رئیس جمهور اسلامی ایران، دکتر حسن روحانی، چندی پیش در یک سخنرانی، مجلس اول شورای اسلامی را، با وجود نبود نظارت استصوابی، بهترین دوره در همه ادوار مجلس دانسته اند. چه با این کلام رییس جمهور موافق باشیم و چه نباشیم، این سخن نشان از جایگاه مهم مجلس اول دارد. دلایل چندی برای این اهمیت و جایگاه ویژه وجود دارد که از میان این دلایل، برجستهترینها به این قرار است:
نخست، مجلس شورای اول، بیتردید نخستین انتخابات پارلمانی سراسری در طول تاریخ ایران بود که در آن توده مردم در یک روند گزینش حقیقی شرکت کردند. به واقع این انتخابات، نخستین رویداد سراسری برای تحقق اراده دموکراتیک مردم ایران در سپردن سکان نمایندگی به نامزدها، در جریان یک پروسه رقابتی و عادلانه بود.
دوم، فضای کشور در سال 58، فضایی توام با آزادی نسبتا کامل بود که در آن همه گروهها و جناحهای فکری(به غیر از سلطنت طلبان که نظام جدید را اصولا قبول نداشتند) اجازه تبلیغات، فعالیت و رقابت داشتند. در این سال، به ویژه گروههای چپ(مجاهدین خلق، چریک های فدایی خلق، حزب توده و...) از همه ابزار ممکن برای ترویج اندیشهها و برنامههای خود بهره میبردند و حتی رادیو و تلویزیون جمهوری اسلامی هم صحنه انواع و اقسام مناظرات و مباحثات میان گروههای سیاسی و پوشش اخبار و رویدادهای مرتبط با این گروهها بود.
سوم، انتخابات مجلس اول، نخستین انتخابات پارلمانی سراسری بود که توسط نظام انقلابی تازه تاسیس برگزار میشد(تجربه یک همه پرسی و یک انتخابات ریاست جمهوری موفق را پشت سر گذاشته بود). همه نگاهها به این رویداد بود تا عیار آزادی و مردم سالاری یک نظام انقلابی که یک دیکتاتوری غیردینی را برانداخته بود در سومین تجربه متفاوت انتخاباتی، مشخص گردد.
چهارم، در این انتخابات، نخستین بار بود که اعضای صنف روحانیت به عنوان یک گروه اجتماعی شاخص که مقبولیت اجتماعی خود را در جریان انقلاب به نمایش گذاشته بود، در معرض محک انتخابات قرار میگرفتند. حضرت امام برای پست ریاست جمهوری در آن برهه موافق ورود روحانیت نبودند و از این رو در بین نامزدهای انتخابات نخست ریاست جمهوری(5 بهمن 58) حتی یک چهره معمم هم حضور نداشت.
در یک تقسیم بندی کلی، انتخابات مجلس اول را میتوان وزن کشی سیاسی میان سه نیروی عمده حاضر در صحنه در اولین سال بعد از پیروزی انقلاب دانست: جریان مکتبی، جریان ملی-مذهبی، نیروهای چپ. گرچه در این تقسیم بندی بر سر بعضی شخصیت ها نوعی همپوشانی وجود داشت که خود را در اسامی مشترک فهرست های انتخاباتی مرتبط با هر یک از این گروه ها نشان می داد.
گروه اول؛ نیروهای مکتبی که خط ممیزه خود را از سایر گروهها، اقتدا به رهبری حضرت امام اعتقاد به ولایت مذهبی-سیاسی امام میدانستند. این گروه در آن سال زیرمجموعههای متنوعی را در میگرفت که با وجود پارهای اختلافات در سلیقهها و مشی سیاسی، زیر پرچم خط امام گرد آمده بودند و شاخصه آنها رهبری معنوی روحانیت بود. همه این گروهها در نهایت فهرست مشترکی موسوم به «ائتلاف بزرگ» ارائه دادند که شامل نامزدهای این گروهها میشد: جامعه روحانیت مبارز، حزب جمهوری اسلامی، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی (که تشکیل دهندگان اصلی این حزب بودند)، انجمن اسلامی معلمان، جمعیت زنان مسلمان، بنیاد الهادی، اتحادیه انجمن های اسلامی و سازمان فجر اسلام نیز در ادامه به آنها پیوستند.
البته در ابتدا هم جامعه روحانیت مبارز و هم حزب جمهوری اسلامی فهرست های مستقلی دادند که اسامی مشترک زیادی داشتند، لیکن در نهایت این دو فهرست به پیشنهاد «جامعه روحانیت مبارز» با فهرست گروه های مذهبی دیگر ادغام شد تا "برای پیروزی کامل جمهوری اسلامی کلیه گروهها و احزاب اسلامی و نهادهای انقلابی و نمایندگان قشرهای ملت ائتلاف نمایند".
فهرست منتشره حزب جمهوری اسلامی که در 7 اسفند 58 انتشار یافت، شامل این اسامی بود:
سید علی خامنهای، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، محمدجواد باهنر، حسن آیت، محمدعلی رجایی، سید کاظم بجنوردی، علی اکبر ناطق نوری، عبدالمجید معادیخواه، فخرالدین حجازی، جواد منصوری، هادی غفاری، سیدمحمد موسوی خوئینیها، ابوالقاسم سرحدیزاده، محمود کاشانی، اسدالله لاجوردی، عبدالله جاسبی، دکتر وحید دستجردی، سیدرضا زوارهای، علی اکبر ولایتی، حبیبالله عسگر اولادی، محمدجواد حجتی کرمانی، گوهر الشریعه دستغیب و مریم بهروزی.
به علت نقص مدارک مریم بهروزی، ابوالقاسم هزاوه ای جایگزین او در این فهرست شد. آیت الله مهدوی کنی به دلیل عضویت در شورای انقلاب و آیت الله امامی کاشانی به دلیل نامزدی از شهر کاشان از چهره های برجسته غایب در این فهرست بودند.
جامعه روحانیت هم که بر سر اعلام حمایت حزب جمهوری اسلامی از «حسن حبیبی» در انتخابات ریاست جمهوری دچار اختلافاتی با آن شده بود(جامعه از بنی صدر حمایت کرده بود) در فهرست مستقل خود علاوه بر اسامی مشترک، این افراد را هم مورد حمایت قرار داد:
ابراهیم یزدی، مصطفی چمران، شمس آل احمد، مهدی شاه آبادی، محمدعلی هادوی و فرشته هاشمی.
در نهایت فهرست نهایی «اثتلاف بزرگ» با حذف و اضافه هایی به این قرار بود:
"سید علی خامنهای، اکبر هاشمی رفسنجانی، محمدجواد باهنر، حسن آیت، محمدعلی رجایی، کاظم موسوی بجنوردی، علی اکبر ناطق نوری، عبدالمجید معادیخواه، فخرالدین حجازی، هادی غفاری، محمدعلی هادی، محمد موسوی خوئینیها، علیاکبر معینفر، حسین کمالی، اسدالله لاجوردی، گوهرالشریعه دستغیب، محمدباقر لواسانی، سیفالله وحید دستجردی، سعید امانی، رضا زوارهای، علیاکبر ولایتی، حبیبالله عسگراولادی، اکبر پوراستاد، محمدجواد حجتی کرمانی، نجفقلی حبیبی، مهدی شاهآبادی، محمد اسلامی، محسن مجتهد شبستری، احمد مولایی و فرشته هاشمی."
گفتنی است که برای شکل گیری این فهرست مشترک چهرههای شناخته شدهای چون جواد منصوری و محمود کاشانی و ابوالقاسم سرحدی زاده و شماری دیگر از فهرست مستقل حزب جمهوری، و افراد شاخصی چون مصطفی چمران، ابراهیم یزدی، علی گلزاده غفوری و عبدالمجید ایروانی از فهرست مستقل جامعه روحانیت حذف شدند یا به نفع دیگران کنار رفتند.
{$sepehr_media_1352818_400_300}
قرائت پیام امام خمینی در بازگشایی
اولین دوره مجلس شورای اسلامی
دانلود
دومین گروه بزرگ حاضر در انتخابات، نیروهای موسوم به ملی مذهبی بودند که عمدتا حول 4 شخصیت شکل گرفت: مهندس مهدی بازرگان، دکتر یدالله سحابی، آیت الله موسوی زنجانی، استاد محمد تقی شریعتی. فهرست این گروه شامل 18 نام بود که همگی وابسته یا نزدیک به جریان نهضت آزادی بودند. این فهرست که به «فهرست همنام» مشهور شد، شامل این اسامی بود:
"مهدی بازرگان، جلال آشتیانی، یدالله سحابی، عبدالعلی بازرگان، فتح الله بنی صدر، مصطفی چمران، محمد توسلی، حسن حبیبی، علی دانش منفرد، محمدعلی رجایی، ابراهیم یزدی، علی اکبر معین فر، هاشم صباغیان، عزت الله سحابی، محمود مانیان، علی اصغر بهزادنیا، مصطفی کتیرایی و علی صادقی تهرانی."
از این فهرست نام محمد علی رجایی و علی اکبر معین فر با فهرست ائتلاف بزرگ مشترک بود. همزمان، ابوالحسن بنی صدر که تنها حدود دو ماه پیش تر با درصد آرای بالا به ریاست جمهوری رسیده بود، برای این که مجلسی همسو با خود ایجاد کند و به هوای داشتن سبد آرای بالا در انتخابات مجلس، به طور مستقل دست به ارایه فهرست موسوم به «دفتر همکاری های مردم با رییس جمهور» زد که شامل 21 نفر از نزدیکان و همفکران و حامیان او می شد. در این فهرست این اسامی حضور داشتند:
" فتح الله بنی صدر، علی گلزاده غفوری، محمد مهدی جعفری، عزت الله سحابی، حسن ابراهیم حبیبی، طاهره صفارزاده، اعظم طالقانی، محمدرضا پسندیده، محمد جواد حجتی کرمانی، فخرالدین حجازی، محمدکاظم سامی، محمد اسلامی، محمد حسین بتولی، محمدعلی هادی نجف آبادی، مهدی شاه آبادی، نجفقلی حبیبی، مهدی ظریف، نعمت غلاموند، حسین شفیعی، محمدباقر شایورد، علی اصغر مروارید."
حضور چهره هایی چون محمدرضا پسندیده(برادرزاده امام خمینی)، علی اصغر مروارید(از روحانیون انقلابی برجسته) و فخرالدین حجازی( از مشهورترین چهره های جناح مکتبی)، محمدجواد حجتی کرمانی و مهدی شاه آبادی نشان از آن داشت که بنی صدر روی سبد آرای طرفداران جناح مکتبی هم برای ورود طرفدارانش به مجلس، حساب زیادی باز کرده بود. به هر روی، تنها نامزد اختصاصی این فهرست خانم «اعظم طالقانی»، دختر آیت الله طالقانی بود و بقیه اسامی با فهرست سایر گروه ها مشترک بود. حجازی، حجتی کرمانی، شاه آبادی و نجفقلی حبیبی اسامی مشترک با فهرست ائتلاف بزرگ، عزت الله سحابی، فتح الله بنی صدر، حسن حبیبی اسامی مشترک با فهرست همنام و علی گلزاده غفوری کاندیدای مشترک این فهرست با مجاهدین خلق و کاظم سامی و طاهره صفارزاده دو کاندیدای مشترک با جاما و جنبش مسلمانان مبارز بودند.
{$sepehr_media_1352828_400_300}
از گروه های چپ مارکسیستی، حزب توده فهرست مستقل خود را ارایه داد. فهرست کاندیداهای این حزب که عمدتا اعضای شورای مرکزی آن هم بودند به سرلیستی «نورالدین کیانوری» شامل افرادی چون محمد علی عمویی، مریم فرمانفرمایان، احسان طبری، هوشنگ بهزادی، سیاوش کسرایی و محمد پورهرمزان بود.
اما گروه های چپ التقاطی که خود را مبارزان مسلمان پیشرو می دانستند، به سردمداری سازمان مجاهدین خلق، تکاپوی تبلیغانی شدیدی را برای راه یابی به مجلس به راه انداخته بودند. مسعود رجوی که به دلیل عدم رای دادن به قانون اساسی جمهوری اسلامی، از گردونه رقابت نخستین دوره ریاست جمهوری خارج شده بود، امید زیادی داشت که در انتخابات مجلس جبران مافات کند و خود در راس نامزدهای چپ التقاطی وارد میدان شده بود. سازمان مجاهدین خلق(منافقین) به واسطه نفوذ و محبوبیتی که از طریق تبلیغات سنگین شبکه ای و سراسری در میان بخشی از دانش آموزان و دانشجویان به دست آورده بود، گمان می برد که قادر است با بسیج هواداران خود، دست کم در تهران و شهرهای بزرگی چون اصفهان، کرسی های مجلس را قبضه کند. فهرست مجاهدین خلق که به فهرست «شورای مرکزی کاندیداهای انقلابی و ترقی خواه» معروف شد، شامل این 24 اسم بود:
" مسعود رجوی، اشرف ربیعی(همسر رجوی)، علی گلزاده غفوری، علی محمد تشید، حسن توانایان فرد، غلامرضا آذرش گرگانی، عباس آگاه، مهدی ابریشمچی، محمد احمدی، یزدان حاج حمزه، عباس داوری، فاطمه رضایی، مریم طالقانی، عذرا علوی طالقانی، مریم قجر عضدانلو(رجوی بعدی)، منوچهر هزارخانی، پرویز یعقوبی، محمد ملکی، مجید معینی، عبدالکریم لاهیجی، علی رضا جعفری منصوری، محمد سیدی کاشانی، معصومه شادمانی."
گروه ها و احزاب چپ التقاطی کوچک تر از قبیل حزب سوسیالیستی-اسلامی «جاما»(به رهبری مرحوم کاظم سامی وزیر بهداری دولت موقت)، و «جنبش مسلمانان مبارز»(به رهبری حبیب الله پیمان و به واقع طیف سوسیالیست ملی مذهبی ها) هر کدام فهرست های جداگانه 10 یا 11 نفره ارایه کردند که بیشتر اسامی آن ها با یکدیگر و با فهرست مجاهدین خلق مشترک بود. گلزاده غفوری و محمد موسوی خوئینی ها شاخص ترین چهره های روحانی مورد حمایت این دو گروه بودند که در فهرست مستقل جامعه روحانیت و حزب جمهوری اسلامی هم حضور داشتند. محمد موسوی خوئینی ها و حسن حبیبی نامزد مورد حمایت حزب توده هم بودند.
جبهه ملی هم با محوریت طرفداری از اندیشه مصدق، وارد کارزار انتخاباتی شد و فهرست انتخاباتی متقل خود را عرضه نمود. چهرههای شاخص این فهرست کاظم حسیبی، اسدالله مبشری و پرویز ورجاوند و حاج محمود مانیان بودند که این آخری کاندیدای مشترک نهضت آزادی و جبهه ملی بود.
شورای انقلاب، به عنوان متولی تدوین قانون انتخابات(در غیاب مجلس) دو تصمیم مهم در این رابطه گرفت که یکی، منطقه ای شدن انتخابات با مرکزیت یک شهرستان برای هر حوزه انتخابیه، و دومی لحاظ اکثریت به علاوه یک(اکثریت مطلق) به عنوان شرط راهیابی به مجلس بود. در جلسه مورخه 17/11/58 قانون انتخابات در 9 فصل، 61 ماده و 15 تبصره به تصویب رسید. به واسطه اعتراضات فراوان در حوزه های انتخابیه مختلف، در نهایت شورای انقلاب منطقه ای شدن انتخابات را از دستور خارج کرد ولی شرط دوم و شروطی چون اعتقاد به جمهوری اسلامی و وفاداری به قانون اساسی به جای خود باقی ماند. بر این مبنا، در صورت عدم کسب اکثریت مطلق توسط هیچ یک از کاندیداها، انتخابات در آن حوزه به دور دوم می رفت.
در کل، از 3694 نفری که برای انتخابات در سرتاسر کشور نام نویسی کردند، 540 نفر نامزد نمایندگی در تهران بودند. از کل تعداد ثبت نام شدگان، صلاحیت 447 نفر رد شد.
به هر حال در نهایت در تاریخ 24 اسفند 58، انتخابات اولین دوره مجلس شورا(که هنوز نام مجلس شورای ملی بر خود داشت) برگزار شد. برگزاری این انتخابات البته بدون دردسر و ماجرا نبود و در نقاط مختلفی از کشور ناآرامی ها و درگیری ها در جریان رای گیری، روند انتخابات با خلل مواجه شد. شهرهایی چون شیراز، میانه و قائم شهر در روز رای گیری شاهد درگیری های خیابانی حتی مسلحانه، تحصن و راهپیمایی بودند. در بیشتر شهرهای کردستان ناآرامی ها منجر به توقف روند رای گیری شد. در برخی شهرهای استان فارس از جمله اقلید و کازرون صندوق های رای توسط معترضین به آتش کشیده شد. در کرمانشاه هم به دلیل اعتصاب و اعتراض بازاریان این شهر به نحوه برگزاری، انتخابات جنجال برانگیز شد و در برخی شهرهای آذربایجان از جمله خلخال، کار به گروگانگیری هیات های برگزاری انتخابات کشید.
با همه این اوصاف، در کل، برگزاری اولین انتخابات مجلس شورای اسلامی موفقیت آمیز بود و نمره قبولی گرفت. در سراسر کشور، 97 نفر حائز اکثریت مطلق آراء شدند و در همان دور اول به مجلس راه یافتند که 18 نفر مربوط به تهران بودند. دور دوم انتخابات در 19 اردیبهشت 59 برگزار شد و در مجموع برای 270 کرسی نمایندگی، 234 نماینده وارد مجلس شدند. این کسری تعداد مربوط به برگزیدگان برخی حوزه های انتخابیه بودند که به دلیل وجود مشکلات حاد در برگزاری، در آن ها سلامت انتخابات تایید نشد، و یا نتایج ابطال شدند، یا مانند نمونه شهرهای کردستان، اصولا برگزاری انتخابات نیمه تمام ماند.
در مجموع به جز سه حوزه انتخابیه اقلید و کرمانشاه و درگز که به ترتیب خسرو قشقایی، کریم سنجابی و ابوالفضل قاسمی(از جبهه ملی و حزب ایران) به عنوان نمایندگان غیرمذهبی برگزیده شدند، در سایر حوزه ها نامزدهای مذهبی(یا با داعیه مذهب) به مجلس راه یافتند. فهرست اثتلاف بزرگ با 85 کرسی، فهرست همنام(نهضت آزادی) با 20 و فهرست دفتر همکاری ها(بنی صدر) 33 کرسی در مجلس اول به دست آوردند.
حدود 110 نفر از نمایندگان هم به صورت مستقل(منفرد) وارد مجلس شدند که از نظر فکری عمدتا به دو طیف ائتلاف بزرگ و نهضت آزادی متمایل بودند. مغبون بزرگ انتخابات، سازمان مجاهدین خلق بود که از فهرست مورد حمایت آنها، تنها یک نفر، علی گلزاده غفوری به مجلس راه یافت که او هم نامزد مشترک با چند لیست دیگر بود. مسعود رجوی رهبر منافقین، که امید بسیاری به برد قاطع خود داشت با 530 هزار رای به دور دوم رفت که در دور دوم هم موفق به ورود به مجلس نشد. در سایر شهرها هم در چند حوزه 29 نامزد مجاهدین به دور دوم رفتند که در نهایت حتی یک نامزد وابسته به آنان هم رای لازم را کسب نکرد.
این شکست(در واقع سرشکستگی بزرگ) باعث شد که رجوی و سازمانش از فردای انتخابات بنای متهم کردن نظام جمهوری اسلامی به تقلب را بگذارند. رییس جمهور وقت، بنی صدر هم که انتظار پیروزی بزرگ جناح رقیب(حزب جمهوری در قالب ائتلاف بزرگ) را نداشت، روزنامه خود(روزنامه انقلاب اسلامی) را به تریبونی برای طرح دعاوی مجاهدین و سایر چپ ها و گروه های غیرمذهبی تبدیل کرد. در نهایت اما سلامت انتخابات مورد تایید قرار گرفت، و با پیام حضرت امام در 7 خرداد 59 شروع به کار کرد.
بالاترین رای در میان کل شرکت کنندگان از آن فخرالدین حجازی، نفر اول تهران با حدود یک میلیون 600هزار رای(73.5درصد) بود. حسن حبیبی، مهندس بازرگان، علی اکبر معین فر و سید علی حسینی خامنهای(رهبر معظم انقلاب) نفرات بعدی منتخبان تهران بودند. البته بیشترین میزان رای از نظر درصد آرائ، متعلق به محمد اسحاق مدنی، نماینده سراوان بود که 99.1 درصد آرای مردم را در حوزه انتخابیه خود کسب کرد.
چهار نماینده زن از تهران وارد مجلس شدند(طالقانی، دستغیب، صدیقی، بهروزی). مسن ترین نمایندگان تهران یدالله سحابی و مهدی بازرگان با 74 و 72 سال سن، و جوان ترین نمایندگان تهران هادی غفاری و حسین کمالی با 28 و 29 سال سن بودند. رییس سنی مجلس یدالله سحابی، و رییس انتخابی آن علی اکبر هاشمی رفسنجانی بودند. در کل میزان مشارکت در مجلس اول، با حدود 10 میلیون و 500 هزار رای ماخوذه، حدود 52 درصد بود. گفتنی است که به دلیل فاجعه هفتم تیر سال 1360 در دفتر حزب جمهوری و شهادت شماری از نمایندگان مجلس اول، برخی از اعضای این مجلس در انتخابات میان دوره ای به آن راه یافتند. از این رو مجموع نمایندگان تهران در مجلس اول 41 نماینده بود که 11 تن در انتخابات میان دوره ای وارد مجلس شدند. نام این مجلس در تیرماه 1359 از «مجلس شورای ملی» به «مجلس شورای اسلامی» تغییر یافت.
{$sepehr_media_1352825_400_300}
از نظر سنی، بیشترین تعداد نمایندگان در بازه 30 تا 35 سال(72 نفر) و کم ترین تعداد بالای 70 سال(3نفر) بودند که خود نمودی از فضای انقلابی کشور و ورود نیروهای جوان به سیستم حاکمیتی کشور بود. به لحاظ تحصیلات، 56 نفر زیر دیپلم، 37 نفر دیپلم، 24 نفر کاردان، 66 نفر کارشناس، 32 نفر کارشناس ارشد، 26 نفر دکترا، 8 نفر متخصص و بقیه دارای تحصیلات حوزوی بودند.
اما نخستین چالش این مجلس، خیلی زود، بر سر معرفی نخست وزیر از سوی رییس جمهور بنی صدر آغاز شد. بنی صدر که با وجود راه یافتن 33 نفر از فهرست «دفتر همکاری های رییس جمهور» به مجلس، انتظار پیروزی قاطع تری را داشت، بعد از رد تقاضایش برای معرفی حاج احمد آقای خمینی به عنوان نخست وزیر(به دلیل مخالفت امام برای استفاده از نام ایشان)، تمایل داشت که یکی از نزدیکان خود، احمد سلامتیان که از حوزه اصفهان به مجلس راه پیدا کرده بود را به عنوان نخست وزیر برگزیند. اما مجلس که تحت نفوذ فکری حزب جمهوری اسلامی قرار داشت، روی «محمد علی رجایی» توافق داشت(مجلس حتی مصطفی میرسلیم، عضو حزب جمهوری را که بنی صدر معرفی کرده بود، نپذیرفت). بعد از مباحثات و رایزنی های بسیار، و تعیین یک کمیسیون ویژه برای بررسی افراد واجد صلاحیت نخست وزیری، در نهایت مجلس اول توانست حرف خود را به کرسی بنشاند و شهید رجایی، چهره انقلابی و مکتبی به عنوان نخست وزیر کار خود را آغاز کرد.
در همان ماه های نخست آغاز به کار مجلس، ماموریت تصمیم گیری نهایی درباره سرنوشت گروگان های آمریکایی، از سوی امام به مجلس سپرده شد، و این مجلس بعد از تشکیل کمیسیون های ویژه و چند ماه بحث وبررسی، در نهایت در تاریخ سی ام این ماه با ارایه یک طرح، رای به آزادی گروگان های باقی مانده در ایران داد.
{$sepehr_media_1352822_400_300}
سخنرانی آیت الله خامنه ای در جلسه کفایت سیاسی بنی صدر
دانلود
اما در بیشترین منابع تاریخی، مهم ترین کار انجام شده توسط مجلس اول را رای به عدم کفایت سیاسی رییس جمهور، ابوالحسن بنی صدر، دانسته اند. اختلافات شدید میان رییس جمهور و مجلس، میل شدید بنی صدر به خودکامگی وتک روی و بی اعتنایی به قوانین مصوب، همراهی روزافزون او با گروه ها و جناح های ضد انقلاب و مخالف خط امام، بی کفایتی در اداره کشور و فرماندهی کل قوا(و چند دلیل دیگر) در نهایت منجر به این شد که چند روزپس از عزل او از فرماندهی کل قوا، توسط حضرت امام، مجلس هم در تاریخ 31 خرداد سال 60، در جلسه ای تاریخی، با رایی قاطع، یعنی 177 رای موافق، 1 رای مخالف و 12 رای ممتنع، حکم به عدم کفایت سیاسی بنی صدر داد.
{$sepehr_media_1352819_400_300}
یکی از وقایع تاریخی مجلس اول، درگیری فیزیکی میان نمایندگان طیف جامعه روحانیت و حزب جمهوری از یک سو و نهضت آزادی از سوی دیگر بود. در 10 آبان 62 بود که هنگام نطق «علی اکبر معین فر»، مرحوم آیت الله قره باغی، نماینده ارومیه به کنار تریبون رفت و خواستار قطع صحبت های معین فر شد. در این هنگام، هاشم صباغیان به حمایت از معین فر به سمت تریبون رفت و رو به هاشمی با صدای بلند نسبت به مداخله مرحوم قره باغ اعتراض کرد. در این زمان با مداخله نمایندگانی چون هادی غفاری، دهقان و اسدی نیا به نفع آقای قره باغ، یک درگیری فیزیکی شدید رخ داد که در نهایت منجر به تعطیلی جلسه داخلی مجلس شد. در این میان اما، واکنش آقای هاشمی به عنوان رییس مجلس جالب بود که تصویر ایشان در گوشه بالایی عکس این واقعه(که با لبخند شاهد کتک کاری است) تاریخی شد.
اما خیلی زود، تنها به فاصله یک هفته، بنی صدر و متخدان راهبردی آن روز او، سازمان مجاهدین خلق(منافقین کوردل)، در یک جنایت آشکار، انتقام یک روند دموکراتیک سیاسی را از نمایندگان مکتبی مجلس اول با بمب گرفتند، و با انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی در سرچشمه تهران، 27 تن از نمایندگان این مجلس را که در جلسه حزب حضور داشتند، به شهادت رساندند.
منابع:
http://www.hawzah.net/fa/Article/View/81039
http://www.tebyan.net/newmobile.aspx/index.aspx?pid=226006
http://www.irdc.ir/fa/calendar/121/default.aspx
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13920810000754
https://rasekhoon.net/article/print/738587
http://khabaronline.ir/detail/195349
http://revolution.pchi.ir/show.php?page=contents&id=14475
http://www.khabaronline.ir/detail/195956/Politics/election
http://namehnews.ir/fa/news/30423
http://tarikhirani.ir/fa/news/30/bodyView/5166
http://tarikhirani.ir/fa/news/30/bodyView/4912/0