اندیشکده دانشگاه «جان هاپکینز» در گزارش جدید خود از خطر تبدیل شدن ایران به یک قدرت باصلابت در مناطق آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی پس از توافق هسته‌ای خبر داد و بطور تلویحی خواستار اعمال سیاست‌ها و اقدامات مناسب جهت جلوگیری از وقوع این امر شده است.

گروه جنگ نرم مشرق- اندیشکده "آسیای مرکزی - قفقاز" که به ریاست "استفن فردریک استار" (Stephen Frederick Starr) متعلق به دانشگاه "جان هاپکینز" است، در گزارش اخیر خود در مورد ایران آورد: «اگرچه امروز توجه جامعه بین‌المللی معطوف به فعالیت‌های هسته‌ای ایران و عملکرد این کشور در حوزه خلیج فارس شده، اما نباید مغفول ماند که این کشور در حوزه قفقاز جنوبی، آسیای مرکزی، و افغانستان یک بازیگر فعال محسوب می‌گردد. به لطف توافق هسته‌ای ایران با قدرت‌های بزرگ، رها شدن از قید تحریم‌ها  و با عنایت به رشد تروریسم منطقه‌ای و فعالیت نظامی اخیر روسیه، نقش ایران در سال‌های آتی در منطقه بطور چشمگیری پررنگ خواهد شد و این چندان به نفع کشورهای منطقه و شرکای غربی آنها نیست».




اندیشکده مذکور به بهتر شدن رویکرد ایران نسبت به منطقه قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی -که سال‌ها مورد نزاع امپراطوری‌های روسیه، ایران و عثمانی بود- در دوره ریاست جمهوری حسن روحانی اشاره کرد که ایران نیز در این منطقه پیوسته از سیاست‌های مثبت و منفی برای نفوذ بهره برده و در این مسیر واکنش کشورهای دیگر یا انفعالی بوده، یا حمایتی و یا مقابله‌ای بوده است.

موسسه آسیای مرکزی - قفقاز با متهم کردن ایران نوشت: «ایران، در این منطقه هم از فرصت‌های سرمایه‌گذاری، انتقال انرژی، و یا ظرفیت‌های زیرساختی بهره برده و هم تسهیلات تکنولوژی هسته‌ای و دیگر تجهیزات ممنوعه را قاچاق نموده است». اما در ادامه اذعان داشت که «ایران به منطقه مذکور هیچگاه نگاه ایدئولوژیک و انقلابی نداشته و تصمیمی برای صدور اسلام اتخاذ نکرده است. نگاه این کشور، صرفا تفاهمی بوده و به جای حمایت از تروریست‌های منطقه اقدام به ایجاد ارتباط با ادیان دیگر مانند مسیحیان ارمنستان کرده است. اما در آذربایجان اقدام به تحریک شیعیان علیه سیاست‌های غربی و سکولار آذربایجان می‌کند».

اندیشکده مذکور ادامه داد: «ایران با توسل بر انواع راه‌ها و بالاخص همکاری با نیروهای اطلاعاتی و نظامی خارجی و یا توسل بر نیروهای انسانی و محلی، تلاش دارد تا مانع از نزدیک شدن کشورهای منطقه قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی به رقبا و دشمنان خود شود و بدین وسیله میزان مشکلاتش را به حداقل می‌رساند. دیپلماسی ایران در منطقه این است که از تاثیر غرب و اسراییل -بدون دشمنی کردن با روسیه- بکاهد و قطب تاثیر خود را در التزام همراهی با شرکایش خلق کند. کما اینکه می‌توان دید که ایران از رشد قدرت اقتصادی چین در ارواسیا استقبال کرده است».

این اندیشکده افزود: «تا حالا هم ایران از نظر دسترسی به ابزار توسعه تاثیرگذار در این مناطق، کمبودهایی داشته است. ابزار اصلی ایران برای نفوذ و تاثیرش، عبارتند از: دیپلماسی، روابط اقتصادی، سرویس‌های اطلاعاتی‌اش، شبکه‌های مرتبط به سپاه پاسداران، و گروه‌های شبه‌نظامی مطلوبش که همانا این کشور را به خاطر دشمنی با غرب تحسین می‌‌کنند. تحریم‌های سازمان ملل و کشورهای جهان علیه ایران موجب شد که منابع این کشور در اوراسیا و دیگر مناطق محدود شود. اما حالا با توافق هسته‌ای و رفع تحریم‌ها، اگر حتی ایران خلاف توافق عمل کند، بازگشت تحریم‌ها مورد شک بوده و عملا چندان امیدی هم به اسنپ بک (بازگشت تحریم‌ها به صورت اتوماتیک و بدون نیاز به هیچ مذاکره و چانه زنی علیه ایران) نیست».


این اندیشکده عنوان کرد که تاثیرپذیری کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی، به مثلث تجارت ایران، روسیه، و اروپا کمک خواهد کرد

موسسه آسیای مرکزی-قفقاز در باب پیامدهای مورد انتظار نوشت: «تاثیرپذیری کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی، به مثلث تجارت ایران، روسیه، و اروپا کمک خواهد کرد. نقاط سنی‌نشین این مناطق که دارای کشورهای سکولار هستند ایران را نگران می‌کنند و این نگرانی در کنار نگرانی دیگر که همانا بیگانگی و انزوای این کشور نسبت به جامعه بین‌المللی است قرار گرفته که از آن دست می‌توان به دوری رهبران آسیای مرکزی از این کشور همچون ممانعت از عضویت دائم آن در سازمان همکاری‌های شانگهای اشاره کرد. حالا پس از تضعیف و رفع تحریم‌هایی که توسعه خطوط شمالی و جنوبی انتقال انرزژی از ایران را مانع شد، شاهد گسترش تبادلات اقتصادی و دیپلماتیک ایران با سایر کشورها هستیم. دولت‌های مناطق مورد نظر، از توافق هسته‌ای ایران حمایت کردند، چرا که ضمن گسترش رابط تجاری، در سایه رفع خصومت ایران و آمریکا، خطر ایران کاهش خواهد یافت. نگرانی دیگر برای این کشورها این است که آمریکا و شرکایش ضمن اینکه می‌بینند که ایران بر علیه همسایگان شمالی‌اش تخلف می‌کند، اما به دلیل منافع حاصله از توافق هسته‌ای به روی خود نمی‌آورند. البته نگرانی این کشورها به نسبت کشورهای خلیج فارس که آمریکا به قیمت همکاری و اتحاد آینده با ایران آنها را رها خواهد کرد، کمتر است. آنها هنوز از کاهش تاثیر آمریکا در مناطق‌شان دل‌چرکین هستند و نمود بارز آن را می‌توان در رخت‌ بربستن نظامی آمریکا از افغانستان درک کرد. علاوه بر این، "پروژه قدرت" روسیه نشان از خطر مسکو -همچون اقتصاد چین- برای موضوعات مهم و حیاتی دارد. در ضمن آنها به دوام دوره ریاست جمهوری روحانی و توانایی او بر کنترل همه عناصر سیاست‌های خارجی ایران تمرکز کرده‌اند».

اندیشکده مذکور ادامه داد: «آنچه که در عرصه رویکرد سیاست خارحه ایران نسبت به افغانستان روی می‌دهد، برای ایران ضرربار است و می‌تواند از تاثیر این کشور در آسیای مرکزی بکاهد. در حالی که دولت افغانستان می‌تواند دولت قدرتمندی شود که مردم توانمندش را بر علیه شیطنت‌های ایران و دیگر کشورها بسیج نماید، اما درگیری قومی و مذهبی درونی این کشور به ایران اجازه داده که در امور داخلی این کشور مداخله نماید. کاهش حمایت آمریکا از دولت افغانستان نه تنها موجب احیای طالبان می‌شود که به تاثیر و نفوذ ایران در آسیای مرکزی هم کمک می‌کند. ایران و افغانستان دارای 936 کیلومتر مرز مشترک با هم ضمن گره‌های عمیق تاریخی و فرهنگی هستند. چند دهه است که حمایت ایران از افغانستان فقط شامل شیعیان دری زبان تاجیک و هزاره شده است. غالب این گروه‌های شیعی در غرب افغانستان که از دیدگاه ایران در کره تاثیراتش قرار دارد، واقع هستند».


اندیشکده دانشگاه جان هاپکینز مدعی شد که ایران پیوسته نگران حضور آمریکا در افغانستان بوده و با آموزش و تقویت تسلیحاتی شورشیان غرب این کشور علیه غربی‌ها، سعی در کنترل وضعیت به نفع خود دارد

این اندیشکده افزود: «از اهداف ایران در افغانستان می‌توان به تسلط بیشتر این کشور بر مرزهای دو کشور جهت جلوگیری از ورود مواد مخدر به خاکش، به حداقل رساندن نفوذ و تاثیر کشورهای دشمن و گروه‌های تندروی سنی در خاک افغانستان، توسعه تجارت و اعمال نفوذ در افغانستان جهت مجبور کردن دولت آن برای همکاری با ایران نام برد. ایران پیوسته نگران حضور آمریکا در افغانستان بوده و با آموزش و تقویت تسلیحاتی شورشیان غرب این کشور علیه غربی‌ها، سعی در کنترل وضعیت به نفع خود دارد. از طرف دیگر با میزبانی از مهاجران افغانی موجبات خشنودی دولت افغانستان را فراهم آورده و با کمک‌های آموزشی/بشردوستانه خود، فضای جنگ ایدئولوژیک علیه گروه‌های حامی عربستان در افغانستان را خلق کرده است. مضاف بر این، ایران روابط خود با روسیه، چین، و هند که با نفوذ خود در افغانستان جای پای غرب را کمرنگ کرده‌اند، افزایش داده است».

موسسه آسیای مرکزی - قفقاز در پایان مدعی شد: «دلیلی که ایران از دخالت نظامی روز افزون روسیه در سوریه خوشحال است، این است که تمامی گروه‌های تروریستی سنی در کنار داعش در حال تار و مار شدن هستند و شرکای ایران در سوریه و عراق هم مورد حمایت مسکو قرار دارند. اگرچه طالبان اخیرا حمله به مواضع ایران را کاهش داده، از سوی دیگر داعش شدت حملات خود به مواعض شیعی به طور کل، و مواضع شیعی ایران به طور خاص را افزایش داده است. و حتی گاهی شاهد همراهی سپاه پاسداران در کنار حملات هوایی ناتو در عراق علیه دشمن مشترک بودیم. گرچه هنوز نیروهای روس تمرکز خود را به طور تمام بر نیروهای داعش در سوریه سوار نکرده‌اند، اما ایرانی‌ها امیدوارند که روس‌ها این تمرکز را نه فقط در سوریه که در عراق هم محقق نمایند. سیاست‌‌مداران روسی به دنبال راه‌هایی برای کشاندن دوباره ایران به دایره ائتلاف با روسیه علیه غرب هستند و مشارکت در سوریه و (احتمالا) عراق هم به همین دلیل است. البته تشویق ایران به حضور قوی در آسیای مرکزی و جنوب قفقاز هم به عنوان مشوق و انگیزه در مسیر این استراتژی قرار دارد».