کد خبر 488277
تاریخ انتشار: ۸ آبان ۱۳۹۴ - ۱۴:۲۴

زمانی بر مردم خواهد آمد که چهره شان چهره انسانی و قلوبشان قلوب شیطانی است. مانند گرگ های بیابانی خون می ریزند، از کارهای بد یکدیگر را نهی نمی کنند. اگر آنها را تبعیت کنی، تو را به تردید می اندازند.

به گزارش مشرق، زمانی بر مردم خواهد آمد که چهره شان چهره انسانی و قلوبشان قلوب شیطانی است. مانند گرگ های بیابانی خون می ریزند، از کارهای بد یکدیگر را نهی نمی کنند. اگر آنها را تبعیت کنی، تو را به تردید می اندازند.
واژه «آخرالزمان» یکی از واژه‌هایی است که بارها در روایات پیشوایان معصوم(ع) و متون ادیان الهی آمده است. آخرالزمان نه فقط یک دوره زمانی خاص است، بلکه واقعاً به مرحله‌ای ویژه در پایان زمان اتلاق می‌شود. فهم زمانی دقیق و تعیین این دوره، بسیار سخت و بلکه ناممکن است.

به همین خاطر، ادیان به بیان خصوصیات این دوره پرداخته‌اند. البته به نظر می رسد آخرالزمان از چنان وسعت زمانی ای برخوردار باشد که بتوان مطمئن بود هنوز تا پایان زمان، راه درازی مانده است. چرا که پیامبر اکرم(ص) در ادیان الهی، پیامبر آخرالزمان معرفی شده است و زمان ظهور امام عصر(عج) نیز آخرالزمان بیان شده است و زمان وقوع قیامت هم آخرالزمان معرفی شده است. در متون دینی ما بارها عبارت آخرالزمان آمده است، در این میان ویژگی های متفاوتی از آخرالزمان ذکر شده که کنار هم قرار دادن آنها می تواند تصویر روشنی از آخرالزمان به ما بدهد.

مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم درباره «دینداری در آخرالزمان» در یادداشتی می‌نویسد:
پیامبر اکرم اسلام(ص) فرموده اند: «یکون فی آخر الزمان عباد جهّال و قرّاء فسقه»(1)؛ در آخر الزمان، پرستش گرانی نادان و قرآن خوانانی گناهکار (و فاسق) خواهد بود.

کتاب معارج الیقین فی اصول الدین نوشته شیخ محمد بن محمد سبزواری از قول پیامبر اکرم(ص) نقل می کند که فرمودند: گروهی از امّت من در آخرالزمان خواهند آمد که به مساجد می روند و دور هم می نشینند و در مسجد در مورد محبّت دنیا حرف می زنند. با آنها ننشینید.(2)

همچنان که در مورد برخی علمای ریاکار آمده است: مردم را به آخرت ترغیب می کنند و خود به آن علاقه ای ندارند و مردم را به زهد در دنیا دعوت می کنند ولی خود زهد نمی ورزند.(3)

در روایتی دیگر از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است که روزی ایشان در جمع اصحاب خود به کودکی نگاه کردند و بعد فرمودند: وای بر فرزندان آخر الزمان به سبب پدرانشان. به ایشان عرض شد: به سبب پدران مشرک و کافرشان؟ فرمودند: نه! از پدران مسلمانشان که هیچ چیزی از واجبات را به آنها یاد نمی دهند و اگر آنها خود بخواهند فرا بگیرند نیز منعشان می کنند و به جای آن به کمترین چیز از دنیا برای فرزندانشان راضی می شوند.(4)

پیامبر اکرم(ص) در روایتی در بیان حال همه مردم و نه فقط مسلمانان آخرالزمان می فرمایند: «زمانی بر مردم خواهد آمد که چهره شان چهره انسانی و قلوبشان قلوب شیطانی است. مانند گرگ های بیابانی خون می ریزند، از کارهای بد یکدیگر را نهی نمی کنند. اگر آنها را تبعیت کنی، تو را به تردید می اندازند، اگر برایشان حرف بزنی، تو را تکذیب می کنند و اگر از نزد آنها بروی، بد تو را می گویند. سنت الهی نزد آنان بدعت و بدعت نزد آنان سنّت است. انسان حلیم در چنین جامعه ای فریب خورده دانسته می شود و فریب دهندگان، انسان های حلیم معرفی می شوند. مؤمن بین آنها مستضعف است و فاسق و گنهکار، محترم... پناه بردن به آنها عین پشیمانی، عزتمندی با آنها عین ذلّت و خواستن از آنها عین فقر است.(5)

ایشان در بیان دیگری می فرمایند: «زمانی بر مردم خواهد آمد که شکم هایشان خدای آنهاست و زنان قبله آنان و دینارهایشان دین آنان و شرفشان، متاع خرید و فروش آنهاست. از ایمان جز اسم آن و از اسلام جز آداب آن و از قرآن جز تدریس آن چیزی نمی ماند. مساجد آنها آباد و قلوبشان از هدایت ویران است. دانشمندانشان بدترین مخلوقات روی زمین محسوب می شوند. برخی در آخرالزمان قرآن می خوانند امّا قرآن به قلوب آنها راه ندارد. «لا یجاوز ایمانهم حناجرهم» یعنی ایمان از حنجره هایشان عبور نمی کند.(6)

علاوه بر شاخصه ارزشمندی دنیا در زندگی مردم آخرالزمان که ناشی از کم توجهی آنها به آخرت می باشد، شاخصه دیگر این مردم، با توجه به روایات وارده، نجات یافتن عدّه ای در آخرالزمان از شر دنیا و گرفتاری های آن است. این افراد اگر چه در اقلیّت زندگی می کنند و همواره از هر جهت مستضعف اند، امّا در ایمان خود راسخ اند. در دینداری این گروه سه محور لحاظ شده است:

1. ایمان به غیب: نگاه اینان به غیب، نگاهی ماورای این دنیاست و غیب در نظر اینان، نه یک مسأله معرفت شناختی بلکه یک حقیقت هستی شناختی است. همچنان که در برخی روایات، غیب را مسأله وجود حضرت بقیة الله الأعظم(عج) دانسته اند و ایمان آورندگان به غیب در آخرالزمان، ثابتان در امر غیبت حضرتش معرفی شده اند.

از همین جهت است که پیامبر اکرم اسلام(ص) در وصف این گروه از مردم آخرالزمان در روایتی به حضرت علی(ع) می فرمایند: یا علی! عجیب ترین افراد در ایمان و بزرگترین آنها در ثواب، قومی هستند که در آخرالزمان می آیند. پیامبر اکرم(ص) را ندیده اند و امام نیز از نظر آنها پنهان است و آنان در سیاهی به روشنی ایمان می آورند (یا از روی نوشته ها ایمان می آورند.(7)

2. سختی در دینداری: ویژگی دیگر مردم آخرالزمان، دینداری در آخر الزمان است که در روایات آمده است که توجه و تقیّد به دینداری جزء سخت ترین کارهاست و دینداران در نهایت مشقّت، دین خود را حفظ می کنند و البته خداوند نصرت خود را بر مقیّدان به دینداری در آخر الزمان فرو خواهد فرستاد.

3. انتظار ظهور منجی: عقیده به ظهور منجی در عقاید اسلامی، وسعت فوق العاده ای دارد و به عنوان یک عقیده زیر بنایی شناخته شده است و تنها یک مذهب از مذاهب اسلامی معتقد به این امر نیستند بلکه در تمامی فرق اسلامی این بحث ریشه دارد به طوری که مردم آخرالزمان تشویق برای انتظار فرج گشته و عامل نجات از فتنه های آخر الزمان را فرج منجی خوانده اند.

پیامبر اکرم(ص) در سال دهم هجرت در غدیر خم در آن اجتماع بی نظیر که از سراسر بلاد اسلامی و از همه اقشار و صفوف حضور داشتند، 4 بار نام مبارک آن حضرت را در خطبه معروف غدیر طرح نمود و فرمود: «... آگاه باشید که آخرین خلیفه از ما، قائم آل محمد(ص) است» و سپس در چند جمله پشت سر هم، صفات و ویژگی های آن حضرت را چنین تبیین فرمود: اوست غلبه کننده بر ادیان، انتقام گیرنده ظالمان، او فاتح دژها و منهدم کننده آنهاست. او وارث دانش ها و حاکم بر ادراکهاست. او ولی خدا بر روی زمین است و بالاخره او کسی است که تمام گذشتگان، ظهور او را پیشگویی کرده اند.(8)

در مورد حتمی بودن ظهورش، حضرت محمد(ص) فرموده اند: اگر از زمان فقط یک روز باقی مانده باشد، خداوند مردی از اهل بیت مرا بر می‌انگیزد تا زمین را پر از عدل کند همچنان که از جور پر شده باشد.(9)

 

پی‌نوشت‌ها:

1. سبزواری، محمد بن محمّد، معارج الیقین فی اصول الدین، تحقیق علاء آل جعفر، موسسه آل البیت، 1413ق، ص131. مستدرک حاکم، ج4، ص315.

2. همان، ص179 و 356. مجموعه ورّام، ج1، ص69.

3. دیلمی، حسن بن ابی الحسن، اعلام الدین فی صفات المؤمنین، موسسه آل البیت، ص90. تنبیه الخواطر، ج1، ص301.

4. معارج الیقین، ص285، مستدرک الوسائل، ج15، ص116، ح1770.

5. مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج22، ص453.

6. المکتبة الشاملة، صحیح کنوز السنة النبویّة، السنن الکبری للنسائی.

7. معارج الیقین، ص508. خصال ص594. من لایحضره الفقیه، ج4، ص366. مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج52، ص125، ح12.

8. بحارالأنوار، همان، ج51، ص109.

9. سجستانی، سنن ابو داود، ج2، ص207. التذکرة، ص204. منهاج السنّة، ص211
منبع: فارس