آشنايي حاج قاسم صادقي با حاج حسين همداني از همان دوران دفاع مقدس شروع مي‌شود و تا زمان شهادت «حبيب سپاه» ادامه پيدا مي‌كند.

گروه جهاد و مقاومت مشرق - اين رفاقت و دوستي ديرينه خاطرات مشترك زيادي را رقم زد كه حالا در نبود شهيد همداني، مي‌توان دقايقي با همرزمش گپ و گفتي كرد و اين خاطرات را مرور كرد. صادقي كه بيشتر از هر چيزي دست روي خاكي بودن سردار همداني مي‌گذارد، از ويژگي‌هاي اخلاقي و نحوه فرماندهي‌ حبيب سپاه مي‌گويد كه در ادامه مي‌خوانيم.

 
شما و شهيد همداني از قديمي‌هاي جبهه و جنگ بوده‌ايد. آشنايي شما با ايشان از همان دوران دفاع مقدس شكل گرفت يا بعدها با سردار همداني آشنا شديد؟

من از همان زمان جنگ كه به عنوان آچار فرانسه در لشكر 27 بودم با سردار همداني آشنا شدم. زماني هم كه ايشان فرمانده تيپ انصارالحسين شد در عمليات‌ها همديگر را ملاقات مي‌كرديم و اين آشنايي تا زمان شهادتشان ادامه پيدا كرد. بعد از جنگ با هم مراوده كاري نداشتيم تا اينكه ايشان فرمانده لشكر 27 حضرت رسول شد. فرماندهي كل سپاه به اين نتيجه رسيده بود چون آقاي همداني در عمليات فتح‌المبين به عنوان مسئول محور يار و ياور حاج احمد متوسليان بوده كسي را به عنوان فرمانده لشكر بگذارند كه با خصوصيات اخلاقي بچه‌هاي تهران و به ويژه بچه‌هاي سپاه حضرت رسول سازگاري و آشنايي داشته باشد.

اگر اشتباه نكنم سال 80 فرمانده لشكر حضرت رسول شد. من در امور مختلف به ويژه در خصوص خانواده شهدا و جانبازان مشاورش بودم. در اين رابطه هرگاه مي‌گفتم رفتم وضعيت خانواده شهيدي را ديدم ديگر اصلاً سؤال نمي‌كرد فقط مي‌گفت بگو من چه كار بايد بكنم. مثلاً اگر مشكل مالي يك خانواده مطرح مي‌شد بلافاصله دستورش را مي‌داد. وقتي به يك نفر اعتماد پيدا مي‌كرد تا زماني كه سلب اعتماد نمي‌شد ايشان در عملي كه بايد انجام مي‌داد محكم بود. آدمي خوش‌بين و خوش‌نظر بود. بعضي اوقات از اين طرف و آن طرف مي‌آمدند پيش حاجي و گلايه مي‌كردند و ايشان به من مي‌گفت ساواكي‌ها از جمهوري اسلامي حقوق مي‌گيرند. يعني كارمند زمان شاه از روي لطف و بركت نظام جمهوري اسلامي نان مي‌خورد و اگر يك جانباز يا خانواده شهيد و رزمنده چيزي ‌خواست تنگ‌نظري نكنيد و كارشان را راه بيندازيد. براي همين بود كه محبوب دل‌ها شد. من معتقدم شهيد همداني محبوب‌تر از حاج همت و حاج احمد متوسليان شد. چون ايشان 30 سال پس از شهادت‌ آنها تجربه و علم بيشتري پيدا كرد و به همين دليل همه لشكر او را دوست داشتند.

خاطرتان هست در بدو ورودشان چه اقدامات ديگري در لشكر انجام داد؟

موقعي كه ايشان وارد لشكر شد براي حفظ بيت‌المال به تمامي مسئولان رده‌ها وام داد تا از ماشين بيت‌المال استفاده نكنند و براي خودشان ماشين بگيرند. يادم است 50، 60 ماشين را از مسئولان گرفت و در پاركينگ گذاشت. مي‌گفت به اين مي‌گويند حفظ بيت‌المال. شهيد سعيد مهتدي هم دقيقاً چنين ويژگي‌هايي داشت. به آشپزخانه مي‌رفت و مي‌پرسيد امروز چند غذا پخته‌ايد؟ و اگر غذايي اضافه مي‌آمد برخورد مي‌كرد و مي‌گفت مگر شما آمار نداريد كه اضافه مي‌پزيد. مي‌گفت با معاونت نيرو هماهنگ كنيد و آمار روزانه بگيريد بعد غذا بپزيد. يادم است شهيد مهتدي براي يك غذا كه اضافه مي‌آمد يا دور ريخته مي‌شد ناراحت مي‌شد. همداني هم به خاطر چنين ريزه‌كاري‌هايي كه كمتر كسي مي‌بيند همداني شد. تدبير و مديريت و خلاقيتش او را نسبت به ديگر فرماندهان شاخص ‌كرده بود.

انگار ايشان همان روحيات زمان جنگ را دست نخورده همراه خودشان نگه داشته بود؟

اگر حرف ولايت نبود كه كساني كه مدرج شده‌اند بايد با درجه به جاهايي كه نظام نياز دارد بروند ايشان باز با لباس خاكي و بدون درجه خدمت مي‌كرد. ايشان كشتي‌گير بود و به دليل مشكلات مالي نتوانست ادامه دهد. يك مدت راننده اتوبوس بود و در خط تهران - همدان كار مي‌كرد. از صفر شروع كرد. بچه يتيم و خودساخته بود. بسيار تواضع داشت. خاكي بودن نشانه‌اي از خودسازي است. خودسازي هم از حلال‌خوري مي‌آيد و حلال‌خوري هم از آموزشي است كه شخص در خانواده مي‌بيند. چون پدر شهيد همداني از كارگران شركت نفت بود تا سه سالگي در آبادان سكونت داشت. فاميلي اصلي‌شان شكوهي بوده كه بعداً متقي‌نيا و همداني مي‌شود. سال 66 قرار بود يك عمليات برون‌مرزي در خارج كشور انجام شود كه 20 روز به طول انجاميد. ايشان از همان زمان دنبال شهادت در برون مرز بود نه در درون مرز. در آن سفر بچه‌هايي كه همراه سردار بودند با او شوخي مي‌كردند و خيلي بهشان خوش گذشته بود. در سفر خيلي خوش‌مشرب و دست و دلباز بود.

به همين دلايل نيروهايشان انقدر دوستشان داشتند؟

فرمانده فهيمي بود. در كنار فهيم بودنش عمل مي‌كرد. يك زمان فرماندهي فهيم هم هست ولي عمل نمي‌كند. بعضي از فرماندهانمان مثل درخت بي‌ثمر هستند. اين فرمانده مثل درخت پرباري سر به زير بود. وارد مجلس و جلسه‌اي مي‌شد منتظر نمي‌ماند گارد پيشقراول بيايد و مي‌رفت انتهاي جلسه مي‌نشست. همت و كريمي و سليماني و مهتدي و سيد مجتبي هاشمي هم چنين ويژگي‌هاي اخلاقي داشتند.

شهيد همداني را مي‌توان يك چهره فراجناحي كه وابستگي خاصي به جناح و حزب خاصي نداشت و فقط در خط ولايت حركت مي‌كرد به شمار آورد؟

كاملاً درست است به طيف سياسي خاصي تكيه نمي‌كرد و فقط مي‌گفت مقام معظم رهبري و بيانات حضرت امام. در فتنه 88 همسر يكي از شهداي معروف به ايشان گفت آقاي همداني به جبهه ما بپيونديد. ايشان انقدر رازنگهدار بود كه حتي اين موضوع را به كسي بيان نكرد. سنگ صبور خانواده شهدا و جانبازان و رزمندگان بود. كتمان سِر مي‌كرد و سِر را در دلش نگه مي‌داشت و پيش كسي فاش نمي‌كرد. چنين نكات اخلاقي را من كمتر در فرماندهان ديده‌ام. با توجه به اينكه ايشان جانشين نيروي سپاه بود آمد و فرمانده لشكر بود. خيلي‌ها وقتي جانشين نيرو مي‌شوند توقع دارند فرمانده نيرو شوند ولي ايشان به دليل تواضع و خضوعش پذيرفت كه پايين‌تر كار كند. نه اينكه توان نداشت بالاتر برود بلكه خودش مي‌گفت من مي‌توانستم بالاتر بروم ولي ديدم هر چه بيشتر به پاييني‌ها برسم بهتر از اين است كه بالا بروم. اعتقاد داشت بيشتر مي‌تواند با پاييني‌ها تعامل داشته باشد. مي‌گفت با بالايي‌ها براي پاييني‌ها چك و چانه مي‌زنم. كوته‌فكر نبود و براي هركارش آينده‌نگري داشت.

با همين روحيات هم به سوريه رفتند؟

همين روحيه باعث شد كه فرماندهي كل سپاه به اين نتيجه برسد فرماندهي بايد براي جمع‌آوري نيروهاي مردمي به سوريه برود كه بتواند با آنها سازگاري داشته باشد و بتواند آنها را به سبك بسيجيان خودمان در بياورد و آموزش دهد. چند سال پيش سردار همداني دو سال تمام در سوريه براي آموزش نيروها حضور داشت. ايشان توانست روحيه بسيجي‌گري را در جوانان سوري زنده كند. همين مي‌شود صدور انقلابي كه امام مي‌گفت. مبدع صدور انقلاب در حركات و سكنات سردار همداني متبلور بود. شهيد همداني يكي از سفيران امام خميني براي صدور انقلاب بود. همداني آن روحيه را از زمان امام خميني حفظ كرد، ادامه داد و وقتي به مقام معظم رهبري رسيد پخته‌تر و كارآمدتر شد. مقام معظم رهبري به همين دليل فرمودند خلوص سردار همداني باعث شد كه خداوند بركت و اجر خلوصش را در تشييع پيكرش بدهد.

شهيد همداني با شهادتش محبوبيتش دو چندان شد و عموم مردم بيشتر متوجه ايثار و كارهايي كه انجام داده بود شدند؟

اين يك قاعده است كه كساني كه پركارند و كم حرف بعداً شناخته مي‌شوند. مي‌گويند بعضي مسائل را زمان حل مي‌كند و شما دنبال حل كردنش نباشيد. زمان هم حسين همداني را به عموم مردم شناساند.

در بحث اطلاعات و شناسايي توانايي‌هاي زيادي داشتند؟

اين به ديدگاه اعتقادي‌شان برمي‌گردد. يك زمان يك نيروي اطلاعاتي به منطقه‌اي مي‌رود و فقط اطلاعات كسب مي‌كند ولي شخص ديگري به همان منطقه مي‌رود و علاوه بر جمع‌آوري اطلاعات تجزيه و تحليل و موشكافي مي‌كند و گزارش مي‌دهد. سردار همداني هم دقيقاً چنين هنر و توانايي‌اي داشت. تجزيه و تحليل مي‌كرد و راهكار مي‌داد. مصلحت بردار نبود. يك بار به سردار جعفري گفتم اگر جاي شما بودم سردار همداني و حاج احمد كوثري را داخل چرخ گوشت مي‌ريختم و يك فرمانده مقتدر دست و دلباز به وجود مي‌آوردم. گفت چرا؟ گفتم حاج احمد كوثري ديسيپلين خوبي دارد ولي دست و دلباز نيست همداني دست و دلباز است ولي ديسيپلين كوثري را ندارد. نه اينكه نظم را دوست نداشت بلكه هميشه مرتب و گت كرده بود ولي اسير تشريفات نمي‌شد. بعضي از فرماندهان اسير عِده و عُده هستند.

آخرين ديدارتان با شهيد همداني چه زماني بود؟ نسبت به اتفاقات پيش ‌آمده در سوريه چه نظري داشتند؟

چند روز قبل از شهادتش ديدمشان و با هم صحبت كرديم. بچه‌ها به ايشان مي‌گفتند حاج‌آقا ما را هم اعزام كن و سردار مي‌گفت اعزام به آنجا لزوم ندارد چون ما آنجا نيرو به عنوان رزمنده نمي‌خواهيم چون سوري‌ها الان طوري آموزش و تربيت يافته‌اند كه 60، 70 هزار نفر در نوبت اعزام هستند. سردار همداني در اين مدت انقدر كار كرده بود كه آنها مثل زمان جنگ خودمان كه ماشين براي بردن نيروها كم مي‌آمد شده بودند. همان حرف امام كه اسلام مرز ندارد شده بود. شهيد همداني متعلق به ايران نبود و به تمام جهان اسلام تعلق داشت. سردار همداني و قاسم سليماني براي تمام جهان اسلام هستند. با اينكه ايراني هستند ولي به تمام جهان اسلام تعلق دارند.

نبود شخصيتي مثل سردار همداني خلل در برنامه و اهداف برون مرزي ايران وارد نمي‌كند؟

به هرحال وجود چنين افرادي يك نعمت است. در يك خانواده هم اگر پدري از دنيا برود جاي خالي‌اش حس مي‌شود. البته اگر پسرها پخته و كارآزموده باشند جاي پدر را مي‌گيرند. تفكر بسيجي كه حضرت امام پايه‌گذاري كرد با وجود شخصيتي مثل شهيد همداني احيا شد. حضرت امام معتقد بود كه بايد بسيج جهان اسلام را مقابل بسيج جهان كفر به وجود بياوريم. اين كار، ميراث و يادگار بزرگ ايشان است كه هميشه ادامه خواهد داشت. ميراث همداني زنده است. شهيد همداني گاهي مي‌گفت ديگر بايد لشكرها را به جوانان بدهيم و خودمان كارهاي مشاوره‌اي بكنيم.
*روزنامه جوان