کد خبر 474602
تاریخ انتشار: ۸ مهر ۱۳۹۴ - ۰۱:۳۲

اگر قائل به عمدی بودن این اقدام با هدف دادن سیگنال به ایران باشیم، همچنان این پرسش باقی است که تبعات چنین اقدامی برای سعودی ها در جهان اسلام و غرب ممکن است بسیار سنگین باشد.

به گزارش مشرق، در حج امسال دو حادثه تلخ از سوی رژیم عربستان سعودی رقم زده شد که ضرورت پاسخی قاطع و انقلابی و نه سازش‌کارانه ایران را می‌طلبد؛ یکی تداوم تجاوز سعودی به یمن و دیگری فاجعه در منا. در یمن رژیم مرتجع سعودی حملات خود به این کشور را حتی در ماه حرام ذی‌الحجه هم متوقف نکرد- حرمت جنگ در ماه‏‌های حرام با توجه به موازین اسلامی ثابت و جای هیچگونه تردید و ابهام نیست- و حملات خود به یمن را در سایه سکوت مجامع بین‌المللی، تأیید و حمایت کشورهای غربی و پشتیبانی ضمنی سران وابسته عرب تداوم بخشید؛ عید یمنی‌ها را به عزا تبدیل کرد و کودکان و زنان یمنی را به خاک و خون کشید و حلقه محاصره را علیه ملت فقیر اما شجاع و مقاوم یمن تنگ‌تر کرد.

اما نظام سعودی در ادامه رفتارهای تهاجمی و تجاوزکارانه خود از این فراتر رفته و در اقدامی نابخردانه دست به جنایتی بزرگ و فاجعه‌ای هولناک در حرم امن الهی علیه حاجیان مسلمان زد. شواهد محکمی وجود دارد که نشان می‌دهد فاجعه منا «اقدامی از پیش طراحی شده» برای کشتار حاجیان مسلمان به طور عام و حاجیان ایرانی به طور خاص بوده است. برخی بر فرضیه ناکارآمدی و سوء مدیریت سعودی‌ها تکیه می‌کنند که صد البته این ویژگی ساختار سیاسی عربستان سعودی در طول دهه‌های گذشته بوده است و سال‌هاست که مخالفان نظام سعودی بر این مقوله پای می‌فشارند، اما عمق فاجعه از یک سو و شواهد موجود از سوی دیگر به اندازه‌ای زیاد و غیرقابل کتمان است که نمی‌توان این واقعه را به سوء مدیریت تنزل بخشید.

عده‌ای دیگر علت وقوع چندین واقعه‌ای را به جنگ قدرت درون خاندان سعودی و تلاش یک جناح برای حذف دیگری نسبت می‌دهند که البته تا حدی می‌تواند قرین صحت باشد؛ چه آنکه طیف میانه‌روتر درون خاندان سعودی هیچگاه حاضر نیست ریسک چنین طراحی خطرناکی را به دلیل نگرانی از آینده حکومت آل سعود و پیامدهای احتمالی آن بپذیرد و وارد چنین ماجراجویی بزرگی شود. اما طیف جنگ‌طلب درون نظام حاکم سعودی به رهبری محمد بن سلمان، جوان ناپخته و خودسر سعودی، همانگونه که جنگ یمن را به راه انداخت و بیش از 6 هزار انسان بی‌گناه را از بین برد، قادر هست با هماهنگی سرویس‌های امنیتی غربی و صهیونیستی چنین فاجعه‌ای را برنامه‌ریزی کند.

حتی اگر این فرضیه را بپذیریم باز این پرسش همچنان باقی می‌ماند که چرا سعودی‌ها- و به طور مشخص طیف جنگ‌طلب- باید چنین حماقتی را مرتکب شوند و حاجیان مسلمان بیگناه را به خاک و خون بکشند. چه چیزی جز نفرت و کاهش مشروعیت حکومت سعودی در اذهان ملت‌های مسلمان عاید آنان می‌شود؟ پاسخ در چیزی به نام «ایران قدرتمند» نهفته است. عربستان نمی‌تواند شاهد نفوذ روزافزون ایران در منطقه و جهان باشد. عربستان نمی‌تواند ببیند که ایران چگونه با صرف کمترین هزینه‌های اقتصادی، به منبع الهام‌بخشی از مقاومت، ایستادگی و عزت و در یک کلمه اسلام ناب برای سایر مسلمانان و آزادگان جهان تبدیل شده است. عربستان از الگو شدن ایران هراس دارد؛ ایرانی مستقل، آزاد و مردم‌سالار. ایرانی که شش قدرت‌ جهانی به اقتدار آن احترام می‌گذارند و حاضرند برای جلب رضایت و موافقت آن، حرف متحدان و هم‌پیمانان منطقه‌ایشان را به زمین بیندازند.

هدف عربستان از این اقدام طراحی‌شده انتقام‌گیری از ایران بود؛ عربستان در حوزه‌های راهبردی سوریه و عراق و حیات خلوت خود یمن از دستیابی به اهداف خود ناکام مانده و در برابر ایران تصور می‌کند که شکست خورده است. تصویری که عربستان از ایران ساخته، هیولای بزرگی است که می‌خواهد منطقه را ببلعد. عربستان از آینده نظام خود بیمناک است اگر متحدان ایران در منطقه به پیروزی‌های خود استمرار بخشند، روزی خواهد رسید که عرصه برای سعودی‌ها در منطقه تنگ‌تر از این خواهد شد. سعودی‌ها تجربه به خاک و خون کشیدن بیش از 500 حاجی ایرانی را در حج سال 1366 دارند. در انگاره سعودی این مسأله وجود دارد که تنها با مشت آهنین می‌توان ایران را وادار به عقب‌نشینی کرد. تنها روش برای مقابله با خطری به نام ایران توسل به زور است، دیپلماسی و نرمش دربرابر ایران جواب نمی‌دهد، انتخاب یک شخصیت ضد ایرانی به نام «عادل جبیر» به مقام وزیر خارجه سعودی حاوی همین معنای ضمنی بود.

به زعم سعودی‌ها همانگونه که مشت آهنین 1366 و به تبع آن حادثه ایرباس ایرانی‌ها را مجبور به پذیرش قطعنامه 598 کرد و منجر به نوشیدن جام زهر از سوی امام خمینی (ره) شد، بار دیگر برای مقابله با بلندپروازی‌های ایران در منطقه و قطع حوزه‌های نفوذ ایران در میان کشورها و بازیگران و جریان‌های منطقه نیاز به یک مشت آهنین دیگری است. بهترین فرصت نیز فرصت حج بود تا چنین پاسخ محکمی به ایران داده شود تا حساب کار به دست «رافضی‌ها» بیاید. فاجعه کشتار حاجیان مسلمان این پیام را برای ایرانیان دارد که نباید در مناطق تحت نفوذ سعودی‌ها مداخله کنند، نباید از گروه‌های مقاومت حمایت کرده و باید هژمونی سعودی در مناطق نفوذ این کشور را بپذیرند. لذا ایران نباید از بشار اسد حمایت کند، در عراق دست از حمایت شیعیان بردارد و از انصارالله یمن پشتیبانی به عمل نیاورد.

اگر قائل به عمدی بودن این اقدام با هدف دادن سیگنال به ایران باشیم، همچنان این پرسش باقی است که تبعات چنین اقدامی برای سعودی ها در جهان اسلام و غرب ممکن است بسیار سنگین باشد. به نظر می‌رسد سعودی‌ها چنین نمی‌اندیشند. آن‌ها همانگونه که به یمن حمله کردند و شاهد واکنش جدی دنیای اسلام نبودند و تأیید آمریکا و کشورهای اروپایی را در قبال تجاوزگری‌های خود به همراه داشتند، مطمئن هستند که چنین کشتاری در سرزمین منا تبعات سنگینی برایشان نخواهد داشت. باید اذعان داشت که دلارهای نفتی سعودی توانسته بسیاری از رسانه‌های غربی و عربی را بخرد، بسیاری از سیاستمداران را تطمیع نموده و رهبران مذهبی بسیاری از کشورهای اسلامی را با خود همراه سازد[1]. سعودی‌ها وفاداری‌های زیادی را با پول خریده‌اند، حمایت‌های سیاسی دولت‌های غربی را با خود دارند از این جهت نگران تبعات اقدامات سرکوب‌گرانه خود نیستند.

اگر هدف اقدام سعودی‌ها را ضربه‌زدن به ایران با هدف ایجاد فشار بر این کشور برای عقب‌نشینی از حوزه‌های نفوذ راهبردی‌اش بدانیم، نوع برخورد جمهوری اسلامی ایران با این توطئه سعودی چه باید باشد؟ شاید کماکان برخی‌ها درون ایران از وجود تنش در روابط ایران و عربستان متأسف باشند و همچنان بر راه‌حل‌های دیپلماتیک برای حل اختلافات طرفین اصرار ورزند اما به نظر می‌رسد چنین راه‌حل‌هایی جواب نمی‌دهد. نه اینکه چنین راهکارهایی سودمند نباشند بلکه مشکل آن است که حاکمان جدید سعودی اساساً به چنین روش‌هایی در برخورد با ایران باور ندارند. مخالفت عادل جبیر با ظریف وزیر امور خارجه ایران در نیویورک برای انجام گفتگوهای دو طرفه برای رسیدگی به اوضاع حاجیان را می‌توان در همین راستا تحلیل کرد. سعودی‌ها روز به روز بر گستاخی‌های خود افزوده و کار را به جایی رسانده‌اند که به جای عذرخواهی از ملت‌های مسلمان، ایران را عامل کشتار حاجیان جلوه می‌دهند.

در واکنش به توطئه‌های سعودی علیه ایران، کارآمدترین، سریع‌ترین و اجرایی‌ترین کار حمایت از گروه‌های مقاومت یمنی است. بر این اساس، ایران می‌بایست حمایت‌های تسلیحاتی و لجستیکی خود از یمن و گروه‌های مبارز این کشور را که علیه نیروهای خارجی و مزدوران داخلی و القاعده می‌جنگند افزایش دهد. یمن می‌تواند به باتلاقی برای عربستان سعودی و متحدانش تبدیل شود. وقت آن رسیده که گزینه‌های راهبردی انصارالله و ارتش یمن علیه سعودی‌ها اجرایی شود. همانگونه که رژیم صهیونیستی جز زبان زور زبان دیگری را متوجه نمی‌شود، این زور است که می‌تواند رژیم سعودی را وادار به تسلیم و عذرخواهی نماید. اگر موشک‌های حماس و جهاد اسلامی در غزه شهرهای اسرائیلی را نشانه می‌رود و هراس را بین صهیونیست‌ها می‌افکند، موشک‌های انصارالله نیز قادر است کاخ‌های خاندان سعودی را به لرزه اندازد.

[1] برای نمونه بنگرید به:

http://aawsat.com/home/article/463156/

  مالک حجازی/ کارشناس مسائل شبه‌جزیره عربستان

منبع: تبیین