*احمد کاظمی که بود؟
سردار سرلشکر شهید احمد کاظمی، در سال 1337 در نجف آباد اصفهان به دنیا چشم گشود. وی مدارج تحصیلی را یکی پس از دیگری طی کرد. با پیدایش نخستین جرقه های انقلاب اسلامی، احمد هم به صف مبارزین علیه دستگاه طاغوتی و رژیم ستمشاهی پرداخت. این غیور مرد اصفهانی در بیست و سومین سال زندگی اش یعنی در نخستین روز های سال 59 به کردستن رفت تا در با دلاوری هایش دشمنان داخلی انقلاب نوپای کشورمان را منکوب کند.
شهید احمد کاظمی در طی سالهای نبرد حق علیه باطل خاطرات تلخ و شیرین بسیاری از خود به یادگار گذاشت. حضور مستقیم این فرمانده در خط مقدم جبهه و ارتباط صمیمانه اش با اطرافیان و همراهان تا آنجا ادامه یافت که وی چندین بار از ناحیه پا، دست، و کمر بارها مجروح شد و یک بار نیز با قطع شدن انگشتش به درجه رفیع جانبازی نائل آمد.
از دیگر افتخارات احمد کاظمی می توان به دریافت 3 مدال فتح از سوی فرماندهی کل قوا یعنی مقام معظم رهبری یاد کرد.
احمد کاظمی که علاقه وافری به تحصیل و کسب علم هم داشت در این جبهه هم پیشرفت خوبی داشت. وی دوره کارشناسی خود را در رشته جغرافیا و کارشناسی ارشد را در رشته مدیریت دفاعی گذراند و موفق شد دانشجوی دکتری در رشته دفاع ملی شود.
شهید احمد کاظمی در آخرین سال حیات پر برکت اش، از سوی فرماندهی کل سپاه پاسداران به سمت فرمانده نیروی زمینی به فرماندهی نیروی زمینی منصوب شد و توفیق خدمت را در سنگر دیگری یافت.
*شهید احمد کاظمی در دفاع مقدس
18سال از عمر پر برکت احمد نگذشته بود که وی، بعد از تحصیلات دوره دبیرستان در صف مبارزین در جبهههای جنوب لبنان حضور پیدا یافت و مبارزه با استکبار و اشغالگران را آغاز نمود.
این شهید بزرگوار پس از پیروزی انقلاب اسلامی جزو اولین افرادی بود که به سپاه پاسداران پیوست.
شهید کاظمی، با شروع جنگ تحمیلی، با یک گروه پنجاه نفره در جبهههای آبادان حضور پیدا کرد و مبارزه را با دشمن متجاوز آغاز کرد.
وی، از همان ابتدا فرماندهی در یکی از جبهههای آبادان را برعهده گرفت و در عملیات حصر آبادان و در یکی از محورهای عملیات مسوولیت مهمی برعهده داشت.
سرلشکر شهید کاظمی، در پایان جنگ تحمیلی همان گروه پنجاه نفره روز اول جنگ را تبدیل به یکی از لشکرهای قوی و مهم سپاه کرد و لشکر را با سلاحهای به غنیمت گرفته شده از عراقیها به یک لشکر زرهی با صدها تانک و نفربر و توپخانه و ماشین آلات، تحویل نظام داد.
*فعالیت های سردار کاظمی بعد از دوران جنگ
شهید احمد کاظمی به عنوان معاون عملیاتی نیروی زمینی سپاه در راهاندازی و شکلگیری نیروی زمینی سپاه خدمات شایانی داشت.
وی همچنین در سال 1372 با حضور در منطقه شمال غرب کشور به عنوان فرمانده منطقه شمال غرب حکم فرماندهی را از دست مقام معظم رهبری دریافت کرد.
مقام معظم رهبری در همان دوران مسوولیت سردار کاظمی در استان آذربایجان غربی و کردستان حضور پیدا کردند و از برقراری امنیت منطقه توسط سردار کاظمی تقدیر به عمل آوردند و این تحسین مدال افتخار دیگری برای رشادت های فراوان وی بود.
*فتح خرمشهر و حضور تاریخ ساز شهید احمد کاظمی
گفتن از رشادت های احمد کاظمی در جریان فتح خرمشهر کار ساده ای نیست. آنجا که وقتی از او پرسیدند شما در عملیات فتح المبین چه کردید؟ در بیت المقدس و در بدر و خیبر و کربلای 5 و والفجر هشت کجا بودی؟ فرماندهان جنگ از تو و دلاوریهایت بسیار گفته اند. خاطره ای بگو، حرفی بزن. وی پاسخش چنین بود. گفت من هیچ کاری نکردم. هرچه کردند بسیجیان دریادل کردند. من از همه رزمندگان اسلام سرافنکده ترم. من لیاقت شهادت نداشتم و در فراق یاران شهیدم می سوزم. خدایا شهادت را نصیبم بفرما. آری رسم بزرگان این چنین است که از خود نگویند. مردان بزرگ همیشه در گمنامی بوده اند و تاریخ خود فریاد میزند مظلومیت آنان را.
اما هنگامی که شهید احمد پس از عروجش در نوزدهم دی ماه هشتاد چهار در ارومیه یعنی زادگاه یار صمیمی و هم رزم دیرینه اش مهدی باکری، از سقوط هواپیما به افلاک صعود کرد، آنگاه تاریخ سازان حماسههای پرشور جنگ لب گشودند و با چشمانی پر از اشک و گلوئی پر از بغض بر ایمان از او گفتند. گفتند همه جا بود. در ادامه به خاطرات برخی از همین همرزمان در مورد رشادت های وی در جریان آزاد سازی خرمشهر اشاره می شود.
*همرزمان از دلاوری های احمد کاظمی در فتح خرمشهر چه می گویند؟
محسن رضائی(دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام): ”در مرحله سوم عملیات بیت المقدس وقتی که ما خرمشهر را تقریبا” دور زده و به نزدیکی جاده شلمچه به خرمشهر رسیدیم ، نیروهایمان تحلیل رفته بودند. بیشتر مناطق را گرفته بودیم و بیش از پنج هزار کیلومتر را آزاد کرده بودیم ولی برای انجام هدف اصلی که آزاد سازی خود شهر بود نیروهایمان کم بود. من احمد و حسین (خرازی فرمانده لشکر چهارده امام حسین (ع)) را صدا زدم و گفتم هر طور شده باید نیرو جمع آوری کنید تا شهر را فتح کنیم.آن دو نفر واقعا” شاهکار کردند و تا صبح نیروها را جمع آوری کرده و به شهر زدند و پس از بازکردن دروازه خرمشهر، شهر آزاد شد. من هیچ عملیاتی را به یاد ندارم که شهید کاظمی پذیرفته باشد و با نیروی ایمان و شجاعت و ابتکار از آن سربلند بیرون نیامده باشد.حاج احمد فرماندهی بود برخاسته از دل جنگ.
سرلشگر حاج قاسم سلیمانی (فرمانده سپاه قدس): من تصورم این بود که وقتی خبر شهادت احمد گفته شد، حداقل تیتر همه روزنامههای ما باید این جمله باشد که "فاتح خرمشهر شهید شد”. همان طوری که وقتی بزرگی از ما در ادبیات، در هنر و در هر چیزی که از بین ما میرود بلافاصله تیتر میزنیم "پدر علم ریاضی” ایران از دنیا رفت. فکر میکنم حقی که احمد به گردن ملت ایران داشت از حقی که دیگر اندیشمندان مختلفی که مورد تجلیل هستند دارند، کمتر نباشد. ما در مرحله اول جنگ یعنی در آن سلسله عملیاتهای اصلی جنگ که دشمن را در داخل خاک خودمان شکست دادیم، بر میخوریم به چهرههای محدودی که اینها محور اصلی جنگ بودند و مشهور هم هستند بین اهل جبهه، اما شاید در جامعه ما غریب باشند. از جمله کسانی که غریب بود شهید کاظمی بود،خب شهید کاظمی محور چندین فتح بزرگ بود، می توانم بگویم شاه کلید فتوحات جنگ او بود. یکی از برجستگیهای شهید کاظمی هم همین بود.یعنی اگر گفته بشود که زیرک ترین فرمانده ما در جنگ احمد بود حتما سخن گزافی گفته نشده است.
من یادم هست توی عملیات بیت المقدس که منجر به آزادسازی خرمشهر شد فکر می کنم روز پانزدهم، شانزدهم بود که تقریبا” جبهه شمالی رسیده بود به کوشک. جبهه میانی از سمت دارخوئین رسیده بود به ایستگاه حسینیه و از طرف مرز به پاسگاه زید. یعنی محدوده خرمشهر کامل باقی مانده بود.
فکر می کنم بدون استثنا همه ی فرماندهان در سطح عالی زخمی شده بودند.
یعنی حسین خرازی زخمی شده بود.خود احمد زخمی شده بود.متوسلیان زخمی شده بود که با برانکارد توی آمبولانس عملیات را هدایت می کرد.جنگ سختی بود. توی این موقعیت، شب همه جمع شده بودند توی قرارگاه فتح. بحث اصلی این بود که ما نیاز به تجدید قوا داریم و باید بنشینیم تصمیم بگیریم و یکی دوهفته استراحت بکنیم و بعضی هم می گفتند عملیات طول نکشد و سریعا” انجام بدیم. باید نیروهای جدید بیایند تا بتوانیم آزادسازی خرمشهر را تمام کنیم. چون تمام قدرت و مقاومت دشمن برای حفظ خرمشهر بود و هم این که برای دشمن حیثییتی بود و هم در واقع از نظر نظامی اهمیت داشت. آن جا خدا رحمت کند شهید حسن باقری یک سخنرانی معروف کرد.
همه نشسته بودند، بلند شد و گفت: ”ما به مردم قول دادیم و هی گفتیم خرمشهر در محاصره است و مردم ما تصورشان این بود که امروز و فردا خرمشهر را آزاد می کنیم ما مگر می توانیم برگردیم پشت جبهه تا این که بتوانیم تجدید قوا کنیم؟” و شروع کرد به استدلال کردن.
صحبت حسن بر همه تاثیر گذاشت و تصمیم گرفتند ادامه عملیات انجام شود. آن جا سه لشگر برای فتح خرمشهر انتخاب شدند که یکی شان تیپ 8 نجف اشرف بود و شهید کاظمی فرمانده آن بود. در فتح خرمشهراحمد در واقع محوری را انتخاب می کرد که سخت ترین محور بود.
احمد فلشی را انتخاب کرد که هم برای خودش خطرناک بود و هم این که یک ضربه مهلکی بر دشمن بود. او می توانست بیاید و عقبه ی خودش را بدهد به جبهه ی خودمان که حداقل اگر گیر افتاد برگردد عقب و از روبه رو به دشمن بزند. یا این که محوری بگیرد که اصلا” از کنار جاده برود جلو اما این کار را نکرد. آمد بین دشمن و در نزدیکی خرمشهر مستقر شد و عقبه ی دشمن در شرق شلمچه که وصل می شد به بصره را، که راه خشکی دشمن برای رسیدن به خرمشهر بود را یک شکاف ایجاد کرد و آمد از همین شکاف باریک وارد شد و از کنار نهر عرایض رفت به طرف خرمشهر.
شهررا کامل دور زد و اولین فرمانده ای که وارد شهر شد، احمد بود و خرمشهر را فتح کرد. فاتح خرمشهر به معنای واقعی شهید کاظمی بود.
محمد باقر قالیباف (شهردار تهران:) یکی از ویژگیهای شهید کاظمی در عملیاتها این گونه بود که در مجموع عملیاتهایی که در جنگ داشتیم ایشان و شهید خرازی و شهید باکری فرماندهانی بودند که روحیهشان و نوع تصمیم گیریهایشان و نوع طراحیهایشان که انجام می دادند از ویژگیهای برجسته شان بود. در آزادسازی خرمشهر که انصافا” باید گفت احمد مابین فرماندهان مهمترین نقش را در آزادی خرمشهر داشت.
احمد کاظمی بود که از محور دژ بالای شلمچه عمل کرد به سمت پل عرایض و پل نو و شهرک ولیعصر(ع) که عقبهء عراقیها را به سمت شلمچه و به سمت خودشان بست و اگر بگوئیم شهید کاظمی فاتح خرمشهر بود، هرگز حرف گزافی نگفته ایم.
علی ترابی