استفاده از استراتژی نخ‌نمای چماق و هویج گرفته است. بنابراین می‌خواهد با ارائه پیشنهاد ارسال قطعات هواپیما و فروش هواپیماهای تبلیغاتی به ایران و در عوض خاموش شدن راکتور آب سنگین اراک به مناقشه پایان دهد، اما در راه عملی شدن خواسته‌های وی مشکلاتی پدید می‌آید. مشکلاتی که هم از سوی عده‌ای در ایران پیش آمده است و هم از سوی عده‌ای در آمریکا. در همین حین، با توجه به ناکام ماندن موقت مذاکرات وین ترس از جنگ اتمی تمام آمریکا را فراگرفته و مردم نگران شروع جنگی دوباره هستند.

آنچه به عنوان مقدمه درج شد، اشارتی غیرمستقیم دارد به سیاست کلان رسانه‌ای سرگرمی‌سازی و سرگرمی‌های سیاسی برای تفسیر نفس ساخته شدن سریال‌هایی از این نوع و نمونه‌هایی همچون تعبیر وارونه یک رویا.

ملودرام کلاسیک و ترور

سریال تعبیر وارونه یک رویا که هم‌اکنون از شبکه یک پخش می‌شود، مصداقی عملی از ساخت سریال با دو گرایش عملی سیاست سرگرمی‌سازی و سرگرمی‌سازی سیاسی در حوزه رسانه است. در نخستین گام سریال همچون نمونه‌های ساخته شده غربی، خبر از اتفاق به روزی می‌دهد؛ عملیات ترور و تحت تاثیر قرار دادن مذاکرات اتمی ایران با شش کشور جهان. مصداق همان روایتی که نمونه سینمایی آن در فیلم روباه افخمی ارائه شد و تا نباشد چیزکی،ساخته نخواهد شد فیلم‌ها و سریال‌ها.

تعبیر وارونه یک رویا امکان عملیات ترور حتی در دوران پساتوافق را به عنوان جدی‌ترین گزینه مطرح می‌کند. از منظر سرگرمی‌سازی سیاسی، متن سریال کاملا اثربخش و هشداردهنده است، اما برای هضم راحت و آسان چنین اشارت سیاسی و امنیتی، تمام داده‌های دراماتیک سیاسی سریال در کنار روایت‌های موازی سرباز کردن یک عشق قدیمی نمایش داده می‌شود؛ تلفیقی مدرن از ملودرام کلاسیک و عملیات تروری که توسط گروه‌های نخبه ترور صهیونیستی طراحی می‌شود.


تطهیر ویروس و تسکین افکار عمومی

سریال تعبیر وارونه یک رویا در ارائه محتوای سرگرمی‌سازی سیاسی اثر موفقی است و نگرش سیاست سرگرمی‌سازی به شکل کاملا تازه و مدرن در متن روایت جاری است. در اغلب آثار سیاسی به روز هالیوودی و آمریکایی موتیف و نشانه شاخصی که به صورت کاملا تکراری، اما با پرداخت‌های متفاوت مورد دستمایه قرار می‌گیرد، شاخصه دراماتیک تطهیر ویروس است. در اغلب سریال‌ها و فیلم‌های جاسوسی ـ سیاسی، ویروسی در قلب سیستم نفوذ می‌کند و بر سیستم سیاسی، امنیتی، قضایی و پلیسی تاثیر منفی و مخرب می‌گذارد، اما قهرمان یا قهرمانان شاخص، ویروس درون سیستم را از بین می‌برند. شاخصه‌ای که متاسفانه نمایش آن در متن سریال‌های تلویزیونی به دلیل نظارت سایر نهادها و اصناف مختلف تقریبا غیرممکن است، غافل از این که بهره بردن از فرمول تطهیر ویروس، موجب تسکین افکار عمومی و مخاطبان می‌شود. بسادگی می‌توان استدلال آورد با وجود نقصان‌های فراوان در ایالات متحده، اغلب شهروندان به سیستم سیاسی، امنیتی، قضایی، اجتماعی و پلیسی اعتقاد و باور دارند، چراکه از سال‌های آغازین جنگ سرد از فرمول تطهیر ویروس در آثار سینمایی و تلویزیونی بخوبی بهره‌برداری شده و موجبات تسکین افکار عمومی و شهروندان آمریکایی را فراهم می‌آورد.

پس از جنگ سرد و بیش از 70 سال است که شهروندان آمریکایی زیر سیطره تولیدات نمایشی با چنین محتوایی هستند و هر نقصانی را ماحصل وجود ویروس‌های انسانی درون سیستم می‌پندارند. قبل از جنبش وال استریت، اغلب اعتراض‌های مدنی که صورت می‌پذیرفت، علیه افراد بود، نه سیستم حاکم.

رادنی کینگ، مثال بسیار خوبی برای تجزیه و تحلیل این موضوع است. سریال فریدون جیرانی از موتیف تطهیر ویروس بهره می‌برد. محسن روانبخش با ظاهر مثبت، موجب برانگیخته‌شدن ظن هیچ کدام از همکارانش نخواهد شد.

وی با ترتیب دادن یک ترور نمایشی، وارد یک رابطه عاشقانه خط‌شکن می‌شود تا به عنوان ویروسی مخرب، نظم حاکم بر بنیان امنیتی سیستم سازمان انرژی اتمی را برهم بریزد و اطلاعاتی را از درون فاش کند. چنین ویروسی موجب می‌شود که از سوی دیگر، نمایشی از جانب افسران امنیتی و اطلاعاتی ببینیم که سعی در مهار این ویروس دارند.

حفظ استراتژی جهانی جاسوسی

روایت مجموعه سینمایی ماموریت غیرممکن، مجموعه سینمایی بورن، سریال خانم وزیر (مادام سکرتری)، سریال جنجالی میهن و بسته‌های سریال نمایشی از این نوع، همواره از خارج خاک ایالات متحده آغاز می‌شود و کمتر سریال یا فیلم جاسوسی را دیده‌ایم که از داخل خاک آمریکا شروع شود. چنین شگرد دراماتیکی که عمدتا در مجموعه‌های هالیوودی همچون یک عامل تکرارشونده دراماتیک است، مخاطب را تهییج می‌کند و به فکر وادار می‌کند که ممکن است ثبات و پایداری امنیت حاکم در کشورش توسط عوامل بیرونی به خطر افتد.

مثلا در سریال میهن، کری (کلر دِنس) مامور سیا پی می‌برد که ویروسی انسانی، توسط القاعده به خاک آمریکا فرستاده می‌شود که ممکن است دست به عملیات تروریستی بزند. برودی، افسری که مدت‌های طولانی توسط القاعده بازداشت بوده، از چنگال آنان آزاد می‌شود و قرار است عملیاتی انتحاری را در خاک ایالات متحده به سرانجام رساند.

طبیعی است مخاطب چنین آثاری با حجم نمایشی گسترده، مفهوم تهدید بیرونی امنیت ملی را درک می‌کند. سریال تعبیر وارونه یک رویا به صورت مستقیم می‌پردازد به نظام تیم‌های ترور که توسط موریس ایشالات و عاده موفاز (کارنیه خاچاطوریان) هدایت می‌شود و مفهوم تهدید بیرونی برای مخاطب رنگ پیدا می‌کند.

هر چقدر اخبار 30 :20 درباره موضوع تهدیدات داخل خاورمیانه گزارش تهیه کند، قطعا به اندازه یک‌صدم این موضوع به صورت نمایشی و عیان شدن در تعبیر وارونه یک رویا کارکرد نخواهد داشت.

تهدید از بیرون

تهدیدی که در تعبیر وارونه یک رویا از آن سخن می‌رود، دقیقا از فرامرزها آغاز می‌شود، از ایروان. ایروان، دبی و آنتالیا از ترمینال‌های مهم سرویس‌های اطلاعاتی موساد، سیا و MI6 هستند و سرویس‌های اطلاعاتی به شکل گسترده در آن فعالیت می‌کنند. طبیعی است برای القای مفهوم تهدید، چنین تمهید موثر نمایشی لحاظ شود و جیرانی با روایت موازی هوشمندانه از چنین نقطه اثربخشی، چرخ‌های درام را به گردش در می‌آورد تا مخاطب، تهدید بیرونی را احساس کند.

حضور ناصر و ارتباط او با نوفام و آورام، موید نگره‌ای بسیار متفاوت و هوشمندانه است که در عملیات جاسوسی برای گروه‌های ترور و خرابکار صورت می‌پذیرد و همچون سایر سرویس‌های جاسوسی درباره کشورهای بی‌طرف، عملیات جاسوسی و ضدجاسوسی انجام نمی‌گیرد.

در سریال 24، تم اصلی داستان مبتنی بر یک عملیات جاسوسی است، اما خانواده جک بائر عنصر مهمی در کلیت سریال دارند. همسر بائر توسط یک ضد جاسوس کشته می‌شود و دخترش گروگان گرفته می‌شود، اما سوال مهم و اساسی این است که چرا در مجموعه نمایشی آمریکایی این‌قدر بر مفهوم خانواده و ملودراماتیزه‌کردن تریلر تاکید می‌شود و اینقدر زنانگی چاشنی سریال می‌شود؟

طبیعی است با افزایش چاشنی ملودرام، مخاطبانی که به جهان جاسوسی مردانه گروه‌های ترور علاقه‌مند نیستند، خط داستانی عشق ژاله موید و محسن روانبخش برایشان جذاب خواهد بود. ملودراماتیزه کردن آثار پلیسی، سیاسی و جاسوسی هم‌اکنون بخشی از شگردهای مخصوص جذب مخاطب است و جیرانی استاد ملودرام‌سازی است.

سیاست و درام‌پردازی

« تعبیر وارونه یک رویا» با همه کاستی‌های کارگردانی در اجرای جزئیات، گامی هوشمندانه برای سرگرمی‌سازی سیاسی و سیاست سرگرمی‌سازی است، از این سیاق هالیوود و شبکه های کابلی آمریکایی برای آگاهی رسانه‌ای استفاده می‌کنند و به یمن حمایت ویژه پنتاگون و سیا، ماشین قدرتمند پروپاگاندای آمریکا، آگاهی‌رسانی را از طریق دریچه سرگرمی‌سازی تلویزیونی صورت می‌دهند، به این ترتیب حتی بی‌سوادترین شهروند ایالات متحده در جریان مسائل کلان دولت این کشور قرار می‌گیرد و مواضعی شبیه دولتمردان کشورش اتخاذ می‌کند.

سیاستمداران آمریکایی تلاش نمی‌کنند سیاست‌های خود را به توده‌های مردم تزریق کنند، آنان از طریق قهرمانان سریال‌ها و فیلم‌های سینمایی، مواضع سیاسی خود را به شهروندان می‌آموزند که باید چه کنند و کدام دریچه رویدادهای سیاسی را تجزیه و تحلیل کنند، اما درباره تعبیر وارونه یک رویا در دوران پساتوافق می‌توان نوشت، هر چند سریالی سیاسی نیست، اما موجب آگاهی‌بخشی درباره جوخه‌های ترور بین‌المللی می‌شود و گام خوبی در جهت سیاست سرگرمی‌سازی است.


منبع: جام جم آنلاین