صبح تاسوعا است. فضای تکیه هیئت ثارالله آکنده از بوی کندر است و طبق سنت هر ساله همه آماده میشوند از میهمانان خود از اقلیتهای ادیان آسمانی (زرتشتی و مسیحی) به نحو شایسته مهماننوازی کنند. میهمانان از اول صبح کمکم از راه میرسند و در گوشهای از خیابان روبروی تکیه مستقر شده و منتظر شروع برنامه میشوند.
مهمانان مردی که داعشیان دیروز، شهیدش کردند
مراسم صبح تاسوعای حسینی با شروع خوش آمدگویی توسط یکی از مسئولان هیئت شروع شد. او گفت: « عباس(ع) ما کسی است که هر کس به او رو آورده دست خالی برنگشته است و شما میهمان خیمه بزرگ مردی هستید که داعشیان دیروز، روز عاشورا با پیشانی پینه بسته او را به شهادت رساندند.»
هیئت که به سمت خیابانهای اطراف میدان هفت تیر راه افتاد، صحنههای زیبای وحدت پیروان ادیان آسمانی را مشاهده میشد که یکصدا فریاد عشق و دلدادگی به سیدالشهدا(ع) را سرداده بودند. آرمنیک، جوان مسیحی در حالی که پیشانیبند یا ابالفضل(ع) بر پیشانی فرزندش بسته و او را بر دوش خود قرار داده بود، میگوید: «حضرت ابالفضل(ع) که جانم فدایش بشود، الگوی همه بشریت است. من به ایشان به شدت علاقه دارم. ما عزاداران ایشان را تکریم میکنیم و هر سال روز اربعین به عزاداران حسینی حلیم میدهیم.»
او ماجرای شفای فرزند دوستش را این چنین نقل میکند: «فرزند یکی از دوستانم فلج بود و روی ویلچر هم قادر به نشستن نبود. این دوستم پیاده به کربلا میرود و شفای فرزندش را از حضرت ابالفضل(ع) میخواهد و وقتی برمیگردد فرزندش میتوانست راه برود و حضرت ابالفضل(ع) او را شفا داده بود.»
در این جا همه جمع شده بودند از کوچک تا بزرگ، از کودک تا پیر، از زن تا مرد تا نهایت عشق و محبت خود را نشان دهند. آرین بمانی که فقط 12سال از بهار عمرش گذشته است با شور و حرارتی خاص درباره عشق و دلدادگی خود به خاندان حسینی این چنین میگوید: «من زرتشتی هستم و چیز زیادی از امام حسین(ع) و حضرت ابالفضل(ع) نمیدانم ولی این را میدانم که امام حسین(ع) را خیلی دوست دارم و هر سال در این مراسم با بابا و مامانم شرکت میکنم.»
مسیحیام اما به زیارت امام رضا(ع) هم رفتهام
جوان 17 ساله زرتشتی در این باره میگوید: «من 4 سال است که در عزاداری تاسوعا شرکت میکنم. امام حسین(ع) را خیلی دوست دارم و از وقتی که محرم شده است در مراسم عزاداری شرکت کردم و با مسلمانان به عزاداری پرداختم.»
او میگوید: «من دو سه بار حاجت دلم را گرفتم. در یکی از موارد خواهر کوچکترم به بیماری مبتلا شده بود و من نذر کردم اگر خواهرم شفا پیدا کند به نیت یاران امام حسین(ع) به 72نفر از بچههای کوچک شیرکاکائو و کیک بدهم. خواهرم که شفا پیدا کرد من هم نذرم را ادا کردم. همین دیروز هم مادرم نذر امام حسین(ع) کرده بود و نذرش را ادا کرد.»
انریک یک مسیحی است که کارش فنی و تاسیساتی است. او با پرکشش و جاذبه دانستن عزاداری امام حسین(ع) و خاندان اهل بیت(ع) میگوید: «من هر ساله در عزاداری امام حسین(ع) شرکت میکنم و این برنامه کشش خاصی دارد و باعث آرامش انسان است. غذای امام حسین(ع) نیز طعم و مزه خاصی دارد. من با وجودی که مسیحی هستم به زیارت امام رضا(ع) رفتهام و حتی به کبوتران حرم امام رضا(ع) گندم هم دادهام.»
من از 10 سالگی پای روضهاش بودهام/مسیحی بسیجی هستم
او میگوید: «حضور ما در مراسم عزاداری امام حسین(ع) منحصر به عاشورا و تاسوعا نیست. در کنار منزل ما که در کنار پارک میرزای شیرازی است حسینیهای وجود دارد که مرتب در مراسمات آن جا شرکت میکنم و بارها دیدهام کسانی با حاجت آمدهاند و حاجتشان روا شده است.»
مدیر بازنشسته بازرگانی شرکت زیراکس که سنی از او گذشته است، با اینکه مسیحی است هم با نشان دادن کارت بسیجی خود نقل میکند: «من حدود 60 سال دارم و از 10 سالگی در روضه امام حسین(ع) شرکت کردهام و نمیتوان نسبت به این اتفاق دینی بیتفاوت بود و شرکت کردن در عزاداری اجتناب ناپذیر است.»
پیرمرد مسیحی دوست ندارد درباره جزئیات کمکهایش در برپایی خیمه حسینی صحبتی کند و به طور کلی میگوید: «علاقه من به این مراسمات به حدی است که برای ساخت و ساز حسینیهها و برافراشتن پرچم و علم امام حسین(ع) هزینه میکنم ولی دوست ندارم رقمی را بیان کنم زیرا که گفته شده اگر به کسی با دست راست کمکی میکنی جوری کمک کن دست چپت متوجه نشود.»
رشید زندی از زرتشتیان است که جمله معروف امام حسین(ع) در روز عاشورا که میفرماید «اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید» را بازگو میکند و میگوید: «عشق امام حسین(ع) در دل ما قرار دارد.»
بهروز، زرتشتی دیگری که در مراسم شرکت کردهاست نیز از ارادت خود به اهل بیت(ع) این چنین تعریف میکند: «بچه که بودم به چشمم چوب خورد و مادرم نذر امام رضا(ع) کرد و خوب که شدم مادرم نذر خود را ادا کرد. در یزد که بودیم با مادربزرگم در عزاداری امام حسین(ع) شرکت میکردیم. الان هم بچههایم هر ساله در دستهجات عزاداری شرکت دارند و از مراسم لذت می برند.»
هیئت عزاداری که به محل تکیه برمیگردد، عزاداری با حضور اقلیتهای دینی از سرگرفته میشود و در حین عزاداری با محبتی خاص از آنها با چای و شربت پذیرایی میشود. عزاداری و روضه که تمام میشود، حجت الاسلام مرتضایی در جمع عزاداران اقلیتهای آسمانی به سخنرانی میپردازد. او بر محدود نبودن عشق و دلدادگی به امام حسین(ع) صحبت میکند و میگوید: «عشق اقلیتها به قدری است که خانم مسیحی به من گفت ما برنج نذری امام حسین(ع) را میگیریم و فریز میکنیم و در طول سال هر وقت برنج درست میکنیم قدری از آن برنج نذری به آن اضافه میکنیم تا در طول سال غذای متبرک مصرف کنیم.»
صحبتهای سخنران مراسم در حال تمام شدن است که ناگهان خانمی زرتشتی سراغ او میرود و اوج دلدادگی و عشق خود نسبت به امام حسین(ع) را در جملاتی که اشک از دیدگان همه جاری میکند، بیان میکند. او به حجت الاسلام مرتضایی میگوید: «شما از همه اقلیتها نام بردید و از آنها به خاطر عشق و محبتشان به امام حسین(ع) تشکر کردید ولی نامی از زرتشتیان نبردید. ما زرتشتیان عاشق و نوکر اباعبدالله الحسین(ع) و برادرش ابالفضل العباس(ع) هستیم.»
در نهایت طبق سنت 30سالهای که در تکیه هیئت ثارالله(ع) واقع در میدان هفت تیر تداوم دارد، میهمانان عباس بن علی(ع) در صفوف اطعام قرار میگیرند و با نهایت دلدادگی تبرکی خود را دریافت کرده و در حالی که هنوز بوی کندر در فضای هیئت پیچیده است با بغضی در گلو از هیئت خارج میشوند.
رحمت واسعهات سفره ما را پر کرد ...