این موضوع به صورت علنی مطرح شد، اما در پشت پرده، اوضاع تفاوت دارد. اسناد ویکی لیکس نشان میدهد که پادشاه و ولیعهد بحرین، ایران را جدیترین تهدید در طولانی مدت برای بحرین و منطقه میدانند و معتقدند که همه باید با این تهدید مقابله کنند. به این ترتیب مقامات حاکم بحرین در پشت درهای بسته و به صورت علنی همواره به دنبال مواضعی هستند که فراتر از انتقاد از ایران باشد. مبالغه نیست اگر بگوییم که مواضع آنها در قبال تهران که در ابعاد سازمانی و قانون اساسی و اقدامات داخلی و سیاست خارجی الگویی در منطقه به شمار میرود، به صورت خصمانه دنبال میشود. این در حالی است که بحرین دولت کوچکی است که با چالشهای فراوان و فوقالعادهای مواجه است و باید بیش از اینها بر مسائل داخلی خود متمرکز شود که با پیچیدگیهای متعددی مواجه شده و شاخصهای منطقهای در آنها مداخله کرده است.
در جولای گذشته جمال بو حسن نایب رئیس کمیسیون روابط خارجی در مجلس نمایندگان بحرین در کنفرانسی که گروهک تروریستی منافقین در پاریس برگزار کرده بود، شرکت کرد. بر کسانی که اوضاع بحرین را دنبال میکنند، پوشیده نیست که دفتر پادشاهی این کشور تسلط کاملی بر مجلس نمایندگان دارد. البته این شرایط در بیشتر کشورهای عربی مشاهده میشود.
مشکل مورد نظر در مشارکت بحرین در این اجلاس که از سوی دشمنان جمهوری اسلامی ایران برگزار شده، نیست. بلکه مشکل در نحوه گفتمانی بود که جمال بو حسن در این اجلاس به عنوان مواضع رسمی دولت بحرین مطرح کرد، چرا که مقامات رسمی این کشور خود را از این اظهارات مبری نکردند و حتی رسانههای وابسته به رژیم آل خلیفه در بحرین نیز مملو از مواضعی شدند که مناسبات بحرین و ایران را تیرهتر میکند. وزیر خارجه بحرین نیز از توهین به ایران و حاکمیت و ملت و گزینههای آن حتی در مواقعی که فرصت این کار را نیز نداشته باشد، کوتاهی نمیکنند. بو حسن در اظهاراتی که با حضور مریم رجوی سرکرده تروریستهای خارجنشین مطرح کرد، ابراز امیدواری کرد که نشست آینده در "تهرانِ آزاد شده از دست رژیم طاغوتی و تروریستی و تفرقهافکن و فاشیستی" برگزار شود!
بوحسن خواستار حمایت جهانی از تروریستهای منافقین شده و مدعی شد که حمایت واقعی از این گروه بهترین وسیله برای ایجاد تغییر [در ایران ] خواهد شد. وی در اظهارات خود از کشورهای عربی و جهان غرب خواست تا تروریستهای گروهک منافقین را به عنوان پروژه جایگزین دولت جمهوری اسلامی ایران به رسمیت بشناسند. طبعاً این اظهارات با تشویق و استقبال گسترده تروریستهای حاضر در این جلسه همراه شد.
این اولین باری نبود که یکی از شخصیتهای وابسته به دولت بحرین در اجتماعات گروهک منافقین حاضر میشد، پیشازاین علی زاید و عبدالحکیم الشمری نمایندگان سابق پارلمان در نشست سال گذشته این گروهک سخنرانی کرده و مواضعی شبیه به اظهارات بوحسن مطرح کرده بودند. این مواضع را میتوان حمایت مجدد پارلمان و دولت رژیم بحرین از تروریستهایی دانست که بیش از 11 هزار قربانی در پرونده جنایتهای تروریستی آنها در ایران دیده میشود.
بدون شک استمرار گفتمان خصمانه بحرین بر ضد ایران در محافل منافقان بیشترین دلیل از این موضوع است که مشارکت بوحسن در این نشست یک استثنا نبود، بلکه بخشی از سیاست گسترده منامه بر ضد تهران است.
نقش عربستان سعودی در مواضع خصمانه بحرین
کسانی که اظهارات بحرینیها در مورد تهران را پیگیری میکنند،در بسیاری از موارد این موضعگیریها شدیدتر از همتایان دیگر این کشور در خلیج فارس به ویژه عربستان سعودی میدانند. ریاض معمولا از منامه برای بیان مواضع افراطگرایانه خود بر ضد تهران استفاده میکنند. این در حالی است که منامه بدون زیرکی و هوشیاری دیپلماتیک در انتقاد از تهران و دیگر کشورها، این رویکرد را میپذیرد. یکی از مهمترین مواردی که در اظهارات و گفتمان بحرین بر ضد جمهوری اسلامی ایران قابل مشاهده است، پیگیری اظهارات و یادداشتهای اینترنتی خالد بن احمد وزیر خارجه بحرین است که هرازچندگاهی با زبانی غیر متعارف بر ضد جمهوری اسلامی ایران و برخی دیگر از طرفها موضعگیری میکند.
در مورد وابستگی رویکردهای سیاست خارجی بحرین و عربستان سعودی میتوان به مناسبات این کشور با قطر اشاره کرد. با وجود اینکه منامه هیچ منفعتی از تشدید بحران در مناسبات خود با قطر به ویژه بعد از رفع اختلافات موجود در زمینه جزایر حوار (2000) ندارد، اما سیاستهای ملک حمد در قبال این کشور متأثر از گزینههای عربستان سعودی در دشمنی با قطر با بی درایتی دنبال می شود. به این ترتیب است که رویکردهای خصمانه منامه بر ضد قطر غیر از دشمنی دیرینه ای که بین دو خانواده حاکم وجود داشته است، را به سختی میتوان تفسیر کرد. البته اختلافات دیرینه بین دو طرف نیز در نتیجه تحولات سیاسی در چند دهه گذشته کاملاً از بین رفته یا نزدیک به فروپاشی بود.
به این ترتیب است که میبینیم پادشاه عربستان سعودی اتهامات واهی را بر ضد دوحه و تهران در حمایت از مخالفان بحرینی مطرح میکند، وی البته برای ادعاهای خود هیچ دلیل و سندی ارائه نمیدهد،همین موضوع باعث شده روایت های دولتی بحرین اعتبار خود را در نظر رسانههای بینالمللی از دست بدهد و این رسانهها با نگرانی فوقالعاده نسبت به روایتهای رسمی اعلام شده از سوی بحرین تعامل کنند.
در مورد ایران موضوع از اهمیت بیشتری برخوردار است، علاوه بر این که منامه مانند مرغابی که پشت سر مادرش حرکت میکند همچنان از روش عربستان سعودی تقلید مینماید،اما ابعاد محلی و داخلی نیز عمق بی درایتی دولت بحرین را بیش از پیش نشان میدهد. تمامی روایتهای مطرح شده از سوی خاندان آل خلیفه بر ضد مخالفان ریشهدار در بحرین (که چندین دهه سابقه مخالفت با سیاستهای دولت را دارند) مبتنی بر این است که این مخالفتها داخلی نیست، بلکه خارجی (ایرانی ) است. منامه این اعتراضات را تروریستی و خشن معرفی کرده و ایران را به ارسال سلاح و آموزش مخالفان و معترضان شیعه را به وابستگی به ایران متهم میکند. این در حالی است که پوشالی بودن این خزعبلات خیلی زود روشن میشود.
سقوط فرضیه ارتباط ایران با حوادث داخلی بحرین به معنی فروپاشی مهمترین خاستگاه های پاتک حاکمیت کنونی بحرین بر ضد انقلاب مردمی است، به همین علت است که در حالی که حمد بن عیسی آل خلیفه پادشاه بحرین تمامی نتیجهگیریهای کمیته حقیقتیاب در تجاوز بر ضد تحصنکنندگان در میدان اللولوة و حملات خشن امنیتی بر ضد اعتراضات مشهور بین مارس و می سال 2011 را پذیرفت، اما اظهارات وی در عدم وابستگی این اعتراضات به ایران را رد کرد. شاه بحرین در حالی که حتی عملیات شکنجه و کشتار تظاهراتکنندگان از سوی نیروهای امنیتی بحرین را پذیرفته بود، اما اظهارات محمد شریف پسیونی را در روز 23 نوامبر 2011 که معتقد بود دلایل ارائه شده از سوی دولت بحرین به کمیته حقیقتیاب در مورد نقش جمهوری اسلامی ایران در حوادث داخلی بحرین ، نشان دهنده ارتباط واضحی بین این حوادث و دولت ایران نیست، را رد کرد. وی در پاسخ به این سخنان مدعی شد که هجمه تبلیغاتی یک حقیقت موضوعی است که چالشی مستقیم نه تنها برای ثبات و تمامیت کشور، بلکه تهدیدی برای امنیت و ثبات تمامی کشورهای شورای همکاریهای خلیج فارس به شمار میرود.
واکنش های ایران به اقدامات بحرین
انتظار نمیرود که رفتار بحرین در حمایت از گروهک منافقین مورد توجه محافل تصمیمسازی در تهران قرار نگیرد، شاید لازم باشد مراقب واکنشهای ایران در قبال تجاوز منامه به خطوط قرمز تهران باشیم، چرا که مشاهده نشده که تهران از هدف قرار گرفتن امنیت ملی خود چشمپوشی کند.
چیزی که مورد توجه تصمیمسازان ایران است، این نیست که بحرین کشورهای خلیج فارس و عربی و بینالمللی را بر ضد تهران تحریک میکند، حتی حضور در نشست منافقین در فرانسه نیز مورد توجه ایران نیست، چرا که این امری عادی است. چیزی که ممکن است مورد خشم مقامات ایران قرار گیرد، این است که منامه به صورت علنی از تمایل خود برای براندازی حاکمیت ایران صحبت میکند و امیدوار است ائتلافی از مخالفان ایران با محوریت منافقین را تشکیل داده و تحرکات نظامی و سیاسی بر ضد جمهوری اسلامی را افزایش دهد، عاملی که قطعاً به بیثباتی در منطقه منجر خواهد شد.
در این رابطه اشاره به این نکته لازم است که یک سند محرمانه آمریکایی با شماره ( 08MANAMA795) که پایگاه خبری ویکی لیکس آن را منتشر کرده است، تصریح میکند که مقامات بحرین هیچ دلیل حسی [به دولت آمریکا] برای وجود عناصر حزبالله یا گروهکهای مرتبط با ایران در بحرین ارائه ندادهاند.
دولت بحرین همواره از اقدام ایران به حمایت از مخالفان شیعه خود شکایت میکند، اما ایران این ادعاها را رد میکند. البته ایران از گفتمان مخالفان حمایت تبلیغاتی میکند، این در حالی است که شبکههای عربی از جمله العربیه و الجزیره محاصره شدیدی را بر ضد رویکردهای اصلاحطلبانه و مخالفان اعمال کردند. گفتمان دیپلماتیک ایران از تجاوز به حقوق بشر در بحرین انتقاد کرده و خواستار گفتوگو بین مخالفان و دولت شده است. این رویکرد بسیار شبیه گفتمان آمریکا و غرب است و تنها یک تفاوت آشکار بین آنها دیده میشود و آن اینکه آمریکا در طول چند دهه گذشته هرگز از انتقاد نسبت به کمبود آزادیها در منامه دست بر نداشته است، اما انتقادات ایران از سال 2011 آغاز شده است. با این وجود دولت آمریکا همچنان با خاندان حاکم در بحرین ابراز همبستگی میکند، اما ایران در ابعاد مردمی و رسمی خود با گروههای گسترده مردمی که خواستار مشارکت سیاسی در سرنوشت کشور هستند، ابراز همبستگی میکند.
ادامه سرکوب سیاسی و مخالفان در داخل و توسعه این رویکرد و فقدان حکمت و درایت در نحوه تعامل با فشارهای اوضاع نابسامان منطقهای، شکست تاریخی برای حاکمیت بحرین برای جلوگیری از سرایت آتش گسترده اوضاع منطقه به این کشور به شمار میرود. این شکست خبرهایی بدتر از اوضاع کنونی برای بحرین دارد، با این وجود برخی همچنان اعتقاد دارند که بحرین این فرصت را دارد که به نمونهای از همزیستی مسالمتآمیز و رفاه تبدیل شود، البته اگر شاه این کشور متوجه این نکته بشود که گزینههای کنونیاش قوز بالای قوز است.