با نزدیک شدن ماه اوت به روزهای پایانی خود میهمانان عرب منطقه خلیج فارس که برای گذراندن تعطیلات تابستانی عازم لندن شدهاند، کم کم به کشورهای خود باز میگردند و با رفتن آنان دیگر نشانی از سرو صدای خودروهای لوکس «فراری» و «لامبورگینی» اثری دیده نمیشود.
این گردشگران عرب بر خلاف بیشتر میهمانان عرب از جمله سوریها، عراقی ها، فلسطینی ها و مغربی ها که با قایق های مرگ یا کامیونها روانه اروپا شده اند، از راههای اصلی وارد اروپا شده و از دروازه های اصلی و یا فرودگاهها آنجا را ترک می کنند.
در این میان دیدار با میهمانان و دوستان خلیجی بحث و گفت و گو و تبادل نظر در مورد مساتل دنیای عرب و آینده کشورهای عرب خلیج فارس در بحبوحه جنگ های طایفه ای به نام انقلاب های عربی را به دنبال داشت.
آنان اعتراف کردند که بیش از مسئولان دولتی آماده شنیدن نظرات دیگران هستند و به ادبیات اختلاف عقیده احترام می گذارند و بدون هیچ گونه نگران و تردید آماده بیان عقاید خود هستند.
جمع بندی گفتگوهای حاصل از این دیدارها نشان داد که محور نگرانی همه آنان بر چند موضوع اصلی متمرکز بود که عبارتند از:
اول: اوضاع نابسامان اقتصادی که به دنبال کاهش بهای نفت شدت گرفته و چه بسا نتایج سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را نیز به دنبال داشته باشد.
دوم: جنگ در یمن که وارد ششمین ماه خود شده است و کشورهای عرب خلیج فارس با شتاب در آن گرفتار شده و هزینه های مالی و انسانی آن نیز رو به افزایش است.
سوم: افزایش خطر گروههای افراطی و خطری که از جانب آنان نه تنها حکومت های منطقه خلیج فارس بلکه سراسر منطقه خاورمیانه را تهدید می کند.
کاهش نقش و جایگاه نفت
در همین ارتباط یکی از اندیشمندان بزرگ عرب در این گفتگوها گفت: بی تردید کاهش قیمت هر بشکه نفت به کمتر از 50 دلار نگران کننده است اما چیزی که بیش از آن جای نگرانی دارد، آغاز روند کاهش نقش نفت و در نتیجه کاهش اهمیت منطقه خلیج فارس در سیاستهای بین المللی است.
به گفته وی در این میان آمریکا به بزرگترین تولید کننده نفت تبدیل شده و زیر پای عربستان را خالی کرده است و تنها تولید نفت صخره آن یعنی ده میلیون بشکه در روز با تولید نفت در عربستان برابری میکند.
کاهش بهای نفت یا کاهش اهمیت عرب های خلیج فارس؟
وی که یک تبعه سعودی است، افزود: کاهش جایگاه نفت در سطح جهان به معنی کاهش جایگاه و اهمیت منطقه خلیج فارس در میان مدت و بلند مدت است و این موضوعی است که باید مورد توجه قرار بگیرد.
در همین ارتباط گزارش بانک آمریکایی «سیتی بانک» در مورد وضعیت اقتصادی عربستان سعودی حاکی از این است که درآمد حاصل از نفت در عربستان حدود 42 درصد کاهش یافته است و کسر بودجه آن نیز برابر 130 میلیارد دلار است و به موازات آن ذخیره مالی این کشور به 670 میلیارد دلار است که چه بسا در صورت ادامه مخارج دولتی به روند کنونی در طول سه سال به پایان برسد.
هزینههای متعدد و غیرعلنی عربستان
بر اساس این گزارش، عربستان هزینه های متعددی دارد که در بودجه کلی دولت ذکر نشده است که هزینه های فعالیت های اطلاعاتی و جنگ در سوریه، یمن و عراق به اضافه کمک به مصر و سایر کشورها نمونه ای از آن است و البته هزینه های اختصاصی امیران و خاندان حاکم و فهرست های بلند بالای دیگر را نیز باید به آن افزود.
همچنین سقوط مالی چین در هفته گذشته خسارت های زیادی به بازارهای بورس کشورهای عرب خلیج فارس وارد آورد تا جایی که ضرر بازار سهام عربستان به تنهایی در دو روز اول هفته گذشته حدود 50 میلیارد ریال ثبت شد.
دستور محمد بن سلمان برای فروش سهام شرکتهای بزرگ سعودی
«مجتهد» فعال و وبلاگ نویس معروف عربستان که معمولا اخبار درستی را منتشر می کند، بر این باور است که دلایل کاهش بهای بازار بورس این بود که «محمد بن سلمان» رئیس شورای اقتصادی عربستان و جانشین ولیعهد این کشور به صندوق بازنشستگی و صندوق سرمایه گذاری دولتی دستور داد بخش زیادی از سهام خود را به فروش بگذارند تا نقدینگی مورد نیاز هزینه های دولتی تامین شود.
وی پیش بینی کرد که گام آینده نیز فروش سهام شرکت های بزرگ دولتی از جمله «سابک»، برق و نیز مخابرات خواهد بود.
خوش خیالی خاندان حاکم برای پشت سرگذاشتن بحران مالی
در این میان نزدیکان خاندان حاکم بر این باورند عربستان که بحران مالی سال 1997 – 1998 ناشی از کاهش قیمت نفت به کمتر از ده دلار را پشت سر گذاشت، اکنون نیز قعطا بحران اقتصادی بزرگتری را پشت سر خواهد گذاشت.
اما تفاوت بزرگ شرایط کنونی با گذشته این است که در آن زمان بهای هر بشکه نفت به 140 دلار نرسیده بود و دولت موظف نبود به منظور کنترل خشم مردم پروژه های بزرگ مسکن را به اجرا در آورد و فرصت های شغلی جدید را برای جوانان فراهم کرده و بهای مواد اصلی مصرفی از جمله سوخت را مورد حمایت دولتی قرار دهد آن هم در شرایطی که یارانه دولتی سالانه برای سوخت برابر 50 میلیارد دلار است به اضافه اینکه افزایش سه برابری جمعیت کشور افزاش مصرف انواع کالاها را به دنبال داشته است.
مبالغه عربها در مورد خطر نفوذ ایران در یمن
در همین ارتباط یک کارشناس مسائل سیاسی سعودی در یکی از این گفتگوها اعتراف کرد که نگرانی کشورهای عربی خلیج فارس و نیز عربستان سعودی در مورد افزایش نفوذ ایرن در یمن، مبالغه آمیز است و همین مبالغه بود که موجب شد در دام جنگ فرسایشی که چه بسا ده سال و یا بیشتر به طول انجامد، گرفتار شوند.
اشتباهات غیر قابل جبران عربستان در قبال سوریه و بشار اسد
وی تاکید کرد که شدت موضع گیری عربستان مبتنی بر کنار رفتن بشار اسد از صحنه قدرت در سوریه به دور از حکمت بود و عربستان نباید آن را به این شکل مطرح میکرد؛ زیرا این امر موجب شد از نظر سیاسی با محدودیت هایی روبه رو شود که اکنون بازگشت از آن و انعطاف نشان دادن را بسیار دشوار کرده است.
اما تمام نویسندگان و اندیشمندان کشورهای حوزه خلیج فارس که در لندن به سر می برند و در این گفتگوها شرکت داشتند بر این باورند که خطر گروههای افراط گرا بزرگترین چالش پیش روی کشورهای عربی خلیج فارس و دولتهای آن است.
یکی از آنان یادآور شد که بیش از هرچیز باید در نظر داشت که آمادگی این کشورها برای مقابله با خطر مزبور به دلیل سرگرم شدن آنان به جنگ در سوریه، یمن، عراق و لیبی همچنان محدود است.
به گفته وی این در حالی است که این گروهها در بین محافل جوانان عرب خلیج فارس محبوبیت زیادی دارند و علاوه بر این این گروهها پایگاههای اینترنتی و اجتماعی را تحت کنترل دارند.
جنگ عربستان با داعش و القاعده در راه است
به گفته این کارشناس سیاسی سعودی درست است که جنگ علیه القاعده و داعش هنوز آغاز نشده است اما بی شک این جنگ در راه است؛ زیرا هر شهری که نیروهای سعودی و اماراتی در جنوب یمن آزاد می کنند، بلافاصله به دست دو گروه مزبور می افتد.
به هر حال تعطیلات تابستانی در اروپا نیز رو به پایان است و مسئولان کشورهای عربی خلیج فارس در حال جدی گرفتن واقعیتی کاملا متفاوت هستند و تقریبا میتوان به یقین گفت که سعودیها بیش از دیگران نگران هستند و نگرانی آنان نه به دلیل نحوه برخورد با کاهش درآمدهای نفتی و نبود نقدینگی و نیز مجبور شدن به در پیش گرفتن سیاست صرفه جویی به عنوان یکی از راههای مقابله با این بحران بلکه به دلیل خطر داعش است.
در این شرایط تنها گزینه پیش روی دولت های عرب خلیج فارس و یا بیشتر آنان را می توان در چند جمله زیر خلاصه کرد:
یا تغییر جدی سیاست های کنونی یا مقابله با ناآرامی های داخلی که در انتظار آنان است، زیرا اگر بگوییم بسیاری از نویسندگان و کارشناسان سیاسی این کشورها که در این گفت وگوها شرکت داشتند در مورد این نتیجه هم عقیده هستند، غلو نکرده ایم.