کد خبر 474111
تاریخ انتشار: ۷ مهر ۱۳۹۴ - ۰۸:۳۲

روشنک عجمیان گفت: متاسفانه بعضی از همکاران مجری - بازیگر را برای ایفای نقش دعوت نمی‌کنند. رشته تحصیلی‌ام در دانشگاه بازیگری بوده و تمام تلاشم را از ابتدای فعالیتم تاکنون بر آن صرف کرده‌ام، هر چند جذابیت اجرای زنده هم بسیار زیاد است.

به گزارش مشرق، روشنک عجمیان، متولد 20 بهمن 1355 در تهران است. کودکی‌هایش را در محله‌های تجریش، دارآباد و دزاشیب گذرانده است. 19 سال است که بازیگری را به‌طور حرفه‌ای دنبال می‌کند و اولین تجربه حرفه‌ای او هم به سریال «گوهر کمال» عباس رنجبر در سال 76 بر می‌گردد.

بعد از آن بازیگری را با فیلم و مجموعه‌های تلویزیونی زیادی به‌طور جدی دنبال کرد. وی در مقطعی به عرصه اجرا روی آورد و مسابقه‌هایی همچون «پلکان» و «همسران» از جمله آنهاست.

شاید بهتر باشد مصاحبه را با آخرین فعالیت‌تان در عرصه بازیگری شروع کنیم.

دو ماهی است که برای بازی در یک سریال قرارداد بسته‌ام، اما هنوز در مرحله پیش‌تولید قرار دارد و کلید نخورده است.

شما مدتی هم اجرا می‌کردید، اما چند سالی است که این حوزه را کنار گذاشته‌اید. علت خاصی دارد؟

بله، درست است. بعد از مدتی که در این عرصه فعالیت کردم، احساس کردم کمی در تنگنا و محدودیت قرار گرفته‌ام و نمی‌توانستم با آنها کنار بیایم و بعضی از محدودیت‌ها برایم خوشایند نبود.

به همین دلیل تصمیم گرفتم اجرا را کنار بگذارم. دلیل دوم این تصمیم هم به این قضیه برمی‌گردد که به‌سبب ورود به عرصه اجرا دو پیشنهاد بازیگری خوب را از دست دادم.

متاسفانه بعضی از همکاران مجری - بازیگر را برای ایفای نقش دعوت نمی‌کنند.

مگر این دو با یکدیگر منافاتی دارد؟

نه و اگر از نظر آنها دارد چرا مجریانی هستند که بازیگر می‌شوند یا بازیگرانی که به عرصه اجرا می‌آیند و هر دو را هم همزمان دنبال می‌کنند؟!

حال کدامیک از این دو حوزه برایتان مطلوب‌تر است؟

مسلما بازیگری. زیرا رشته تحصیلی‌ام در دانشگاه بوده و تمام تلاشم را از ابتدای فعالیتم تاکنون بر آن صرف کرده‌ام. هر چند جذابیت اجرای زنده هم بسیار زیاد است.

خودتان را در کدامیک موفق‌تر می‌دانید؟

به هر حال من شناخت بهتری از بازیگری دارم. مباحث تئوریک آن را بیشتر می‌شناسم و بنابراین می‌توانم در عمل و اجرا هم موفق‌تر باشم. اما طبیعتا شناختم نسبت به اجرا کمتر است هر چند شاید بتوانم در عمل آن را اجرا کنم.

واکنش مردم نسبت به اجراهایتان چطور بود؟

مردم همیشه لطف دارند و آن را دوست داشتند.

از میان تجربه‌های اجرا کدامیک را بیشتر از بقیه می‌پسندید؟

من تاکنون در چهار برنامه تجربه اجرا داشته‌ام، اما مجموع این برنامه‌ها تقریبا در هشت سال پخش و چند‌بار از شبکه‌های مختلف بازپخش شد.

به آنها اشاره می‌کنید؟

برنامه زنده‌ای در شبکه جام‌جم که هشت سال اجرای آن را برعهده داشتم. اما آنچه فکر می‌کنم بیشتر دیده شد اجرای مسابقه‌های پلکان و همسران بود که دومی را با آقای علیرضا خمسه اجرا می‌کردم. پلکان هم رقابتی بین چند زن و شوهر بود و به تنهایی آن را اجرا می‌کردم.

شما هم معتقدید نقش‌های تاثیرگذاری برای زنان در سینما و تلویزیون نوشته نمی‌شود؟

درباره سینما چنین اعتقادی ندارم هر چند نقش‌های تاثیرگذار سینما برای مردان بیشتر است. اما درباره تلویزیون این گفته صدق می‌کند و معمولا خانم‌ها محور داستان سریال‌های تلویزیونی نیستند.

چقدر به سینما می‌روید؟

خیلی کم.

چرا؟

فضای حاکم بر سالن‌ها را دوست ندارم. تیتراژ فیلم‌ها گاهی از نیمه قطع می‌شود یا اصلا اکران نمی‌شود یا تماشاگران در لحظه‌های تراژیک می‌خندند و از این اتفاقات چندان خوشم نمی‌آید.

آخرین باری که به سینما رفتید؟

برای دیدن «جدایی نادر از سیمین» بود.

آخرین فیلم ایرانی که دیدید، چطور؟

«گذشته» اصغر فرهادی. البته این به استثنای اکران‌های خصوصی است که دعوت می‌شوم و در آن شرکت می‌کنم.

تئاتر هم دنبال می‌کنید؟

بله، آن را بیشتر از سینما دنبال می‌کنم.

آخرین تئاتری که تماشا کردید؟

«روز ولنتاین» به کارگردانی منیژه محامدی که دوست خوبم شهره سلطانی هم در آن بازی می‌کرد.

و آخرین حضورتان در تلویزیون به سریال «شهر من شیراز» برمی‌گردد که فروردین امسال پخش شد.

بله، البته بعد از آن در دو تله‌فیلم هم بازی کردم که پخش شد، اما معمولا سریال‌ها بازتاب بیشتری در تلویزیون دارد.

بازی کدام بازیگران ایرانی را دوست دارید؟

گوهر خیراندیش، فاطمه معتمدآریا، پرویز پرستویی و بسیاری دیگر. از میان جوان‌ترها هم بازیگران خوبی را می‌توان پیدا کرد.

هر چند خیلی‌ها الکی به این حرفه آمده‌اند، اما بازیگران خوبی هم مثل مجید جوشقانی را می‌توان نام برد. آخرین سریالی که دیدم «تنهایی لیلا» بود که بازی بهروز شعیبی و مینا ساداتی را هم در آن دوست داشتم.

کارگردانی هست که دوست داشته باشید فرصت همکاری با او پیش بیاید؟

بله، ناصر تقوایی.

نقش خاصی که بخواهید ایفا کنید، چطور؟

نه، به آن فکر نکرده‌ام. بیشتر عمق نقش برایم مهم است.

شما از جمله بازیگرانی هستید که نمی‌توانیم شما را به پرکاری در یک ژانر خاص نسبت دهیم.

من تاکنون بیشتر در نقش‌های جدی بازی کرده‌ام، اما شاید بیشترین بازی‌هایی که از من دیده شده به سریال‌های طنز و کمدی برمی‌گردد.

مثلا «کوچه اقاقیا» و «جایزه بزرگ » جزو همین کارهاست که در ذهن مردم نقش بسته است.

خود را بازیگر خوش‌شانسی می‌دانید؟

نه، چندان خوش‌شانس نبوده‌ام، اما همیشه خدا را شکر می‌کنم که به عنوان بازیگری که بدون هیچ‌گونه پشتوانه‌ای وارد این حرفه شده، توانسته‌ام هدفم را پیش ببرم.

من 19 سال قبل بازیگری را به‌طور حرفه‌ای شروع کردم. به کلاس‌های آموزشی این رشته رفتم و در دانشگاه هم آن را دنبال کردم. هیچ آشنایی نداشتم. همسرم هم آدم رسانه‌ای نبود. اهل رفت و آمدهای هنری خاصی هم نبودم.

نخستین تجربه حرفه‌ای‌تان به کدام اثر برمی‌گردد؟

«گوهر کمال» در سال 76 به کارگردانی عباس رنجبر.

کدام نقش روی شما بیشتر تاثیر گذاشت؟

نقشم در سریال کوچه اقاقیا، «گوهر کمال» و «کتاب قانون»، همین‌طور در تله‌فیلمی به نام «بی‌خوابی شیرین» به کارگردانی رضا حامدی‌خواه هم بازی کردم که نقشم را در آن بسیار دوست دارم.

چه ویژگی‌هایی داشت؟

زنی که زندگی‌اش درگیر یکنواختی است. مدام برای زندگی فرزندانش تلاش می‌کند. از طرفی همسر او هم بسیار قانونمدار است.

اما بروز اتفاقی در زندگی این خانواده آنها را از تکرار دور می‌کند. هر چند که این اتفاق تلخ است، اما آنها به آن روی خوش نشان می‌دهند. این نقش را دوست دارم چون به ذهنیت خودم هم نزدیک است.

یعنی چه؟

من تنوع در زندگی را بسیار دوست دارم و همیشه از تکرار فرار می‌کنم. بنابراین حتی گاهی حاضرم اتفاق تلخی هم بیفتد تا از تکرار فاصله بگیرم.

اتفاق تلخ را بر یکنواختی ترجیح می‌دهید؟

اگر در حد مرگ و میر نباشد گاهی (باخنده). بعضی تلخی‌ها واقعا شیرین است.

دهه سوم زندگی چگونه است؟

برای من دهه پختگی است. سنی است که فرد نه خودش را میانسال می‌داند و نه خیلی جوان. بسیار زود می‌گذرد. انگار چیزهایی هست که فقط در این سن می‌توان به آن رسید.

من هم در زندگی‌ام و هم در کارم به آنها رسیده‌ام. بسیاری از دغدغه‌هایی را که قبل از این داشتم، فراموش کرده‌ام و به حرفه‌ام جدی‌تر و عمیق‌تر نگاه می‌کنم. اگر بخواهم نقشی را قبول کنم، نگاه متفاوت از قبل است.

کمی بیشتر توضیح دهید.

مثلا به این نتیجه رسیدم که زندگی آنقدر مهم است که باید برای آن از خیلی چیزها گذشت. مثلا سلامت زندگی برای من همیشه مهم‌تر از هر چیزی بوده است.

سلامت زندگی همیشه در کارم هم تاثیر گذاشته است. یکی از مصادیق آنها تصمیم به مادر شدن است.

من هفت سال بعد از ازدواج تصمیم گرفتم فرزندی داشته باشم و برای رسیدن به این نتیجه هم خیلی فکر کردم. می‌دانستم که مادر شدن محدودیت‌هایی به دنبال دارد، اما حالا می‌دانم که خوبی‌هایش بیشتر است و به‌شدت از این تصمیم راضی هستم.

چند فرزند دارید؟

یک دختر پنج ساله به نام آروشا.

معنای نام او چیست؟

درخشان.

بازیگری را به او هم توصیه می‌کنید؟

بله، چراکه نه. البته تصمیم نهایی را خودش می‌گیرد. او می‌تواند وقتی بزرگ شد هر رشته‌ای را که بخواهد دنبال کند.

مثل پدرم که من را به بازیگر شدن تشویق و همیشه از من حمایت کرد. من هم تجربه‌هایم را در اختیار فرزندم می‌گذارم و از او می‌خواهم که از مسیر درست وارد دنیای بازیگری شود.

ماه مهر و سال تحصیلی جدید از راه رسیده است. خاطره‌ای از دوران مدرسه‌تان دارید؟

بله. البته خیلی آموزنده نیست. معمولا تقلب می‌کردم، اما یکبار به اصطلاح مچم گرفته شد و دیگر این کار را کنار گذاشتم. (با خنده)

دانش‌آموز درسخوانی بودید؟

در مقطع دبستان بودم، اما در راهنمایی و دبیرستان خیلی درس نمی‌خواندم و به یکباره در سال آخر دبیرستان دوباره به سراغ درس خواندن رفتم و برای رفتن به دانشگاه خودم را آماده کردم.

نام معلم اول دبستان‌تان را یادتان هست؟

بله، خانم خلیلی یادش بخیر...


منبع: جام جم آنلاین