در حالی که شیعه فقط، تنها فرقه ای است که تجلّى گاه اسلام راستین است؛ و تشیّع، حقیقتِ پیروى از سنّت رسول خدا که در ولایت متجلّى است، مى باشد. شیعه یگانه فرقه ای است که به دنبال رسول خدا حرکت کرده؛ و قولاً و عملاً اسلام را در خود تحقّق بخشیده اند. چون مواضع نقد و تزییف و غشّ و تحریف، در تواریخ و کتب عامّه زیاد است؛ و در آن کتب مطالبى به رسول خدا نسبت داده شده است که سزاوار مقام پیامبرى نیست، و عصمت را نیز از آن حضرت نفى کرده اند، لذا اسلام با چهره واقعى خود در غرب تجلّى ننموده و موجب گرایش آنها بدین اسلام نشده است. ولیکن در شیعه مطلب به خلاف است؛ سراسر کتب شیعه، رسول الله را معصوم و از خطا و گناه و لغزش ها مصون، و مطالب خلاف مقام پیامبرى را به آن حضرت نسبت نمى دهد.
اگر دنیا بداند اسلام واقعى براى هدم حکومت های جائر آمده است؛ حتماً به اسلام مى گرود
علاوه شیعه، ائمّه طاهرین را معصوم و آنان را سزاوار خلافت مى داند؛ به خلاف کتب عامّه از تفاسیر و تواریخ و کتب حدیث که همه آنها مشحون از جواز ولایت غیر معصوم، بلکه امام جائر بلکه لزوم اطاعت از اوست. و بر همین اساس خلافت پاک رسول الله، تبدیل به یک امپراطورى عظیم نظیر امپراطورى ایران و روم گشت، و خلفاى بنى امیّه و بنى عبّاس با چهره خلافت رسول اللهى تمام فجایع و قبائح را مرتکب مى شدند؛ روى این اساس اروپائیان به اسلام هنوز گرایش پیدا نکرده اند.
امّا اگر آنها بدانند و بفهمند که این سیره بر خلاف سنّت رسول خداست، و اسلام واقعى براى هدم اساس این گونه حکومت ها آمده است؛ به اسلام حتماً مى گروند.
تشیع دین حرکت و زندگی
شیعه، دین حرکت و زندگى است. چون معتقد است که حتماً باید امام و رهبر امّت زنده باشد، و تکامل انسان فقط به وصول به مقام مقدّس او حاصل مى شود؛ و لذا براى این منظور از هیچ حرکت و پویائى و عشق دریغ نمى کند.
[علامه طباطبایی] مى فرمودند: روزى به [هانری] کربن گفتم: در دین مقدّس اسلام تمام زمین ها و مکان ها بدون استثناء محلّ عبادت است. اگر فردى بخواهد نماز بخواند یا قرآن بخواند یا سجده کند یا دعا کند، در هر جا که هست مى تواند این اعمال را انجام دهد؛ و رسول الله فرموده است: «جُعِلَتْ لِىَ الارْضُ مَسْجِدًا وَ طَهُورًا». ولى در دین مسیح چنین نیست؛ عبادت فقط باید در کلیسا انجام گیرد و در موقع معیّن؛ عبادت در غیر کلیسا باطل است. بنابراین، اگر فردى از مسیحیان در وقتى از اوقات حالى پیدا کرد، مثلًا در نیمه شب در خوابگاه منزل خود، و خواست خدا را بخواند چه کند؟
او باید صبر کند تا روز یکشنبه، کلیسا را چون باز کنند، بیاید در آنجا و براى دعا در آنجا حضور به هم رساند!؟ این معنى قطع رابطه بنده است با خدا.
کربن در پاسخ گفت: بلى، این اشکال در مذهب مسیح هست؛ و الحَمد لِلّه دین اسلام در تمام ازمنه و امکنه و حالات، رابطه مخلوق را با خالق خود محفوظ داشته است.
و [علامه] فرمودند: اگر در دین مقدّس اسلام انسان حاجتمند حالى پیدا کند، طبق همان حال و حاجت، خدا را مى خواند؛ چون خدا اسماء حُسنائى دارد چون غفور و رحیم و رازق و منتقم و غیرها، و انسان طبق خواست و حاجت خود، هر یک از این اسماء را مناسب ببیند؛ خدا را بدان اسم و صفت یاد مى کند. مثلًا اگر بخواهد خدا او را بیامرزد و از گناهش درگذرد، باید از اسم غَفور و غَفّار و غافِرُ الذَّنْب استفاده کند.
امّا در دین مسیح، خدا اسماء حُسنى ندارد؛ فقط لفظ خُدا و إله و أبْ براى اوست، بنابراین اگر شما مثلًا حالى پیدا کردید! و خواستید خدا را بخوانید و مناجات کنید، و او را با اسماء و صفاتش یاد کنید! و با اسم خاصّى از او حاجت خود را بطلبید! چه خواهید کرد؟
در پاسخ گفت: من در مناجاتهاى خود، «صحیفه مهدویّه» علیه السّلام را مى خوانم. علّامه مىفرمودند: کربن کِراراً «صحیفه سجّادیّه» علیه السّلام را مىخواند، و گریه مى کرد.