کد خبر 461347
تاریخ انتشار: ۱۰ شهریور ۱۳۹۴ - ۰۴:۱۲

از جنبه اقتصادی مهم‌ترین نگرانی امارات تبدیل شدن عدن به رقیب قدرتمند دبی است. در حالی که بین‌المللی شدن دبی و تبدیل شدن آن به کانون تجارت منطقه‌ای درآمدهای گسترده‌ای را برای امارات در پی دارد.

به گزارش مشرق، در طول یک سال گذشته یمن صحنه بیشترین تحولات نظامی بوده که در آن علاوه بر بازیگران داخلی، دولت‌های منطقه نیز نقش‌آفرین و تأثیرگذار بوده‌اند. در حالی که با به نتیجه نرسیدن راهکارهای سیاسی، درگیری‌های نظامی بین بازیگران داخلی در حال پایان یافتن به نفع انصارالله و ارتش یمن بود، تجاوز نظامی ائتلاف عربی تحت رهبری عربستان سعودی باعث آغاز مرحله جدیدی از تحولات در این کشور شد. با این حال در چند ماه نخست بعد از تجاوز نظامی دولت سعودی و متحدین آن به یمن که عرصه این کشور را به‌نوعی از رویارویی نظامی نابرابر تبدیل کرده، عرصه نظامی شاهد فراز و نشیب‌ها و دگرگونی‌های خاص خود بوده است. انصارالله و ارتش یمن به‌رغم عدم توازن مشهود با طرف مقابل از نظر تجهیزات و تسلیحات نظامی توانستند ماه‌ها در برابر حملات و تجاوزات نظامی سعودی‌ها مقاومت کنند و کنترل خود را بر اغلب مناطق یمن حفظ کنند؛ اما نبرد عدن و عقب‌نشینی انصارالله از این شهر به نقطه عطف جدیدی در تحولات نظامی یمن تبدیل و باعث از دست دادن مناطق بیشتری در سایر استان‌های جنوبی شد. حضور نظامی مستقیم امارات عربی متحده یکی از ویژگی‌های مهم نبرد عدن بود که این کشور را به‌تدریج به‌عنوان بازیگر خارجی مؤثر در یمن همپای عربستان سعودی مطرح ساخت. بر این اساس با توجه به اهمیت نقش امارات در تحولات نظامی اخیر در یمن در این نوشتار تلاش می‌کنیم تا ضمن اشاره به نقش اولیه امارات در تجاوز نظامی به یمن به اهداف و رویکرد جدید این کشور در یمن بعد از نبرد عدن و همچنین نقش آن در تغییر معادلات نظامی در یمن بپردازیم.

1- نقش اولیه امارات در تجاوز نظامی به یمن

امارات عربی متحده به‌رغم اینکه کشوری کوچک در حاشیه جنوبی خلیج‌فارس محسوب می‌شود و تأمین امنیت خود را به قدرت‌های فرامنطقه‌ای سپرده، در سال‌های اخیر در پی گسترش کنش‌گری و افزایش فعالیت‌ها در حوزه منطقه‌ای بوده است. در سال 2011، امارات در سرکوب تظاهرات بحرین به دیگر کشورهای عربی خلیج‌فارس پیوست و پیامدهای منطقه‌ای ناآرامی‌های یمن، امارات را به دخالت بیشتر در منطقه سوق داده است. تئودور کاراسیک، تحلیل‌گر ژئوپلیتیک مستقر در دبی معتقد است افزایش نیروهای القاعده و دولت اسلامی در یمن، علاوه بر نگرانی‌های امنیتی، مسیرهای تجارت‌های دریایی مورداستفاده امارات را نیز به خطر انداخته است. به‌علاوه، امارات نیز مانند عربستان سعودی، به اصطلاح جنگ نیابتی با ایران را عاملی بی‌ثبات کننده برای منطقه می‌داند.[1]

در همین چارچوب پارلمان امارات با طرح این ادعا که هدف از حمله به یمن برقراری ثبات و امنیت در این کشور است، مشارکت نیروهای امارات در ائتلاف عربی موسوم به «طوفان قاطعیت» را تایید کرد. پارلمان امارات مدعی شد که هدف از مشارکت این کشور در عملیات ائتلاف عربی «بازگرداندن ثبات و امنیت و مصون داشتن روند سیاسی در یمن بر اساس طرح شورای همکاری خلیج‌فارس و نتایج مذاکرات ملی در این کشور است».[2] با توجه به رویکرد امارات در جنگ یمن در چهارچوب جمعی شورای همکاری خلیج‌فارس، این کشور از دولت‌های فعال در تجاوز نظامی به یمن بود و حدود 30 فروند جنگنده این کشور در انجام حملات هوایی علیه مواضع یمن مشارکت داشت. در دوره اولیه، امارات در کنار بازیگران دیگر اعضای شورای همکاری مانند قطر و کویت بازیگری درجه دوم در جنگ یمن بود که زیر چتر عربستان سعودی فعالیت می‌کرد؛ اما نبرد عدن و مشارکت گسترده و مستقیم امارات در این نبرد به آغاز مرحله نوینی در رویکرد این کشور انجامید که آن را به‌عنوان شریکی همپای دولت سعودی در جنگ مطرح ساخت.

2- اهداف و رویکرد جدید امارات در یمن

امارات عربی متحده در برخی از اهداف کلان مانند عدم تسلط انصارالله در یمن و مقابله با گسترش نفوذ و نقش ایران در شبه‌جزیره عربی و نگرانی از سرایت ناآرامی‌های یمن به بقیه کشورهای منطقه با سایر کشورهای شورای همکاری مشترک بوده است، اما این کشور اهداف و دغدغه‌های خاصی نیز در قبال تحولات یمن دارد که باعث اتخاذ رویکرد نوین مشارکت مستقیم و گسترده در جنگ جنوب یمن شد. درواقع این اهداف و منافع متفاوت باعث برخی اختلافات بین امارات و عربستان سعودی نیز شده و رقابت‌های مهمی را بین آن‌ها در پی داشته است. اماراتی‌ها دو مجموعه از ملاحظات سیاسی و اقتصادی را در خصوص یمن دارند و رویکرد جدید آن‌ها بعد از جنگ عدن نیز با این ملاحظات در ارتباط است.

از منظر سیاسی مهم‌ترین اهداف کنونی امارت در یمن را می‌توان فقدان دولت باثبات و قدرتمند در یمن، مقابله با رشد و قدرت گرفتن جریان اخوانی الاصلاح، چندپارگی و درگیری بین نیروهای مختلف یمن مانند القاعده، طرفداران هادی و جنوبی‌ها و همچنین جدایی جنوب یمن از شمال آن برشمرد.[3] این نوع ملاحظات از یک‌سو تحت تأثیر رویکردها کلان اماراتی‌ها در احساس تهدید از رشد اخوان‌المسلمین در سطح منطقه، تبدیل شدن یمن به کشوری مستقل و رقیب اقتصادی امارات با توجه به موقعیت ژئوپلیتیک آن برشمرد. بر این اساس است که جنبه اقتصادی یمن نیز برای امارات اهمیت بالایی پیدا می‌کند. از جنبه اقتصادی مهم‌ترین نگرانی امارات تبدیل شدن عدن به رقیب قدرتمند دبی است. در حالی که بین‌المللی شدن دبی و تبدیل شدن آن به کانون تجارت منطقه‌ای درآمدهای گسترده‌ای را برای امارات در پی دارد. هرگونه وضعیت باثبات و سیاست‌های مستقل که باعث شکوفایی عدن و مناطق ساحلی یمن شود باعث نگرانی امارات است. پروژه مدینه‌النور اصلی‌ترین نمونه طراحی شده است که در صورت اجرای آن در یمن وضعیت اقتصادی منطقه را با دگرگونی‌هایی مواجه می‌کند. پروژه مدینه‌النور در سال 2006 و در پی دیدار علی عبدالله صالح رئیس‌جمهور سابق یمن با بیش از یکصدوپنجاه شرکت از نقاط مختلف دنیا به تصویب رسید و قرار شد اجرای آن به «عبدالله بقشان» تاجر یمنی واگذار شود. بنا بر اعلام منابع یمنی هزینه تقریبی و اولیه این پروژه بزرگ حدود 140 میلیارد دلار برآورد شده و در صورت اجرا گلوگاه‌های اقتصادی در شاخ آفریقا و کشورهای شبه‌جزیره عرب را به هم مرتبط می‌کرد به‌ویژه اینکه نقشه مهندسی آن هفت سال پیش طراحی و تصویب شده و نشان می‌داد که مساحت مدینه‌النور چند برابر دبی است. مرکز مدیریت این شهر در منطقه «الحره» در عدن قرار داشت و عنوان می‌شود امارات با استفاده از شرکت «بنادر دبی» تمام تلاش خود را برای کنترل و جلوگیری از شکوفایی آن به کار گرفت.[4]

با توجه به مطالب فوق و توجه خاص امارات به جنوب یمن می‌توان عنوان کرد که برخلاف سعودی‌ها که با مناطق شمالی یمن هم‌مرز هستند و درگیری‌های مرزی به‌عنوان تهدیدی مهم برای آنان مطرح است، برای اماراتی‌ها جنوب یمن و حضور و افزایش نفوذ و نقش‌آفرینی در این منطقه از اهمیت بالایی برخوردار است. بر این اساس است که برخی معتقدند امارات و عربستان سعودی به تقسیم مناطق تحت نفوذ در یمن پرداخته‌اند و این تقسیم‌بندی بر اساس دغدغه‌ها و منافع خاص هر یک از این بازیگران قرار دارد. محافل یمنی که در جریان توافق تقسیم نفوذ بین امارات و عربستان در یمن به‌ویژه جنوب این کشور قرار دارند، بر کشمکش بین دو طرف تأکید کرده‌اند. عربستان به دنبال حضرموت، مأرب و جوف است تا به‌این‌ترتیب تسلط خود بر میدان‌های نفتی را تضمین کرده و پروژه‌هایی مانند پروژه گذرگاه‌های نفتی در حضرموت تا بحرالعرب را به اجرا درآورد به‌گونه‌ای که ریاض را از تنگه هرمز بی‌نیاز کند؛ اما امارات عربی متحده بیش از هر جا بر مناطقی مانند عدن، لحج و تعز متمرکز است.[5]

مسئله مهم دیگر در خصوص رویکرد و نوع نقش‌آفرینی امارات در یمن و منافع و دغدغه‌های خاصی که باعث تمرکز بر جنوب یمن شده است، تقویت روابط این کشور با خالد بحاح نخست‌وزیر سابق یمن و برخی از جریان‌های یمنی در طول هفته‌های اخیر است. به اعتقاد برخی خالد بحاح آزادی کامل جنوب یمن و ایجاد ثبات در آن و آغاز روند دولت سازی در مناطق تحت تصرف را در اولویت می‌داند. وی در سفر به امارات با مقامات این کشور در خصوص تمرکز بر استان‌های جنوبی و عدم پیشروی با توجیه حضور حزب اصلاح در آن‌ها موافقت کرد. گفته می‌شود که روابط بحاح با رهبران امارات بعد از اختلافات وی با سعودی‌ها به‌ویژه در اثر سفر وی به اردن بدون هماهنگی با ریاض در دوره اخیر مستحکم‌تر شده است. این حادثه باعث تقویت تعاملات بحاح با اماراتی‌ها شده است. این در حالی است که منصور هادی از دیدار بحاح از امارات و تفاهمات وی با رهبران امارات به‌خصوص در مورد تقسیم جنوب ناراحت است.[6]

3- نقش امارات در تغییر معادلات نظامی در یمن

امارات عربی متحده بعد از ورود مستقیم به نبرد عدن در حال ایفای نقش مؤثر و گسترده‌ای در یمن همپای عربستان سعودی است و این مشارکت توانسته است بر تغییر موازنه نظامی در جنوب یمن مؤثر باشد. امارت در سال‌های اخیر بر تقویت توان نظامی خود تمرکز خاصی داشته است. این کشور نفت‌خیز ثروت خود را در سال‌های اخیر صرف فراهم آوردن ارتشی بسیار مدرن کرده است تا در منطقه قدرت‌نمایی کند. امارات از سال 2001 تاکنون بیش از 19 میلیارد دلار از ایالات‌متحده آمریکا سلاح خریداری کرده است. در سال 2013، بودجه نظامی امارات متحده، پانزدهمین رتبه در جهان و بعد از عربستان سعودی، دومین رتبه را در منطقه داشته است.[7] این سرمایه‌گذاری بالای اماراتی‌ها باعث پیشرفت برخی قابلیت‌های نظامی برای آن‌ها شده و به‌خصوص به تجهیز این کشور به تسلیحات و تجهیزات مدرنی انجامیده که انگیزه آن‌ها برای مداخله در درگیری‌های نظامی منطقه را افزایش داده است.

برخلاف سعودی‌ها که با مناطق شمالی یمن هم‌مرز هستند و درگیری‌های مرزی به‌عنوان تهدیدی مهم برای آنان مطرح است، برای اماراتی‌ها جنوب یمن و حضور و افزایش نفوذ و نقش‌آفرینی در این منطقه از اهمیت بالایی برخوردار است.

حضور نظامی امارات در جنگ یمن با تمرکز بر به‌کارگیری چند دسته از نیروها در کنار تجهیزات مدرن و به‌خصوص صدها خودرو نظامی و تانک‌های مدرن صورت گرفته است. نیروهای ویژه اماراتی که عنوان می‌شود حدود ١٥٠٠ نفر از آن‌ها در جنگ یمن حاضر هستند نخستین دسته از این نیروها را تشکیل می‌دهند. دسته دیگر نیروهای یمنی هستند که امارات در طول ماهه‌ای گذشته آن‌ها را آموزش و مجهز ساخته و وارد یمن کرده است و تعداد آن‌ها نیز حدود ١٥٠٠ نفر ارزیابی می‌شود. همچنین اماراتی‌ها به حمایت و سازمان‌دهی برخی از نیروهای جنوبی و قبیله‌ای مخالف انصارالله نیز اقدام کردند که باعث افزایش توان نظامی نیروهای آنان شد. علاوه بر این اماراتی‌ها توانستند با ارسال صدها خودرو ضد مین و تجهیزات جدید و فرماندهی عملیات‌های نظامی در کنار عملیات‌های هوایی در عقب راندن نیروهای انصارالله موفقیت‌های مهمی کسب کنند.[8]

ارزیابی‌های موجود درمجموع نشان می‌دهد که حضور و نقش‌آفرینی‌های امارات سهمی مهم در تغییر معادلات به زیان انصارالله در جنوب یمن داشته است و این کشور با طراحی‌ها و ارزیابی‌های مناسب و اعزام تجهیزات و نیروهای متناسب توانسته به موفقیت مهمی دست یابد. اکنون نیز اماراتی‌ها در پی تثبیت اوضاع در مناطق جنوبی تحت تصرف با ارسال تجهیزات بیشتر ازجمله خودورهای نظامی هستند تا بدین ترتیب به بهبود امنیت عمومی و کنترل بیشتر بپردازند. با این‌حال طولانی شدن منازعات در یمن و چالش لجستیکی به‌عنوان مسائلی هستند که ممکن است نتایج کنونی نظامی امارات را در بلندمدت مورد چالش قرار دهند.

نتیجه‌گیری

حضور نظامی مستقیم و گسترده امارات یکی از ویژگی‌های جدید جنگ یمن است که باعث برخی تغییرات در معادلات نظامی جنوب این کشور شده است. بررسی‌ها نشان می‌دهد که این کشور با توجه به اهداف خاص خود به‌خصوص در جنوب یمن نقش مؤثری در تغییر معادلات نظامی داشته است. با این‌حال به‌رغم برخی اهداف مشترک امارات با سعودی‌ها در بیرون راندن انصارالله، اهداف خاص و متفاوت اماراتی‌ها در یمن که باعث بروز اختلافاتی بین این کشور و عربستان سعودی می‌شود نیز قابل‌توجه است. مخالفت امارات با حزب اصلاح، روابط نزدیک با حزب کنگره مردمی و علی عبدالله صالح، نگرانی از رقابت اقتصادی عدن با دبی و تمایل به انفصال جنوب یمن و کنترل روندهای آن از مهم‌ترین عناصر سیاست امارات در یمن است. بر این اساس تداوم نقش‌آفرینی نظامی امارات در شمال یمن همانند جنوب چندان مشخص نیست. همچنین به‌رغم موفقیت‌های نظامی قابل‌توجه این کشور در جنوب یمن، تداوم این موفقیت‌ها با توجه به طولانی شدن منازعات و احتمال فرسایشی شدن نبردها و همچنین گسترش درگیری‌های داخلی در جنوب یمن و مواجه‌شدن اماراتی‌ها با مشکلات لجستیکی چندان مطمئن نخواهد بود.

[1]- ماجراجویی نظامی امارات در یمن به کجا می‌انجامد؟ (٢٥ مرداد ٩٤)، قابل دسترسی در:

http://www.saat24.com/fa/doc/report/88628

[2]- ذوق‌زدگی امارات از کشتار مردم یمن، (27 فروردین 1394)، قابل دسترسی در:

http://www.siasatrooz.ir/vdccx4qo.2bqsp8laa2.html

[3]- التدخل العسکری الإماراتی بین الإقتصاد والسیاسة، (١٨/٨/٢٠١٥)، علی الموقع:

http://www.hasadalyoum.com/news8365.html

[4]- کشمکـش امارات و عربستان بر سر تقسیم مناطق نفوذ از عدن تا حضرموت، (27/مرداد/1394)، قابل دسترسی در:

http://www.tasnimnews.com/Home/Single/830916

[5]- همان.

[6]- أسباب تأخر تحریر تعز وزیارة بحّاح وهادی لأبو ظبی، (August 14, 2015)، علی الموقع:

www.alquds.co.uk/?p=387512

[7]- ماجراجویی نظامی امارات در یمن به کجا می انجامد، پیشین.

[8]- مایکل نایتس و الکسندر میلو، الجهود الحربیة السعودیة -الإماراتیة فی الیمن (الجزء الأول): عملیة "السهم الذهبی" فی عدن مثالاً، (10 آب/أغسطس 2015)، علی الموقع:

http://www.washingtoninstitute.org/ar/policy-analysis/view/the-saudi-uae-war-effort-in-yemen-part-1-operation-golden-arrow-in-ade



منبع: تبیین