متنی را که در زیر از نظر می گذرانید متعلق به فقیه و مرجع تقلید مبرّز و برجسته دوران مشروطیت آیت الله سید محمد کاظم یزدی ـ صاحب کتاب مشهور فقهی عروة الوثقی ـ است که به روشنى از توجه اكيد و شديد وى به لزوم استقلال و خودبسايى اقتصادى جامعه اسلامى و دفاع از تولید و اقتصاد ملی برای قطع رشته هاى وابستگى به اجانب در امر معاش و تجارت، پرده برمى دارد.
این متن خطاب به فردی به نام آقا میرزا رحیم (ظاهرا حاجى ميرزا رحيم بادكوبه يا حاج رحيم باكوچى، بازرگان معتبر و خيرخواه عصر قاجار و مشروطه) است:
جناب آقا ميرزا رحيم
خداوند عالم بر توفيقات و تأييدات شما، و هركس در ترويج ملبوسات و صنايع اسلاميه مجدّانه ساعى باشد، بيفزايد.
در اين زمان كه [دول] خارجه، به انواع حيل، رشته كسب و صنايع و تجارت- كه مايه عزت و منشأ ثروت است- از دست مسلمين ربوده و منحصر به خود نموده [اند] و مثل خون در مجارى عروق ايشان راسخ و نافذ شده و شغل اهل اسلام به تدريج منحصر به دلالى و بيع و شراء (خرید و فروش) اجناس خارجه شده [است]، با آنكه اكثر مواد اجناس از قبيل پنبه و پشم و ابريشم و خاك چينى و غيره، خروارخروار، به ثمن بخس (به بهای ناچیز) از بلاد مسلمين جلب مى كنند و به الوان (رنگها) متعدده و اشكال مختلفه به اعلى القيم (گرانترین قیمت ها) در بازار مسلمين، مثقال مثقال، فروش مىرود؛ مناسب است مسلمين از خواب غفلت بيدار شوند و به تدريج رفع (قطع) احتياجات خود را از خارجه بنمايند و به تأييدات ربّانيه، از ذلّ (خواری) فقر و احتياج و سؤال و تحمّل عملگى كفّار و تشتت در بلاد كفر برهند.
اميدواريم چنانچه در بدو اسلام، با قلّت عدد، به نصرت الهى مؤيّد شدند، برحسب كريمه «وَ اذْكُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَلِيلٌ مُسْتَضْعَفُونَ فِي الْأَرْضِ تَخافُونَ أَنْ يَتَخَطَّفَكُمُ النَّاسُ فَآواكُمْ وَ أَيَّدَكُمْ بِنَصْرِهِ وَ رَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ» (انفال/26) در اين زمان كه بحمد اللّه تعالى بر عده مسلمين به اضعاف مضاعف(چندین برابر) افزوده [شده] از بركات توجهات ولى اللّه امام زمان- عجل اللّه تعالى فرجه- رجاء تأييدات تامّه و ترقيات فوق العاده داريم.
اين احقر كه از بدو عمر تاكنون، اغلب اوقات، لباسم از منسوجات دار العباده(شهر يزد) بوده و مكرّرا به برادران ايمانى توصيه نموده و گفته ام كه لباسى كه از ابتداء زرع مادّه آن تا غزل(رشتن و تابیدن) و نسج(بافتن) و رنگ آن با كلمه طيبه «لا اله الا اللّه، محمد رسول اللّه، على ولى اللّه» انجام شود و جمعى از مسلمين از آن منتفع شوند كجا، و قماش هاى منحوس كم دوام خارجه كجا؟!
و چند ماه قبل، شرحى در جواب استفتاى شخص طهرانى، وجوه متعدده در رجحان آن- شرعا و عقلا و عرفا- نوشته ام و اكنون كه بحمد اللّه نوع علما و طلاب نجف اشرف، كرباس اسلامى را پوشيده، اميدوارم اخوان مؤمنين، به لزوم استقلال و خودبسايى اقتصادى جامعه اسلامى، و قطع رشته هاى بستگى به اجانب، اقتدا و تأسى به رؤساى ملت(رؤسای دین) نموده برحسب غيرت اسلاميّت- مهما امكن(تا آنجا که ممکن است) - اقتصار به همان ملبوسات اسلامى نمايند بلكه در تمام اثاث البيت خود تا ممكن است اكتفا به مصنوعات اسلامى نموده و در ملبس و مطعم و مسلك(سبک زندگی) خود، از شباهت به كفار بپرهيزند- چنانچه در اخبار شريفه از آن نهى شده- بلكه تمام افعال و اعمال و اخلاق خود را اسلامى نمايند تا كلّيتا ممتاز و در صورت و معنى به هيچوجه شباهتى به كفار نداشته باشند.
ان شاء اللّه تعالى متديّنين تجار هم بعد از اين، اجناس خارجه را به بلاد اسلاميه جلب نكنند تا اين يك مشت به كسب و كار و صنايع بپردازند و تشتت و تفرقه آنها بدل به اجتماع، به قليل زمانى نتايج حسنه آن را مشاهده نمايند.
نصر اللّه من نصر الاسلام و السّلام على اخواننا المؤمنين.
به مناسبت سند فوق، توجه خوانندگان را به متن ديگرى از مرحوم سيد صاحب عروه در تأييد «شركت اسلاميّه» اصفهان (كه هدف آن، مبارزه با استعمار اقتصادى بود) جلب مى كنيم.
شركت اسلاميّه، شركتى بود كه در تاريخ ذيقعده 1316 ق (سالهاى پس از پيروزى نهضت تحريم تنباكو) به همّت مرحوم آية اللّه آقا نجفى اصفهانى و جمعى ديگر از رجال دينى و اجتماعى اصفهان به وجود آمد و مقصود از تأسيس آن، بسيج نيروها و امكانات موجود جامعه اسلامى براى توليد كالاها و منسوجات وطنى، تشويق و رواج صنايع و كالاهاى داخلى، و نهايتا ايجاد استقلال و خودكفايى صنعتى و مبارزه با استعمار اقتصادى بود. شعبه اصلى شركت، در اصفهان بود و شعبات فرعى آن در بلاد گوناگون ايران (و حتى خارج از ايران، همچون اروپا و روسيه و ...) قرار داشت.
با تأسيس اين شركت و ايجاد شعبات آن در مناطق مختلف، علماى بزرگ وقت ايران و عراق- همچون آيات عظام: محمد حسن مامقانى، شرابيانى، آخوند خراسانى، ميرزا حسين نورى، ميرزا حسين تهرانى و ...- از آن حمايت كردند كه يكى از آنان نيز مرحوم سيد محمد کاظم طباطبایی یزدی بود.
متن مزبور در دفاع از شرکت اسلامیه از قرار زير است:
بسم اللّه الرحمن الرحيم
الحمد لله على ما انعم، و له الشكر بما الهم، و صلّى اللّه على سيدنا محمّد و آله و سلّم.
فوايد و منافع و عوايد اين انتظام، كمال وضوح دارد: حسن اين نظم، از بيان مستغنى است. شايسته و مناسب، و به موقع و محل است كه عموم مؤمنين ... از هرصنف و هرنوع، هريك به قدر مقدور و به وجه ميسور، در تشييد اساس و ترويج اين امر مهم، اهتمام تمام و بذل جهد و صرف همّت نمايند و مهما امكن [تا آنجا كه ممكن است] از البسه و اقمشه خارجه متحرّز باشند [دورى گزينند]. بلكه سزاوار، اين است كه در ساير جهات حركات و سكنات، و كيفيّات لباس و طعام و شراب و گفتار و كردار، از وضع و طرز كفّار خود را برحذر و بركنار دارند.
قال الصادق صلوات اللّه عليه: أوحى اللّه تعالى الى نبىّ من انبيائه قل للمؤمنين لا تلبسوا لباس اعدائى و لا تطعموا مطاعم اعدائى و لا تسلكوا مسالك اعدائى فتكونوا اعدائى كما هم اعدائى. انّ اللّه لا يغيّر ما بقوم حتّى يغيّروا ما بأنفسهم. امام صادق( ع) فرمود: خداى متعال به يكى از پيامبران خويش وحى فرمود كه به مؤمنان بگو: لباس دشمنان مرا نپوشيد و خوراك دشمنان مرا نخوريد و رفتار دشمنان مرا پيش نگيريد، كه در اين صورت همچون آنان دشمنان من خواهيد شد. خداوند سرنوشت هيچ قومى را( از خوبى به بدى) تغيير نمىدهد مگر آنكه آنان خود وضعيات خويش را تغيير دهند.
■منبع: کتاب فراتر از روش «آزمون - خطا»!: زمانه و كارنامه آيت الله العظمى آقا سيد محمد كاظم طباطبايى يزدى، ص: 260 نوشته زنده یاد علی ابوالحسنی منذر