پروژه بازگشت ندای ایرانیان به دامان اصلاحات را باید با اظهارات و مواضع هسته‌ای و سیاسی صادق خرازی و جوانان دور و اطرافش بسنجیم، بازگشتی که هزینه گزافی برای دیپلمات کرواتی دولت خاتمی به همراه داشته است.

گروه سیاسی مشرق - صادق خرازی «پدیده» سیاست عصر ماست؛ دیپلماتی با سبک پوششی منحصربه‌فرد که به سراغ سیاست داخلی رفته است و در سن 52 سالگی جوانانی گرداگرد او برای سیاست ورزی و پیشبرد اهداف مصلحانه زانو تلمذ زده‌اند؛ درحالی‌که حضور این جمع زعمای اصلاحات را نگران کرده است؛ آنان صادق خرازی را رفیق دوران «عیش» و گمنام روزهای سخت «عسرت» می‌دانند؛ اگرچه به تعبیر مراد ندای ایرانیان «قبل از اینکه حزب ندا درست شود در میان اصلاح‌طلبان چنان آقا صادق آقا صادق می‌گفتند که نگو؛ اما بعد مطرح کردند که مگر صادق خرازی اصلاً اصلاح‌طلب هم هست؟»[1]

دیپلمات دیروز و کنشگر سیاسی امروز، به «تاریخ» علاقه دارد؛ او یک مجموعه‌دار نسخ خطی است و همچنین از مجموعه داده‌های انباشته ذهنش روایت‌های دسته اول تاریخ بیان می‌کند؛ همان‌طور که پیرامون حضورش در مانور نظامی اظهار داشت: «یادم می‌آید اولین باری که میگو خوردم بااینکه من از خانواده متمولی بودم میگوهایی بود که روی دریای عمان در هنگام مانور با آقای هاشمی و روحانی خوردیم. عکس‌هایش هم هست. درحالی‌که من می‌دیدم که بچه‌های جنگ و فرماندهان سپاهی جنگ در همان جلسات و ضیافت‌ها حضور داشتند اما نان و ماست می‌خوردند و امساک می‌کردند که خیلی درس‌آموز بود.»[2] و یا در حلقه یاران جوانش پیرامون حزب نوپای خود می‌گوید: ««ندای ایرانیان» اصلاح‌طلب‌ترین تشکل سیاسی امروز ایران است» تا همه او را «پدیده» اردوگاه اصلاح‌طلبان لقب بدهد که برای جبران اشتباهاتش از منظر یاران سیاسی‌اش دست به دامان انتقاد به احمدی‌نژاد و سعید جلیلی می‌شود.

· ندای ایرانیان زیر تیغ انتقاد

روایت رویش حزب ندای ایرانیان با «نو اصلاح‌طلبی» گره‌خورده است؛ آن هنگامی‌که صادق خرازی از آسیب‌شناسی سیاست ورزی اصلاحات و جلوگیری از تکرار «اشتباهات» سخن می‌گفت. شهاب‌الدین طباطبایی، از اعضای برجسته ندای ایرانیان، پیرامون چرایی فعالت ندای ایرانیان گفت «ما می‌گوییم که در دوران اصلاحات اشتباهاتی رخ داد که می‌خواهیم از آن‌ها درس بگیریم و تکرارش نکنیم و بر این بار باوریم که حرف مرد دوتاست چراکه هر وقت به اشتباهش پی برد حرفش را اصلاح می‌کند»[3]

این سخنان به مذاق حزب منحله مشارکت که داعیه‌دار اصلاح‌طلبی در دوران ریاست‌جمهور هفتم و هشتم بودند؛ خوش نیامد و آنان به نوبت در مذمت جوانان اصلاح‌طلب سخن گفتند. حسن صفایی فراهانی عضو جبهه منحله مشارکت در انتقاد به حزب ندا اظهار داشت «راه‌اندازی تشکل ندا به آن معناست که اصلاحات باید با یک نگاه جدید وارد عرصه سیاست شود و به نظر من این تعریف کاملاً اشتباه است.» صفایی فراهانی در ادامه نیز تأکید کرده است:‌ «اصلاحات نیاز به بازنگری ندارد و از مشی سیاسی خاصی برخوردار است[4] و همچنین احمد شیرزاد عضو شورای مرکزی جبهه منحله مشارکت در گفت‌وگویی با روزنامه اعتماد با تأکید بر اینکه اصلاح‌طلبان به‌اندازه کافی مخالف دارند، خطاب به تشکیلات جدید صادق خرازی گفت: «دیگر نیازی نیست که جریان‌های جدید و نوظهور که خود را اصلاح‌طلب نیز می‌دانند به این مسئله دامن بزنند.» وی در ادامه با اشاره به شخصیت دیپلمات صادق خرازی، فاصله وی را با تشکل «ندا» زیاد دانست و عنوان کرد: «به آقای خرازی نمی‌خورد که لیدر نسل دوم اصلاح‌طلبان باشد چراکه فاصله محسوسی بین آقای خرازی و سایر دوستان تشکل ندا وجود دارد.»[5]

· نبرد خونین با احمدی‌نژادی‌ها

«احمدی‌نژاد» بهتر واژه برای بازگشت صادق خرازی به جمع یاران قدیمی‌اش است؛ او این دوران را عصر روشنگری نامید زیرا احمدی‌نژاد تمام شده است اما احتمال بازگشت «احمدی‌نژادیسم» جدی است و در همین راستا اظهار داشت: «معتقدم و بارها هم در دو ماه گذشته در محافل مختلف در جمع فعالان سیاسی به صراحت و با صدای بلند گفته‌ام احمدی‌نژاد تمام شد، ولی احمدی‌نژادیسم خطری برای کشور است... ما سر تضاد و تنفر با کسی نداریم اما علت مخالفت ما با رویکرد احمدی‌نژادیسم ریشه در فلسفه فکری ما دارد. احمدی‌نژادیسم یک ملت را در طول یک دوره چند ساله تحقیر کرد. کسی که با بی‌تدبیری خود یک کشور را تا دروازه جنگ و خشونت پیش برد. اکنون زمان روشنگری و سخن آگاهانه است.»[6]

صادق خرازی به مقابله فکری با «احمدی‌نژادیسم» بسنده نکرد و هدف جوانان حزبش را نبردی خونین با این تفکر دانست و در اظهاراتی عجیب گفت: «ندا تمام تلاش خود را می‌کند که انحراف از کشور رخت بربندد و این انحراف را در وجود احمدی‌نژادیسم به عنوان یک فرهنگ می‌بیند. ما می‌خواهیم که خط انحراف از کشور برود ولو خون بخواهد.»[7]

· صداقت صادق؛ هجمه مشارکت

اوج جدال میان صادق خرازی و جریان اصلاحات در هنگامی افشای یک راز رخ داد؛ او در گفت‌وگویی از اصلاح‌طلبانی که گرا به دشمن می‌دهند؛ نام می‌برد و در همین راستا اظهار داشت: «من اصلاح‌طلبی که نمادش خارج از کشور باشد و پول بگیرد را قبول ندارم. اینکه بروند و اتهام بزنند و بدوبیراه بگویند و شانتاژ کنند را قبول ندارم. کسانی را یادم است که در دورانی که سفیر بودم با خارجی‌ها مذاکره می‌کردند و به دشمن گرا می‌دادند؛ من آن‌ها را به‌عنوان اصلاح‌طلب قبول ندارم. لیستشان را هم دارم و اگر قرار باشد روزی ارائه دهم، ارائه خواهم داد. منتها به سیستم امنیتی نخواهم داد و اگر بخواهم بدهم به مردم ایران ارائه می‌دهم که بدانید این آقا در دوره اصلاحات با فلان مقام ارشد اروپایی یا فرانسوی یا فلان مقام ارشد آمریکایی پنهان مذاکره کرده و گرا داده است. ما این را قبول نداریم. اگر قرار باشد این‌طور باشد پس حکومت شاه را بیاوریم. اگر قرار بر این باشد که ما ته زمین هستیم و خیلی از ما لایق‌ترها وجود دارند. کسانی که در هاروارد و جاهای دیگر خوب درس‌خوانده‌اند و با تمام نهادهای آمریکایی و اروپایی هم کانکشن دارند. اگر قرار به وابستگی باشد آن‌ها بهتر از ما می‌توانند.»[8]

بار دیگر اعضای برجسته حزب منحله مشارکت جلودار انتقاد به ندای ایرانیان بودند؛ آنان به سرعت نسبت به این سخنان واکنش دادند و به جای آن‌که به ادعای ایشان پاسخ بدهند؛ به سابقه رفتار نامتعارف در دوران کسوت دیپلماتیک نسبت به کتاب‌های قدیمی و از سوی دیگر انگیزه وی را «انتخاباتی» توصیف کردند. پس از چند ماه از پایان غائله مشاور رییس‌جمهور اصلاحات در این مورد اظهار داشت: «اسامی‌شان هست ولی این‌ها جزو مستندات زندگی من است و لازم نمی‌بینم راجع به آن‌ها با کسی صحبت کنم. تا این ساعت هم با احدی درباره اینکه چه کسی چگونه ارتباط داشته، صحبت نکردم.»[9]

· استعفا؛ خط آخر نبود!

فشار از سوی گروه‌های اصلاح‌طلبان بر حزب نوپای ندای ایرانیان پایانی نداشت تا اینکه صادق خرازی تصمیم به استعفاء نمود تا حجم حملات کاهش یابد.

«اشهد بالله (با ۳ بار تکرار) استعفا کردم که حزب زیر بار فشار خردکننده‌ای که به من وارد می‌شد، نباشد. می‌خواستم روند دموکراسی را در حزب آن‌قدر قوی کنم که در شورای مرکزی حزب به من انتقاد کنند و در موقع استعفا از خودم دفاع کنم. استعفا تبدیل به یک استیضاح شود و دوباره رأی‌گیری شود. در جلسه استعفا ۴ نفر مخالف و ۴ نفر موافق استعفا صحبت کردند، یکی از ۴ نفری که در باب موافقت با استعفا صحبت کرد خودم بودم. ادله‌ام را گفتم و آرزو می‌کردم که استعفایم قبول شود.»[10] اما آرزوی وی تحقق پیدا نکرد هرچند برخی از اصلاح‌طلبان آن را تعبیر به بازی سیاسی آقای دیپلمات دانستند. بار دیگر صادق خرازی باید به اردوگاه سیاسی اصلاحات برمی‌گشت و به جای اینکه به «احمدی‌نژاد» هجمه کند تصمیم به حمایت تمام‌عیار از «توافق هسته‌ای» و هجمه به «سعید جلیلی» کرد.

· بازگشت صادق خرازی با اسم رمز هسته‌ای

دست زمانه با صادق خرازی همراه بود؛ او با استفاده از فصل مشترک میان ندای ایرانیان و جریان اصلاحات در تکاپو برای حضور مجدد در اردوگاه چپ‌نشینان سیاسی برآمد؛ این‌بار صادق خرازی شمشیر انتقاد را با نام سعید جلیلی از نیام خارج کرد؛ سعید جلیلی با حضور در کمیسیون ویژه برجام فضای انتقاد به توافق هسته‌ای را عمومی کرد و این بهترین فرصت برای دیپلمات سابق بود تا به انتقاد از کارنامه علمی تیم گذشته هسته‌ای بپردازد؛ صادق خرازی در گفت‌وگو با روزنامه شرق دوران مذاکرات سعید جلیلی را «تبادل مجهولات» تعبیر کرد و سپس اظهار داشت: «هدف از مذاکرات چنانکه مقام معظم رهبری هم فرموده‌اند باید لغو تمامی تحریم‌ها باشد ولی آن‌ها با طرح پرسش‌های فلسفی می‌خواستند با غرب مواجهه فکری کنند. آنچه انجام شد، مذاکره نبود، تبادل مجهولات بود. در دوران آقای جلیلی مذاکره انجام نشد، ایشان نقش حامل پیام را داشتند. ایشان توان مذاکره و تعیین سقف و کف برای مطالبات را نداشت. مشکل بزرگ دیگر، ناواردی به ادبیات دیپلماتیک در گفت‌وگو با غرب بود. نامه‌ای در دوره جلیلی از شورای عالی امنیت ملی برای مذاکره‌کننده ارشد اروپایی فرستاده شد که پر از غلط‌های ماهوی و شکلی بود که طرف خارجی نامه را برگرداند. در آن دوره مسائل شکلی مهم‌تر از محتوایی شده بود. توافقی را برای تأمین سوخت هسته‌ای با رئیس‌جمهور برزیل و نخست‌وزیر ترکیه اعلام کردند، اما بعد از مدتی کوتاه اردوغان گفت که آمریکایی‌ها با این توافق موافقت نکردند. ای‌کاش این افراد به‌جای درگیرشدن در حمل چمدان و خستگی ناشی از آن، چمدان را می‌دادند کسان دیگری برایشان حمل کنند و خودشان مجبور به دو روز استراحت برای استارت‌زدن مذاکره نشوند.»[11]

پروژه بازگشت ندای ایرانیان به دامان اصلاحات به همین مرحله ختم نشد؛ آنان خواهان بازی تمام‌عیار با برگ هسته‌ای در دنیای سیاست داخلی بودند؛ به همین سبب برای فشار به متحصنین جلوی مجلس شورای اسلامی، آنان نیز درخواست تجمع اعضای خود را در حمایت به توافق هسته‌ای به وزارت کشور دادند؛ یاران جوان خرازی با یک تیر دو نشان را زدند، از یک سو تحصن‌کنندگان را با هشدار نسبت به ایجاد «دو دستگی» در طی فرآیند بررسی قانونی برجام تحت فشار شدید قرار دادند و از سوی دیگر بر عقد اخوت خود با اصلاحات پافشاری کردند. پس از آن حزب ندای ایرانیان منتقدان توافق هسته‌ای را برای حضور در جلسه هم‌اندیشی پیرامون برجام دعوت کرد.

حزب ندای ایرانیان ماجراجویانی غیرقابل پذیرش در بدنه اصلاحات هستند؛ آنان راوی «ناگفته‌ها» و «مگوها» مناسبات درونی اصلاحات هستند؛ به همین خاطر بزرگان اصلاحات از قدرت‌گیری آنان بیمناک هستند. اعضای حزب نوپای ندای ایرانیان تا انتخابات آتی مجلس شورای اسلامی، آتیه سیاسی خود را در «بقا طلبی» میان گروه‌های دیگر اصلاحات که در تکاپو برای کسب قسمتی از کیک قدرت هستند؛ می‌بینند و ترجیح می‌دهند با «زبان مشترک» دیگر اصلاح‌طلبان سخن بگویند؛ زبان مشترکی که با رفتارهای همسو معنایابی سیاسی پیدا خواهد کرد؛ نمونه آن سخنان صادق خرازی در ضدیت با محمود احمدی‌نژاد و سعید جلیلی است. آینده سیاسی حزب ندای ایرانیان در تردید و ابهام قرار دارد؛ سرنوشت نسل دومی‌ها اصلاحات هرچه باشد، پیروزی یا شکست متفاوتی نمی‌کند و فقط معیار برای ارزیابی شعارهای اصلاحات پیرامون مخالفان و برگ برنده برای رقیبان سیاسی این جریان است.


[1] - http://irneda.ir/fa/news/31242

[2] - سالنامه نوروزی 1394، روزنامه اعتماد

[3] - روزنامه آفتاب یزد؛ 4 آبان 1393

[4] - http://www.mashreghnews.ir/fa/news/338134

[5] - همان

[6] - http://isna.ir/fa/news/94050904831

[7] - http://alef.ir/vdcdj50xxyt05z6.2a2y.html?277082

[8] - «برخی دولتی‌ها از اصلاحات عبور کرده‌اند»، گفت‌وگو با صادق خرازی، هفته نامه تحلیلی-خبری مثلث، شماره 272، صفحه 32»

[9] - http://www.irdiplomacy.ir/fa/page/1952749

[10] - همان

[11] - http://www.sharghdaily.ir/News/73642