مشرق- تحولات یمن، نگرانیهای عمدهای را برای رژیم سعودی و حامیان منطقهای و بینالمللی آن در پی داشته است. از این رو مقامات عربستان که تا پیش از این از بحث و گفتوگوی با انصارالله طفره میرفتند، اینک از آغاز گفتوگوها با جنبش انقلابی یمن، در 24 آبان خبر میدهند و از سوی دیگر اظهارات آمریکاییها و انگلیسیها بیانگر آن است که پشتیبانان بینالمللی رژیم سعودی به این جمعبندی رسیدهاند که ادامه جنگ شرایط سختتری را بر دولت ریاض وارد میکند و به سود انصارالله به پیش میرود.
تعیین 24 آبان ماه به عنوان زمان آغاز گفتوگوهای دوباره میان دو طیف داخل و خارج یمن از یک سو اعتراف رسمی به شکست سیاست استفاده از اهرم نظامی برای غلبه بر حریف است و از سوی دیگر میتواند نقطه گذاری برای پایان سیاست نظامیگری و در عین حال استفاده از فرصت سه هفتهای برای تغییر شرایط یمن به حساب آید هرچند اگر بپذیریم که رژیم سعودی جنگ را در شرایط بنبست ارزیابی میکند، به این معنا نیست که 24 آبان ماه پایان جنگ و پایان عملیات نظامی باشد. کما اینکه ژنرال العسیری با صراحت اعلام کرد که جنگ در زمان گفتوگوهای دو طیف یمنی متوقف نمیشود.
اما این جنگ چه در آن زمان- به طور دائم یا موقت- متوقف شود و چه نشود، روز 24 آبان اعتراف عملی به بیهوده بودن جنگ علیه انصارالله خواهد بود. نکات زیر به ما برای ارزیابی وضعیت سعودیها و میزان توانایی آنها کمک میکند:
1- رژیم سعودی چند ماه تلاش گسترده نظامی کرد تا بر «عدن» پایتخت سابق یمن جنوبی مسلط شود و با مستقر کردن دولت هادی بحاح در آن وانمود کند که سیاست و عملکرد سعودی در درون یمن نیز از مشروعیت برخوردار است و بنابراین «دولت دستنشانده هادی» یک دولت قانونی است که همه باید آن را بپذیرند اما زمانی که عدن با سختی زیاد و با مشارکت نیروهای ناهمگون سقوط کرد به جای آنکه به جای انصارالله نیروهای تحت فرمان سعودی- حزب اصلاح، گروه هادی و...- بر عدن حکومت کنند، این بندر به دست نیروهای القاعده افتاد و عملا از دست هادی خارج شد و نخستوزیر وابسته به عربستان- خالد بحاح- بعد از چند روز استقرار در عدن ناگزیر به فرار گردید هم اینک عدن کانون درگیری میان سه گروه القاعده- که در یمن انصارالشریعه خوانده میشود- میلیشیاری هادی و حراک جنوبی است این در حالی است که حراک جنوبی که نقش مهمی در خارج شدن عدن از تسلط انصارالله داشتند، عربستان و نیروهای هادی را متهم به بیلیاقتی کرده و به آنان میگوید سیاست شما باعث تبدیل عدن به مرکز فعالیت القاعده شده و القاعده عملا بر دو بخش حساس عدن و مکلا مسلط شدهاند. این در حالی است که عربستان به القاعده میگوید قرار بود در قبال سکوت ما در قبال تسلط شما بر مکلا، شما به ما در تسلط بر عدن کمک کنید.
2- عربستان پس از شکست و ناتوانی در حل مشکل خود در عدن، تلاش کرد تا بر صنعا مسلط شود. از این رو با کمک امارات و قطر نیروهای زیاد و امکانات ويژهای را در «مأرب» گسیل کرد تا بتواند از سمت شرق و جنوب راهی را برای تسلط بر پایتخت یمن باز کند. اما حمله موشکی انصارالله که در نیمه شهریورماه به مأرب انجام شد و باعث کشته و مجروح شدن نزدیک به 1000 نفر از نیروهای مشترک عربی شد، جبهه عربستان را دچار تلاطم جدی نمود. امارات که در این جنگ دستکم 100 نفر از نیروهای ارتش خود را از دست داده بود، راه خود را از عربستان جدا کرد. در درون نیروهای سعودی نیز رعب به وجود آمد و عملیات اشغال صنعا از مسیر مأرب را با ابهام زیاد مواجه کرد. پس از آن عربستان تلاش کرد تا از استان شمالی «جوف» راهی را به سمت صنعا بگشاید. در این میان عربستان تلاش گستردهای کرد تا سران عشایر را به همکاری با خود علیه انصارالله متقاعد نماید و در این راه به توفیقات محدودی هم دست یافت اما در عمل عملیاتهای عربستان از جوف هم به بنبست رسید و موضوع فتح قریبالوقوع صنعا منتفی گردید این در حالی بود که جوف به دلیل مرز طولانیاش با عربستان و مناطق بیابانی آن یک مسیر آسان برای تهدید صنعا به حساب میآمد.
3- سعودیها پس از شکست پروژه فتح صنعا، نیروهای خود را با هدف تصرف استان «تعز» و جزایر آن به سمت جنوب بردند. به گمان رژیم سعودی، تعز به دلیل آنکه پایگاه سنتی جریان اخوانی- وهابی «اصلاح» به حساب میآید میتواند از درون انصارالله را تهدید نماید. از سوی دیگر تعز به دلیل آنکه در جنب بابالمندب و جزایر استراتژیک واقع در دهانه این تنگه قرار دارد، دارای یک موقعیت استراتژیک است. این در حالی است که امکانات گسترده دریایی عربستان و متحدان آن در خلیج عدن و دریای سرخ امکان عملیات گستردهای را در اختیار عربستان قرار میداد. عربستان در این عملیات تلاش گستردهای کرد تا از نیروهای سودانی، مصری و چند کشور عربی آفریقایی دیگر کمک بگیرد. سودانیها حدود 1500 نیرو در اختیار عربستان قرار دادند تا این کشور را در آزادسازی تعز همراهی نمایند اما تاکنون اقدامات گسترده آلسعود و شرکای آفریقایی آن بینتیجه بوده است. این در حالی است که در این فاصله سه ناو سعودی توسط انصارالله نابود شده و دهها جسد روی دست ارتش سودان باقی مانده است. این نکته هم حائز اهمیت است که مصریها علیرغم وعده نصف و نیمهای که به ملک سلمان داده بودند حاضر به همراهی نشده و اعلام کردند نیروهای مصر پس از آزادی تعز و به منظور تثبیت پیروزی قوای مشترک به متحدین میپیوندند! عملیات نظامی رژیم سعودی در تعز نتوانسته است، ضربهای به انصارالله وارد کند و شکست پیدرپی سعودی در عدن، صنعا و تعز روحیه نیروهای سعودی را ضعیف کرده است.
4- عربستان فعلاً سرگرم تزریق نیروهای جدید به یمن است تا بتواند پیش از 24 آبان به یک دستاورد اساسی دست پیدا کند اما واقعاً به فرض آنکه عربستان بتواند طی دو سه هفته آینده تعز را به تصرف خود درآورد، مشکل عربستان تا 24 آبان حل نمیشود چرا که سیطره انصارالله بر دریای سرخ، پایتخت، مناطق شمالی و بسیاری از موقعیتهای استراتژیک، با موفقیت عملیات عربستان در تعز دچار خدشه نمیشود. همه میدانند که به فرض آنکه نیروهای سودانی و... تا سیطره بر تعز عربستان را همراهی کنند، نمیتوانند برای مدت زیادی کنار ارتش سعودی بمانند و به محض کنار کشیدن آنان بار دیگر معادله امنیتی به نفع انصار و به ضرر سعودی تغییر میکند. پس کاملاً واضح است که عربستان در 24 آبان قادر نیست میز مذاکره هواداران خود را آنگونه که میخواهد بچیند چرا که شرط تحقق نقشه عربستان، تمکین انصارالله است. موضع انصارالله و متحدان آن در این جنگ کاملاً مشخص است و در سخنرانی روز عاشورای رهبر این جنبش- سید عبدالملک بدرالدین - تبلور پیدا کرد. موضع انصار این است که میز گفتگوی سیاسی الزاماً یک میز یمنی است و شرط پذیرش توافق این است که طرف خارجی اعمال فشار نکند. با این وصف پرونده سیاسی عربستان در یمن هم به اندازه پرونده امنیتی آن دچار بحران و آشوب است.
5- هم اینک فشار به عربستان در جنگ یمن بیش از هر زمان دیگر است. از یک سو مردم عربستان که در طول 100 سال گذشته جنگی ندیدهاند، این جنگ را بینتیجه دانسته و از آن ابراز شرم میکنند و این موضوع به دست منتقدان داخلی آلسعود بهانه داده تا سیاستهای سلمان و پسرش را خطرناک دانسته و عزل آنان را خواستار شوند. از سوی دیگر در سطح بینالمللی، اعتماد به اینکه عربستان و وابستگان آن بتوانند در یک دوره چند ماهه پرونده یمن را به نحوی که نگرانیهای غرب را برطرف نماید، به سرانجام برساند، هر روز کمتر میشود. از منظر آمریکاییها، عملکرد عربستان در یمن سبب پیچیدهتر شدن اداره پروندههای مهمتر در منطقه شده و کار را بر غرب دشوار کرده است. غربیها معتقدند سرگرمی عربستان در یمن و ضربهپذیر شدن آن، مهمترین رقیب عرب ایران را به حاشیه برده و در پروندههای حساسی مثل پرونده سوریه ناگزیر به دادن امتیاز کرده است این در حالی است که از منظر غرب امکان باز گرداندن هادی بحاح به قدرت وجود ندارد و نیروهای معارض آنان اجازه بازگشت را به آنان نمیدهد. هم اینک سه نیرو در یمن وجود دارند که بر سر راه بازگشت دولت هادی بحاح و بطور کلی طرح سعودی مانع ایجاد میکنند انصارالله، حراک جنوب و انصار الشریعه. بنابراین غربیها پروژه بازگرداندن دولت هادی و اجرایی کردن قطعنامه 2216 را پایان یافته تلقی مینمایند.
6- شکست در عرصه جنگ، رژیم متجاوز را به جنون میکشاند و در شرایط جنون وقوع تراژدی محتمل است و از این رو این احتمال وجود دارد که عربستان تلاش کند تا با کشتار وسیعتر مردم بخواهد از جبهه مقاومت انتقام بگیرد. این موضوعی است که نیاز به هوشیاری و اقدامات مهارکننده دارد و در این راه باید ظرفیتهای انسانی جهان اسلام را به کار گرفت.
*سعدالله زارعی/ کیهان
تعیین 24 آبان ماه به عنوان زمان آغاز گفتوگوهای دوباره میان دو طیف داخل و خارج یمن از یک سو اعتراف رسمی به شکست سیاست استفاده از اهرم نظامی برای غلبه بر حریف است و از سوی دیگر میتواند نقطه گذاری برای پایان سیاست نظامیگری و در عین حال استفاده از فرصت سه هفتهای برای تغییر شرایط یمن به حساب آید هرچند اگر بپذیریم که رژیم سعودی جنگ را در شرایط بنبست ارزیابی میکند، به این معنا نیست که 24 آبان ماه پایان جنگ و پایان عملیات نظامی باشد. کما اینکه ژنرال العسیری با صراحت اعلام کرد که جنگ در زمان گفتوگوهای دو طیف یمنی متوقف نمیشود.
اما این جنگ چه در آن زمان- به طور دائم یا موقت- متوقف شود و چه نشود، روز 24 آبان اعتراف عملی به بیهوده بودن جنگ علیه انصارالله خواهد بود. نکات زیر به ما برای ارزیابی وضعیت سعودیها و میزان توانایی آنها کمک میکند:
1- رژیم سعودی چند ماه تلاش گسترده نظامی کرد تا بر «عدن» پایتخت سابق یمن جنوبی مسلط شود و با مستقر کردن دولت هادی بحاح در آن وانمود کند که سیاست و عملکرد سعودی در درون یمن نیز از مشروعیت برخوردار است و بنابراین «دولت دستنشانده هادی» یک دولت قانونی است که همه باید آن را بپذیرند اما زمانی که عدن با سختی زیاد و با مشارکت نیروهای ناهمگون سقوط کرد به جای آنکه به جای انصارالله نیروهای تحت فرمان سعودی- حزب اصلاح، گروه هادی و...- بر عدن حکومت کنند، این بندر به دست نیروهای القاعده افتاد و عملا از دست هادی خارج شد و نخستوزیر وابسته به عربستان- خالد بحاح- بعد از چند روز استقرار در عدن ناگزیر به فرار گردید هم اینک عدن کانون درگیری میان سه گروه القاعده- که در یمن انصارالشریعه خوانده میشود- میلیشیاری هادی و حراک جنوبی است این در حالی است که حراک جنوبی که نقش مهمی در خارج شدن عدن از تسلط انصارالله داشتند، عربستان و نیروهای هادی را متهم به بیلیاقتی کرده و به آنان میگوید سیاست شما باعث تبدیل عدن به مرکز فعالیت القاعده شده و القاعده عملا بر دو بخش حساس عدن و مکلا مسلط شدهاند. این در حالی است که عربستان به القاعده میگوید قرار بود در قبال سکوت ما در قبال تسلط شما بر مکلا، شما به ما در تسلط بر عدن کمک کنید.
2- عربستان پس از شکست و ناتوانی در حل مشکل خود در عدن، تلاش کرد تا بر صنعا مسلط شود. از این رو با کمک امارات و قطر نیروهای زیاد و امکانات ويژهای را در «مأرب» گسیل کرد تا بتواند از سمت شرق و جنوب راهی را برای تسلط بر پایتخت یمن باز کند. اما حمله موشکی انصارالله که در نیمه شهریورماه به مأرب انجام شد و باعث کشته و مجروح شدن نزدیک به 1000 نفر از نیروهای مشترک عربی شد، جبهه عربستان را دچار تلاطم جدی نمود. امارات که در این جنگ دستکم 100 نفر از نیروهای ارتش خود را از دست داده بود، راه خود را از عربستان جدا کرد. در درون نیروهای سعودی نیز رعب به وجود آمد و عملیات اشغال صنعا از مسیر مأرب را با ابهام زیاد مواجه کرد. پس از آن عربستان تلاش کرد تا از استان شمالی «جوف» راهی را به سمت صنعا بگشاید. در این میان عربستان تلاش گستردهای کرد تا سران عشایر را به همکاری با خود علیه انصارالله متقاعد نماید و در این راه به توفیقات محدودی هم دست یافت اما در عمل عملیاتهای عربستان از جوف هم به بنبست رسید و موضوع فتح قریبالوقوع صنعا منتفی گردید این در حالی بود که جوف به دلیل مرز طولانیاش با عربستان و مناطق بیابانی آن یک مسیر آسان برای تهدید صنعا به حساب میآمد.
3- سعودیها پس از شکست پروژه فتح صنعا، نیروهای خود را با هدف تصرف استان «تعز» و جزایر آن به سمت جنوب بردند. به گمان رژیم سعودی، تعز به دلیل آنکه پایگاه سنتی جریان اخوانی- وهابی «اصلاح» به حساب میآید میتواند از درون انصارالله را تهدید نماید. از سوی دیگر تعز به دلیل آنکه در جنب بابالمندب و جزایر استراتژیک واقع در دهانه این تنگه قرار دارد، دارای یک موقعیت استراتژیک است. این در حالی است که امکانات گسترده دریایی عربستان و متحدان آن در خلیج عدن و دریای سرخ امکان عملیات گستردهای را در اختیار عربستان قرار میداد. عربستان در این عملیات تلاش گستردهای کرد تا از نیروهای سودانی، مصری و چند کشور عربی آفریقایی دیگر کمک بگیرد. سودانیها حدود 1500 نیرو در اختیار عربستان قرار دادند تا این کشور را در آزادسازی تعز همراهی نمایند اما تاکنون اقدامات گسترده آلسعود و شرکای آفریقایی آن بینتیجه بوده است. این در حالی است که در این فاصله سه ناو سعودی توسط انصارالله نابود شده و دهها جسد روی دست ارتش سودان باقی مانده است. این نکته هم حائز اهمیت است که مصریها علیرغم وعده نصف و نیمهای که به ملک سلمان داده بودند حاضر به همراهی نشده و اعلام کردند نیروهای مصر پس از آزادی تعز و به منظور تثبیت پیروزی قوای مشترک به متحدین میپیوندند! عملیات نظامی رژیم سعودی در تعز نتوانسته است، ضربهای به انصارالله وارد کند و شکست پیدرپی سعودی در عدن، صنعا و تعز روحیه نیروهای سعودی را ضعیف کرده است.
4- عربستان فعلاً سرگرم تزریق نیروهای جدید به یمن است تا بتواند پیش از 24 آبان به یک دستاورد اساسی دست پیدا کند اما واقعاً به فرض آنکه عربستان بتواند طی دو سه هفته آینده تعز را به تصرف خود درآورد، مشکل عربستان تا 24 آبان حل نمیشود چرا که سیطره انصارالله بر دریای سرخ، پایتخت، مناطق شمالی و بسیاری از موقعیتهای استراتژیک، با موفقیت عملیات عربستان در تعز دچار خدشه نمیشود. همه میدانند که به فرض آنکه نیروهای سودانی و... تا سیطره بر تعز عربستان را همراهی کنند، نمیتوانند برای مدت زیادی کنار ارتش سعودی بمانند و به محض کنار کشیدن آنان بار دیگر معادله امنیتی به نفع انصار و به ضرر سعودی تغییر میکند. پس کاملاً واضح است که عربستان در 24 آبان قادر نیست میز مذاکره هواداران خود را آنگونه که میخواهد بچیند چرا که شرط تحقق نقشه عربستان، تمکین انصارالله است. موضع انصارالله و متحدان آن در این جنگ کاملاً مشخص است و در سخنرانی روز عاشورای رهبر این جنبش- سید عبدالملک بدرالدین - تبلور پیدا کرد. موضع انصار این است که میز گفتگوی سیاسی الزاماً یک میز یمنی است و شرط پذیرش توافق این است که طرف خارجی اعمال فشار نکند. با این وصف پرونده سیاسی عربستان در یمن هم به اندازه پرونده امنیتی آن دچار بحران و آشوب است.
5- هم اینک فشار به عربستان در جنگ یمن بیش از هر زمان دیگر است. از یک سو مردم عربستان که در طول 100 سال گذشته جنگی ندیدهاند، این جنگ را بینتیجه دانسته و از آن ابراز شرم میکنند و این موضوع به دست منتقدان داخلی آلسعود بهانه داده تا سیاستهای سلمان و پسرش را خطرناک دانسته و عزل آنان را خواستار شوند. از سوی دیگر در سطح بینالمللی، اعتماد به اینکه عربستان و وابستگان آن بتوانند در یک دوره چند ماهه پرونده یمن را به نحوی که نگرانیهای غرب را برطرف نماید، به سرانجام برساند، هر روز کمتر میشود. از منظر آمریکاییها، عملکرد عربستان در یمن سبب پیچیدهتر شدن اداره پروندههای مهمتر در منطقه شده و کار را بر غرب دشوار کرده است. غربیها معتقدند سرگرمی عربستان در یمن و ضربهپذیر شدن آن، مهمترین رقیب عرب ایران را به حاشیه برده و در پروندههای حساسی مثل پرونده سوریه ناگزیر به دادن امتیاز کرده است این در حالی است که از منظر غرب امکان باز گرداندن هادی بحاح به قدرت وجود ندارد و نیروهای معارض آنان اجازه بازگشت را به آنان نمیدهد. هم اینک سه نیرو در یمن وجود دارند که بر سر راه بازگشت دولت هادی بحاح و بطور کلی طرح سعودی مانع ایجاد میکنند انصارالله، حراک جنوب و انصار الشریعه. بنابراین غربیها پروژه بازگرداندن دولت هادی و اجرایی کردن قطعنامه 2216 را پایان یافته تلقی مینمایند.
6- شکست در عرصه جنگ، رژیم متجاوز را به جنون میکشاند و در شرایط جنون وقوع تراژدی محتمل است و از این رو این احتمال وجود دارد که عربستان تلاش کند تا با کشتار وسیعتر مردم بخواهد از جبهه مقاومت انتقام بگیرد. این موضوعی است که نیاز به هوشیاری و اقدامات مهارکننده دارد و در این راه باید ظرفیتهای انسانی جهان اسلام را به کار گرفت.
*سعدالله زارعی/ کیهان