از نیاز جامعه گفتید که صداوسیما به سمت دفاع مقدس برود. در سالهای اخیر صداوسیما با رقبایی همچون ماهواره و همچنین شبکههای ارتباطی موبایلی مواجه شده است. در این باب برای نسل سوم و بهخصوص چهارم انقلاب برنامهریزی خاصی صورت گرفته است؟
پاسخ به این سوال نیاز به یک کار پژوهشی و میدانی دارد. ولی سرجمع ما در بحث نسل سوم و چهارم انقلاب باید در همه حوزهها کار جدی انجام دهیم و دفاع مقدس تنها بخشی از انقلاب است و خود انقلاب هم به درستی معرفی نشده است.
** میپذیرم برای نسل جدید باید جدیتر کار کنیم
سالها پیش گفتوگویی کردند با «احمد بن بلا» که از رهبران انقلاب الجزایر بود، و پرسیدند علت شکست انقلاب الجزایر چه بود؟ گفت «ما نتوانستیم انقلاب را به درستی به نسل بعد از خود منتقل کنیم.»
واقعا انقلاب باید به درستی به نسلهای بعدی منتقل شود. نسل سوم و چهارم انقلاب و جنگ را ندیدهاند و تنها روایتهایی را پدانشان شنیدهاند. طبیعتا رسانه در این زمینه مسئولیت سنگینی به عهده دارد. من میپذیرم که ما باید برای این جامعه هدف باید کار جدیتری کنیم.
ما در کنار کارهای فاخر دفاع مقدس مثل آخرین روزها زمستان و وضعیت سفید، با کارهای نازل هم مواجه بودیم. علت ساخت ایران سریالها در رسانه ملی چیست؟
مگر ممکن است کسی بخواهد سریال نازل بسازد؟ یک وقت میبینید متن خوب است ولی کار خوب در نمیآید و اشکالاتی شکل میگیرد. هنرمند برای ساخت یک سریال اعتبار خود را خرج میکند و عمدی برای ساخت سریال نازل وجود ندارد.
بعضی کارها از لحاظ داستان، قهرمان و ... ضعیف است و ایراد دارد. ولی ما تا جایی که در توانمان بود سعی میکردیم اصلاحات لازم را انجام دهیم.
ما اخیرا سریالی پخش کردیم که درباره آزادگان بود. هنگام ساخت سریال مدیر شبکه دو سیما آقای بخشیزاده که هشتسال سابقه اسارت دارند، گفت: این اسارتی که شما روایت میکنید، اینگونه نیست. بنابراین ما مجبور شدیم بخشی از داستان را تغییر دهیم تا بتواند به واقعیت نزدیک باشد.
** روایت رسمی از جنگ مورد قبول جامعه نیست
در بحث مربوط به معراجیها برخی دوستان به ما ایراد میگرفتند که مگر در جنگ اینگونه بوده؟! بله ما در جنگ همه جنس رزمنده داشتیم. منتها مشکلی که داریم این است که همه میخواهند روایت رسمی از جنگ داشته باشند؛ این مورد قبول جامعه نیست. جنگ در متن مردم بوده و باید همین را روایت کنیم.
امروز پدیدهای به نام لو رفتن عملیات کربلای 4 و بحث غواصها در جامعه ما مطرح شد. بعضی شبکههای خارجی ویژهبرنامه برای این موضوع ساختند و سوالات و شبهات زیادی را ایجاد کردند. در این شرایط در جامعه ما کسی نیست به این شبهات جواب دهد. ما باید قبل از اینها واقعیتها را بگوییم. بالاخره جنگ است و پیشروی و عقبنشینی در آن وجود دارد.
درست است که بخشی از اسرار جنگ را نباید گفت و باید آنها را به تاریخ سپرد، اما بعضی از این موضوعات که گفته شده را ما باید روشن کنیم.
لذا من منکر نیستم؛ کارهای ضعیف هم در میان کارهای مختلفی که در تلویزیون داشتیم مطرح شده و شاید اثر خوبی هم نگذاشته است.
گفته بودید در ده سال آینده هزار اثر دفاع مقدسی داریم. پنجاه اثر به سریالهای الف ویژه اختصاص دارد. بقیه اثرها شامل چه چیزهایی میشوند؟
ما در طول ده سال و نیم مدیریت آقای ضرغامی با توجه به اینکه در میان سریالهایی که باید بسازیم پیشبینی ما این بود که در طول این ده سال نزدیک به هزار سریال و مینیسریال تولید شد. ما حساب کردیم اگر این روند ادامه پیدا کند حتما باید این به دو برابر افزایش پیدا کند. همانطور که کارهای الف ویژه ما نسبت به چیزی که پیش بینی کردیم سه برابر شده است. این برنامه ده سال آیندهای است که برای تلویزیون نوشته شده است.
خیلی وقتها ما اصرار نداریم کارهایمان حتما دفاع مقدسی باشد. همین سریال وضعیت سفید یک سریال اجتماعی بود ولی شما دیدید چقدر خوب وضعیت دفاع مقدس را به نمایش گذاشته بود، که ما هم در جشنواره جامجم به عنوان بهترین سریال معرفی کردیم.
به هر حال طبیعی است که در طول ده سال اگر بخواهد آن همه سریال ساخته شود این روند از نظر من یک روند منطقی بود که دو برابر شود.
** صداوسیما نیازمند بودجه و اعتبار
اینهایی که من گفتم با ساختار کارهایی مثل آخرین روزهای زمستان و ... است. به نظر من امروز همه ـ بهخصوص آنهایی که الان مسئولیت دارند ـ باید از نظر بودجه و اعتبار به صداوسیما کمک کنند. ما امروز فیلمنامههای خوبی از سرداران دفاع مقدس، شهیدان باکری، زینالدین، بروجردی، صیاد شیرازی، بروجردی تا شهیدان هستهای داریم. اگر به صداوسیما بودجه و اعتباری داده شود و دوستان ما هم همت کنند میشود چرخه جدیدی را از تولیدات دفاع مقدس به وجود بیاوریم.
** داعش اهمیت جنگ نرم را درک کرده است
به سراغ بخش بعدی سوالاتمان برویم. عملکرد داعش نسبت به القاعده و طالبان در حوزه استفاده از رسانه متفاوت است و حضور پررنگی در رسانه و بهخصوص شبکههای اجتماعی دارند. این موضوع را چگونه تحلیل میکنید؟
به نظر من داعش، اهمیت جنگ نرم را به معنای واقعی کلمه فهمیده است. ما وقتی از جنگ نرم صحبت میکنیم، مفهوم آن این است که دیگر سرنوشت جنگ در میدانهای جنگ تعیین نمیشود، بلکه در استودیوهای رادیو و تلویزون، شبکههای اجتماعی، خبرگزاریها و... مشخص میشود.
یکی از تفاوتهای جنگ نرم و جنگ سخت این است که میزان تلفات جنگ نرم نامشخص است. در جنگ سخت تجاوز دشمن به مرزها ملموس است، اما در جنگ نرم وارد خانه شده اما طرف باورش نمیشود.
بنابراین به نظر من مسئله رسانه برمیگردد به اینکه آمریکاییها در پایان دهه 90 از نظم نوین جهانی صحبت کردند که مبتنی بر سه ضلع بود: پول و ثروت، قدرت نظامی و رسانه.
وقتی آمریکاییها میخواستند در جنگ اول خلیج فارس دخالت کنند، یک نظرسنجی کردند و مشخص شد که از هر پنج آمریکایی چهار نفر مخالف جنگ هستند. مردم آمریکا میگفتند ما تحمل یک ویتنام دیگر را نداریم که دوباره جنازه سربازان آمریکایی را تشییع کنیم. ظرف 45 روز رسانههای آمریکا بلایی به سر مردم آوردند که همه مردم آمریکا گفتند منافع ملی ما در خطر است و ما باید در کویت دخالت نظامی کنیم. این قدرت رسانه است که مردم را در این زمینه بسیج میکند.
** متاسفانه در موضوع هستهای پیوست رسانهای نداشتیم
در بحث هستهای و تحریمهای ظالمانه شاهد بودیم تبلیغات زیادی که دروغ هم بود علیه کشور ما انجام میشد. در حالیکه مقام معظم رهبری برای مسئله سلاحهای اتمی حرمت شرعی فرمودند.
اما چه بود؟ ما در نبرد رسانهای با آمریکاییها موفق نبودیم. چراکه برای بحث هستهای خود پیوست رسانهای نداشتیم. که وقتی گام به گام براساس کار هستهای که جلو میرود، پیوست رسانهای آن چه باشد و چگونه به سوالات پاسخ داده و شبهات را برطرف کنیم.
ضمن اینکه گاهی اوقات هم در عرصه سیاست خارجی و عرصه اداره کشور ما با یک رادیکالیسم و یک افراطیگری و تندرویی مواجه بودیم که طرف میگفت قطعنامهدانتان پر بشود هرچه میخواهید پاره کنید بریزید دور. یعنی بیاعتنایی به این مقوله. انگار ما به اصطلاح طالب جنگ هستیم. آقا هم فرمودند ما هیچ وقت طالب جنگ نبودهایم و نیستیم اما اگر جنگی در بگیرد اول کسی که شکست میخورد آمریکای متجاوز است.
آمریکا بزرگترین حامی تروریسم در دنیاست. اصلا صدور تروریسم توسط این کشور انجام میشود و داعش یکی از محصولات لشکرکشی آمریکا و تجاوز این کشور به کشورهای خاورمیانه است. البته این یکی از دلایل ظهور داعش و است و من معتقدم داعش پدیدهای است که بحث جدایی را میطلبد و ما در درون مسئله تحولات جهان اسلام آن را مورد بحث قرار دهیم و صرفا یک پدیده خارجی نیست.
آمریکا از فرسنگها آمده و در این کشورها دخالت میکند و از تروریسم دفاع میکند، ولی همواره میگویند ایران منطقه را بیثبات کرده و از تروریسم حمایت کرده است. پس بنابراین پیوست رسانهای مهم است.
بر میگردم به سوال شما. درباره داعش واقعیتی که وجود دارد این است که داعش یک نظام رسانهای دارد. هراس از داعش را در دنیا منتشر کرده است. این ها روزنامه راه انداختهاند و مشخص است این برایشان مهم است. از عملیاتها خود فیلم و عکس تهیه میکنند و خود منتشر میکنند. این به این معناست که به فضای رسانه و شبکههای اجتماعی اهمیت میدهند.
** قبل از اینکه داعش عملیات کند، نظام رسانهایاش عملیات میکند
یکی از دلایل موفقیت داعش همین نظام رسانهای است. داعش قبل از اینکه عملیات کند، نظام رسانهای او عملیات میکند و به همین ترتیب بخشی را فتح میکند. وادادگی بعضی از مسئولان ارتش عراق مگر جز این بوده است؟
من میخواهم اینجا از این موضوع برای تشریح عملکرد خودمان استفاده کنم. ما در بیان از اهمیت رسانه میگوییم ولی در عمل به لوازم آن پایبند نیستیم. لوازم آن این است که رسانه نیرو و لوازم حرفهای میخواهد، اینها باید آموزش ببینند، حقوق خوب بگیرند و حمایتهای قانونی از آن صورت بگیرد. ولی این اتفاق نمیافتد. اصولا سهم بودجه و اعتبار در نظام برنامهریزی کشور چه میزان برای رسانه و کارهای فرهنگی است؟ بسیار محدود است. ولی داعشیها توجه جدی به این موضوع دارند و اصولا بسیاری از گفتمان خود را از طریق رسانه به دنیا ارائه میکنند و به نظر من بزرگترین امتیاز داعش مسئله نظام رسانهای است.
پس چطور میشود که با حجم خشونتها اینها از قلب اروپا و استرالیا نیرو ـ حتی دختران جوان ـ را جذب میکنند؟
دلایل جذب داعش متعدد است. حتی به لحاظ جغرافیای قارهای هم فرق میکند. مثلا آن اسلامی که سالیان سال است در اروپا تبلیغ میشود، همان اسلام سعودی و وهابی است. در بسیاری از کشورهای اروپایی، مساجدشان، امام جماعتشان و هزینههای آن را سعودیها دادهاند. پس فرهنگی سلفیگری و وهابیت را از این طریق گسترش دادهاند.
دومین مسئله این است که جذابیتهای مختلفی را ایجاد کردهاند. مدتی پیش مادر یکی از فرماندهان چچنی مصاحبه کرد و گفت پسر من از فرط بیکاری به داعش رفت. میخواهم انگیزههای مختلف را ببینیم. موضوع جهاد نکاح را نیز نباید دست کم بگیریم. ضمن اینکه اینها برای مخاطبان خود بازتعریفی انجام دادهاند که اسلام امروز مظلوم واقع شده و شما باید بیایید و به داد اسلام برسید؛ اسلامی که تفسیر و خوانش اینهاست.
مسئلهی دیگری هم این است که وقتی در شبکههای اجتماعی صندلی را خالی گذاشتی، رقیب شما آن را پر میکند. وقتی ما پیام نداشتیم و با مخاطب خود ارتباط نگرفتیم، دیگران ارتباط میگیرند. بعضی از اینها واقعا فکر میکنند که به اصطلاح اگر بیایند در کنار داعش کشته شوند همان لحظه به بهشت میروند. یعنی به زعم خود نگاه مقدسی دارند. اما داعشیها توانستهاند با این زبان، این مفاهیم را به مخاطبان خود منتقل کنند.
به نظر من بازخوانی مقولهی داعش، چرایی و دلایل جذب آنان مسئله مهمی است. در جهان اسلام هم اینها جایی جنگ شیعه و سنی و جایی دعوای فارس و عرب راه انداختهاند. اینها بستههایی را متناسب با مخاطبان خود درست کردهاند تا بتوانند آنان را جذب کنند.
بعضی از امرای ارتش انتقاد دارند که صداوسیما خیلی به ما به عنوان راوی تریبون نداده تا مطالب خودمان را بیان کنند.
شما این را بپذیرید که در صداوسیما اصلا این نگاه وجود ندارد. من خودم افتخار این را داشتم که در زمان جنگ در جهاد حضور داشتم، ولی همیشه جهادیها مظلومترین نیروها در جبهه بودند. یعنی اگر ارتش همچین چیزی میگوید، جهاد صد پله حق دارد بیشتر انتقاد کند.
این موضوع دلایل مختلفی دارد. اول اینکه سپاه و بسیج برای اینکه کار خود را بیان کنند، خود را به زحمت بیشتر میاندازند. تلاش میکنند، ارتباط برقرار میکند و از طرق مختلف پیگیری میکنند. بعضی وقتها من فکر میکنم در سپاه و بسیج سازمانی وجود دارد که این افراد را برای مطالبهگری سازماندهی میکند. در ارتش و جهاد همچین چیزی ما ندیدیم.
نکته بعدی سهولیت دسترسی به دوستان سپاه و بسیج است. ضمن اینکه به نظر من کسانی که در ارتش و جهاد هستند گویا احساسی به این جهت پیدا نمیکنند. من در چهارسالی که معاون تلویزیون بودم، آمدیم در دعوت مهمانها تناسب بین ارتش، سپاه جهاد، بسیج و ناجا را سعی کردیم برقرار کنیم.
ولی این سوال شما به قوت خود باقی است و باید برای آن فکری کرد. مثلا ببینید سپاه برای چند سریال سرمایهگذاری میکند. به نظر من بهتر است بازتعریفی در خود ارتش برای این موضوعات صورت بگیرد. چون هیچ کس نمیتواند نقش ارتش در دفاع مقدس را نادیده بگیرد. ارتش همانند سپاه واقعا دژ نفوذ ناپذیر این مملکت در گذشته، حال و آینده است.