میراث فرهنگی، باید درباره به‌کارگیری شخصی که احتمال ارتباطش با سرویس‌های جاسوسی رژیم صهیونیستی وجود دارد پاسخ‌گو باشد. صرف گفتن اینکه انتشار اسناد همکاری علیزاده با رژیم صهیونیستی شیطنت است چیزی را تغییر نمی‌دهد.

گروه اجتماعی مشرق- چندی پیش در گزارشی به عنوان «عباس علیزاده، از سفر به اسرائیل تا خیز بلند برای تصاحب شاهرگ باستانی شوش» به ورود یک نفوذی در میراث فرهنگی دولت تدبیر و امید اشاره کرده و یادآور شدیم که با توجه به سابقه متفضح وی و حضورش در پروژه‌های تاریخ‌تراشی برای رژیم صهیونیستی، استفاده از چنین شخصی در سازمان میراث فرهنگی، زیبنده نام جمهوری اسلامی نیست. حدود یک ماه از زمان انتشار آن گزارش گذشت و هیچ صدایی نه تنها از شخص عباس علیزاده درنیامد که از مسئولان دولت تدبیر نیز.

لذا بر آن شدیم تا خود با عزیزان سازمان میراث فرهنگی تماس گرفته و جویای پاسخ آنان شویم. اما نتیجه پیگیری‌ها و تماس ما با معاون میراث فرهنگی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، دکتر طالبیان، چیزی جز «من که باستان‌شناس نیستم» و «با پژوهشگاه تماس بگیرید» و «خود عباس علیزاده جواب دارد» و «الان در جلسه هستم» نصیبمان نشد.


محمد حسن طالبیان، معاون میراث فرهنگی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری

پس از آن و به سفارش آقای طالبیان با مهندس محمد بهشتی رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی تماس گرفتیم و در کمال تأسف، نتیجه آن به «شما که به ما (میراث فرهنگی) چیزی نگفتید» و «آقای علیزاده باید خودش پاسخ بده» و «من تشویقش می‌کنم که زودتر پاسخ بده» منتهی شد.


محمد بهشتی، رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی

گویا مدیران سازمان میراث فرهنگی به روتیتر این گزارش با عنوان «چراغ سبز میراث فرهنگی به یک نفوذی» توجه نکرده بودند. اساس ورود مشرق به چنین مسئله‌ای متوجه کردن حواس‌ها به بحرانی بود که اکنون زیر پوست سازمان میراث فرهنگی در جریان است. با این اوصاف، این نگرانی وجود دارد که افراد دیگری مانند عباس علیزاده در این سازمان در حال کادرسازی‌هایی باشند که هنوز کسی از آن مطلع نشده است.

سازمان میراث فرهنگی به عنوان متولی امر باستان‌شناسی کشور باید درباره به‌کارگیری شخصی که احتمال ارتباط او با سرویس‌های جاسوسی رژیم صهیونیستی وجود دارد پاسخ‌گو باشد. از جهتی، نوع برخورد این دو مدیر با این مسئله امنیتی و علمی نشان دادن آن جزو کارهایی است که جز شیطنت نمی‌توان بر آن نام دیگری گذاشت.

عباس علیزاده که به استناد اسناد موجود در فضای مجازی طی سال‌های 1985 تا 1991 در خاک فلسطین اشغالی در حال همکاری با پروژه‌ای به نام اشکلون بوده، در ایران به دنبال آن بود تا شاهرگ باستانی منطقه شوش را در اختیار بگیرد؛ تا اینکه محمد حسن طالبیان در مصاحبه‌ای با خبرگزاری نسیم انتصاب وی به ریاست پایگاه جهانی شوش را رد کرد و گفت که اکنون برای این انتصاب در حال مذاکره! هستیم.

گویا مذاکره کردن با عوامل بدترین دشمنان مردم ایران به نوعی اپیدمی در دولت تدبیر تبدیل شده است.


عباس علیزاده، باستان‌شناس ایرانی مقیم آمریکا

طالبیان در ادامه، اشاره مشرق به حضور عباس علیزاده در اسرائیل را شیطنت خوانده است. در پاسخ باید گفت: جناب آقای دکتر طالبیان لطف کنید و با دعای خیرتان شیطان را از جلد ما بیرون بیاورید تا دیگر به دلیل ذات شغل خبرنگاری در جمهوری اسلامی، نسبت به ورود دوست بدترین دشمن جمهوری اسلامی حساسیت نداشته باشیم.

آیا اگر مشرق، مخاطبش را نسبت به ورود یک نفوذی به دستگاه میراث فرهنگی کشور حساس نکرده بود، این انتصاب همچنان در حال مذاکره بود یا تا کنون انجام شده بود؟

امیدواریم پس خروج شیطان از مشرق، شیطانِ دوستیِ غیرمستقیم با رژیم صهیونیستی نیز از میراث فرهنگی خارج شود.

عباس علیزاده اکنون در حال انجام مقدمات کار برای کاوش در تپه ابوفندوا است. اين تپه که در يک کيلومترى شمال غرب آثار باستانى هفت تپه در منطقه طرح رنشکر واقع گرديده است به دست کسی می‌افتد که از دوستان کسانی (رژیم صهیونیستی) است که ید طولایی در سرقت آثار باستانی دارد. این را بگذاریم در کنار میراث فرهنگی بی در و پیکر استان خوزستان که آثار باستانی پایگاه‌های باستان‌شناسی‌اش را با برنامه قبلی به یغما می‌برند.

نیک می‌دانیم که آثار باستانی خوزستان به دلیل رابطه تاریخی احتمالی‌ای که با آیین یهودیت دارد مورد توجه رژیم صهیونیستی است. از سوی دیگر بنا بر شنیده‌ها یهودیان ساکن اسرائیل با گذرنامه‌های اروپایی که به ایران سفر می‌کنند، دیدن از مناطق باستانی استان خوزستان را در لیست برنامه‌های گردشگری خود قرار می‌دهند. بگذارید خوش‌بین باشیم و ارتباطی بین دوستی عباس علیزاده با صهیونیست‌ها، آثار ادعایی وجود یهودیت در خوزستانِ باستان و رفت و آمد یهودیان اروپایی به آن منطقه را نادیده بگیریم. اما اصرار بی‌بدیل میراث فرهنگی برای کار کردن با شخص بدنامی مانند عباس علیزاده چیست که به هر حال باید وی را در جایی به کار بگمارند؟

نکته قابل توجه دیگر اینکه، حراست سازمان میراث فرهنگی، دقیقا در حال انجام چه کاری است که متوجه چنین حفره امنیتی بزرگی در دستگاه خود نشده است؟ اگر متوجه شده و هشدار داده، که شخص آقای سلطانی‌فر کلاه خود را بالاتر بگذارد؛ اگر هم متوجه نشده که ... .

جای غیرت ملی خالیست

همانطور که در گزارش قبلی اشاره شد، عباس علیزاده که خود را سلطان بلامنازع پیش از تاریخ ایران می‌داند، در یکی از سخنرانی‌های خود ضمن تحقیر باستان‌شناسان وطنی گفت: وقتی کسانی از من می‌پرسند در شوش چه کردی؟ من پاسخ می‌دهم خوشحالم که آبدارچی ما هم می‌تواند هزاره سفال‌های شوش را تشخیص دهد!

خوب است که دکتر طالبیان گاهی از سر حفظ ظاهر هم که شده هوای جامعه باستان‌شناسی دانشگاهی را داشته باشد و در چنین مواقعی عکس‌العملی هرچند کوچک نشان دهد؛ هرچند که گویا جامعه آکادمیک ما با سکوتی که در برابر امثال علیزاده در پیش گرفته‌اند مخالفتی با علنی شدن بی‌سوادی خود ندارند.

عباس علیزاده با چه کسانی همکاری می‌کند؟


صفحه نخست کتاب «اشکلون یک»؛ محتوای این کتاب اثبات می‌کند عباس علیزاده با صهیونیست‌ها رابطه دارد


لئون لوی در کنار همسرش شلبی وایت در سایت پروژه اشکلون 1

لئون لِوی، سرمایه‌دار آمریکایی یهودی و صهیونیست که رئیس گروه باستان‌شناسی تیم اشکلون یک و از اعضای هیئت مدیره بنیاد صهیونیستی راکفلر بود در سال 2003 میلادی از دنیا رفت. او همچنین از حامیان اصلی موسسه شرق شناسی دانشگاه شیکاگو یعنی همان جایی که عباس علیزاده در آن کار می‌کند بود. اکنون اما بیوه او شلبی وایت راه او را ادامه می‌دهد. شلبی وایت پس از مرگ همسرش مبلغ 200 میلیون دلار به موزه مترو پلیتن نیویورک اهدا کرد. جالب است بدانید که گروه باستان‌شناسی لئون لوی غیر از پروژه‌های رژیم صهیونیستی در بسیاری از دیگر نقاط جهان از جمله تپه حصار دامغان در ایران و در استان نینوای عراق نیز به دنبال میراث اجداد یهودی‌اش گشته است.


تصویری از وب‌‌سایت بنیاد لئون لوی