این در حالی است که قابلیت دفاعی و موشکی کشور تنها و تنها با اتکاء به قابلیت ها و توانمندی های داخلی شکل گرفته است. در این راه نیز تاریخ روشنی وجود دارد چراکه بر خلاف وضعیت فعلی نظام بین الملل، در ابداع و توسعه صنعت موشک شرق نقش ویژه ای داشته و آپارتاید موشکی گروه غرب نمی تواند مانع دستیابی کشور های مستقل به صنعت موشک شود. در این راستا توجه به نحوه شکل گیری و تکامل صنعت موشک از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است.
پیدایش باروت در قرن 13 و ارائه قوانین حرکت در سال 1686 توسط نیوتن ازجمله تحقیقات و ابداعاتی بود که منجر به ساخت موشک شد. باروت سیاه مدتها پس از کشف بهمنظور آتشبازی و تخریب بهکار میرفت تا اینکه در قرن 14 دانشمندی به نام برتولد سووارز، توپی اختراع کرد که از باروت سیاه بهعنوان خرج پرتاب استفاده میشود. سالهای متمادی این عنصر بهعنوان ماده منفجره عمومی مصرف میشد تا اینکه در سال 1425 دانههای آن تکامل یافت و سرانجام فرانسویها در سال 1525 با تغییراتی که در آن بهوجود آوردند باروت را تکمیل نمودند. این ماده تا قرن نوزدهم بهعنوان بهترین خرج پرتاب بهکار برده میشد.
پیگیری مسئله حرکت و علل آن که از قبل موضوع اصلی فلسفه طبیعی یا به اصطلاح امروز فیزیک بوده است تا زمان گالیله و نیوتن پیشرفت چشمگیری نداشته است. نیوتن که در سال مرگ گالیله در انگلستان متولد شد، تلاشهای دانشمندان قبلی را دنبال کرد و سرانجام آن را بهثمر رسانید. قوانین سهگانه این دانشمند بزرگ همچنان در مهندسی موشک کاربرد دارد. فرضیههای نیوتن با تخصیص سرمایه در خارج باعث توسعه راکت شد و علیه کشورش بهکار گرفته شد که نیوتن تا زمان مرگش از این موضوع اطلاعی نداشت.
شاهزاده حیدرعلی در نیمه دوم قرن 17 در هند طرح خارقالعادهای ابداع کرد. این طرح که توسط پسرش تیپوسائب اجرا شد منجر به تولید تجهیزات راکتی به وزن حدود 3 تا 5 کیلوگرم و برد 1/5 کیلومتر شد. قسمت انفجاری این راکت از جنس آهن فشرده به شکل لوله بود که خرج اصلی آن را باروت تشکیل میداد. طول این قسمت 8 اینچ و قطر آن 5/1 اینچ بود. طول راکت با چوبی از جنس بامبو که به آن متصل شده بود به 3 متر میرسید و این چوب باعث تعادل پرواز میگشت.
در جنگی که در هندوستان بین ارتش انگلیس و حیدرعلی اتفاق افتاد، در محاصره سرنگاپاتام ارتش تیپوسائب با بهکارگیری 5000 راکتانداز ابداعی خود شکست سختی بر ارتش انگلیس تحمیل کرد. انگلیس و غرب که با وجود داشتن زمینههای مساعد در این دهه فعالیت چشمگیری در تحقیقات موشکی نداشتند، همواره از این موضوع بهعنوان غفلت تاریخی یاد میکنند.
در این محاصره تعدادی از موشکهای سالم توسط یکی از افسران انگلیسی بهنام سرویلیام کانگرو جهت تجزیه و بررسی به انگلستان ارسال شد. این افسر پس از بازگشت به انگلیس در سال 1804 به ریاست کارخانه موشکسازی انتخاب شد که تازه در وولویچ تأسیس شده بود. نتیجه فعالیت این سرهنگ انگلیسی موجب پیدایش راکتی گردید که کانگرو نام گرفت و با اینکه بنابر ادعای انگلیس، اصول مهندسی راکت در ساخت این سلاح برای اولین بار رعایت شده بود و پیدایش این راکت را انقلابی در ساخت راکت میدانند، مقایسه مشخصات راکت کانگرو با نوع تیپوسائب نشان میدهد که طراحی کانگرو بهطور کامل متأثر از نوع تیپوسائب بوده است. طول بدنه فلزی کانگرو 107 سانتیمتر و قطر آن 10 سانتیمتر که با سر دوکی شکل به چوبی به طول 4/6 متر و قطر 3/8 سانتیمتر متصل گردیده و وزن آن 14/5 کیلوگرم بوده است.
برد کانگرو 1/8 کیلومتر بود که با تغییرات انجام شده برد آن به 3/7 کیلومتر افزایش یافت. ارتش انگلیس با استفاده از این راکت در سال 1805 شهر بولونی فرانسه را با پرتاب 2000 فروند و در سپتامبر سال بعد شهر کپنهاگ را با پرتاب 4000 فروند به ویرانه تبدیل نمود.
بعد از پیدایش کانگرو غیر از آزمایشهایی که در مدرسه آتشبازی فرانسه در متز به عمل آمد و نیز طرحهایی که در آلمان و به صورت محدود انجام میشد، فعالیت عمدهای در غرب صورت نگرفت و از این لحاظ نیمه دوم قرن 18 زوال فعالیت قطعی راکتها در غرب شناخته شده است.
در زمان کوتاهی از این برهه تا جنگ جهانی دوم، مشکلات فنی جهت ساختن موشکها و راکتهای دقیق و قوی همچنان موجود بود تا اینکه موشک انتقامی V2 آلمانی در 8 سپتامبر 1944در میان بهت و حیرت مردم انگلیس، لندن را زیر آتش قرار داد. حرف V در زبان آلمانی مخفف کلمه VERGELTUNG به معنای انتقام میباشد و هدف از بهکارگیری پسوند 2 بهاین منظور بود که بفهمانند سری این سلاحها به دنبال هم وارد عمل خواهند شد. مقامهای انگلیس قبلاً از کیفیت این سلاح آگاه بودند. قضیه از این قرار بود که یکی از موشکهای V2 حین آزمایش در باتلاقی واقع در سوئد بدون منفجر شدن سقوط کرده بود. انگلیسیها از طریق سفارت و به بهانه درمعرض خطر قرار گرفتن بریتانیا، دولت سوئد را متقاعد نموده و نمونه عمل نشده را جهت بررسی در اختیار گرفتند.
هشتم ماه سپتامبر سال 1944 نخستین موشک هدایت شونده V2 آلمان که با سرعت صوت حرکت می کرد بر انگلستان فرود آمد و محموله آن که یک تن (هزار کیلوگرم) ماده منفجره نیرومند بود تلفات و زیانهای فراوان به بار آورد.
موشک V2دومین نسل موشکهای دوربرد نظامی آلمان به شمار می رفت. نخستین نسل این موشکها «V-1» خوانده می شد که نوعی هواپیمای بدون خلبان بود. نخستین موشک V-1 که با سرعت ساعتی 600 کیلومتر (تقریبا 370 مایل) حرکت می کرد، دو ماه و 28 روز پیش از آن تاریخ یعنی 12 ژوئن 1944 بر لندن فرود آمده بود و تلفات سنگین وارد آورده بود. کشورهای ضد آلمان در برابر موشکهای هدایت شونده از راه دور وسیله دفاع نداشتند، جز این که کارخانه های سازنده آن و یا پایگاههای پرتاب را بمباران کنند. [1]
موشک V-1 از نرماندی فرانسه و موشک های V-2 از هلند پرتاب می شدند.
موشک V2 نمونه کاملی از ساختمان اصولی موشک به شکل امروزی است. موتور فشفشهای آن با سوخت مایع(نوعی الکل) عمل مینمود. هدایت موشک با استفاده از ژیروسکوپ و بهصورت تنظیم از قبل انجام میگرفت. این موشک مجهز به دستگاه فرستنده و گیرنده رادیویی بوده که امکان تنظیم و تغییر جهت در حین پرواز در مسیر مربوطه را فراهم میآورد. آلمانها که پیش از ارائه V2 چندین نوع موشک دیگر نظیر V1 و سری اولیه A1 را با موفقیت آزمایش نموده بودند، در موشک V2 اولیه نیز تغییرات و بهسازیهایی انجام دادند.
محققان و دانشمندان پرتلاشی در زمینه طراحی و ساخت موشک فعالیت داشتهاند که در ادامه بهطور اجمالی به شرح حال 4 نفر از فعالان پیشتاز در صنعت موشک که در سیر تکاملی موشک سهم بسزایی داشتهاند، پرداخته میشود. [2]
پیشگامان صنعت موشک
زیولکوفسکی
این دانشمند در سال 1857 در جنوب غربی روسیه متولد شد و پدر علم راکت شناخته شده است. شغل ابتدایی نامبرده معلمی ریاضیات و فیزیک بود و مطالعات جدی و فراوانی در مورد کیهانشناسی نمود و محل سکونت خود را به مرکز تحقیقات نسبتاً بزرگی تبدیل و مدلهای مختلف راکت را جمعآوری نمود. در 40 سالگی اصول موتورهای کنترلی را تعریف و در سال بعد کتابی تحت عنوان ورود به مدارهای ماهوارهای از زمین منتشر نمود. زیولکوفسکی طرح موتورهای سوخت مایع را ارائه و متذکر شد که راکتهای با سوخت مایع به علت دارا بودن قابلیت انعطاف در حین سوختن و سهولت کنترل مناسبتر نسبت به راکتهای با سوخت جامد مزیت داشته و بنابراین نسبت به این راکتها برتری دارند.
او استفاده از سوختهای مایع هیدروژن، اکسیژن و هیدروکربنهایی مانند پروگول را توصیه نمود و مقالاتی منتشر نمود که اصول ریاضی پرواز موشکهای کیهاننوردی به بحث گذاشته شده بود. طبق محاسبات او امکان مسافرت بین سیارات و یا استفاده از ماهواره و ایستگاههای فضایی در مدارهای مختلف زمین امکانپذیر بوده و ثابت نمود برای ورود به مدار زمین رسیدن به سرعت 8 کیلومتر در ثانیه ضروری است. در سال 1903 دستگاه کاملی را معرفی نمود که قادر به حمل انسان به فضا بود و نیروی محرکه این راکت را اکسیژن مایع و هیدروژن تشکیل میداد. وی با درک مشکلات نیروی محرکه، موتورهای چندمرحلهای را پیشنهاد و فرمولهای قوانین حرکت در فضا را ارائه نمود.
بهمنظور انجام آزمایشهای خود اولین تونل باد در روسیه را در سال 1881 ساخت. از شروع کار او در سال 1898 اقدام قابل ملاحظهای در این زمینه صورت نگرفت اما در سالهای آخر عمر این دانشمند چند انجمن موشکسازی به کار ساختن موشک مشغول بودند. نتیجه تحقیقات این دانشمند برای ساختن موشک V1 آلمانی مورد استفاده قرار گرفت و در سن 78 سالگی با به جا گذاشتن نزدیک به 5000 آثار علمی بهصورت مقاله و کتاب در گذشت.
2- هرمن اوبرت
این دانشمند در سال 1894 در رومانی متولد شد و در سن 20 سالگی همزمان با آغاز جنگ جهانی اول برای خدمت در نیروهای مسلح اتریش(متحد آلمان در آن زمان) احضار و با توجه به وقت کافی و اضافی در این محل به مطالعه و تحقیق در مورد محاسبات ریاضی مربوط به فضا پرداخت که پس از پایان جنگ نیز به معلومات خود در این زمینه افزود. او با کمک مؤسسه اولدنبرگ کتابی منتشر نمود که به موضوعاتی نظیر امکان ساخت تجهیزات برای مسافرتهای بدون خطر فضایی اشاره نمود.
در سال 1938 برای مشارکت در یک برنامه تحقیقاتی موشکی در وین دعوت شد و بعدها با متحد شدن اتریش با آلمان درحال گسترش و توسعه به گروه پنماندی آلمان پیوست که هدف آلمان جلوگیری از انتقال دانش ایشان به سایر کشورها بود. پس از پذیرش تابعیت آلمان در آزمایش V2 شرکت نمود.
اعلام نظر این دانشمند مبنی بر توسعه کاملتر و بهتر موشک V2 در صورت همفکری بهموقع از آن باعث ناخشنودی مسئولین پروژه V2گردید و با این وجود پیشنهاد ساخت موشک ضدهوایی با سوخت جامد را مطرح نمود که با مخالفت گروه پنماندی مواجه گردید. در سال 1945 پس از دریافت دعوتنامه از آلمانیهایی که در آلابامای آمریکا به کار تحقیق و ساخت موشک مشغول بودند و از ارزش کار او آگاه بودند به آمریکا مسافرت نمود و در پروژه ساخت موشک رداستون مشغول به کار گردید.
3- گودارد
این دانشمند در سال 1882 در آمریکا متولد شد و پدر مهندسی راکت شناخته شده است. مطالعات خود در مورد راکت را به شدت دنبال نمود و به این نتیجه رسید که راکتهای با سوخت مایع مزیت بالاتری نسبت به راکتهای با سوخت جامد داشته و اکسیژن و هیدروژن مایع برای این نوع موتورها مناسب بوده و براین اساس ساختمان موتور راکت حقیقی را ساخت. گودارد پایهگذار راکتهایی است که هماکنون به شکل فعلی در قرن 20 ساخته شده است. او در سال 1919 کتابی تحت عنوان روشهای رسیدن به ارتفاعات فوقالعاده بالا منتشر نمود. او در سال 1926 راکت با سوخت مایع و نفت را آزمایش نمود.
از دیگر کارهای موفق او پرتاب موشکی با سوخت مایع به طول 3/35 متر در سال 1930 بود و اولین کسی بود که تفکر راکتهای چندمرحلهای را به ثبت رسانید و از ژیروسکوپ برای هدایت خودکار مسیر موشکها استفاده نمود و اولین موشک مجهز به ژیروسکوپ را در سال 1935 با موفقیت پرتاب نمود. او ضمن کار در نیروی دریایی آمریکا در مورد بهسازی سیستمهای هدایتی موشک در سال 1945 به عضویت هیئت مدیره مجمع راکتی آمریکا انتخاب و در ماه اوت همان سال پس از 42 سال تلاش تحقیقی و ثبت 214 فقره اختراع از دنیا رفت.
4- فون براون
این دانشمند در سال 1912 در آلمان متولد شد. پس از ورود به انستیتو تکنولوژی برلین به اتفاق جمعی از محققان مجمعی را برای کیهانگردی تأسیس نمودند و محلی را در نزدیکی برلین برای آزمایشهای موشکی انتخاب نمودند. این مرکز مبدأ تحقیقاتی قرار گرفت که در جنگ جهانی دوم به ظهور V2 انجامید. غیر از این مرکز، مرکز تحقیقات دیگری نیز وجود داشت که زیرنظر سرتیپ دورنبرگر اداره میگردید و مخصوص تحقیقات موشکی ارتش بود. با ملاقات فون براون و دورنبرگر در حاشیه آزمایش یک موتور کوچک ساده، به مرکز تحقیقات موشکی ارتش پیوست و باعث ادغام این دو مرکز گردید.
در سال 1933 اقدام به ساخت موشک A1 نمود که پیش از اتمام این پروژه بنا به پیشنهاد ارتش ساخت موشک A2 با تراست بیشتر نسبت به A1 در دستور کار قرار گرفت و در سال 1934 با موفقیت به پایان رساند. به دنبال این موفقیت تولید موشک A3 مورد توجه قرار گرفت که لازمه آن رفع محدودیتهای فنی مرکز و یا انتقال محل آزمایش با امکانات وسیعتر به نقطه دیگر بود. به دنبال سفر فون براون در سال 1935 به آنکلام نزدیک رودخانه پنی در مجاور دریای بالتیک، محل جدیدی به نام پنماندی پیشنهاد و تأسیس گردید و موشکهای نسل A3, A4, A5 در این محل با موفقیت آزمایش گردید.
با وجود بمباران شدید مرکز پنماندی در آگوست 1943 توسط 300 هواپیمای جنگی انگلیسی و کشته شدن مسئول پروژه V2 و جمعی از کارکنان آن، این پروژه در سال 1944 به تولید انبوه رسید و تا ماه مارس 1945 هزاران موشک V1 و V2 به سوی هدفهایی در انگلیس و جبهه متفقین پرتاب گردید. پس از شکست آلمان و ورود روسیه به مرکز تحقیقات پنماندی، مهندس هلموت گروتروپ فرد ارزشمند و متخصص هدایت V2 به روسیه انتقال یافت و فون براون از طریق ارتباط با برادر خود در آمریکا به این کشور منتقل و خود را تسلیم قوای آمریکا نمود.
در سال 1953 موفق به پرتاب نخستین موشک رداستون با محموله اتمی از دماغه کارناوال گردید و در آمریکا ریاست قسمت عملیات توسعه اداره موشکهای ارتش آمریکا را به عهده داشت. او پس از پرتاب اولین ماهواره شوروی به نام اسپوتنیک و پس از کسب مجوز از مقامات آمریکا به فاصله 90 روز از این پرتاب اولین ماهواره آمریکا را آماده پرواز نمود و در 31 ژانویه 1958 با پرتاب موشک اکسپلوررآمریکا و گردش ماهواره به مدار زمین در آمریکا مشهور و به مقام قهرمانی رسید.
این جنگ افزار موثر اینک عامل بزرگی و اقتدار کشورها شده است اما دیر زمانی است که انحصار آن از دست قدرتهای انگشت شمار خارج شده و به گونه ای روز افزون بر دارندگان آن اضافه می شود. جمهوری اسلامی ایران نیز با اتکای با سیاست های مستقل خود به قابلیت های فوق العاده ای در صنعت موشک دست یافته است، طوری تلاش گروه غرب برای اعمال محدودیت در صنایع موشکی از اهمیت این موضوع حکایت دارد.
پی نوشت:
http://www.nato.int/history/nato-history.html
http://www.wsmr-history.org/history.htm
منبع: مرکز اسناد انقلاب اسلامی