به گزارش مشرق، فطرت انسان بر این نهاده شده که در هنگام از دست دادن محبوب، اندوهگین و در هنگام شادی او، خشنود میشود.(1) غالباً این اندوه و شادی درونی از راه گریه و خنده نمود بیرونی پیدا میکند. دین مبین اسلام که قوانین آن مطابق با فطرت انسان است،(2) بر این امر صحه گذارده و پیامبر گرامی اسلام(ص) و اهل بیت مطهر و صحابه آن حضرت در غم از دست دادن عزیزان خود غمگین میشدند و گریه میکردند که موارد متعدد آن در متون شیعه و اهل سنت نقل شده است.(3)
حال اگر شیعیان در مصیبت پیامبر اکرم(ص) و امامان معصوم(ع) عزاداری و گریه میکنند به این دلیل است که آنان محبوب شیعیان هستند و تار و پود وجودشان، با عشق و محبت آنان عجین شده است. این اظهار محبت در حقیقت ادای حق رسالت،(4) حرکت اجتماعی بر ضد ظلم و جور و احیای شعایر دینی است. با این همه، وهابیان کوردل با استدلالهای بیاساس به مقابله با این مسأله پرداخته و شبهاتی را در فضای مجازی و غیر مجازی مطرح میکنند. میگویند در آیات قرآن و روایات، همواره توصیه به صبر در برابر مصائب شده و از بیتابی و ناشکیبی نهی شده است؛ پس اظهار حزن، عزاداری، جزع و گریه شیعیان برای حسین بن علی معنایی جز سر تافتن از فرمان خدا و توصیههای پیامبر اکرم ندارد! برای پاسخ به این شبهه با حجتالاسلام رمضانعلی حسنی محقق مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم گفتوگو کردیم که در ادامه میآید:
*آیا عزاداری بر امام حسین و یاران با وفایش اعتراض به مقدرات الهی است؟
-صبر و بردباری از اوصاف بندگان خوب خدا است و در آیات و روایات به آن سفارش و توصیه شده است، اما برپایی مجالس یادبود و تجلیل از فداکاریهای شهدای عاشورا و صبر و شکیبایی اهل بیت(ع) در برابر ستمهای دستگاه اموی، در قالب مجالس عزاداری و دستههای سینهزنی که معمولاً آمیخته با بازتابهای اجتماعی بوده و باعث افشاگری و رسوایی ستمپیشگان اموی و اسلاف و پیروان آنان میشود، هیچگاه از مصادیق بیصبری و پرخاش و اعتراض به مقدرات الهی نبوده و نیست و همان گونه که در جای خود به آن پرداخته شده است، دلایل و شواهد کافی از قرآن و سنت بر استحباب و یا لااقل بر جواز آن وجود دارد.
*واکنش انسانها به پدیدههای اجتماعی چگونه است، آیا واکنش به واقعه عاشورا بعد از گذشت 1400 سال طبیعی است؟
-انسان موجودی اجتماعی و دارای افکار، احساسها، عواطف، حالتها و رفتارهای گوناگون است؛ وقتی با حوادث و پدیدههای اجتماعی مواجه میشود، واکنشهای احساسی و رفتاری متفاوت و متناسب با آن حوادث از خود نشان میدهد. سوگواری، بازتاب رویارویی با حوادث دردناک، رقتآور و غمناک است که از عواطف انسانی سرچشمه میگیرد و با رفتارهایی مانند گریستن و فریاد زدن به دلیل از دست دادن عزیزان همراه است. بدین ترتیب، گونهای تخلیه روحی و روانی صورت میپذیرد.
«عاشورا» حادثهای است که در زمان و سرزمین معینی رخ داده است. با این حال، همانند قرآن و دیگر احکام آسمانی، با غیب پیوندی جدا ناشدنی دارد. عاشورا، مفهومی آسمانی است که هماره در زندگی یک مسلمان جریان دارد. هر چند این حادثه در سال 61 هجری روی داده، ولی حصار زمان را در هم شکسته است و جاودانه شده است. بنابراین، یادبود آن، هر ساله با چنان شور و التهابی برگزار میشود که گویی هم اینک رخ داده است و این تکرار هرگز از شکوه آن نمیکاهد.
*با این اوصاف نقش «عزاداری» در زنده نگهداشتن حماسه دشت نینوا به چه میزان است؟
-یکی از عنصرهای اصلی در سوگواری سالار شهیدان، زنده کردن یاد و خاطره آن عزیز خدا و از سر گرفتن ماتم و مصیبت او است و دیگر عنصرها در پرتو همین یادکرد، به پایداری و پویایی فرهنگ عزاداری میانجامد. سوگواری عاشورایی، برقراری گونهای ارتباط عاشقانه با عاشوراییان و بازتاب دهنده اصل تولای اهل بیت(ع) و تبری از ستمپیشگان گذشته، حال و آینده است.
با برپایی آیین عزاداری، شرکتکنندگان در آن از ستمکاری گروه باطل و مظلومیت سپاه حق آگاه میشوند. اگر این اهداف به نحو مطلوب پیاده شود، سرمشق گرفتن از نهضت آگاهیبخش امام حسین(ع) در جامعه نهادینه میشود. در این حالت، محفلهای سوگواری به مکتبی برای آموختن درس پایداری و ستمستیزی تبدیل میشود. همزمان با آن، بینش دینی مردم، درباره مفهوم عدالت و آزادی در مسیر اصولی و ناب آن جهت خواهد یافت.(5)
*درباره مصادیق عزاداری اندکی توضیح میدهید؟
-عزاداریهایی که شیعیان انجام میدهند، موارد و مصادیقی دارد که به آنها اشاره میشود:
1. یکی از مصادیق و موارد عزاداری برگزاری جلسات عزاداری، برای دلداری و تسلیت دادن به مصیبتزدگان و توصیه آنان به صبر و بردباری است؛ این نحوه عزاداری که در بین عموم مسلمانان رایج است، در راستای تقویت اراده و ایمان و احترام به احساسات و عواطف بازماندگان قرار دارد و اسلام هم سفارش فرموده است که پس از مرگ مسلمانی، سایر مسلمانان جمع شده و به بازماندگان تسلی و تعزیت دهند و در آن مجالس برای از دسترفتگان از درگاه خداوند متعال درخواست آمرزش کرده، و قرآن تلاوت کنند و بازماندگان را به صبر و استقامت توصیه کنند؛ در این باره روایات فراوانی نقل شده است.(6)
از جمله امام صادق(ع) به نقل از پیامبر اکرم(ص) میفرماید: «من عزّی مصاباً کان له مثل أجره من غیر ان ینتقص من أجر المصاب شیئ»، کسی که مصیبت دیدهای را تعزیت دهد، از پاداشی به مانند پاداش او برخوردار خواهد شد، بدون اینکه از پاداش مصیبت دیده کم شود. روشن است که با این توصیهها، این مصداق از عزاداری هیچ منافاتی با صبر و بردباری ندارد.
2. بزرگداشت یاد و خاطره از دسترفتگانی که نزد مردم احترام خاصی داشتهاند؛ نظیر علما، شهدا و.. . مصداق دیگری برای عزاداری است. این عزاداریها در راستای بزرگداشت خاطره شهیدان، علما و اندیشمندان که با فکر و اندیشه و با نثار جان خود جامعه اسلامی را حیات بخشیدند، برگزار میشود؛ این عزاداری، افزون بر آثار و ثواب تسلی و دلداری بازماندگان، ثواب احترام به علم و عالم و شهید را در بر دارد و نشان میدهد، آنچنان که آنان در پیشگاه خداوند متعال ارزش دارند و از حیات و زندگی خاصی برخوردارند، نزد مسلمانان نیز از احترام ویژه برخوردار هستند، «وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ».(7)
3. نحوه دیگری از عزاداری وجود دارد که دارای مرتبه بالاتری است، این عزاداری ویژه انسانهای بزرگ؛ یعنی پیامبران و اوصیای آنها به ویژه پیامبر اسلام(ص) و اهل بیت بزرگوار آن حضرت است.
عزاداری در هنگام رحلت و شهادت و شادی در هنگام تولد آنان از ویژگیهایی است که در پرتو آن درسهای سازنده تربیتی و اخلاقی آموخته میشود، امام علی(ع) فرمود: خداوند متعال برای ما پیروانی برگزید که ما را یاری میکنند «یفرحون لفرحنا و یحزنون لحزننا»(8)، برای شادی ما شاد و برای غم ما اندوهناک میشوند.
در فرهنگ اسلامی احترام همه شهیدان لازم است. ولی برخی شهیدان مانند سرور و سالار شهیدان کربلا از ویژگیهایی خاصی برخوردار هستند که بر اساس دستورات رسیده، هر سال در ایام شهادت آنان مجالس و محافل عزاداری و سوگواری برگزار شده و مراسم خاصی نیز اجرا میشود، از این رو نباید این مراسم را با عزاداری کسی که پدر یا عزیزی را از دست داده مقایسه کرد و گفت: چون خداوند توصیه به صبر کرده، باید در عزای ائمه اطهار(ع) چیزی نگفت و در مقابل هر آنچه ستمگران در طول تاریخ انجام دادهاند سکوت کرد و با سکوت خود رفتار آنان را امضا کرد. آیا روح دستورات اسلام با چنین برداشتی مخالف نیست؟!
*با توجه به اینکه به گونههای مختلف عزاداری اشاره کردید، با توصیهها و سفارشهایی که در آیات و روایات به صبر و بردباری شده است، منافات دارد یا خیر؟
-اولاً صبری که در آیات و روایات به آن توصیه شده است، اختصاص به صبر بر مصائب ندارد، بلکه صبر در تمام میدانهای زندگی مطرح است، پیامبر اکرم(ص) فرمود: «الصبر ثلاثة صبر عند المصیبة و صبر علی الطاعة و صبر عن المعصیة» صبر بر سه گونه است: صبر در مصائب؛ صبر بر بندگی (و طاعت خداوند)؛ صبر در برابر معصیت(در مقابل شهوات و تمایلات نفسانی و پرهیز از گناه).
ثانیاً صبر در هر مورد مصادیق خاص دارد، باید دید مراد از صبر در این آیات و روایات چیست؟ و مصداق بیصبری کدام است؟ با نگاهی گذرا به آیات و روایات، این نکته به خوبی به دست میآید که مراد از بیصبری گریه، اشک و عزاداری نیست، بلکه مراد جزع، فزع و اظهار سخنان بیهوده و باطل در هنگام مصیبت و اظهار نارضایتی نسبت به قضا و قدر الهی است، چنانکه پیامبر اکرم(ص) در مصیبت فرزندش ابراهیم، در حالی که اشکش جاری بود فرمود: «و انّا بک لمحزونون، تبکی العین و یدمع القلب و لا نقول ما یسخط الرب عزّوجل»(9)، فرزندم! برای تو غمناک هستیم، چشم میگرید و دل میسوزد، اما چیزی که موجب نارضایتی خداوند شود، بر زبان نمیآوریم.
در روایات دیگر چنین آمده است «یحزن القلب، و تدمع العین، ولانقول ما یسخط الرب و انّا علی ابراهیم لمحزونون»(10)، بعد از دفن ابراهیم در قبرستان بقیع، برای آن کودک آن قدر گریه کرد، که اشک از محاسنش جاری شد، به آن حضرت اعتراض کردند، ای رسول خدا تو دیگران را از گریه منع میکردی اکنون خود گریه میکنی؟ آن حضرت فرمود: «لا لیس هذا بکاء غضب انما هذا رحمة و من لایرحم لایرحم»، این گریه خشم و نارضایتی نیست، بلکه گریه رحمت و رأفت است، و هر کس رحم نکند، مورد رحمت واقع نمیشود. معلوم میشود آن عزاداری و گریهای مخالف صبر است که از روی غضبناکی و نارضایتی بر قضای الهی باشد، نه گریه سوز و عاطفی که خود رحمت است و نشانه عاطفه و دل رحمی انسان است.
*در نتیجه اشک و گریه در عزاداری مصداق بیصبری نیست؟
-اشک و گریه برای عزیز یا عزیزان از دسترفته هرگز مصداق بیصبری نیست، چرا که اسلام همیشه واقعیتها را در نظر داشته و احساسات و عواطف انسانها را نادیده نمیگیرد، مگر میشود انسان در مرگ پدر، مادر، برادر، خواهر، فرزند و سایر عزیزانش اشک نریزد؟ مگر از پیامبر(ص) صبورتر میتوان یافت؟ با این حال در مرگ فرزندش اشک میریزد، قلبش ناراحت است، ولی بیتابی و نارضایتی نمیکند.
پینوشتها:
1-سبحانی، جعفر، بحوث قرآنیه فی توحید والشرک، مؤسسه امام صادق(ع)، چاپ اول، 1419، ص140.
2-فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا(روم، آیه30).
3-صحیح مسلم، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ج4، ص1808، ح2315. صحیح بخاری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج2، ص105.
4-قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی(شورا، آیه 23).
5-مجله شمیم یاس، نماد و سنتهای سوگواری عاشورایی، شماره 59، بهمن 1386، ص39.
6-حر عاملی، وسائل الشیعة، بیروت دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ج2، ص871.
7-آل عمران، آیه 168.
8-مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1403، ج44، ص287، باب ثواب الکباء علی المصیبة الحسین(ع).
9-همان، ج 79، ص90، ذیل روایت 43.
10-همان.