گروه جهاد و مقاومت مشرق - اولین تصویر برداری در آغاز این مستند از عکس شهید هادی باغبانی مستندساز بحران است. کسی که در راه تولید یک فیلم بحران به شهادت رسید. نوروزی اولین تصویر خود را به او اختصاص داده و با گفتن این جمله که می رویم تا کار نیمه تمام هادی را تمام کنیم، اولین ضربه را به مخاطب خود می زند. او وسایل خود را جمع می کند و برای این که بهتر بتواند روایت کند به یک راوی آشنا به منطقه نیاز دارد که آن شخص کسی جز علی انصاری مجری شبکه الغدیر نبود. او نیز نوروزی را با سید باقر آشنا می کند.
قبل از آغاز این سفر به خانه ی سید باقر می رود و فرزندان او را نشان می دهد. فرزندانی که آن قدر خوب تربیت شده اند که می گویند پدرمان باید برای جنگ و مدافع بودن از حریم ولایت برود و به این موضوع افتخار می کنند. گرچه دوری پدر برایشان سخت است و حتی لحظه ای را برای کنار پدر بودن از دست نمی دهند و البته سید باقر نیز که چه قدر خوب وظایف پدری اش را برای فرزندان انجام می دهد.
عملیات قرار است در منطقه حمرین رخ دهد و مواجهه با نیروهای داعشی نیز در بخش منصوریه الجبل انجام خواهد شد. شب قبل از عملیات برای همه خوشایند است.
رزمندگان عراقی با هم شوخی می کنند و از این که به جنگ دشمن می روند خوش حال هستند. فرماندهان نیز در حال بررسی منطقه و اجرای دقیق عملیات هستند. در این جا است که علی انصاری را نشان می دهد در حالی که برای خود آرزوی شهادت می کند. شاید کسی باور نمی کند که آخرین ساعت های عمر علی نیز در حال سپری شدن است.
روز موعود فرا می رسد و رزمنده ها و نیروهای مردمی عراق برای نبرد آماده می شوند. نوروزی نیز با دوربین خود آماده تصویر برداری است. علی انصاری نیز دوربین دارد و البته سید باقر نیز دوربینی بر روی کلاه جنگی خود دارد که در صورت نیاز تصویر برداری خواهد کرد. برای انجام عملیات نیروها باید از روی یک پل رد بشوند. پلی که توسط داعش قبلا تله انفجاری بوده و دو قسمت از آن خراب شده است. در نتیجه نیروها باید آهن های پل را گرفته و به آرامی از آن عبور کنند.
پل تحت دید تک تیر انداز های داعشی است و ممکن است هر لحظه کسی تیر بخورد. همان گونه که علی انصاری نیز تیر خورد. تیر خوردن علی ضربه ای سنگین به 2 دوست صمیمی یعنی سید باقر و امیر حسین نوروزی است . آن ها مدام نگران این هستند که او روی پل تنها مانده است. در این زمان که عملیات هم آغاز شده است چند رزمنده با جسارت به سمت پل حرکت کرده و علی را با خود می آورند اما مشکل اصلی این جاست که علی به شدت جراحت دیده است و هر لحظه خون از دست می دهد و البته همه نگرانش هستند. روایت لحظات وساعات آخر عمر علی برای بیننده دردناک است در حالی که خود او راضی است و لبیک یا زهرا، لبیک یا حسین می گوید.
دوربین امیرحسین نوروزی از کار می افتد و او مجبور می شود که ادامه تصویر را با دوربین علی بگیرد. نیروهای رزمنده آن قدر پیش روی کرده اند و به فاصله 5 تا 10 متری نیروهای داعشی رسیده اند. یک سرباز نیروهای مردمی به تصویر کشیده می شود که از این که توانسته یک داعشی را به هلاکت برساند خوش حال است و صدای لبیک یا حسین (علیه السلام) و لبیک یا زهرا( سلام الله علیها) او همه میدان جنگ را پر کرده است و این همان چیزی است که اصلا به مذاق داعش خوش نیامده و در مقابل ناسزا می گویند.
صدای لبیک یا حسین در میدان جنگ طنین انداز است در حالی که علی لحظه به لحظه به شهادت نزدیک می شود. سید باقر سعی دارد تا به او دل داری بدهد اما او حلالیت طلبیده و شهادتین می گوید. انگار که آن طرف و جایگاه والای خود را می بیند و به آرزویش بسیار نزدیک شده است.روایت لحظه های آخر علی و اشهدان ان ولی الله گفتن او دل همه دوستانش را به در آورده و صحنه های دردناکی را در این مستند ساخته است. نیروهای کمکی به همراه آمبولانس فرا می رسند تا علی را ببرند اما علی که دیگر جانی ندارد بر روی پل بیهوش شده و نیروها سعی در احیای او دارند. بالاخره علی را با آمبولانس می برند و سید باقر نیز با برگشت خود به میدان جنگ شجاعانه می جنگد در حالیکه هنوز نگران وضعیت علی است و هر لحظه تماس می گیرد تا وضعیت او را بپرسد.
سخت ترین سکانس فیلم لحظه ای است که سید باقر خبر می گیرد که علی به شهادت رسیده است. سید باقر بی اختیار گریه می کند و همه روحیه خود را از دست داده و گریه می کنند. علی دوست مهربان همه ی آن ها بود و همه او را دوست داشتند. کارگردان فیلم نیز که دیگر تاب ادامه ندارد می گوید که ای کاش من هم شهید شوم و به علی بپیوندم. یکی از فرماندهان با صدای بلند می گوید که علی به آرزویش رسید ما باید راه نیمه تمام او را تمام کنیم و این جاست که نیروها با انرژی مضاعف بلند شده و ادامه جنگ را پی می گیرند.
روز اول با پیروزی به پایان می رسد و روز دوم باید شر داعشی را به صورت کلی کند. پس از نبردی چند ساعته منطقه کاملا آزاد شده و تله های انفجاری نیز پاک سازی می شوند. گروه های رزمنده به هم رسیده و علاوه بر تبریک به هم شهادت علی را به هم خبر می دهند و در فراغ او گریه می کنند.
آخرین گزارش، بخش دردناک دیگر داستان است. سید باقر و نوروزی به روی پل می روند جایی که علی زخمی شد را پیدا می کنند. هنوز اثر خون علی بر روی پل مانده و البته مقداری از خون او نیز به درون دریاچه زیر آن ریخته است. آخرین حرف نوروزی در این جاست. او می گوید که این خون به فرات و کربلا می رود و سپس به اربابش امام حسین (علیه السلام) می رسد. یاد علی در ذهن همه ما خواهد ماند.
کد خبر 510584
تاریخ انتشار: ۲۸ آذر ۱۳۹۴ - ۱۴:۴۰
- ۰ نظر
- چاپ
مستند پل آخرین ساخته امیر حسین نوروزی کمی با دیگر مستند ها فرق دارد. چرا که در آن علاوه بر نمایش جنگ با دشمن داعشی، شهادت یکی از رزمندگان خودی را هم می بینیم و آن کسی جز شهید علی انصاری نیست. جوان خوش رو و خوش برخوردی که آخر به آرزویش رسید.
منبع: تسنیم