کارتر ميگويد: «اگر شما به جاهايي که ايرانيها قادر به کسب نفوذ هستند نگاه کنيد خواهيد ديد که آنها در بطن بازي هستند، روي زمين. حضور ايران در مسائل سوريه، عراق، يمن و لبنان، چيزي نيست که مورد پسند ما باشد. ما اين را دوست نداريم. ما دوست نداريم که آنها در بطن بازي باشند، ولي شرکاي عرب ما ۳۰ هزار پا فراتر از متن مسائل در آسمان سِير کنند».
او سپس از تمرکز بيش از حد اعراب بر خريد جنگندهها و ساير جنگافزارها انتقاد و خواستار آموزش و آمادهسازي نيروي زميني کارآمد و واحدهاي نظامي ويژه براي دخالت در بحران هاي خاورميانه شده است.
به نظر مي رسد آمريکاييها به اين امر اميدوار بودند که بعد از توافقنامه هسته اي، سياست منطقه اي ايران بر اساس اهداف واشنگتن تغيير کند يا حداقل اين که بتوانند بر سر موضوعات و تنش هاي مختلف خاورميانه به بحث و گفت و گو با تهران بپردازند و حال که اين اتفاق روي نداده در تلاش هستند تا به تحريک اعراب و کشورهاي منطقه در راستاي ايران هراسي بپردازند. در واقع آنها مي خواستند بعد از توافق هسته اي، ايفاي نقش ايران در منطقه مطابق خواست آمريکا باشد، امري که محقق نشده است و آنها در پي استفاده از راه حل هايي براي کنترل قدرت منطقه اي کشورمان هستند.
در اين راستا آمريکايي ها تقويت نيروهاي زميني کشورهاي خليج فارس براي مداخله بيشتر در منطقه در راستاي جنگ هاي نيابتي و پيشبرد اهداف خود را امري حياتي مي دانند. به عبارتي بهتر آمريکايي ها از پياده کردن نيروي زميني در خاورميانه بدليل تجربيات گذشته و هزينه ها و تلفاتي که مي تواند به همراه داشته باشد خودداري مي کنند اما در حال حاضر به نظر مي رسد در پي جهت دادن به کشورهاي حاشيه خليج فارس براي سرمايه گذاري بيشتر در نيروي زميني هستند تا هزينه اين نوع اقدامات را برعهده آن ها بگذارند. در اين صورت آمريکايي ها و کشورهاي غربي صرفاً به طرح ريزي نبردها و عمليات هاي هوايي خواهند پرداخت.
اما در حال حاضر با توجه به نزديکي بيشتر ايران- روسيه- عراق و سوريه در مسائل منطقه و مقابله با تروريسم، آمريکا از آن جا که خود ناتوان از ورود جدي به درگيري هاي منطقه است در پي تحريک کشورهاي منطقه اي وابسته به خود عليه اين ائتلاف است. آمريکا همچنين مايل است اتحادي از عربستان سعودي، ترکيه و اسرائيل عليه ائتلاف فوق الذکر ايجاد کند. در اين صورت آنها تقريبا با بيرون گود نشستن مي توانند از کشورهاي عربي سواري مجاني بگيرند و همزمان تسليحات بيشتري نيز به آنها بفروشند.
در تکميل اين سياست و بدليل ترس از ائتلاف صورت گرفته، اشتون کارتر ديروز در سخنراني خود در بنياد ريگان تلاش کرد تا بين ايران و روسيه نيز اختلاف بيندازد تا زمينه کنار گذاشته شدن بشار اسد به صورت آسان تري فراهم شود. وزير دفاع آمريکا در اين بنياد عنوان کرده بود: من اين مسئله را مسلّم نمي دانم که روس ها و ايراني ها همپيمان باشند چون اگر نگاه کنيد مي بينيد که آنها بين خودشان مشکلاتي دارند اما روس ها در اسد نفوذ دارند و اگر از اين نفوذ براي گذار در سوريه استفاده کنند، در اين صورت مي تواند راهبرد درستي براي پوتين باشد.
به طور کلي اظهارات وزير دفاع امريکا را مي توان مستقيما به معناي فراخوان پنتاگون به آغاز نبردها و درگيري هاي جديد در منطقه خاورميانه دانست. البته غايت چنين سياستي را که آمريکايي ها در حال ديکته کردن آن در مقطع کنوني به کشورهاي عربي هستند مي توان در يمن مشاهده کرد. جايي که ثروتمندترين دولت عربي با پشتيباني کشورهاي منطقه و دولت هاي غربي و کمک القاعده بعد از هشت ماه درگيري نتوانسته به حداقل اهداف خود در مقابل فقيرترين کشور دست پيدا کند.