شهید محرمعلی مرادخانی دستور آتش را با مسئولیت خودش صادر کرد. همکاران و دور و بری‌هایش گفتند: محرم! این کار خطرناک است و اعدام صحرایی‌ات می‌کنند. محرم در جواب گفت: اشکال ندارد.

به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، سرهنگ پاسدار محرمعلی مرادخانی از رزمندگان دفاع مقدس بود که پس از بازنشستگی و پایان خدمت رسمی‌اش در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برای مقابله با تروریست‌های تکفیری به سوریه مهاجرت کرد و بعد از مجاهدت‌های فراوان به شهادت رسید. داوود مرادخانی از همرزمان و پسر عموی وی در دوران دفاع مقدس است که خاطراتی از این شهید عزیز را این‌ گونه روایت می‌کند:

 

*مرادخانی به امر به معروف و نهی از منکر اعتقاد داشت

شهید مرادخانی به مسئله امر به معروف و نهی از منکر تاکید ویژه‌ای داشت. به نظرم شهادتش هم برای نهی از منکر بود. همیشه می‌گفت ما به عنوان یک بچه حزب اللهی موظفیم که مباحث امر به معروف و نهی از منکر را با روش صحیح در جامعه تبیین کنیم. حاج محرمعلی معتقد بود که اگر این موضوع را جدی نگیریم دشمن از همین موضع نفوذ می کند. به این مسئله ایمان داشت.

*حتی یک ترکش همه چیز را دود می‌کرد

 زمان جنگ در خط پدافندی فاو بودیم. عراق مستمر در حال تیراندازی بود و زیر آتش بی‌شمار و بی امان عراق کم آورده بودیم و از آن مهم‌تر مهمات‌مان تمام شده بود. شهید مرادخانی قایقی را پر از جعبه مهمات کرد و به اروند رود زد. همه رزمنده‌ها ترسیدند چرا که این حرکت بسیار خطرناک بود اگر یک ترکش به قایق می خورد انفجار مهیبی رخ می‌داد. اما شهید مرادخانی مهمات را به فاو رساند. محرمعلی در آن زمان فرمانده آبی خاکی لشگر 25 مازندران هم بود.

 

*رانندگی بدون گواهی نامه

شجاعت خاص شهید مرادخانی همیشه و در همه برهه‌ها از مشکلات لشگر 25 کربلا کارگشایی می‌کرد. خاطرم هست که قرار بود تیپ مکانیزه لشگر 25 کربلا تعدادی تانک را با تریلی به نقطه معینی جهت عملیات ببرد اما در روز به علت روشنایی این کار امکان نداشت و در شب هم باید بدون نور ماشین (به دلیل استتار) تانک‌ها را به محل مورد نظر می‌بردند. لذا راننده کامیون‌ها به دلیل خرابی جاده قبول نمی‌کردند تا این مسیر را رانندگی کنند. شهید مرادخانی با این‌که پایه یک نداشت پشت فرمان نشست و تریلی‌ها را با چراغ خاموش به محل مد نظر فرماندهان رساند.

*گفتند: محرم! اعدام صحرایی می‌شوی

شهید مرادخانی سال 62 در کردستان در محور «دزلی مریوان» مسئول ادوات و آتش‌ بود. فرمانده سپاه مریوان گفته بود تا من نرسیدم حق تیراندازی و آتش ندارید. دیده‌بان ستون زرهی عراق را دیده بود که به سمت ما در حال حرکت است. شهید محرمعلی مرادخانی دستور آتش را با مسئولیت خودش صادر کرد.  همکاران و دور و بری‌های شهید مرادخانی گفتند محرم این کار خطرناک است و اعدام صحرایی‌ات می‌کنند. محرم در جواب گفت: اشکال ندارد من به نظرم درست‌ترین کار ممکن را انجام داده‌ام. ما که نمی‌توانیم دست روی دست بگذاریم تا دشمن به ما برسد. ستون دشمن را زدند و به خاطر این تصمیم به جای شهید مرادخانی کلی از دشمن تلفات گرفتیم. وقتی فرمانده مریوان آمد از محرم تقدیر کرد و گفت کار درستی انجام دادی برادر اگر من هم بودم همین کار را انجام می‌دادم. الحمدالله که به آروزی دیرینه اش رسد و با اینکه چند ماهی بود بازنشسته شده بود به سوریه رفت و به شهادت رسید.

منبع: فارس