کد خبر 473736
تاریخ انتشار: ۶ مهر ۱۳۹۴ - ۱۳:۱۴

هاشمی رفسنجانی در پی انتقادات شدید نسبت به اظهارات چندی پیش خود علیه منتقدان سیاسی‌اش، گفت که او خود را هم روستایی می‌داند.

به گزارش مشرق، هاشمی رفسنجانی که چندی پیش مخالفان سیاسی خود را به قصد تحقیر، روستایی خطاب کرده بود، امروز در مراسم آغاز سال تحصیلی دانشگاه آزاد و در پی انتقادات شدیدی که به اظهارات چندی پیش وی شد، اظهار داشت: من خودم را یک فرد معمولی و انسان روستایی که در روستا بزرگ شده، به شهر آمده و درس خوانده می‌دانم. من در کارهای سیاسی و اجتماعی کار کردم و در مسئولیت‌ها خدمت و خطا داشته‌ام.

هاشمی رفسنجانی چندی پیش مخالفان سیاسی و منتقدان خود را روستایی خوانده و گفته بود: بعضی‌ها قبلاً در کوچه‌های روستاهای‌شان می‌گشتند، ولی الان آمده‌اند و انقلابی‌ شده‌اند.

این اظهارات هاشمی رفسنجانی با اعتراضات شدید شخصیت‌های سیاسی و مردم برخی روستاهای کشور مواجه شد و برخی تحلیل‌گران سیاسی نیز در صدد ریشه‌یابی از علل چنین اهانت‌هایی توسط آیت‌الله هاشمی رفسنجانی به منتقدان سیاسی خود پرداختند.

در همین زمینه، پرویز امینی در رابطه با پرخاش‌گری شخصیت‌هایی مانند آیت‌الله هاشمی به بدنه اجتماعی رقیب سیاسی خود و حتی برخی ساختارها و ارکان نظام جمهوری اسلامی می‌گوید: در روانشناسی سیاسی بحثی داریم با عنوان «محرومیت نسبی» که برخی افراد مثل «تداگر» حتی بزرگترین دلیل برای انقلاب‌ها را نیز همین مسأله محرومیت نسبی می‌دانند.  در این محرومیت نسبی، فرد یک انتظاراتی از خود دارد و زمانی که این انتظارات با واقعیت بیرونی تعارض پیدا کرد فرد دنبال این می‌رود که منبعی را که این محرومیت را ایجاد کرده کجاست؟ بعد شروع می‌کند به پرخاش کردن به منبع ناکامی خود.

مثلا فرد احساس می‌کند باید صاحب یک کرسی بین‌المللی در حوزه حقوق باشد ولی الان یک کارشناس است در دستگاه دیپلماسی. این فرد سؤال می‌کند چه کسی این شکاف را بین انتظار من و واقعیت ایجاد کرده؟ و مثلا پاسخ می‌دهد وزیر خارجه مرا محروم کرده! در این شرایط مناسبات خود را به سمت تقابل با اندیشه‌‌های منبع محرومیت پیش خواهد برد.

مطابق روانشناسی‌ آقای هاشمی که بیان کردم، ایشان نمی‌پذیرد که شاید انتظارات من از خودم زیادی بوده و یا شاید اشتباهاتی داشتم که چنین نتایجی در دوره اصلاحات و در انتخابات سال 84 و 88 به بار آمد. بنابراین وی برای محرومیت های خود به دنبال منبع ایجاد این ناکامی ها می‌گردد. در دوره اصلاحات منبع این ناکامی را جریان اصلاحات می‌داند و بنابراین تهاجمش به همین منبع است.

مثلا در خطبه های نماز جمعه سال 79 صراحتا کنفرانس برلین را می‌کوبد و اصلاح طلبانی که در آن شرکت کرده بودند را با عنوان عامل شرمندگی خطاب می‌کند. اما در دوره احمدی نژاد و پسا 84 خود احمدی نژاد و بعدها برخی نهادهای حاکمیت و حتی خود حاکمیت را منبع این ناکامی‌ها تحلیل می‌کند و پرخاش های خود را متوجه آنها به عنوان منبع محرومیت می‌کند.

امینی در ادامه در پاسخ به این سوال که آیا روستایی خطاب کردن مخالفان توسط آیت‌الله هاشمی رفسنجانی نیز در همین راستاست، می‌گوید: هاشمی از واژه «روستایی» به عنوان یک نشانه اجتماعی در تحقیر مخالفان خود بهره گرفت. در نگاه اول این سؤال مطرح می‌شود که چرا کسی که خود روستازاده است و از نقش و اهمیت روستائیان در انقلاب و حوادث بعد از آن مطلع است و در نهایت برای پیش بردن مقاصد خود به آرای این روستایی‌ها نیاز دارد، واژه روستایی را به عنوان یک نشانه اجتماعی تحقیرآمیز بکار می‌برد؟

توجه به روانشناسی خاص هاشمی می‌تواند از این سئوال رمز گشایی کند. همانطور که بیان شد احمدی نژاد یکی از منابع ایجاد محرومیت در هاشمی و عامل مرکززدایی از او در سال های بعد از 84 است. به همین دلیل طبیعی است که هاشمی از خود سئوال کند چه کسانی احمدی‌نژاد را پیروز انتخابات کردند؟ یک بخش از این پاسخ معطوف به روستائیان است که در سال 88 آرایی یکپارچه و بزرگ به احمدی نژاد دادند. بنابراین نفرت از احمدی‌نژاد به عاملان پیروزی او یعنی روستائیان نیز تسری یافته است.

منبع: تسنیم