کد خبر 513936
تاریخ انتشار: ۶ دی ۱۳۹۴ - ۰۰:۴۸

دیگری مهندسی از ستاد کل سپاه بود. شش ماهی آمد و رفت. آن زمان عشقم به خدمت و کار بود. همیشه فکر می­کردم که باید دوش به دوش مردها حرکت کنم.

گروه جهاد و مقاومت مشرق - در سوسنگرد دکتری که خودش را با دوچرخه از اصفهان به اهواز رسانده بود، با حاج­آقا چیذری در مورد ازدواج با من صحبت کرده و گفته بود: «ایشان اگر موافق باشد، همین­جا عقد کنیم.» حاج­آقا چیذری آمد و موضوع را با من در میان گذاشت. با ناراحتی گفتم: «حاج­آقا وسط میدان جنگ جای این حرف­هاست؟»

حاج­ آقا از جوابم جا خورد. رفت و جواب را به دکتر گفت، ولی او از حاج­آقا خواسته بود که شما دوباره به او بگویید ببینید چه می­گوید. حاج­آقا دوباره آمد و گفت: «به خدا بچة خوبیه می­بینی که بچة انقلابی است، با هم کار می­کنید.»

- حاج­آقا ول کنید. بچه است.

- شما خانوم­ها هم که هر وقت حرف می­زنیم می­گویید بچه، بچه یعنی چی؟

- حالا خیلی بچه است. باید بزرگ شود بعد ازدواج کند. حالا زود است. هم برای او زود است هم برای من.

در دفعة دومی هم که به سوسنگرد رفته بودم، یکی از نیروهای سپاه پیشنهاد ازدواج داد. به او گفتم: «حالا وقت این حرف­ها نیست. وقت خدمت کردن من و شماست. امروز این میدان را گذاشته­اند تا ببینند ما چقدر می­توانیم ایثار داشته باشیم. امروز تکلیف شما این است که سلاح به دست بگیری و بجنگی، تکلیف من هم این است که آن­هایی را که به زمین می­افتند در بیمارستان رسیدگی کنم.»

دیگری مهندسی از ستاد کل سپاه بود. شش ماهی آمد و رفت. آن زمان عشقم به خدمت و کار بود. همیشه فکر می­کردم که باید دوش به دوش مردها حرکت کنم. دکتر دیگری که در آن زمان رزیدنت جراحی بود، فعالیت­های مرا که دیده بود، خوشش آمده بود. تحقیق که کردم دیدم از اعضای گروهک­های ضد انقلاب کردستان است. نیتش هم این بود که به کردستان برویم. ظاهر ساکت و خوبی داشت ولی انگیزه­اش را از این خواستگاری نفهمیدم.

*

آنچه در بالا آمد چند خطی از کتاب خواندنی «خاطرات ایران» بود. این کتاب در بردارندة خاطرات خانم ایران ترابی است. وی در سال 1334 در شهرستان تویسرکان به دنیا آمد. او پس از طی گذران عمر در مراحل گوناگون در سال­های حماسه و دفاع یکی از زحمتکشان بخش درمانی کشورمان در جبهه­های نبرد و پشت جبهه­ها بوده، و منشاء خدمات بسیاری شده است.

این کتاب از تولیدات دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزة هنری بوده و توسط خانم شیوا سجادی خاطره نگاری شده است. ارائة مجموعه­ای از خاطرات تلخ و شیرین و نیز تشریح انبوهی از خدمت­ها و خیانت­ها در عرصة درمانی کشورمان طی سال­های انقلاب و دفاع مقدس باعث جذابیت و خواندنی شدن این کتاب شده است.