برخی از جریانهای وابسته به اصولگراها مدعی شدهاند مبارزه با فساد اسم رمز دولت برای انتخابات آینده است. طرح چنین مسائلی از چه رو است؟
یکی از مشکلات ساختار سیاسی پاسخگو نبودن است. به هر حال یک مجموعهای از سال 1384 تا 92 به مدت 8 سال قدرت را در دست داشته است که ما آنها را به نام اصولگرا میشناسیم. قوای مجریه ومقننه همسو با هم و اصولگرا بودهاند یعنی هر سه بخش قدرت را در دست داشتهاند و هر سیاستی را که مایل بودهاند، پیاده کردهاند، در زمینه اقتصادی، انرژی هستهای، سیاست خارجی و در نهایت کشور را به وضعیتیکشاند که در انتهای 8 سال پیدا کرده بود. از نظر مفاسد اقتصادی، بحران هستهای و از نظر جایگاه ایران در عرصه بینالملل نیز به جز دشمنی قدرتهای بزرگ و مهم دنیا و دشمنی در سطح منطقه با جمهوری اسلامی ایران سیاستهای آنها حاصل دیگری نداشته است. تنها کشورهای دوست ایران در این دوره نیکاراگوئه، اکوادور و کشورهای دیگری در آن سوی کره زمین بودند.
استدلال آنها نیز این بود که ما به حیاط خلوت آمریکا رفتهایم و آنها رابه لرزه در آوردهایم و قس علی هذا... در انتخاباتی که در 24خرداد92 برگزار شد مردم به نامزد آن جریان و تفکر که سعید جلیلی بود یک نه بزرگ گفتند و تنها 4میلیون رای به سیاستهای سالهای 84 تا 92 دادند و در مقابل 18میلیون نفر گفتند که این سیاستها را نمیخواهند. جریان سیاسی که در این 8سال قدرت را در دست داشت به جای پاسخگویی به مردم و افکار عمومی که کشور را به آن روز درآورده بودند امروز خود را طلبکار نیز میداند. دولت در زمینه هستهای موفق شده است بعد از ماهها مذاکرات نفسگیر به توافق برسد. حال پروندههای مفاسد اقتصادی یکی پس از دیگری در حال مطرحشدن است. وضع تورم لجام گسیخته که در یکی دو سال آخر دولت احمدینژاد به وجود آمده بود مهار شده است. فضای خاصی که بر دانشگاهها حاکم شده بود تا حدی رخت بر بسته است. وضعیتی که برای ایران درعرصه بینالمللی به وجودآمده بود تا حد زیادی ترمیم پیدا کرده است. اما نکته جالب این است برخی که مسئول این مسائل هستند امروز طلبکار هم هستند و میگویند چرا توافق هستهای صورت گرفته است؟ چرا با فساد مبارزه میشود؟ چرا پروندههای مفاسد دوران اصولگرایان یکی پس از دیگری رو میشود و به جای عذرخواهی طلبکار هم هستند، چرا ما با دنیا در حال حرکت به سمت تنشزدایی هستیم، چرا رابطه ما با کشورهای مهم دنیا در حال بهتر شدن است؟ آنها میگویند دولت از خدماتی که انجام میدهد، قصد بهرهبرداری از انتخابات اسفندماه دارد.
اقداماتی که دولت تاکنون انجام داده و شما نیز به آن اشاره کردید، نمیتواند در افزایش رای نزدیکان به جریان دولت تاثیرگذار باشد؟
خیر. تکلیف انتخابات اسفند ماه روشن است. کسر قابل توجهی از نامزدهای اصلاحطلب حضور نخواهند یافت. بنابراین مجلس همچنان در دست اقلیت باقی خواهد ماند. بنابراین آنچه که سخنگویان اصولگرایان مطرح میکنند ناشی از عدم پاسخگویی است. اگر مجبور به پاسخگویی بودند، اصولگرایان اکنون به جای متهم کردن دولت یازدهم و طلبکار بودن باید شبانه روز به مردم درباره سیاست هایی که در آن 8 سال به کار بردهاند توضیح میدادند. ولی هر کسی هر کاری انجام داد پیگیری نمیشود. میبینید که اصولگرایان و رسانههای آنها به جای پاسخگویی از مردم و دولت یازدهم طلبکار هم هستند.
با توجه به مسائلی که مطرح کردید دولت باید چه اقداماتی انجام دهد؟
دولت باید خود را با این مسائل و حاشیههایی که تلاش میکنند برایش ایجاد کنند، درگیر نکند. دولت باید محکم و استوار به همان مسیری که از خرداد 92 انتخاب کرد، ادامه دهد. مردم متوجه اقدامات دولت هستند. مردم میبینند که در آن 8 سال وضعیت کشور چگونه بود و اکنون در چه مسیری قرار گرفته است. مردم میبینند که در آن 8 سال وضعیت تحریمها، تورم و مفاسد اقتصادی چگونه بود و اکنون چه وضعیتی دارد. دولت نباید وقت خود را در مشاجره با اصولگریان تلف کند و باید مطمئن باشد که مردم میبینند و میفهمند. با اینکه اصولگرایان تمامی بلندگوها و تمامی ابزار تبلیغاتی را در اختیار داشتند، نتوانستند در انتخابات92 پیروز شوند و طرف مقابل که رسانهای نداشت و فقط توانسته بود در یکی دو هفته منتهی به انتخابات در مناظرهها بعد از 8سال تریبونی به دست بیاورد 18میلیون رای کسب کرد. شما مطمئن باشید اگر فردا انتخابات ریاست جمهوری باشد آقای روحانی بسیار بیشتر از 18میلیون رای خواهد آورد و آقای جلیلی به ویژه حالا که مشخص شده است سیاستهای آنها در زمینه انرژی هستهای چه مسائلی به وجود آورده است، از گذشته نیز کمتر خواهد شد.
برخی معتقد هستند حذف یارانهها به پایگاه مردمی دولت آسیب وارد میکند، دولت در زمینه یارانهها باید چه اقداماتی انجام دهد؟
به نظر من دولت اصولگریان چندین ارثیه برای دولت یازدهم باقی گذاشت از جمله تحریم ها، فساد اقتصادی، بدهیهای سنگین و ارثیه دیگر پرداخت یارانه به 77میلیون نفر بود. در هیچ کشوری نمیبینید که به فردی که ماهیانه 10میلیون درآمد دارد 45هزار تومان یارانه بدهند و به شخصی که 400-500 هزار تومان در ماه درآمد دارد هم همان 45هزارتومان را بدهند. چنین چیزی در تاریخ وجود نداشته است. به نظر من دولت روحانی اشتباه بزرگی مرتکب شد. روحانی از همان ابتدا باید محکم میایستاد و زیر بار پرداخت یارانه نمیرفت. باید به جای تشخیص افرادی که درآمد بالا دارند، یارانهها را یکجا قطع میکرد. اقشار و افراد محروم جامعه یعنی کسانی که زیر یک میلیون تومان درآمد دارند باید شناسایی میشد. افرادی که بخشی از آنها در استخدام بخش دولتی و بخشخصوصی هستند و فیش حقوقی مشخصی دارند. به کمک فرمانداران و بخشداران و شوراهای صنفی و استانی کسانی که در روستاها و شهرستانها هستند، باید شناسایی میشد و به جای 45 هزار تومان مبلغ بیشتری به افراد محروم پرداخت میشد. متاسفانه دولت این کار را نکرد و عواقب آن را نیز خواهد دید. دولت برای پرداخت این 45 هزار تومان در ماه با وجود رشد جمعیت واقعا مجبور است از بخش هایی چون آموزش و پرورش، بهداشت و درمان و از سرمایهگذاریهای زیربنایی بزند. همه به خاطر اینکه تصمیم غلط را اصلاح نکرده و آن را دنبال کرده است.
قطعا دولت میداند که این اقدام موجب انتقاد مردم میشود و شاید یکی از دلایل به آهستگی اجرا کردن آن هم همین مساله باشد.
دولت باید درباره یارانهها حقایق را به مردم بگوید. باید بگوید که ماهیانه 4 هزار میلیارد تومان یارانه پرداخت کردن چه معنایی دارد. 4 الی 5 ماه یارانه پرداخت کردن به اندازه کل بودجه آموزش و پرورش یک سال کشور است. کل بودجه محیط زیست برای یک سال 270 میلیارد تومان است و ما هر ماه 4هزار میلیارد تومان برای یارانه میپردازیم. دکتر روحانی باید این واقعیتها را به مردم بگوید. باید به مردم بگوید که برای محیط زیست کشور تنها 270 میلیارد تومان هزینه میشود و برای سیاست غلطی که اصولگرایان برا ی کشور بر جای گذاشتند ماهی 4هزار میلیارد تومان. واقعیتها را دولت روحانی باید با مردم در میان بگذارد. کسر قابل توجهی از مردم نیز این مساله را دوست نخواهند داشت اما میتوانند تحلیل کنند که در نهایت به نفع آنها خواهد بود.