همچنین مشکلات فرهنگ کار، عدم ارائه مهارت به دانشجویان در دانشگاهها، واردات بیرویه کالاهای ساختهشده، صادرات مواد خام، افزایش انتظارات از فرهنگ پشت میزنشینی فارغالتحصیلان دانشگاهها، عدم همکاری شبکه بانکی با دانش آموختگان در ارائه تسهیلات ارزانقیمت و همچنین کاهش انگیزه کارآفرینان بهدلیل بنگاهداری نظام بانکی از دیگر موارد مورد بحث در این میزگرد بود.
* رزاقی: در سال 1335، حدود 53 درصد از مردم ایران شاغل بودند.
ابراهیم رزاقی اقتصاددان در ابتدای سخنان خود در میزگرد بررسی چالشهای اشتغال فارغالتحصیلان دانشگاهی به ارائه آمار از بیکاران پرداخت و اظهار داشت: بیکاران عمده کشور را تنها فارغالتحصیلان دانشگاهی تشکیل نمیدهند،طبق گفته مسئولان دولتی تعداد بیکاران بیش از 3 میلیون نفر است که این آمار با توجه به معیارهای آمریکایی اعلام شده است.
وی افزود: کار در فرهنگ سرمایهداری این تعریف را دارد که به ازای آن سود و مفهوم مادی داشته باشد و کاری که در برابر آن سودی نباشد را نمیتوان شغل و یک فعالیت کاری تلقی کرد.
رزاقی با بیان اینکه طبق این تعریف اکثر خانمهای کشور بیکار هستند، گفت: این افراد همه عوامل مرتبط به کار و فعالیت شغلی را ندارند.
این اقتصاددان گفت: در سال 1335، حدود 53 درصد از مردم ایران شاغل بودند که اگر همان معیار را استفاده کنیم، هماکنون 33 درصد از مردم ایران بیکارند؛ با محاسبات دقیق قطعاً 15 میلیون ایرانی بیکار خواهند بود.
وی معتقد است از زمان دولت هاشمی رفسنجانی تاکنون مبانی ارزشی و یا ایدئولوژی یا جهانبینی متناسب با قانون اساسی و اندیشههای امام خمینی(ره) نبوده و اقتصاد ایران لیبرالی است.
وی تأکید کرد: از زمان دولت هاشمی رفسنجانی هزار و 300 میلیارد دلار در اقتصاد ایران هزینه شده است که طبق ضوابط سازمان بینالمللی کار باید به ازای هر 10 هزار دلار، یک شغل ایجاد میشد.
رزاقی افزود: با احتساب رقم 1300 میلیارد دلار، باید تاکنون 130 میلیون شغل ایجاد میشد که تنها 13 میلیون شغل ایجاد شده است و به جرأت میتوان گفت یک سوم آن دلالی و اقدامات واسطهای در اقتصاد است.
وی با تأکید بر اینکه اقتصاد وسیله است، نه هدف، تصریح کرد: نکته دیگر اینکه امام(ره) در وصیتنامه مفهوم توسعه را تعریف میکند که عبارتند از خودشناسی، خودکفایی و بعد استقلال در تمام ابعاد.
این استاد دانشگاه تأکید کرد: در ایران به خودشناسی امکان ندادیم و در خودکفایی هم 60 درصد محصولات مصرفی، وارداتی شده است و استقلال هم غیر از حضور نظامی مابقی موارد از جمله سیاست خارجی کشورمان دچار خدشه شده است.
رزاقی افزود: احمدینژاد به اندازه دولت هاشمی رفسنجانی و خاتمی، پول بهدست آورد، اما در همان راهی هزینه کرد که دولتهای سابق خرج کرده بودند و بیشترین صدمه از نظر مقدار پول که اقتصاد ایران را تحت تأثیر قرار دهد، انجام داده است.
وی همچنین معتقد است که هرگونه اظهارنظر و تحلیل درباره اقتصاد ایران بدون در نظر گرفتن مبانی حضرت امام(ره)، یک اشکال عمده دارد؛ چراکه در ناشناسی و نبود این مبانی و ایدئولوژی همه اقتصاد مقاومتی را همانگونه که خود میپسندند، تعریف میکنند.
این اقتصاددان با تعریف اقتصاد مقاومتی، گفت: اقتصاد مقاومتی یعنی ایجاد استقلال با یک مبانی ارزشی و قطعاً این مبانی با سرمایهداری دیگر کشورها تفاوت دارد.
* اعطای تسهیلات به خودروسازان؛ نتیجه نقد و کارشناسی مشکلات اقتصاد ایران
وی ادامه داد: این همه نقد و کارشناسی در اقتصاد انجام شد، اما در نهایت به خودروسازان تسهیلات پرداخت میشود تا از رکود خارج شویم! مثلاً اینکه نرخ خوراک پتروشیمی کاهش یابد، مواردی است که به کلیت اقتصاد ایران هیچ ارتباطی ندارد.
رزاقی گفت: همه مسئولان واقعبینی دارند، اما در عمل کسی همان واقعیت اجرا نمیکند که نتیجه آن عدم انگیزه کافی برای ایجاد اشتغال توسط کارآفرینان است.
این اقتصاددان با بیان اینکه دولت بزرگترین اهرمهای اقتصادی را در دست دارد، گفت: با این وجود برای ایجاد اشتغال پایدار با تقویت مراکز تولیدی و اقتصادی تلاشی نشده است.
وی با تأکید بر اینکه نرخ دلارهای بدون زحمت ناشی از فروش نفت خام در کشور ارزان تعیین شده است، افزود: در این شرایط که توجهی به تولید داخل نمیشود هر کالایی که از خارج به داخل کشور وارد میکنیم، بهدلیل عدم رقابتپذیری، امکان تولید ندارد.
رزاقی افزود: تولیدکنندگان هم با آن دلارهای ارزانقیمت، مواد اولیه ماشینآلات و ابزار مورد نیاز تولید وارد میکنند که آن هم به نام تولید داخل تمام میشود.
وی اقتصاد ایران را پوشالی و مصرفی با استفاده از تولیدات خارجی توصیف کرد و گفت: در این اقتصاد دولتها همواره متکی به درآمدهای نفتی عمل کردهاند. درحالی که دولت برخلاف نظامهای سرمایهداری، نیازها را از محل مالیات وصول نمیکند.
این استاد اقتصاد خاطرنشان کرد: همواره دولت برای تأمین هزینههای بودجه عمومی کشور، به آسانترین راه یعنی همان فروش نفت خام، روی آورده است؛ در این نظام اقتصادی اگر غولهای اقتصادی و افراد بارابطه مالیات ندهند، طبقات بالای جامعه بیشترین بهره را از محل فروش نفت خام خواهند برد.
به گفته رزاقی در کشورهای با نظام سرمایهداری، اگر ثروت افزایش یابد، باید در نظام مالیاتی بیشترین مالیات پرداخت شود؛ در این نظام طوری عمل میکنند که مالیات بهعنوان یک سرمایه ملی و عمومی، به سمت تولید تزریق شود و از طرفی شرایطی را بهوجود میآورند که تولید با تورم صفر و یا پایین، انجام شود.
استاد اقتصاد دانشگاه ادامه داد: در این سیستم دیگر نیازی به فروش مواد خام نخواهد بود؛ چراکه تبدیل آن به مواد ساختنی و ایجاد ارزش افزوده در آن منجر به افزایش ثروت برای کارآفرینان آنان خواهد شد.
وی افزود: اما در ایران تمام تلاش مسئولان و همّ و غم آنان فروش مواد خام است؛ متأسفانه این در شرایطی است که مواد خام به بهایی ارزانقیمت صادر میشود و از طرفی واردات با هزینههای گزاف وارد کشور شدهاند. به عبارتی دیگر در توزیع و دلالی سودهای کلانی نهفته میشود.
رزاقی در ادامه سخنان خود سیاستهای اقتصادی ایران را برخلاف جهانبینی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران توصیف کرد و گفت: این سرمایهداری لیبرالی است؛ نکته مهم در ایران این است که مواد خام میفروشیم و کالای ساختهشده وارد میکنیم.
این یعنی دقیقاً خواسته کشورهای صنعتی که با ماشینآلات پیشرفته و غولپیکر کار میکنند و انرژیشان را ما تأمین میکنیم،فروش مواد خام همان خواسته آنان خواهد بود.
وی افزود: چه زمانی که قیمت نفت 140 دلار بود و چه هماکنون که قیمت آن به کمتر از نصف رسیده، باز هم آمار واردات بیش از 75 میلیارد دلار اعلام میشود که 54 میلیارد دلار آن صرف کالا و خدمات و 7.5 میلیارد دلار به واسطه خروج ایرانیها هزینه شده است.