به گزارش مشرق، روزنامه «جام جم» در یادداشتی نوشت:
سیاست عربستان در منطقه در سالهای اخیر و ماجراجوییهای این کشور را باید تکاپویی برای جبران پیامدهای منفی خالی شدن انبان مشروعیت، قدرت و نفوذ نظام سیاسی این کشور دانست. بررسی عملکرد عربستان گویای آن است که تصمیمگیران سیاسی این کشور امید ترمیم آسیبهای وارد شده بر مشروعیت، قدرت و نفوذشان را از دست داده، خود را در وضعیتی میبینند که چیزی برای از دست دادن ندارند. قدرت و نفوذ نظام سیاسی عربستان بر پنج پایه استوار بوده است. این پنج پایه عبارتند از:
1ـ نظام قبیلهای و مشروعیت سنتی ناشی از آن
2ـ اعطای کمکهای مالی و خریدن مشروعیت و نفوذ
3ـ خدمت به حرمین شریفین و زائران آنها و در نتیجه کسب نفوذ معنوی
4ـ دولتهای حامی عربستان در منطقه
5ـ حمایت خارجی بهویژه حمایت ایالات متحده آمریکا.
بررسی وضعیت عربستان نشان میدهد در سالهای اخیر این پایهها همگی سست و لرزان شده است و دیگر نمیتواند منبع مشروعیت، قدرت و نفوذ برای سعودیها باشد.
1ـ نظام قبیلهای و مشروعیت سنتی در جامعه پیوند خورده با جامعه جهانی و رو به تحول و با افزایش سطح آگاهیهای عمومی اعتبار خود را از دست داده است. از طرف دیگر این نظام در درون خود نیز دچار شکافهای عمیق و جنگ قدرت شده است.
2ـ اعطای کمکهای مالی که زمانی میتوانست برای عربستان نفوذ ایجاد کند در تحولات پنج سال اخیر وضعیتی یافته که موجب بیاعتباری جهانی سعودیها میشود. در عصر و زمانی که همه بر سر مبارزه با تروریسم و افراطیگری اتفاقنظر دارند حمایت از این گروهها ممکن است برای عربستان جایی در میان آنها ایجاد کند، اما در عرصه بینالمللی بدنامی عربستان را در پی آورده و این کشور را حامی گروههای افراطی نظیر داعش معرفی کرده است.
3ـ خادم حرمین شریفین بودن، عنوانی که جایگاه معنوی ویژهای برای عربستان بهویژه در جهان اسلام ایجاد میکرد با عملکرد عربستان مخدوش شد. وقوع رویدادهای حج امسال و وقوع حادثه منا و کشته شدن بیش از 7000 زائر کشورهای مختلف هم نقطه پایانی شد بر استفاده عربستان از این عنوان. این رویداد نهتنها جایگاه معنوی ناشی از خادمی حرمین شریفین را برای عربستان مخدوش کرد بلکه این کشور را در جایگاه متهمی قرار داد که باید در قبال عملکرد غیرمسئولانهاش پاسخگو باشد.
4ـ تا یک دهه قبل حکومتهای منطقه با دریافت کمکهای مالی فراوان از عربستان نقش حامیان عربستان را در منطقه ایفا میکردند.
تغییرات سیاسی و دگرگونیهای ژئوپلتیک در منطقه موجب شده است حکومتهای منطقهای حامی عربستان یا تضعیف شده یا از صحنه سیاسی حذف شده، جایگاه خود را به حکومتهایی دادهاند که نفوذ عربستان را برنمیتابند و از دولت این کشور حمایت نمیکنند.
5ـ حمایت آمریکا از عربستان نیز وضعیت دیگری پیدا کرده است. آمریکا با پیشنهاد اصلاحات در چارچوب طرح خاورمیانه بزرگ سعی کرد نظام سیاسی عربستان را برای انطباق با شرایط و تحولات جدید آماده سازد. اما عربستان از اصلاحات پیشنهادی آمریکا خشنود نشده و آن را پایانی برای نظام سیاسی حاکم میداند. این موضوع موجب اختلافنظرهای بنیادی بین دو متحد قدیمی شده است. عربستان با توجه به سیاستهای آمریکا احساس میکند جایگاه خود را در سیاست منطقهای آمریکا هم از دست داده و نگران تکرار تجربه رابطه مصر عصر مبارک و آمریکا در عربستان است. متزلزل شدن پایههای قدرت و نفوذ عربستان این کشور را در وضعیت بحرانی قرار داده است؛ از اینرو سیاستمداران جدید این کشور با ترس و نگران از وضعیت خود، از سیاست مدارا و خویشتنداری به فرافکنی و ماجراجویی روی آوردهاند؛ سیاستی که نهتنها وضعیت آنها را بهبود نخواهد بخشید بلکه به بدتر شدن اوضاع منتهی خواهد شد.
سیاست عربستان در منطقه در سالهای اخیر و ماجراجوییهای این کشور را باید تکاپویی برای جبران پیامدهای منفی خالی شدن انبان مشروعیت، قدرت و نفوذ نظام سیاسی این کشور دانست. بررسی عملکرد عربستان گویای آن است که تصمیمگیران سیاسی این کشور امید ترمیم آسیبهای وارد شده بر مشروعیت، قدرت و نفوذشان را از دست داده، خود را در وضعیتی میبینند که چیزی برای از دست دادن ندارند. قدرت و نفوذ نظام سیاسی عربستان بر پنج پایه استوار بوده است. این پنج پایه عبارتند از:
1ـ نظام قبیلهای و مشروعیت سنتی ناشی از آن
2ـ اعطای کمکهای مالی و خریدن مشروعیت و نفوذ
3ـ خدمت به حرمین شریفین و زائران آنها و در نتیجه کسب نفوذ معنوی
4ـ دولتهای حامی عربستان در منطقه
5ـ حمایت خارجی بهویژه حمایت ایالات متحده آمریکا.
بررسی وضعیت عربستان نشان میدهد در سالهای اخیر این پایهها همگی سست و لرزان شده است و دیگر نمیتواند منبع مشروعیت، قدرت و نفوذ برای سعودیها باشد.
1ـ نظام قبیلهای و مشروعیت سنتی در جامعه پیوند خورده با جامعه جهانی و رو به تحول و با افزایش سطح آگاهیهای عمومی اعتبار خود را از دست داده است. از طرف دیگر این نظام در درون خود نیز دچار شکافهای عمیق و جنگ قدرت شده است.
2ـ اعطای کمکهای مالی که زمانی میتوانست برای عربستان نفوذ ایجاد کند در تحولات پنج سال اخیر وضعیتی یافته که موجب بیاعتباری جهانی سعودیها میشود. در عصر و زمانی که همه بر سر مبارزه با تروریسم و افراطیگری اتفاقنظر دارند حمایت از این گروهها ممکن است برای عربستان جایی در میان آنها ایجاد کند، اما در عرصه بینالمللی بدنامی عربستان را در پی آورده و این کشور را حامی گروههای افراطی نظیر داعش معرفی کرده است.
3ـ خادم حرمین شریفین بودن، عنوانی که جایگاه معنوی ویژهای برای عربستان بهویژه در جهان اسلام ایجاد میکرد با عملکرد عربستان مخدوش شد. وقوع رویدادهای حج امسال و وقوع حادثه منا و کشته شدن بیش از 7000 زائر کشورهای مختلف هم نقطه پایانی شد بر استفاده عربستان از این عنوان. این رویداد نهتنها جایگاه معنوی ناشی از خادمی حرمین شریفین را برای عربستان مخدوش کرد بلکه این کشور را در جایگاه متهمی قرار داد که باید در قبال عملکرد غیرمسئولانهاش پاسخگو باشد.
4ـ تا یک دهه قبل حکومتهای منطقه با دریافت کمکهای مالی فراوان از عربستان نقش حامیان عربستان را در منطقه ایفا میکردند.
تغییرات سیاسی و دگرگونیهای ژئوپلتیک در منطقه موجب شده است حکومتهای منطقهای حامی عربستان یا تضعیف شده یا از صحنه سیاسی حذف شده، جایگاه خود را به حکومتهایی دادهاند که نفوذ عربستان را برنمیتابند و از دولت این کشور حمایت نمیکنند.
5ـ حمایت آمریکا از عربستان نیز وضعیت دیگری پیدا کرده است. آمریکا با پیشنهاد اصلاحات در چارچوب طرح خاورمیانه بزرگ سعی کرد نظام سیاسی عربستان را برای انطباق با شرایط و تحولات جدید آماده سازد. اما عربستان از اصلاحات پیشنهادی آمریکا خشنود نشده و آن را پایانی برای نظام سیاسی حاکم میداند. این موضوع موجب اختلافنظرهای بنیادی بین دو متحد قدیمی شده است. عربستان با توجه به سیاستهای آمریکا احساس میکند جایگاه خود را در سیاست منطقهای آمریکا هم از دست داده و نگران تکرار تجربه رابطه مصر عصر مبارک و آمریکا در عربستان است. متزلزل شدن پایههای قدرت و نفوذ عربستان این کشور را در وضعیت بحرانی قرار داده است؛ از اینرو سیاستمداران جدید این کشور با ترس و نگران از وضعیت خود، از سیاست مدارا و خویشتنداری به فرافکنی و ماجراجویی روی آوردهاند؛ سیاستی که نهتنها وضعیت آنها را بهبود نخواهد بخشید بلکه به بدتر شدن اوضاع منتهی خواهد شد.