کد خبر 493214
تاریخ انتشار: ۱۸ آبان ۱۳۹۴ - ۱۳:۳۶

پیروزی های ائتلاف ایران، روسیه، سوریه، عراق و حزب الله لبنان در منطقه نگرانی های آمریکایی ها را آشکارتر کرده و باعث شده تا سران این کشور همپیمانان خود را به باد انتقاد و البته تحقیر بگیرند.

 به گزارش مشرق، آمریکایی ها در غرب آسیا دل به سران کشورهای عربی منطقه خوش کرده اند، اما آنچه از آنها توقع داشته و دارند برآورده نشده بلکه این کشورها شکست های زیادی را به کاخ سفید تحمیل کرده اند.

این کشورها توانایی برآورده کردن خواسته های آمریکا را در منطقه ندارند به همین خاطر، هم خشم سران آمریکا را برانگیخته اند و هم تحقیر شدن را به جان خریده اند.

اشتون کارتر وزیر دفاع آمریکا گفته است که آمریکا از حضور ایران در منطقه خشنود نیست و در عین حال از بعضی کشورهای حاشیه خلیج فارس انتقاد کرده است که به جای حضور زمینی در ارتفاع ۳۰ هزار پایی هستند!

البته این موضعگیری یک پیام دارد و آن هم این است که ناخشنودی آمریکا از حضور زمینی ایران در کشورهایی همچون سوریه و عراق، ثابت می کند که حضور زمینی جمهوری اسلامی در منطقه کار درست و راهبردی بوده است و باید ادامه یابد و تقویت هم شود.

اما در سخنان وزیر دفاع آمریکا بوی یک توطئه و دسیسه برای بحرانی تر کردن غرب آسیا به مشام می رسد. توطئه ای که اگر از سوی سران کشورهای مرتجع عربی منطقه هوشیاری و عقلانیت دیده نشود، باعث اتفاقاتی در منطقه خواهد شد که بهره آن را آمریکا و رژیم صهیونیستی خواهند برد.

اشتون کارتر، وزیر دفاع آمریکا گفته است؛ دلیل نفوذ ایران در منطقه، حضور نظامی زمینی است و از کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس انتقاد کرده که به اندازه کافی برای گسترش نفوذشان در سوریه و عراق تلاش نمی‌کنند.

این سخن اشتون کارتر گرچه خواسته خود را شفاف مطرح نمی کند اما روشن است که منظور او از این سخن چیست. آنقدر واضح است که به راحتی می توان درک کرد او از کشورهای عربی همپیمان خود چه می خواهد.

کارتر که می بیند اوضاع تحولات منطقه آنگونه که مراد آمریکا بود پیش نمی رود، اکنون سعی دارد تا پای کشورهای عربی منطقه را مستقیم و بی واسطه به بحران های سوریه و عراق باز کند.

آمریکایی ها که تجربه چندین باره مداخله نظامی و حمله به دیگر کشورهای دنیا را دارند و در آنها کشته های زیادی روی دستشان باقی مانده و شکست های زیادی را تجربه کرده اند، نمی خواهند نیروی زمینی خود را در سوریه و عراق درگیر کنند.

از یک سو نفوذ و تأثیر ایران در منطقه آنها را نگران کرده است از سوی دیگر، در مقابل راهبرد ایران در منطقه هم راهکاری ندارند. همچنین از رو در رویی با ایران در منطقه دوری می کنند.

جنگ نیابتی که از آن نام برده می شود اکنون در منطقه شکل گرفته و می رود تا ابعاد تازه تری هم بیابد. اما ابتکار عمل اکنون در دست ایران است. جمهوری اسلامی ایران با حضور مستشاری خود در کشورهای سوریه و عراق با درخواست رسمی دولت های این کشورها مانعی بر سر راه گسترش نفوذ و حضور تروریست ها شده و همین اتفاق آمریکایی ها را نگران کرده است.

ائتلاف ضد تروریستی ضد تکفیری که با حضور ایران، روسیه، سوریه، عراق و حزب الله لبنان به وجود آمده همه معادلات آمریکا را بر هم زده است. آمریکایی ها گرچه به ظاهر خود را سردمدار مبارزه با تروریسم می دانند، اما هیچگاه در چند سال گذشته و از زمان ظهور آنها در منطقه اقدامی علیه تروریست ها انجام نداده  اند و تنها ژست آن را گرفته اند.

اکنون هم که ایران با همراهی کشورهای ضد تروریسم برای مبارزه با آنها پیش قدم شده و دستاوردهای بزرگی را هم در منطقه رقم زده است، خشم آمریکایی ها از این پیروزی ها برانگیخته شده است.

اشتون کارتر باید هم سران کشورهای مرتجع عربی منطقه را تحقیر و استهزاء کند. حمایت های گسترده آمریکا از این کشورها و فروش سلاح های پیشرفته به آنها انتظارات کاخ سفید را از اعراب بالا برده است و اکنون که به آنها نیاز دارد،  سران این کشورها نتوانسته اند اهداف آمریکا را در منطقه پیاده کنند.

رویای فروپاشی دولت قانونی سوریه و استقرار حکومت به اصطلاح خلافت اسلامی در این کشور، 5 سال است که طول کشیده و اکنون ماه ها است که روند شکست های تروریست های تکفیری در این کشور آغاز شده است.

در عراق هم همین وضعیت وجود دارد. پیروزی های ابتدایی تروریست های داعش در این کشور به شکست های سنگین تبدیل شده و این اتفاقات برای آمریکا ناگوار است و خشم آن را بر سر سران کشورهای عربی خالی می کند.

در یمن هم شکست ائتلاف ضد یمین با رهبری آمریکا به خاطر مقاومت ملت این کشور در مقابل تجاوز آل سعود و دیگر کشورهای عربی منطقه، با شکست روبرو شده در حالی که تصور آل سعود این بود که یمن با حملات هوایی در جند روز سقوط می کند و دولت مستعفی، فراری و دست نشانده منصور هادی به اسانی به یمن باز می گردد.

سوریه و عراق دو کشوری هستند که دولت قانونی و مردمی در آنها مستقر است. جمهوری اسلامی ایران هم با دولت ها و ملت های این دو کشور روابط استراتژیک دارد. دولتمردان آنها از جمهوری اسلامی ایران درخواست کرده اند که کشورشان را در مقابل بحرانی که گریبانشان را گرفته یاری کند ضمن این که جمهوری اسلامی ایران به خوبی می داند پس از روشن شدن تکلیف سوریه و عراق و استقرار گروهک های تروریستی تکفیری در این کشورها، آمریکایی ها پروژه بعدی خود را در منطقه دنبال می کنند که همان هدف اصلی است.

جمهوری اسلامی ایران همواره به عنوان یک کشور انقلابی برای آمریکا مشکل ساز بوده است به همین خاطر توطئه های آمریکا همیشه علیه ایران وجود داشته، اما به ثمر نرسیدن اهداف کاخ سفید همراه با توطئه هایی که علیه ایران به کار گرفته شده، از دشمنی های این رژیم علیه ایران کم نکرده بلکه افزایش هم یافته است.

دعوت و ترغیب سران کشورهای عربی منطقه برای ورود نظامی زمینی به بحران سوریه و عراق فراخوانی برای رویارویی این کشورها با جمهوری اسلامی ایران است.

اشتون کارتر در مصاحبه با مجله آتلانتیک گفته است که آمریکا تلاش می‌کند برای کشورهای حاشیه خلیج فارس روشن کند دلیل نفوذ نداشتن آنها در عراق و سوریه این است که این کشورها داشتن جت‌های جنگنده‌ آخرین سیستم را به «کار سخت آموزش و تربیت نیروهای زمینی و نیروهای عملیات ویژه» ترجیح می‌دهند.

رئیس پنتاگون به کشورهای منطقه توصیه کرده است که نیروی زمینی خود را تقویت کنند تا در صورت لزوم از آنها برای اهداف خود استفاده کند. تاکنون آمریکایی ها بر روی نیروی هوایی این کشورها سرمایه گذاری می کردند و از این پس باید شاهد فروش تسلیحاتی باشیم که برای نیروی زمینی این کشورها ارسال خواهد شد. انواع تانک، توپ، موشک های زمین به زمین، سلاح ها انفرادی از این پس به سوی کشورهای حاشیه خلیج فارس گسیل می شود. کارخانه های ساخت سلاح در آمریکا در این زمینه هم پر فروش خواهد شد و سود کلانی را به جیب خواهد زد.

ضمن این که برای آموزش سربازان ارتش های کشورهای عربی منطقه افسران آمریکایی و شاید هم صهیونیستی راهی این کشورها شوند و این نیروها را تحت آموزش های نظامی خود قرار دهند.

آمریکا با این سیاست قصد دارد بازی و رقابت تسلیحاتی را در غرب آسیا افزایش دهد و به اوج خود برساند. دپوی این همه تسلیحات در منطقه خطری بالقوه است.

تنها در سال 2015  کویت که به اندازه یکی از استان های ایران هم نیست، 115 میلیون دلار خرید تسلیحاتی داشته است، بحرین که از کویت هم کوچکتر است 150 میلیون دلار، امارات که مجموع شیخک های خلیح فارس است 845 میلیون دلار و آل سعود بیش از 19 میلیارد دلار سلاح از آمریکا و دیگر کشورهای غربی خریداری کرده است.

با توجه به خرید سنگین تسلیحات جنگی از سوی کشورهای حاشیه خلیج فارس، اما آنها هیچگاه نتوانسته اند حتی از خود دفاع کنند و این آمریکا بوده است که وارد معرکه شده و آنها را حمایت کرده است. حمله آمریکا پس از اشغال کویت از سوی صدام به عراق و بیرون راندن ارتش بعثی از کویت یک نمونه از آن است.

وزير دفاع آمريكا خود اعتراف کرده است که کشورش نمیتواند همیشه درگیر اختلافات در خاورمیانه شود. در حالی که این اختلافات از کاخ سفید دامن زده می شود و تنها کافی است که آمریکا دخالت های خود را قطع کند تا مشکلات غرب آسیا هم بر طرف شود.

به گفته اشتون کارتر كشورهاى عرب خليج فارس انتظار دارند آمريكا به جاى آنها بجنگد. او  با اینکه فروش جنگنده و سلاح به این کشورها را برای اقتصاد آمریکا مهم دانسته اما توصیه کرده که برای مبارزه با گروه هایی مثل داعش، کشورهای عرب باید به جای حملات هوایی، نیروهای ویژه و زمینیشان را تقویت و وارد نبرد کنند. او برای مثال به ایران اشاره کرده که نفوذش در منطقه به دلیل حضور نیروی زمینی اش است.

سیاست ورود نیروی زمینی ارتش های کشورهای عربی منطقه، مبارزه با داعش نیست بلکه در راستای تقویت تروریستها است. برای این است که مقابل گسترش نفوذ ایران در منطقه مانعی دیگر ایجاد شود. اما آمریکایی ها باید تاکنون متوجه شده باشند که حتی تحقیر همراه با تحریک سران عرب نمی تواند آنها را مجاب به چنین واکنشی کند.ضمن این که اگر ذره ای عقلانیت در وجود آنها باقی است، دست به این اشتباه بزرگ نخواهند زد و فریب آمریکایی ها را نخواهند خورد چون می دانند که چه سرنوشتی در انتظار آنها خواهد بود.

و اما نکته آخر که مهم و حساس است. همه این اقداماتی که از سوی آمریکا علیه ایران همچنان دیده می شود، حتی پس از توافق هسته ای یا همان برجام، ثابت می کند که هیچ تغییری در رفتارهای آمریکایی ها پس از توافق هسته ای نسبت به ایران ایجاد نشده بلکه دشمنی های او نسبت به ایران افزایش هم یافته است. برای آنهایی که در سر سودای دوستی آمریکا با ایران را می پرورانند، نشانه خوبی است تا کمی ادراک خود را بالا ببرند.
منبع: میزان