این کتاب در قالب خاطرات محمدیان ناگفتههایی از اولین پیروزی ایران در جنگ تحمیلی را که در منطقه میمک رخ داد برای نخستین بار شرح میدهد.
محمدیان کتاب خود را با شرح خاطراتش در دوران کودکی و نوجوانی که در سالهای قبل از پیروزی انقلاب اسلامی سپری شده آغاز و در ادامه به بازخوانی خاطراتش از دوران دانشجویی از جمله دیدارش را مقام معظم رهبری در جریان تبعید اشاره کرد و در کنار آن به شرح فعالیتها و مبارزات خود در همدان، یزد، بوشهر و ایلام میپردازد.
راوی در سومین فصل از این کتاب اما به ماجرای دریافت نخستین حکم نظامی خود برای حفاطت از منطقه مرزی میمک و پاسگاه آن اشاره و روایتی جذاب از بسیج عشایر برای حفاطت از مرزها را بازگو میکند.
بخش چهارم از این کتاب به موضوع ملاقات محمدیان با دکتر چمران و بنیصدر در قالب افسر عقدیتی سیاسی اشاره دارد و در فصل پنجم و ششم روایت خود از بازگشت به منطقه میمک در اواسط جنگ تحمیلی و بازپس گیری آن اشاره میکند که در این بخش نیز روایتی جذاب از حضور مقام معظم رهبری در این منطقه اشاره شده است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم: حضرت آیتالله خامنهای با لباس نظامی برای بازدید از واحدهای نظامی از جمله واحد توپخانه و محل سقوط هواپیمای دشمن به ارتفاعات میمک آمدند. در این بازدید ایشان کلاه نداشتند و من کلاه آهنیام را به معظم له دادم تا مبادا مورد اصابت ترکش گلوله دشمن قرار بگیرند. ایشان با شوخی فرمودند: «میخواهی کلاه سرمان بگذاری؟ من که کلاه سرم نمیرود»
همچنین در بخشی از متن معرفی این کتاب بر پشت جلدش آمده است: نبرد میمک یک نبرد نبود، یک حماسه بود. نه تنها حمناسه عشایر خزل و تیپ یک زرهی، بلکه نمادی از حماسه عاشیر و بسیج نیروهای نظامی ایران بود. در آغاز این حماسه سرنوشت ساز این شجاع مردان رشید ایل بودند که به همراه برادران ارتشی خود به قلب دشمن نفوذ کرده و با پایمردی و مقاومت بیبدیل دشمن را به زانو آوردند.
کتاب «به سوی میمک» را سوره مهر با قیمت ۱۳ هزار تومان منتشر کرده است.