عضو مجلس خبرگان رهبری با بیان اینکه شورای نگهبان شرعاً و قانوناً مسئول تأیید صلاحیت اعضای خبرگان است، تصریح کرد: سیاسی کردن خبرگان بدعت جدید فتنه‌گران است.

به گزارش مشرق، آیت‌الله محسن حیدری متولد 1336 از شهرستان شوش استان خوزستان است وی تحصیلات طلبگی را از سال 1350 در اهواز شروع و بعد از پیروزی انقلاب در قم ادامه داد و همزمان تحصیلات دانشگاهی را در اهواز و در دانشگاه تهران گذارند.

وی در مجموعه از جهت تحصیلات حوزوی به رتبه اجتهاد رسید و سطح 4 معادل دکتری از مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی را کسب کرد.

آیت‌الله حیدری موسس حوزه علمیه الغدیر در اهوازاست تعداد 100 مورد تالیفات به زبان فارس و عربی شامل «حزب علوی و حزب اموی» ،«پیشینه‌ها و مبانی ولایت فقیه» ،«پاسخگویی به شبهات مربوط به ولایت فقیه»، «حماسه جاوید»، «نهضت اسلامی عشایر عرب خوزستان در مقابل استعمار انگلیس» می‌توان نام برد.

کتاب «ولایت فقیه» که از تالیفات وی است به درخواست سید حسن نصرالله دبیرکل حزب‌الله لبنان نوشته شد و امروز به عنوان کتاب درسی برای جلسات حزب‌الله لبنان استفاده می‌شود.

«حوار صریح مع الوهابیه» از دیگر کتاب‌های آیت‌الله حیدری است که شامل نامه و جوابیه سرگشاده وی به امام جمعه مدینه است.

امام جمعه موقت اهواز، عضو کمیسیون سیاسی – اجتماعی، کمیسیون پاسداری از ولایت فقیه و کمیسیون تحقیق مجلس خبرگان رهبری، ریاست کمیته همکاری حوزه و آموزش و پرورش استان خوزستان از دیگر مسئولیت های آیت الله حیدری در بعد از پیروزی انقلاب است.

عضو مجلس خبرگان رهبری در سخنانش تضعیف موضع شورای نگهبان را کار زشت و زننده ای دانست و گفت: تضعیف شورای نگهبان با مسلمات خط امام(ره) و مقام معظم رهبری سازگاری ندارد و این حرفی که زده شد شورای نگهبان چشم است و چشم دخالت نمی کند این مغلطه است.

وی با بیان اینکه نظارت شورای نگهبان نظارت استصوابی است افزود: کسانی که این حرف را می‌زنند حقوقدانند چه طور نمی دانند قانون و حقوق چیست؟

آیت‌الله حیدری عملکرد رئیس مجلس خبرگان را در دوره جدید مناسب دانست و تصریح کرد: آیت‌الله یزدی با وجود مشکلات جسمی قوی و قاطعانه در جلسات خبرگان حاضر می شود.

عضو مجلس خبرگان سیاسی کردن لیست خبرگان را بدعت جدید فتنه گران عنوان کرد و افزود: دادن رنگ و بوی سیاسی به انتخابات خبرگان عاقبت خوبی برای نظام ندارد.

وی معتقد بود که شورای نگهبان شرعاً و قانوناً موظف به تایید صلاحیت اعضای خبرگان است.

آیت‌الله حیدری با بیان اینکه رئیس جمهور در دی‌ماه 92 قول داد که آب استان منتقل نشود،‌ تصریح کرد: متاسفانه با وجود قول روحانی امروز آّب خوزستان را برای مصارف صنعتی و کشاوری بردند.

وی در ادامه به فعالیت مجدد اعضای حزب منحله مشارکت با اسم جدید حزب اتحاد ملت اشاره کرد و افزود: اگر وزارت کشور به حزب اتحاد ملت رسمیت و پروانه فعالیت بدهد بزرگترین جنایت را در طول تاریخ انجام داده و خداوند از آنها نخواهد گذشت و مجازاتشان می‌کند. حزب اتحاد ملت همانند اصحاب سبت هستند،اصحاب سبت در نهایت با حیله شرعی مست و بوزینه شدند

عضو مجلس خبرگان  با بیان اینکه هاشمی تغییر کرده است،‌ گفت:  تحولات ایشان سقوط از ارزشها و آرمان‌های انقلاب است.

وی هوای نفس و جهل عامل اصلی تحریف شخصیت امام(ره) دانست و اظهار داشت: مدعیان حذف شعار آمریکا از سوی امام جاهل نیستند بلکه برای پیش برد نفسشان دست به تحریف می‌زنند.

آیت‌الله حیدری معتقد است که رئیس دولت اصلاحات یکی از باقیان سیاسی برعلیه نظام است و مردم فریب «سید» بودنش را خوردند.

آنچه در ادامه می‌آید مشروح گفت‌و‌گوی تفصیلی با آیت‌الله حیدری درخصوص برخی مسائل است:

*مرکز وهابیت در اسرائیل است

رهبر معظم انقلاب چند سالی است که در خصوص تشیع انگلیسی هشدار می‌دهند همانطور که حضرت امام(ره) هم نسبت به اسلام آمریکایی موضع داشتند. بستر این جریان انحرافی (تشیع انگلیسی) در برخی هیات‌های مذهبی است. حضرتعالی فضا را به چه صورت می بینید؟

دشمنی انگلیس همواره نسبت به اسلام، تشیع و ملت ایران بوده و خواهد بود و از خر شیطان پایین نیامده و آدم نشده است.

فرقه‌سازی و تحریف مذهب یکی از شگردهای انگلیسی‌ها است که نمونه بارز آن وهابیت است. اگر انگلیسی‌ها در ایجاد وهابیت دخیل نبودند قطعاً در سوار شدن بر موج وهابیت و ساماندهی وهابیت در جهت مصالح خودشان نقش اول را ایفا کردند.

امروز وهابیت و سلفی‌گری به عنوان یک جریان صددرصد وابسته به صهیونیسم بین‌الملل و دنیای غرب به عنوان مانع وحدت و تفرقه بین مسلمانان عمل می‌کند و جنایت‌های تکفیری در سال‌های اخیر نمونه‌ای از این جنایت‌های وهابیت است که پشت پرده آن انگلیسی‌ها هستند.

نمونه دیگر در خلق مذهب در دنیای تسنن، خلق مذهب قادیانی در پاکستان است. خط انحرافی قادیانی، شبیه بهائیت در مقابل مصالح امت اسلامی قرار دارد.

مرکز وهابیت در عکا، یکی از شهرهای اسرائیل است، همچنین صهیونیست‌ها قبل از آن که در فلسطین دولت غصبی تشکیل بدهند، بهائیت را در آنجا رشد و پرورش دادند.

انگلیسی‌ها با ایجاد جریان جدید تشیع لندنی در پی نفوذ در بین شیعه‌ها و منحرف‌کردن جماعتی منسوب به شیعه است و عمده هدف آن‌ها از ایجاد تشیع لندنی در واقع درست کردن جبهه جدیدی در مقابل اسلام ناب محمدی که امام خمینی(ره) مطرح کرد، می‌باشد. یکی از ویژگی‌های اسلام ناب ایجاد وحدت در بین امت و مذاهب دنیای اسلام است و جمهوری اسلامی به دنبال آن است که مسلمانان در یک جبهه واحد در مقابل استکبار جهانی و صهیونیست‌ها قرار بگیرند.

*بهاییت فرجام تشیع لندنی است

یکی دیگر از ویژگی‌های اصلی تشیع لندنی ایجاد تفرقه بین امت‌های اسلامی است یعنی همانگونه که سلفی‌ها بر علیه شیعه‌، اهل بیت و آرمان‌های اهل بیت سخن پراکنی و به علمای شیعه توهین می‌کنند، تشیع لندنی نیز به علمای اهل سنت، به نمادهای اهل سنت برای ایجاد تفرقه توهین می‌کنند و در هفته وحدت آن‌ها در شبکه‌هایشان هفته برائت را اعلام می‌کنند که این نشان‌دهنده هدف اصلی یعنی همان تفرقه است.

بر خلاف اجماع علمای شیعه و اهل سنت درباره عفاف و پاکی زوجات پیغمبر مکرم اسلام، نسبت‌های ناروا از جهت عفتی به بعضی از زوج‌های پیغمبر می‌دهند که این بر خلاف تعالیم شیعه است.

گستاخی تشیع لندنی به جایی رسیده که حتی نمادهای شیعه را هم مورد فحش و فحاشی قرار می‌دهند و به  حضرت امام(ره) ،آیت‌الله بهجت، شهید مطهری، شهید صدر و آیت‌الله خوئی فحش و ناسزا می‌گویند. مرکزجبهه تشیع لندنی در لندن است و خود جاسوس‌های انگلیسی آن را به وجود آورده‌اند. لذا تعبیر مقام معظم رهبری از این جبهه به عنوان تشیع لندنی بود.

تشیع لندنی قرائت جدیدی از تشیع و بر خلاف مسلمات شیعه است و نهایتاً سر از ادعاهایی مثل بهائیت در می‌آورد.

جریان‌های دیگری مثل جریان یمانی وجود دارد، این جریان در عراق بعد از سقوط صدام مطرح و ادعا کرد که پسر و وصی امام زمان است و امروز از بنگاه‌های جاسوسی آمریکا تغذیه می‌شود یا مثلاً محمود سرخی که خودش را حسنین می نامند و ادعای مرجعیت تقلید و ولی امر مسلمین را دارد وقتی هم که داعش وارد عراق شد و حضرت آیت‌الله العظمی سیستانی فتوای ایستادگی و دفاع و جهاد در مقابل داعش دادند، سرخی مقابله با داعش و جهاد را کار غلطی دانست و گفت این باعث ریختن خون شیعه می‌شود و باید دست تسلیم را بلند کرد و هر چه داعشی‌ها گفتند ما اطاعت کنیم، که این گفته‌ها نشان‌دهنده خدمت به استعمار است.

*افشای ماهیت و افشاگری راه‌های مقابله با تشیع لندنی

چه طور می‌شود در مقابل این‌ جریانات ایستاد و از اشاعه و گستره آن جلوگیری کرد؟

در مرحله اول باید ماهیت آنها را افشا  و در مورد آنها روشنگری کرد به دلیل آنکه بعضا جوانان در هیئت‌های عزاداری از ماهیت آنها خبر ندارند چه بسا فریب آنها را بخورند .

تشیع انگلیسی امروز با پول فراوان و داشتن 17 شبکه تلویزیونی با زبان‌های مختلف در جامعه نفوذ کرده‌اند و پول‌های خیلی زیاد را به بعضی از این هیئت‌های عزاداری می‌دهند و آن‌ها را می‌خرند، خیلی از این هیات‌‌های عزاداری آدم‌های مخلص و ساده‎‌ای هستند که فریب  آن‌ها را می‌خورند.

 بنابراین باید ماهیتشان افشا شود، مخصوصاً دستگاه اطلاعاتی باید مدارک روشن وابستگی آن‌ها را به اجنبی، دشمنان اسلام و به دشمنان اهل بیت را ارائه کند البته ما از جنس آنها خبر داریم ولی سخنان ما بیشتر جنبه تحلیل دارد که البته ما به صحت این تحلیل یقین داریم اما مدارکی وجود دارد مثلاً شنیده شده که بندر بن سلطان مهره معروف اطلاعاتی عربستان کمک‌های مالی فراوانی به شبکه‌های تلویزیونی و خودشان داشته است که باید مدارک این پول دادن‌ها برای جهان روشن شود.

*تقیه از ارکان اسلام و جز عقاید ماست

این جریان مخالفین خود را متهم به تقیه می‌کنند و می‌گوید شما روی اصول خودتان پافشاری نمی‌کنید و از مواضعتان باید در مقابله با اهل سنت، دفاع کنید نظرتان در این خصوص چیست؟

تقیه یکی از ارکان اسلام است، قران می‌گوید « إِلاَّ أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقاةً وَ یُحَذِّرُکُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصیر»، مذهب شیعه خلاصه نماد اسلام ناب محمدی است. امام صادق(ع) فرمود «ان التقیة دینی و دین آبائی»

تقیه جزء مسلمات شیعه است مثل سلامت و پاکی عفتی زنان پیغمبر، این جزء عقاید شیعه است یعنی ما بینی و بین‌الله معتقدیم که زن‌های پیغمبر کلهم اجمعین پاک هستند این جزء مسلمات اعتقادی شیعه است شما می‌آیید مثلاً  کتاب می‌نویسید بر علیه یکی از زن‌های پیغمبر  این خب بر خلاف بحث تقیه نیست. همانطور که تقیه جز عقاید ماست پاکی زنان پیغمبر هم جزو عقاید ماست.

* کشته‌شدن یک میلیون شیعه توسط گروه‌های تکفیری در عراق

هدف این فتنه انگلیسی...

تشیع لندنی به دو دسته تقسیم می‌شود دسته اول دسته‌ای است که سنگ تشیع لندنی را به سینه می‌زنند دسته دیگر افراد پشت‌پرده هستند. افراد پشت پرده، موسسین و دست‌اندرکاران اصلی وابسته به اجنبی هستند.

 تشیع لندنی همچون جریانات انحرافی و تکفیری است که ادامه راه آنها جز نفرت چیزی دیگری در بر نخواهد داشت البته ضربه‌های خودشون را می زنند مانند همین جریان تکفیری که امروز در عراق و سوریه دست به شیعه‌کشی و سنی‌کشی زده‌اند. دو سال پیش خدمت یکی از مراجع تقلید در عراق رسیدم ایشان اعلام کردند که  طی ده سال بعد از سقوط صدام نزدیک به یک میلیون شیعه توسط عملیات گروه‌های تکفیری به شهادت رسیدند.

*گروه‌های تکفیری و تشیع لندنی دو روی یک سکه هستند

یکی از بهانه‌های گروه‌های تکفیری سخنان تشیع لندنی است و می‌گویند شیعیان خلفا و زنان پیغمبر را قبول ندارند پس کافرند و مستحق اعدامند. بنابراین تشیع لندنی در ریختن خون این شیعیان مظلوم و بی‌گناه که در عراق و سوریه و جاهای دیگر به شهادت می‌رسند، دستش آلوده است این از آثار همین جریانات انحرافی است.

این که مقام معظم رهبری همچون فتنه 88، تشیع لندنی را بارها مطرح می‌کنند نشان‌دهنده آن است که این یک حادثه‌ای نبوده بلکه باید به عنوان خط قرمز تلقی شود چون آثار و تبعات جبران‌ناپذیری می‌تواند داشته باشد و بهانه دست دشمن می‌دهد برای اینکه شیعه‌کشی و سنی‌کشی راه بیندازند که این امر به نفع صهیونیسم، آمریکا و برخلاف مصالح و دنیای اسلام تمام می‌شود.

جریان‌های تکفیری، داعش و تشییع لندنی مثل دو روی یک سکه‌اند یعنی در پشت پرده هر دوی آنها شیطان بزرگ و صهیونیست قرار دارد اما از نظر ظاهر ضد همدیگرند مثل دو لبه قیچی هستند که در مقابل هم هستند ولی توسط یک دست حرکت می‌کنند و در اصل وحدت امت اسلامی و عزت اسلامی را می‌برند.

*برخی روشنفکران غرب‌زده از زمان امام با انقلاب زاویه داشتند

ریشه‌یابی در خصوص فتنه سال 88 داشته باشید و بفرمایید که بالاخره این اتفاق چگونه شکل گرفت و چگونه  مقام معظم رهبری با بصیرت خودشان این توطئه را خنثی کردند؟

جریان فتنه88 معلول جریان‌های متعددی است از یک طرف قطعا دست اجنبی در کار است و حمایت پشتیبانی لجستیکی، خبری و سیاسی امریکا، انگلیس و اسرائیل از این جریان فتنه آنقدر مشهود است که قابل کتمان نیست، حتی بعضی از شعارهایی که در فتنه مطرح می‌شد مانند نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران قبل از این که سر داده بشود در سایت وزارت خارجه اسرائیل مطرح شد بنابراین دست آمریکا، اسرائیل، انگلیس و کشورهای مرتجع عربستان، قطر و امارات در پشتیبانی از این جریان کاملا مشهود بود.

جریان فکری داخلی هم که فریب این جریان فتنه را خوردند عبارتند از یک گروه روشفکری غرب‌زده که بعضا از بچه‌های انقلاب، جمهوری اسلامی و مقلدین امام(ره) بودند ولی اسلام را با عینک روشنفکری وابسته و غرب‌زدگی آموخته‌اند و همین امر باعث شده که با تعالیم اسلام ناب، ولایت فقیه و این‌ها زاویه گرفتند و این زاویه گرفتنشان بعضا از زمان حضرت امام(ره) شروع شده است.

حضرت امام رضوان‌الله در معرفی اسلام ناب محمدی دو جریان، تحجرگرا که نمونش تشییع لندنی و جریان تفکر التقاطی روشنفکری وابسته را نفی کردند. امام (ره) صریحا این تفکر التقاطی را به عنوان منافی اسلام ناب معرفی کردند.

*فتنه‌گران در دولت سازندگی با وجود نفوذ در مقابل سردار سازندگی ایستادند

یعنی ریشه‌های جریان فتنه از قبل از انقلاب شروع و کم کم با انحرافات فکری مقرون شد. این جریان بعد از جنگ به دلیل اینکه مورد اقبال مردم قرار نگرفتند دچار ورشکستگی سیاسی شدند و عملا از صحنه سیاسی کنار زده شدند و به مجلس راه پیدا نکردند لذا حالت ضدیتی با نظام به تدریج پیدا کردند مثل کسانی که اطراف روزنامه سلام بودند.

جریان ورشکسته با وجود نفوذی که در دولت سازندگی داشت ولی در مقابل سردار سازندگی ایستاده بودند ولی مردم به خاطر اون خرابی‌های دولت سازندگی و مشی دولت خسته شدند، دردولت سازندگی بحث تورم بالا رفت و در مقابل آن سعی کردند با شعار اصلاح‌طلبی نشان دهند که قصد مبارزه با مفاسد اقتصادی و بخوربخورها را دارد مردم  هم به این امید به اصلاح‌طلبی گرایش پیدا کردند و دوم خرداد شکل گرفت.

ولی در عمل معلوم شد که اصلاحات همان اصلاحات آمریکایی است و قصد داشتند آرام آرام قانون اساسی و ولایت فقیه را عوض کنند و در غائله سال 78 مردم مسلمان متوجه این موضوع شدند و آنها نسبت به  مردم مسلمان، ولایت فقیه و جریان اسلام ناب کینه‌ای به دل گرفتند و در جریان 88 قصد داشتن با گرفتن ریاست جمهوری انتقام خود را بگیرند.

در این میان جریان ساده‌لوح، کم‌بصیرت و بی‌بصیرت وجود دارد، این جریان هم به دلیل مشکلات اقتصادی و اشتغال جوانان ناراحت بودند و در سال 88 فریب جریان فتنه را خوردند.

* سران فتنه بزرگترین جرایم تاریخی را نسبت به نظام انجام دادند

به نظر شما خاستگاه اجتماعی را تبدیل به مطالبات سیاسی کردند؟

باز هم تاکید می‌کنم که سه گروه عمده در جریان فتنه نقش داشتند یکی اجانب اعم از  غربی‌ها و اعراب، گروه دیگر جریان روشنفکری وابسته و دارای تفکر التقاطی و گروه آخر گروه مردمی ساده لوح و خیلی از این هایی که ساده لوحانه به میدان آمدند.

فتنه‌گران و سران آنها بزرگترین جنایت را به این ملت وارد کردند. آمریکا و غربی‌ها قبل از فتنه 88 به این تحلیل رسیده بودند که با جمهوری اسلامی نمی‌توان در افتاد و به نوعی باید با جمهوری اسلامی کنار آمد و تعامل کرد، که مصداقش هم نامه رئیس‌جمهور آمریکا در حدود دو هفته قبل از انتخابات به رهبر معظم انقلاب بود، اوباما در آن نامه صریحا گفته بودکه ما به این نتیجه رسیدیم که حل مشکلات منطقه بدون دخالت جمهوری اسلامی ممکن نیست، این اعتراف رئیس جمهور آمریکا به معنای آن بود که امیدشان تبدیل به ناامیدی شده بود.

* طلبکاری امروز سران فتنه یکی از طنزهای خنده‌دار تاریخ است

ولی وقتی جریان فتنه پیش آمد ابراز امیدواری کردند که می‌توانند  دوباره عملیات براندازی نظام را انجام دهند و جمهوری اسلامی را ساقط و حذف کنند.

سران داخلی فتنه هم با ایجاد طمع و ایجاد امید به دشمن جریان فتنه را به راه انداختند و به طمع افتادند که با تحریم اقتصادی می‌توانند جمهوری اسلامی را از بین ببرند. تحریم اقتصادی از آثار فتنه گران است.

فتنه گران دشمنان را نسبت به براندازی نظام امیدوار و د رداخل دست به اختلاف و نفرت در بین مردم ،جناح هاو مسئولان کردند.

سران فتنه بزرگترین جرایم تاریخی را نسبت به نظام انجام دادند این که امروز دم ازمطالبه می‌زنند واقعا یکی از طنزهای خنده دار تاریخ است. کسی که بزرگترین جنایت و دزدی را انجام داده امروز خودش را دایه دار ملت می داند و این یکی از خنده دارترین شوخی‌ها است.

*رئیس دولت اصلاحات از باغیان سیاسی علیه نظام است

ارزیابی‌تان از نقش شخص رئیس دولت اصلاحات در فتنه 88 چیست؟

رئیس دولت اصلاحات قطعاً یکی از باغیان سیاسی برعلیه نظام‌اند. در زمینه سازی فکری آدم منحرف و روشنفکر وابسته به غرب است و یکی از ارکان اصلی جریان فتنه بوده است.

ارتباطات مشکوک رئیس دولت اصلاحات با جاسوس‌های آمریکایی با کشورهای عربی مثل رژیم حسنی مبارک و عربستان و پول هایی که گرفته خودش مسئله است.

رئیس دولت اصلاحات با اینکه بعد از شروع فتنه می‌توانست حلقه وصل باشد و رفقایش را به تمکین از قانون اساسی دعوت کند به همراه خارجیان علیه جمهوری اسلامی خروج کرد و این باعث شد که خیل زیادی از مردم به عنوان اینکه این فرد سید و سابقه ریاست جمهوری داشته فریب خوردند.

 قطعا رئیس دولت اصلاحات یکی از ارکان آزاد فتنه است و از جرم آن نمی‌‌توان گذشت مگر اینکه توبه کند البته اینها با وجود گذشت 6 سال از فتنه هیچ نم پس ندادند و ابراز پشیمانی نکردند. بنابراین نمی‌توان نسبت به رئیس دولت اصلاحات خوش‌بین باشیم.

* کسانی که در برابر آمریکا تغییر مواضع دادند جزو ریزش‌های انقلاب هستند

یک بحثی که امروز مطرح می شود بحث استحاله شدن برخی افراد است، برخی ها معتقدند که  برخی از افراد و مسئولین  قبل از این که حکومت شاه سرنگون شود، مواضع انقلابی داشتند و تا زمانی که حضرت امام(ره) در قید انقلاب بودند مواضع تند و تیز انقلابی داشتند ولی با مرور زمان تغییر کردند و یک روزی شعار مرگ بر آمریکا می دادند امروز می گویند امام به دنبال حذف این شعار بود عده ای دیگر روزی افتخار می کردند که از دیوار سفارت آمریکا بالا رفتند ولی امروز می گویند اشتباه کردند، ارزیابی‌تان از این تغییر مواضع چیست؟ آیا می‌توان آنها را به عنوان ریزش‌های انقلاب دانست؟

برخی‌ها با تغییر مواضع های خود در خصوص آمریکا و سیاست نظام جزو ریزش های انقلاب تلقی می‌شوند. البته چیز تازه‌ای نیست در صدر اسلام هم اتفاق افتاده است. تاریخچه روشنی از جریانات سیاسی صدر اسلام داریم افرادی را داشتیم که در کنار پیامبر اهل جهاد و مبارزه بودند نمونه آن طلحه جزو چند نفری بود که در غزوه احد که اکثر مسلمان‌ها فرار کردند در کنار پیامبر مقاومت کرد و انگشتش بریده شد و زبیر جزو انقلابیون بود بعد از جریان ثقیفه تنها کسی که شمشیر زد در مقابل اصحاب ثقیفه، زبیر بود.وقتی در جنگ جمل بعد از این که کشته شد شمشیرش به دست امیرالمومنین رسید روایت است امیرالمومنین این شمشیر را حرکت داد و گریه کرد و فرمود این شمشیری است که در بسیاری از مواقع اندوه و غم را زدود و به واسطه این شمشیر صاحبش آدم انقلابی بود اما ببینید همین طلحه و زبیر چه بر سر اسلام آوردند و فتنه‌ای به نام جنگ جمل ایجاد کردند در مقابل ولایت ایستادند و انحرافات ایجاد کردند.

با وجود اینکه انقلابی بودند ولی ریزش پیدا کردند در بین خود لشکریان امیرالمومنین افرادی انقلابی و ولایت‌مدار بودند بعد از امیرالمومنین در مقابل فرزندانشان ایستادند مانند شمربن ذی‌اللجوشن جزو جانبازان جنگ صفین بود اما همین شمر قاتل امام حسین(ع) شد یا اینکه قاتل علی اکبر فرزند یکی از شهدای صفین بود

*رویش‌های انقلاب بیشتر از ریزش‌های آن بود

روند استحاله‌ای که در میان برخی از انقلابیون...

در زمان انقلاب برخی‌ها قبل و بعد از انقلاب انقلابی بودند و در دوران دفاع مقدس جانباز و حتی خانواده شهید بودند ولی در زمانی در مقابل ارزش‌های امام و انقلاب ایستادند.اینجا ریزش داشتیم البته امروز به برکت انقلاب رویش‌ها چندین برابر ریزش‌ها شده است.

* مانیفست الگوی زیست مسلمانی  اساس فتنه 88 بود

اینجا بحثی که است، حضرت امام(ره) در وصیت نامه شان اشاره کردند که برخی هایی که خودشان را به نوعی نزدیک می‌دانستند و ادعای انقلابی گری می کردند انقلابی نبودند و اگر من حرفی در موردش نزدم فریب خوردم، مثلا اتفاقی که در مورد سران فتنه افتاد و این روندی که طی شد به نظر شما آنها جزو دسته‌ای بودند که از اول مواضع دیگری داشتند یا اینکه در روند انقلاب دچار استحاله شدند؟

البته برخی از فتنه گران از همان قبل از انقلاب هم مواضع دیگری داشتند همچون  موسوی که یکی از طرفداران جدی مصدق در مقابل آیت‌الله کاشانی و درست در مقابل موضع امام(ره) بود و حتی مواضعش را در روزنامه جمهوری اسلامی برملا ساخت.

سران فتنه رگ و ریشه‌های روشنفکری وابسته را از قبل داشتند که به مرور زمان بروز و ظهور پیدا کرد. موسوی ده سال قبل از فتنه 88 روزهای دوشنبه جلساتی را با عده‌ای برگزار می کردند که ثمره آن جلسات مانیفست الگوی زیست مسلمانی شده که اساس فتنه 88 همین مانیفست بود.

مانیفست الگوی زیست مسلمانی  کاملا در مقابل اسلام فقاهتی و ولایتی یعنی اسلام روشنفکری وابسته بود. این الگو نشان دهنده این است که این افراد از قبل زاویه داشتند ولی در زیر لوای انقلاب خودشان را پنهان کردند و بعد از مدتی انحراف خودشان را نشان دادند البته بعضی از فتنه گران از یک حالت سادگی و خامی برخوردار بودند که بر اثر حشر و نشر تحت تاثیر استحاله شده‌ها قرار گرفتند و منحرف شدند.اگر مایه درست علمی داشتند تحت تاثیر این افراد قرار نمی‌گرفتند.

* سنخ برخورد امام(ره)‌با فتنه‌گران با رهبری یکسان است

با توجه به مدیریتی که مقام معظم رهبری در خصوص فتنه 88 انجام دادند فکر می‌کنید اگر حضرت امام(ره) بودند به چه شیوه‌ای و چگونه برخورد می‌کردند آیا روش ایشان با این شیوه‌ای که مقام معظم رهبری در پیش گرفتند متفاوت بود؟

سنخ روش مقام معظم رهبری سنخ روش حضرت امام(ره) است یعنی حکمت، صلابت، قاطعیت و رافت در جای خود و برخورد قاطعانه درجای خود که این برگرفته از تعالیم اسلام است یعنی تمام موضع گیری‌های امام نشات گرفته از تعالیم اسلام بود. موضع گیری‌های مقام معظم رهبری هم از متن اسلام برگرفته شده است بنابراین من قاطع می گویم اگر بر فرض این جریانات در زمان حضرت امام(ره) پیش می‌آمد عین همان برخوردی که مقام معظم رهبری با جریان فتنه انجام دادند حضرت امام(ره) هم همین برخورد را می‌کردند امکان دارد برحسب اقتضای زمان شدت و ضعف داشته باشد اما سنخ برخورد یکی است.

*هوای نفس و جهل عامل اصلی تحریف شخصیت امام

مقام معظم رهبری در 14 خرداد امسال  تاکید کردند که مسئولان حواسشان به تحریف تفکر حضرت امام(ره) و روش و منش ایشان باشد،‌ به نظر حضرتعالی چگونه می‌شود با تحریف‌کنندگان تفکر امام مقابله کرد؟  نمونه بارزش همین بحث حذف شعار مرگ بر آمریکاست که میگن حضرت امام به دنبال حذف شعار مرگ بر آمریکا از بلندگوها بوده است.

تحریف شخصیت امام(ره) که مقام معظم رهبری آن را خطر جدی مطرح کردند، خطر جدیدی نیست شخصیت پیامبر و امیرالمومنین  هم مورد تحریف قرار گرفت. فرقه‌ها و نحله‌هایی که در تاریخ اسلام به وجود آمدند شخصیت پیامبر را طبق امیال نفسانی خودشان رنگ آمیزی کردند و به خورد مسلمانان دادند و برداشتی که امروزاز شخصیت ایشان به عنوان یک شخصیت معصوم الهی و انسان کامل داریم، خیلی از مسلمان ها این برداشت را بر اثر دخالت های نابجای معاویه و جریان بنی امیه و حدیث سازی جعلی، ندارند.

امروز سلفی ها در شبکه‌های تلویزیونی و پایگاه‌های اطلاع رسانی خود خیلی بی شرمانه نسبت‌هایی را به پیامبر می‌دهند که آدم شرم گفتن دارد و شخصیت معنوی الهی انسان کامل را تبدیل به یک آدم مبتذل نعوذبالله آدم ناقصی کردند .

علتش چی بود؟

هوای نفس و جهل عامل اصلی تحریف شخصیت بزرگان است یعنی بعضی اشخاص جاهلند، نمی فهمند و طبق ذهنیات خودشان که جاهلانه است شخصیت های زیبای الهی را ترسیم می‌کنند و یا اینکه هوای نفس و وابستگی‌شان به شیطان باعث می‌شود.

کسانی که امروز می خواهند شخصیت امام(ره) را تحریف کنند و بحث مخالفت امام(ره) را با شعار مرگ بر آمریکا مطرح می کنند جاهل که نیستند و از مواضع ایشان خبر دارند اما به دلیل هوای نفس و به خاطر این که در مسیر وارد شدند می‌خواهند تا آخر جلو بروند ولو با تحریف شخصیت امام(ره).

*حداقل مجازات فتنه‌گران در کشورهای دیگر مرگ بود

امروز خیلی از کارشناسان و علما معتقدند که این کاری که سران فتنه انجام دادند مصداق محاربه است الان می بینیم که بعد از پیروزی دولت یازدهم آقای روحانی خیلی بحث رفع حصر را مطرح می کنند، نظر حضرتعالی در این خصوص چیست؟

فتنه ابعاد مختلفی داشت که یک بعدش مثل تخریب، آتش‌سوزی و قتل انسان‌های بی‌گناه عنوان محاربه داشت.

ولی برخی ابعاد حکم بقی سیاسی داشت و بعضی اشخاص خروج و در مقابل قانون طمرد کردند به عنوان مثال باید به شورای نگهبان تمکین و به مهلتی که مقام معظم رهبری دادند باید اعتنا می‌کردند، مدرک ارائه می‌دادند و شکایت می‌کردند اما از راه دیگری وارد شدند این بغی سیاسی است.

تعدادی از فتنه‌گران به عنوان باغی نظامی، تعدادی به عنوان باغی سیاسی یا باغی فرهنگی شناخته می‌شود، تا وقتی که یک باغی به بغی خودش ادامه می دهد حداقل مجازات که بحث حصر است باید ادامه پیدا کند در واقع نظام جمهوری اسلامی خیلی کمال رافت و رحمت را نسبت به این باغیان ابراز داشت وگرنه سران فتنه مستحق عقوبت های خیلی سنگینی هستند.

اگر فتنه 88 در  کشور دیگری اتفاق می افتد حداقل مجازاتشان مرگ بوده است اما جمهوری اسلامی با رافت و رحمت با آنها برخورد کرد.

اگر فتنه‌گران توبه کنند و بگویند که ما غلط کردیم مستحق رفع حصر هستند اما چنین چیزی اتفاق نیفتاده است تازه مطالبه می‌کنند که ما از حقوقمان در حوادث سال 88 گذشتیم.کمترین حریت در وجودشان نیست.

*فتنه‌گران سال 88 با لباس جدید اتحاد ملت وارد عرصه سیاسی شده‌اند

در انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری که در پیش رو داریم برخی از کارشناسان معتقدند که فتنه جدیدی در راه است، در چند روز گذشته حزب جدید اتحاد ملت که همان اعضای حزب منحله مشارکت است،‌از کمیسیون ماده 10 احزاب وزارت کشور مجوز فعالیت دریافت می کند ، به نظر شما برخورد دولت با این گونه موارد باید به چه صورت باشد ؟

اصطلاح فتنه جدید یک جنبه نسبی دارد یعنی نسبت به فتنه 88 و گرنه ماهیت فتنه همان بغی سیاسی و مقابله با جمهوری اسلامی است که در هر زمانی مثلا در 18 تیر 78 و خرداد 88 به یک شکلی خودش را نشان داد و امکان دارد در آینده نزدیک یا دور طور دیگری خودش را نشان دهد و گرنه ماهیت فتنه یکی است.

فتنه‌گران اصلی که در سال 88 آشوب  و دست به جنایت زدند امروز با تغییر لباس عنوان حزب مشارکت را به حزب اتحاد ملت ایران تغییر دادند درصورتی‌که این همان حزب مشارکت و با همان موسسین و مرامنامه است.

حزب مشارکت قبل از فتنه 88 کنگره ای را تشکیل دادند که برخوردشان با نظام جمهوری اسلامی در چند فاز تعریف شد، فاز اول شرکت در انتخابات ریاست جمهوری و تغییر رئیس جمهور فاز دیگر مقابله با رهبری و تضعیف و محدود کردن قدرت رهبری و فاز سوم تغییر قانون اساسی تغییر ولایت فقیه، حذف ولایت فقیه، پرچم و مذهب رسمی شیعه.

در پیش نویس قانون اساسی حزب مشارکت که در منزل مشاور حقوقی فراری موسوی پیدا شد تمام این فازها را نوشته بودند. حتی  در آن خواستار حذف الله اکبر از پرچم جمهوری اسلامی شده بودند.

*حزب اتحاد ملت همانند «اصحاب سبّت» هستند

حزبی که چنین پیشینه‌ای دارد ، واقعا مسخره است که دولت یا وزارت کشور بخواهند به آنها مجوز بدهند، این ما را به یاد قصه اصحاب سبت می اندازند. خداوند از طریق پیامبر برای امتحان بر قوم بنی اسرائیل امر کرد که شنبه ها صید ماهی نکنید، آنها نهرهایی در کنار ساحل ایجاد کردند، روز شنبه این ماهی ها داخل حوضچه ها می آمدند و شب یکشنبه که حوضچه ها پر می شد راهش را می بستند و یکشنبه این ماهی را صید می کردند و می گفتند که ما روز یکشنبه صید کردیم ماهیت گناه همان بود ولی از نظر ظاهر عوض شد قرآن با تمام قاطعیت آنها را مسخ کرد و کسانی که مرتکب حیله شرعی شدند و سکوت کرده بودند مست شدند و تبدیل به بوزینه شدند.

امروز فتنه‌گرانی که تغییر لباس دادند همان صیادان ماهیگیر روز شنبه هستند که قرآن به آنها اصحاب سبّت اطلاق کرده و کسانی که سکوت می‌کردند و از نظر ظاهر دستشان در فتنه نبود ولی کمک می کردند هم محکومند.

* وزارت کشور اگر پروانه حزب اتحاد را بدهد بزرگترین جنایت را در تاریخ کرده است

اگر وزارت کشور به حزب اتحاد ملت رسمیت و پروانه فعالیت بدهد بزرگترین جنایت را در طول تاریخ انجام داده و خداوند از آنها نخواهد گذشت و مجازاتشان می‌کند.

*هاشمی تغییر کرده است

یک فرمایشی اول صحبت‌هایتان در خصوص بحث دوران سازندگی و اصلاحات داشتید و الان به بحث تغییر اشاره کردید، موضوعی  که امروز در خصوص هاشمی مطرح می‌شود تا دیروز یک عده ای به ایشان توهین می کردند و کتاب عالیجناب سرخ پوش می نوشتند و امروز آمدند زیر پرچم ایشون فعالیت می کنند به نظر شما هاشمی تغییر کرده که این افراد به ایشان نزدیک شدند یا اینکه این افراد تغییر کردند که به هاشمی نزدیک شدند؟ این تغییر را چه طور ارزیابی می کنید ؟

تغییر در هر دو متصورو همه انسان ها در حال انقلابند. انسان دائما در حال تحول است گاهی اوقات تحول از پایین به بالاست و باعث صعود می‌شود ولی گاهی تحول از بالا به پایین است و فرد سقوط می کند و تحولاتی که در هاشمی می‌بینیم فقط سقوط از ارزش‌ها و آرمان‌ها است که خیلی خطرناک است.

* دولت سازندگی و اصلاحات در خوزستان ماله‌کشی کردند

در مورد مشکلات مردم خوزستان این که فکر می کنم بزرگترین مشکل بحث ریزگردها و آب هست که خیلی رسانه‌ای شده در این خصوص آیا دولت کاری کرده مطالبه ای داشتید یا مسائل دیگری که مطالبه مردمی است

مشکلات خوزستان تنها به آب و ریزگردها منحصر نمی شود، مشکل اصلی مردم خوزستان از نظر مادی و رفاهی و عمرانی در جنگ تحمیلی نهفته است. جنگ تحمیلی خوزستان را از نظر اقتصادی و عمرانی فلج کرد و بقیه مردم کشورمان در حد شهید دادن مشارکت داشتند.

 مردم خوزستان با گذشت نزدیک به 27 سال از جنگ  هنوز مبتلای آثار جنگند به عنوان مثال خوزستان رتبه سه برخورداری در شاخص های  مختلف اقتصادی فرهنگی بهداشتی آموزشی در سطح کشور را دارا بود  بعد از جنگ به خاطر اینکه زیرساخت‌ها نابود و در طول جنگ به عمران و آبادانی استان رسیدگی نشده خوزستان رتبش به  17 تنزل پیدا کرده است.

 در طول دوره دولت سازندگی و اصلاحات اگر چه زیرساخت‌های خوبی انجام شده ولی سازندگی انجام نشد و بیشتر ماله‌کشی بود. یعنی شهر خرمشهر که نابود شده بود هنوز هم در اطراف خرمشهر مردم در آلونک‌هایی که وجود دارد، زندگی می‌کنند یا برفرض هویزه، بسطان، شوش و خیلی از شهرهای دیگر تقریبا نابود شده رسیدگی نشد. حاشیه‌نشین‌های اطراف شهرهای خوزستان با انواع و اقسام مشکلات از بیکاری گرفته تا هزاران مشکلات دیگر مواجهند و در خیلی از روستاهای خوزستان بچه‌ها همچنان در کپر تحصیل می‌کنند.

دولت نهم لایحه ای را به مجلس شورای اسلامی تقدیم کرد تا دو درصد منافع نفت صرف بازسازی و سازندگی خوزستان بشود ولی متاسفانه مجلس تصویب نکرد و نمایندگان گفتند که ما هم استان‌های محروم داریم. دولت در نهایت مجبور شد در کنار خوزستان 10 استان دیگر را در این لایحه بگنجاند.

امروز جوان‌های خوزستانی با مدرک عالی لیسانس، فوق لیسانس و بعضا دکترا جویای کار هستند ولی کار نیست و امروز بدترین آمار بیکاری در خوزستان حاکم است در بعضی شهرها تا 35، 37 درصد نرخ بیکاری اعلام شده در حالی که نرخ کلی بیکاری در کشور 12 درصد است.

مقام معظم رهبری طرح کشاورزی 800 هزار هکتاری از سال 75 ارائه کردند ولی در طی دوره اصلاحات یک درصدش پیاده شد. مقام معظم رهبری در فروردین 85 فرمودند اگر طرح 800 هزار هکتاری پیاده شده بود بسیاری از مشکلات خوزستان حل شده بود.

وزارت کشاورزی، نیرو ، نفت و کشور مامور بودند که این را پیاده کنند، در دولت نهم و دهم 16 درصدش پیاده شد.

روحانی در اولین سفرش به خوزستان اعلام کرد که دولت در مدت چهار ساله خود بنا دارد طرح 800 هزار هکتاری را انجام دهد و در همین راستا مبلغ  یک میلیارد و 500 میلیون دلار را با اجازه مقام معظم رهبری از صندوق ذخیره ارزی ملی برداشت کردند.اما متاسفانه مشکل عمده اجرای این طرح بحث بودجه نیست الان بحث آب است.

*رئیس‌جمهور در دی 92 قول داد که آب استان منتقل نشود

در استان خوزستان 6 رود دز، کرخه، کارون، مارون، جراحی و زهره وجود دارد اما متاسفانه در سال‌های اخیر سرشاخه‌های رودها را به استان‌های دیگر همچون اصفهان و کرمان منتقل کردند و در همین راستا مسئولین کشاورزی مجوز کشاورزی و پرورش ماهی را به مردم نمی‌دهند و مردم استان با مشکل کمبود آب شرب مواجه شده‌اند.

طرح  800 هزار هکتار مقام معظم رهبری در دولت یازدهم به دلیل کم آبی به 300 هزار کاهش پیدا کرد.در حالی که اگر آب کشاورزی، صنعتی و پرورش ماهی که به استان های دیگر می رود را قطع می کردند این مشکل هم حل می شد.

 آقای روحانی در اولین دیدارش با مردم خوزستان در دی ماه سال 92 صریحا در رابطه با آب این موضع را اعلام کردند که هیچ گونه آبی به غیر از برای شرب از سرشاخه های رودخانه های خوزستان به استان های دیگری منتقل نکنند واین مصوبه شورای آب کشور است ولی آنچه که در عمل دیدیم آب را برای مصارف صنعتی، پرورش ماهی و کشاورزی بردند.

 دولت در نهایت چه راهکارهایی برای رفع مشکلات استان  پیشنهاد داده است؟

دولت تنها وعده‌ای که داده در رابطه با اجرای طرح کشاورزی رهبری است.

*شورای نگهبان شرعا و قانونا مسئول تایید صلاحیت اعضای خبرگان است

چند وقتی است که بحث روند تایید صلاحیت اعضای مجلس خبرگان از سوی شورای نگهبان مطرح می‌شود و این روزها عده ای معتقدند نباید این اتفاق صورت بگیرد و شورای نگهبان دخالتی در این خصوص داشته باشد، چالش هایی را در این خصوص ایجاد کرده است که اگر امکانش باشد در خصوص لزوم بررسی تایید صلاحیت‌ها از سوی شورای نگهبان توضیحی را ارائه  دهید؟

شورای نگهبان شرعا و قانونا موظف است که طبق وظیفه قانونی خودش عمل کند. طبق نص صریح قانون اساسی تعیین تکلیف مسائل مربوط به گزینش، تایید صلاحیت‌ها و مسائل خبرگان توسط خود مجلس خبرگان تعیین می شود و مجلس خبرگان هم تایید صلاحیت‌های علمی، فقهی، اخلاقی و سیاسی را به فقهای شورای نگهبان سپرده است، این طبق نص صریح قانون اساسی و مصوبه مجلس خبرگان رهبری است و شورای نگهبان باید طبق مر قانون عمل کنند به غیر از این راه دیگری وجود ندارد.

امروز برخی‌ها از این روش تایید صلاحیت خوششان نمی آید، کسانی که این حرف را م‌ زنند یا قانون را بلد نیستند یا معتقد به قانون نیستند و حالت آنارشیستی بر آنها حاکم است.

***امام (ره) فقهای شورای نگهبان را منصوب کرده است

شبهه ای ایجاد می کنند که اگر این افراد از سوی شورای نگهبان تایید شود به معنای تایید التزام به ولایت فقیه خواهد بود و اگر در خبرگان حاضر شوند دیگر نمی‌توانند نظارتی بر رهبری داشته باشند.

این شبهه به اندازه‌ای نخ نما شده که دیگر قابل طرح نیست.این که تایید صلاحیت فقهای مجلس خبرگان توسط شورای نگهبان است و بعد شورای نگهبان توسط رهبری تعیین می شود ربطی به هم ندارد به خاطر این که فقهای شورای نگهبانی که به اصطلاح خبرگان را تایید کردند توسط امام خمینی(ره) تایید صلاحیت شدند و حاصل جمع این فقهای خبرگان انتخاب مقام معظم رهبری بود پس بنابراین فردی که به عنوان رهبری توسط خبرگان تعیین می شود، تعیین کننده فقهای شورای نگهبان نیست. عدالت معیار صلاحیت فقهای شورای نگهبان است و این شبهات جایی ندارد. وقتی باور داشته باشیم که فقهای شورای نگهبان عادل هستند و قصد تخطی از قانون اساسی را ندارند جای هیچ شبهه‌ای نیست.

*سیاسی کردن لیست خبرگان بدعت جدید فتنه‌گران است

برخی‌ها به دنبال آن هستند که لیست‌های انتخاباتی خبرگان را سیاسی کنند تا فضای مجلس خبرگان هم سیاسی شود، عده‌ای با طراحی لیست‌ها و حرف  و حدیث ها دنبال این فضاسازی هستند ارزیابی‌تان در این خصوص چیست؟

سیاسی کردن لیست مجلس خبرگان یکی از بدعت های جدید فتنه گران است اگر چه خود خبرگان ماهیت سیاسی دارد به معنای آن که  سیاست ما عین دیانت ماست  و کسی که به سیاست در اسلام معتقد نیست اصلا وارد مجلس خبرگان نمی‌شود.کسانی وارد می شوند که بصیرت سیاسی داشته باشند.

اما سیاست افراد در مجلس خبرگان  به معنای سیاست بازی و سیاسی کاری احزاب و جناح ها نیست.  متاسفانه برخی‌ها در تلاشتند که همچون مجلس شورای اسلامی که سبقه سیاسی دارد مجلس خبرگان را هم سیاسی کنند،‌این کار خوبی نیست و باید به جایگاه رفیع مجلس خبرگان که مربوط به ولایت فقیه است و مردم برای آن قداست خاصی قائل هستند و به چشم وابسته به یک جناح یا باند خاص نگاه نمی‌کنند، توجه داشته باشند.

برخی‌ها امروز به دنبال آن هستند که رنگ و بوی سیاسی به انتخابات خبرگان بدهند که این امر عاقبت خوبی برای نظام و مردم ندارد.

*آیت‌الله یزدی با وجود مشکلات جسمی قاطعانه در جلسات خبرگان حاضر می‌شود

ارزیابی‌تان از عملکرد ریاست آیت‌الله یزدی در این مدت که انتخاب شدند چیست؟ و اگر امکان دارد به  نتیجه انتخاباتی که منجر به پیروزی آیت‌الله یزدی شد رقابتی که بین هاشمی و یزدی در اصل شکل گرفت اشاره کنید.

آیت‌الله یزدی چهره شناخته شده‌ و از شاگردان مخلص حضرت امام(ره) و مرحوم آیت‌الله بروجردی و از بزرگان حوزه علمیه قم هستند.

سوابق انقلابی ایشان قبل و بعد از انقلاب در دوره‌ای که رئیس قوه قضاییه، نایب رئیس خبرگان و ریاست شورای عالی حوزه علمیه قم کاملا روشن و شفاف است و همیشه در تمام برهه‌ها مواضع با صلابت و قاطعی را اخذ کردند. در بین علما، مراجع و مدرسین یک جایگاه والایی دارند و متدینین کشور و مجلس خبرگان هم نظر به شناختی که نسبت به آیت‌الله یزدی داشتند و دارند رای بالایی را دادند و دو سوم آقایان خبرگان به آیت‌الله یزدی نظر مثبت داشتند و ایشان انتخاب شدند.

آیت‌الله یزدی با وجود مشکلات جسمانی خیلی قوی و قاطعانه درجلسات حاضر و آن را اداره می‌کند.

پیش‌بینی می‌کردید در این رقابت آیت‌الله یزدی پیروز شوند؟

بله از چند ماه قبل از برگزاری انتخابات پیش بینی می‌کردم و می‌دانستم که رقیب ایشان 25 رای بیشتر کسب نمی‌کند.بالاخره در بین خبرگان هستم و می‌دانم گرایشاتشان به چه شکل است.

*تضعیف شورای نگهبان با خط امام و رهبری سازگاری ندارد

بحث تایید صلاحیت نامزدهای انتخابات مجلس شورای اسلامی توسط شورای نگهبان از دیگر موضوعات مطرح شده از سوی مسئولان اجرایی کشور است،  یک سری صحبت‌هایی مطرح می‌شود که شورای نگهبان چشم است و چشم نباید کار اجرایی انجام بدهد و این وظیفه هیئت اجرایی است و به نوعی قصد محدود کردن شورای نگهبان را دارند. در این خصوص توضیحی را بفرمایید؟

در خصوص تضعیف موضع شورای نگهبان کار زشت و زننده‌ای است و با مسلمات خط امام(ره) و مقام معظم رهبری سازگاری ندارد و این حرفی که زده شد شورای نگهبان چشم است و چشم دخالت نمی کند این مغلطه است.

دو نوع نظارت گری داریم یک نوع نظارت گری ساده و بدون اعمال دخالت مثل اینکه کسی از طرف دستگاهی به عنوان بازرس وارد شود و اتفاقات را بدون تحلیل شخصی به مافوقش ارائه دهد که این یک ناظر است و فقط واقعیت ها را منعکس کند. از سوی دیگر نظارتی همراه با دخالت وجود دارد  مثل ناظر ساختمان.

*اینکه می گویند شورای نگهبان چشم است و نباید دخالت کند مغلطه است

نظارتی که قانون برای شورای نگهبان تعریف کرده از نوع دوم است که اصطلاح حقوقی به آن نظارت استصوابی می‌گویند.

اینکه بگوییم شورای نگهبان چشم است و چشم دخالت نمی‌کند مغلطه و تحریف قانون است. معلوم نیست چطور برخی افراد که حقوقدانند چه طور نمی‌دانند قانون و حقوق چیست؟

منبع: فارس