کد خبر 466960
تاریخ انتشار: ۲۳ شهریور ۱۳۹۴ - ۰۹:۰۵

یحیی بن اکثم که از این همه تقسیم ‌بندی جاخورده بود، عجز و درماندگی در صورتش پیدا شد و زبانش به لکنت افتاد.

 به گزارش مشرق، بعد از شهادت امام رضا علیه السلام، شیعیان در خانه «عبدالرحمن بن حجاج» گرد آمدند. در این جلسه «ریان بن صلت»(1)، «صفوان بن یحیى»(2)، «محمد بن حكیم» و «یونس بن عبدالرحمن»(3)  حضور داشتند و براى مصیبت بزرگ شهادت امام رضا علیه الصلوة و السلام مى گریستند و درباره موضوع امامت با یكدیگر سخن مى‏ گفتند. «یونس بن عبدالرحمن» رو به جمع حاضر كرد و گفت: گریه را كنار بگذارید و به كسى كه بتوان مسائل و مشكلات را به او ارجاع داد، رو كنید و تا زمانى كه این كودك- یعنى حضرت امام جواد علیه الصلوة و السلام- بزرگ شود و خود امامت را به عهده گیرد، از آن شخص پیروى كنید. در این هنگام ریان بن صلت از جای خود برخاست و به اعتراض گفت: تو خود را در ظاهر مومن به امام جواد علیه السلام نشان می دهی، ولی پیداست که در امامت او تردید داری! اگر امامت وی از جانب خدا باشد، طفل یک روزه هم به منزله شیخ است و اگر از طرف خدا نباشد، حتی اگر هزاران سال هم عمر کرده باشد، مانند سایر مردم است.(4)

خدعه های ناکام دشمن

در پی حل این معضل بود که همه نگاه ها به سمت وجود مقدس امام جواد علیه السلام که در آن زمان کودکی 8 ساله بودند، منعطف گردید. از سویی دیگر پس از ازدواج اجباری حضرت جوادالائمه علیه السلام با امّ الفضل، دختر مامون، عملاً همان شرایط دوران ولایتعهدی ظاهری پدر بزرگوارشان، برای آن حضرت نیز به وجود آمد. درست است که مراقبتها و کنترلهای خباثت آمیز مامون این بار تا درون منزل امام جواد علیه السلام هم نفوذ کرد ولی با این حال، فرصت مناسبی هم برای آن حضرت محقق شده بود تا تفوّق و برتری مکتب تشیع را در مناظرات علمی با دانشمندان جیره خوار درباری به اثبات برساند.

مساله ای که باعث شده بود مامون و اطرافیانش را نسبت به شکست و تحقیر حضرت ابن الرضا علیهماالسلام در این مناظرات به طمع بیاندازد، سنّ کم ایشان بود. به همین دلیل است که آنها می کوشیدند با تشکیل مجالس مناظره، آن حضرت را در مقابل دانشمندان بزرگ قرار دهند تا شاید در پاسخ به برخی از پرسش ها درمانده شوند و شیعیان را در اعتقاد خود به وجود علم الهی در نزد ائمه علیهم السلام به چالش بکشانند.

مناظره ای که در تاریخ درخشید

از جمله مناظرات امام جواد علیه السلام می توان به مناظره با یحیی بن اکثم دانشمند و فقیه پرآوازه آن زمان اشاره کرد. مأمون مجلسی را برای آزمایش مقام علمی امام جواد علیه السلام با حضور یحیی بن اکثم و گروه های مختلف مردم تشکلیل داد. امام جواد علیه السلام نیز در حالی که نُه سال بیشتر نداشت وارد مجلس شد و در جایگاه مخصوصی که به سفارش مأمون برایش درست کرده بودند نشست.

یحیی بن اکثم شروع به صحبت کرد و با اجازه مامون از امام علیه السلام این سوال را پرسید: حکم شخص مُحرمی که حیوانی را صید کرده و کشته چیست؟

امام جواد علیه السلام فرمود: این صید را در منطقه حَرَم کشته است یا در خارج از حرم؟ حکم کشتن صید را می ‌دانسته یا نمی دانسته؟ عمداً کشته یا غیرعمد؟ شخص مُحرِم، آزاد بوده یا بنده؟ کودک بوده یا بزرگسال؟ بار اولش بوده یا سابقه داشته؟ حیوان کشته شده، پرنده بوده یا خیر؟ کوچک بوده یا بزرگ؟ آیا شخص مُحرِم به کارش اصرار دارد یا پشیمان است؟ صیدش را در شب کشته یا در روز؟ آیا شخص، در احرام عمره بوده یا در احرام حج؟

فردى كه اهلیت نیل به جایگاه عصمت را یافته، دانش و معرفت او به پایه ‏اى رسیده كه باطن همه‏ امور و اشیاء را به عیان و شهود درك نموده و در بُعد فردى آنچنان به عواقب و پیامدهاى گناه بصیرت یافته كه ممكن نیست بدان اقبال كرده و شوق پیدا کند.

یحیی بن اکثم که از این همه تقسیم ‌بندی جاخورده بود، عجز و درماندگی در صورتش پیدا شد و زبانش به لکنت افتاد. همه حضار متوجه درماندگی‌ اش شدند. پس از پایان مجلس، وقتی تنها عده‌ کمی از خواص حضور داشتند، مامون از امام جواد علیه السلام خواست تا ایشان هم از یحیی سؤالی بکند.

امام جواد علیه السلام به یحیی فرمود: بپرسم؟

یحیی گفت: هر طور میل شماست. اگر توانستم جواب می ‌دهم وگرنه از شما استفاده می‌ کنم.

امام جواد علیه السلام پرسید: مردی در ابتدای روز به زنی حرام بود، پیش از ظهر حلال شد، ظهر حرام شد و عصر حلال شد، هنگام غروب حرام شد، پس از عشاء حلال شد، نیمه شب حرام شد و هنگام طلوع فجر حلال شد. حکم این زن چیست؟ و چرا پیوسته حلال و حرام می‌ شد؟

یحیی گفت: سوگند به خدا جوابش را نمی ‌دانم. اگر مایل هستید، پاسخ بفرمایید تا بهره ببریم.

امام جواد علیه السلام فرمود: این زن یک کنیز بود. مردی بیگانه او را در ابتدای روز خرید و زن بر او حلال شد. هنگام ظهر او را آزاد کرد و حرام شد. وقت عصر با او ازدواج کرد و حلال شد. وقت غروب او را مظاهره (5) کرد و حرام شد. وقت عشاء کفاره ظِهار داد و حلال شد. نصف شب او را طلاق داد و حرام شد. وقت طلوع فجر رجوع کرد و حلال شد. (6)

پی نوشت ها:
1- ریان بن صلت از اصحاب امام رضا علیه السلام بود و در زمان آن حضرت می زیسته است. ریان گذشته از منزلت روایی كه نزد عالمان شیعی داشت، از سوی امامان معصوم علیهم السلام نیز مورد تكریم قرار گرفته است.
2- او از یاران و راویان امام کاظم و امام رضا و امام جواد علیهم السلام و وكیل حضرت رضا و امام جواد علیهماالسلام بود و در سال ۲۱۰ ه ق در مدینه درگذشت.  امام جواد علیه السلام به او توجهی خاص داشت و پس از درگذشت وی، کفن و حنوط برای او فرستاد و به اسماعیل پسر امام کاظم علیه السلام دستور داد بر او نماز بخواند و در روایتی خشنودی خود را از او بیان فرموده است.
3- یونس بن عبدالرحمن وكیل حضرت امام رضا علیه الصلوة و السلام بود. و در زمره اصحاب خاص به شمار مى‏ رفت. حضرت امام رضا علیه الصلوة و السلام، یاران خود را به منظور آموختن معالم دینشان، به سوى او مى ‏فرستادند و سه بار براى وى بهشت را ضمانت فرمودند. مقام و منزلت وی در نزد شیعه چنان والاست که برخی خواسته اند این اتفاق را اینگونه توجیه کنند که مقصود «یونس»، از جمله «گریه را كنار بگذارید» كه «ریان» متوجه آن نشد؛ امتحان و آزمایش حاضران در مجلس بود تا او بداند که مخاطبین وی در چه سطحی از معرفت قرار دارند.
4- اثبات الوصیة ص 220.
5- ظِهار نوعی طلاق مرسوم در زمان جاهلیت بوده است که مرد در این نوع طلاق به همسرش می‌گوید: «ظَهرکِ عَلیّ کَظَهر أمّی عَلیّ» یعنی، پشت تو نسبت به من، همانند پشت مادرم به من هست؛ همان ‌طور که آمیزش با او حرام است، انجام این عمل با تو نیز بر من حرام است و با گفتن این عبارت زن تا ابد بر همسرش حرام می ‌شود قرآن کریم این نوع از طلاق را "سخنی زشت و باطل" معرفی کرده(مجادله/2) و اگر فردی این عمل را انجام داد، برای رجوع مجدد به همسرش، باید کفاره عمل قبیح خود را بپردازد.
6- بحار الانوار، ج 50، ص 78 - 74

منبع: تبیان