به گزارش مشرق اقتدار و حاکمیت، همواره مورد خواست انسانها بوده و از مصادیق بارز آن در عصر حاضر نیز میتوان به حضور افراد، گروهها و احزاب سیاسی برای شرکت در رقابتهای گوناگون انتخاباتی و تصدی کرسیهای قدرت در نظامهای حاکمه اشاره کرد.
قاعدتا در کشور ما نیز بعضی از جریانات سیاسی، متأثر از نگرشهای غربی در راههای کسب قدرت، تلاش دارند تا از طریق برخی اقدامات ساختارشکنانه، زمینه تغییر در ساختار سیاسی ایران را بوجود آورند.
این در حالی است که رهبر معظم انقلاب بهعنوان راهبر و چراغ هدایت جامعه، بارها بر اهمیت دوری جستن از مصالح فردی به جای مصالح کشور تاکید کرده و فرمودهاند «انتخابات در کشور ما باید مسابقهای برای خدمت باشد، نه مسابقهای برای کسب قدرت» ایشان مبنای خدمت را، نگاه به دور از مصالح شخصی، حزبی و تنها برای خدمت میدانند. در حالی که رفتار این روزهای اسلاف حال و سابق جریان اصلاحات بازگو کننده پشت پرده نگاه آنان به انتخابات پیش رو است.
در همین زمینه میتوان به اظهارات چندی پیش محسن رهامی، رئیس کمیته انتخابات اصلاحطلبان اشاره کرد که طی نشستی در شهر ایلام گفت: «شخصی با رای احزاب، اشخاص و انجمن ها بالا میآید و رئیس جمهور میشود، اینکه آن آقا بگوید من به هیچ حزبی وابسته نیستم نشان از بی عرضگی اوست، از کجا(رای) آوردید؟ ما ده به ده و شهر به شهر گشتیم و آراء را به حساب جاری شما حواله کردیم، مگر ما مرض داشتیم که هزینه دادیم، اگر کمک نمیکردیم جلیلی به روی کار میآمد.»
ابوالفضل شکوری عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی نیز در گفتوگو با خبرگزاری فارس، بیان داشت: رئیسجمهور در قبال زحمات حزب اعتماد ملی در جریان انتخابات ریاست جمهوری 92 «ادای دین» نکرده است، گفت: آقای روحانی باید بداند انتخابات دیگری (ریاست جمهوری 96) هم در پیش خواهد بود.
بهنظر میرسد «هزینه» و «ادای دین» کلید واژه کلام اصلاحطلبان است و نشاندهنده آن است که این جریان وقتی به کسی کمک میکند از سر خیرخواهی نیست و بلکه سهمخواهی عنصر اصلی و شاکله این اقدام است.
ماجرای برخورد غیراخلاقی و ناپسند جریان موسوم به اصلاحات با سیدصادق خرازی، دیپلمات سابق کشور و رئیس مستعفی شورای مرکزی حزب ندای ایرانیان و از فعالان اصلاحطلب نیز از ابعاد دیگر این قبیل طمعورزیهاست.
خرازی در مصاحبهای با گلایه از بعضی رفتارهای ضد منافع ملی جریان اصلاحات گفته بود «برخی اصلاح طلبانی که از خارج پول گرفتند» و نیز «لیستی از اصلاح طلبانی که با غربیها همکاری دارند در جیب دارم» در این میان آنچه فرای پردهبرداری از عناصر خودفروخته اصلاحات مهم جلوه میکند واکنش تخریبی و توهینآمیز اعضاء شاخص این جریان به اظهارات خرازی است و هریک از اصلاحطلبانی که خود را مخاطب سخنان این دیپلمات سابق میدیدند، به اظهارنظرهایی عجیب پرداختند.
عبدالله رمضانزاده عضو حزب منحله مشارکت و مجرم امنیتی در فتنه 88، در صفحه شخصی خود در فیسبوک با طرح تلویحی اتهام قاچاق عتیقه توسط خرازی، نوشت: «به نظر شما لیست دیپلماتهای قاچاقچی نسخ خطی کتابهای قدیمی در جیب کیست؟!» محمدعلی ابطحی از محکومین فتنه نیز برای عقب نماندن از سایر دوستان اصلاحطلب، در صفحه اینستاگرام خود نوشت: «صادق خرازی در ادامه حرفهای شیرین و متناقضش گفته که لیست اصلاح طلبانی که به دشمن گرا می دادند را در جیبش دارد، شبیه چمدان پولی که در مورد چمدان دلار، و تقسیم آن به روزنامه نگاران(که قبلا گفته بود). از این شیرین زدن ها قبلا هم در گفته هایشان بود.»
این همه در حالی است که این قبیل تخریب شخصیتها و نسبت دادن برچسبهای غیراخلاقی به دوست و یار قدیمی، ترس از دست دادن کرسیهای قدرت را بیشتر در اذهان نمود میبخشد و البته پس از این افشاگری نصف و نیمه، فشار الیگارشی اصلاحطلب بر وی بهحدی زیاد شد که خرازی مجبور به استعفای هر چند مصلحتی از ریاست شورای مرکزی حزب ندای ایرانیان شد.
این برخورد غیراخلاقی و ناپسند با صادق خرازی، در گذشته نیز در نسبت با «الهه راستگو» صورت گرفت. در جریان انتخاب شهردار تهران، رای این عضو اصلاحطلب شورای شهر تهران به شهردار اصولگرا، باعث کسب اکثریت آرا توسط «محمدباقر قالیباف» شد. عملکرد منطقی راستگو که به اذعان خود به برنامههای قالیباف رأی داده بود، به مذاق سایر اصلاحطلبان خوش نیامد و وی را مورد بدترین فشارها قرار دادند و حتی تعبیر «خیانت» را در توصیف آن به کار بردند.
طمع اصلاحطلبان افراطی به قدرت، تنها در تخریب شخصیت و هتک حرمت شخصیتهای میانهروتر اصلاحات خلاصه نمیشود و طمعورزی این جریان تا آنجا پیش میرود که اصلاحطلبان، آشکارا از قصد و غرض خود برای سوءاستفاده از مفاهیم و مقولههای ملی خبر میدهند. معصومه ابتکار معاون رئیس جمهور از سیاسیون اصلاح طلب در گفتوگو با «کیم غطاس» خبرنگار بی بی سی گفت: «توافق هستهای در ایران «اهرمی» در اختیار اصلاح طلبان در مقابل سایر گروههای سیاسی است.» استفاده از واژه «اهرم» توسط این فعال اصلاحطلب، نشان از تلاش این طیف در دستاندازی به مصالح ملی برای برونرفت از انزوای سیاسی دارد.
اشتهای سیری ناپذیر اصلاحطلبان به قدرت را در اظهارات گاه و بیگاه سردمداران این جریان نیز میتوان مشاهده کرد. در همین زمینه میتوان به گفتههای «محمدرضا عارف» که مظهر این روزهای جریان اصلاحات برای شروع حرکتهای انتخاباتی بهشمار میرود، اشاره کرد که در اظهارنظری عجیب گفت: «باید در انتخابات مجلس به دنبال کسب30 کرسی استان تهران باشیم چرا که پیروزی حداکثری در این استان از نظر سیاسی معنا و مفهوم ویژهای دارد. کرسیهایی که هر کدام میتواند همانند بازوانی، قدرت ما را افزایش دهد.»
شاید مهمترین دغدغه این روزهای جریان همراستا و متوازن با ایدئولوژی لیبرال و سکولار غربی، تطهیر چهرهها و حرکات خود در فتنه 88 و حتی سالهای قبل از آن جهت استفاده از ظرفیت و دارایی حداکثری و ظهور بارقههای امید در بین طرفداران خود باشد.
در این بین و در راستای تحقق فرمول تساهل و تسامح و تمرکز بر پلورالیسم سیاسی بهعنوان ترفندهای قدیمی این جریان در کسب قدرت، ضربهزدن به دستگاههای نظارتی در دستور کار قرار گرفته و برهمین اساس، هجمه و زیر سوال بردن نظارت استصوابی شورای نگهبان و یا تغییرماهیت این نوع نظارت به نظارت استطلاعی بهعنوان راهبرد اصلی اصلاحطلبان تشدید شده است.
در پایان و در دوران تحرکات قدرتطلبانه اصلاحطلبان خالی از لطف نیست تا جمله معروف شهید مظلوم بهشتی که بدون شک میبایست چراغ هدایت سیاسیون برای خدمت به مردم باشد را یادآور شویم و آنرا به مثابه پاسخ بزرگان انقلاب به عملکرد طمعکارانه آنان در نظر بگیریم. آنجا که شهید بهشتی با درایتی مثال زدنی در پاسخ به این قبیل رفتارهای احزاب و جریانات سیاسی تأکید کرد که «ما شیفتگان خدمتیم نه تشنگان قدرت» و مسلماً آنچه امروز از تحرکات جریان موسوم به اصلاحات به چشم میرسد، در نقطه مقابل این نگرش اسلامی و اخلاقی، جز دست و پا زدن در راه رسیدن به قدرت معنا و مفهوم دیگری ندارد.