رهبری تأکید داشتند: «اگر کسی نیامد امتحان بدهد هیچ‌کس حق ندارد بگوید چون امتحان ندادید، آدم بدی هستید! نه؛ امتحان‌دادن که اجباری نیست. می‌گوید من امتحان نمی‌دهم، کاندیدا هم نمی‌شوم. این، اشکالی ندارد.»

به گزارش گروه تاریخ مشرق؛ دهم بهمن 1368 در جلسه هئیت رئیسه خبرگان بحث شد آیین نامه انتخابات به نحوی اصلاح شود که افراد باسوادتری به مجلس خبرگان راه یابند.(1) از شرایط نامزدهای انتخابات مجلس خبرگان اجتهاد در علوم دینی بود. شورای نگهبان تصمیم داشت برای تشخیص واجد شرایط بودن نامزدها از آنها آزمون علمی بگیرد؛ تصمیمی که سرآغاز چالش هایی در انتخاباتی بود که بنا بود در مهرماه 1369 برگزار شود.



*چالش تایید صلاحیت ها


در خاطرات روزانه ی هاشمی رفسنجانی از چالش های مربوط به مجلس خبرگان می‌خوانیم:


27 شهریور1369:
«آقای [اسدالله] بیات، نایب رئیس مجلس، تلفنی گفت که شورای نگهبان او را برای امتحان جهت نامزدی مجلس خبرگان، روز سه شنبه دعوت نکرده و احتمال می‌دهد که صلاحیت او را رد کرده باشند. برای حل مشکل استمداد کرد. با آقای [محمد] امامی [کاشانی] صحبت کردم. گفت چند نفری صلاحیت شان رد شده، من جمله ایشان و [سید علی اکبر] محتشمی و چند نفر دیگر.»(2)

28 شهریور:
«احمد آقا تلفنی گفت که شورای نگهبان، آقای [مهدی] کروبی [رئیس مجلس شورای اسلامی] را برای امتحان جهت احرازصلاحیت علمی برای نامزدی خبرگان، دعوت کرده است. آقای کروبی حاضر نیست در امتحان شرکت کند و ممکن است طرفداران او علنا به مبارزه با شورای نگهبان برخیزند. از من خواستند برای رفع این مشکل اقدام کنم. مسئله را تلفنی با رهبری در میان گذاشتم. ایشان هم گفتند دخالتی نمی کنم و شفاعت نخواهم کرد، چون موارد متعدد است و نمی شود یکی را مستثنی کرد.جمع زیادی از نامزدها دعوت به امتحان شده اند. جمعی قبول و جمعی رد شده اند. آقای [اسدالله] بیات نتیجه درخواست دیشت خود را تلفنی پیگیری کرد، گفتم شورای نگهبان بر سر موضع خود محکم است.»(3) شورای نگهبان از کاندیداهای راست و چپ برای امتحان دعوت کرده بود اما جناح چپ معترض بود.

*دفاع از شورای نگهبان

انتقاد جناح چپ از شورای نگهبان زیاد شده بود و رهبری در دفاع از شورای نگهبان گفت: شورای نگهبان دستگاهی است که قانون اساسی ما آن را وسیله تضمین حقانیت این نظام قرار داد. اگر شورای نگهبان نمی بود و نباشد و یا تضعیف بشود یا کار خودش را انجام ندهد، حرکت اسلامی این نظام زیر سئوال خواهد رفت. زیرا حرکت نظام، براساس قوانین است. اگر قوانین اسلامی بود نظام ما اسلامی است. چه مرجعی می گوید که قوانین اسلامی است یا اسلامی نیست؟ شورای نگهبان... . این را به شما بگویم و خود آن آقایان هم بدانند، این که بعضی بایستند، این جا و آنجا به شورای نگهبان بد بگویند، کار خلافی کرده اند. ما نمی توانیم بنشینیم تماشا کنیم که رسمی ترین و اطمینان بخش ترین و مورد اعتمادترین دستگاه نظام جمهوری اسلامی، به خاطر این که یک نفر عصبانی است بحق یا به ناحق مورد اهانت قرا بگیرد.»(4)

*انتظار از رهبری


سران جناح چپ از رهبری انتظار داشتند تا در تایید صلاحیت ها دخالت کند. رهبری درباره اعضای شورا گفت:« این آقایانی هم که امروز عضو فقهای شورای نگهبانند، شخصیت های برجسته و مورد قبول قبولی اند که منصوبان امام (رضوان الله تعالی علیه) هستند و ایشان اینها را معین کردند. دوره‌شان که تمام شد، دوباره اینها را تایید کردند. ما هم تایید کردیم...»

البته رهبری تاکید داشتند: اگر کسی نیامد امتحان بدهد هیچ کس حق ندارد بگوید چون امتحان ندادید، آدم بدی هستید! نه، امتحان دادن، که اجباری نیست. می‌گوید من امتحان نمی‌دهم، کاندیدا هم نمی‌شوم. این، اشکالی ندارد...(5)



*اگر امام بود

برخی می‌گفتند اگر امام بود به گونه ای دیگر عمل می‌کرد. رهبری می‌گفت: « من دوست ندارم که نسبت به این طور چیزها وارد صحبت بشوم؛ لکن تذکرا عرض می‌کنم که اگر امام امروز تشریف داشتند، مطمئن باشید به نقض قانون آن هم به این شکل و این سطح وسیع راضی نمی‌شدند.»

اگر امام بزرگوار ما، در اواخر عمر شریفشان نامه ای نوشتند که جزو اسناد باقی مانده از آن بزرگوار است و در ذهن بسیاری از افراد هست و در همه جا هم پخش شد. امام حتی در ارگان های غیرقانونی که به دستور خودشان و به خاطر مصالح زمان تشکیل شده بود از قبیل تشخیص مصلحت و غیره تردید کردند و گفتند آنها متعلق به زمان جنگ بود و ما مجبور بودیم یک اقدام غیرقانونی بکنیم. امام مقید به قانون بودند. یکی از خصوصیات آن بزرگوار تقید به قانون بود که کاری بر خلاف آن انجام نگیرد ما هم آنچه در جهت پایبندی به قانون تکلیفمان است آن را انجام می دهیم. چرا بعضی بیخودی اعتراض می کنند که شما می خواستید به شورای نگهبان سفارش کنید که فلانی و فلانی و فلانی را برخلاف قانون قبول کنند؟ این چه کاری است؟ قطعا اگر امام عزیزمان بودند این کار را نمی کردند. ما با این موافق نیستیم که هر کسی بیاید حرفی را به امام نسبت بدهد؛ درحالی که نمی داند روش و ممشای امام چه بود. ممشای امام را اهل بصیرت و اهل خبره و کسانی که معاشر و محشور با ایشان بودند می دانند نه اینکه هر کسی بیاید و هر حرفی بزند که اگر امام بود، چنین می کرد و چنان می فرمود.»(6)



*پی نوشت:

1- اکبر هاشمی رفسنجانی، بازسازی و سازندگی، ص 531
2- اکبر هاشمی رفسنجانی، اعتدال و پیروزی، ص 292
3- همان. ص 294
4- سخنرانی آیت الله سید علی خامنه ای در دیدار با آزادگان در اولین از هفته وحدت 69/07/11
5-همان.
6-همان

کتاب «زندگی و زمانۀ آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای»