خنده‌دارترین جوک سال 2015 را می‌توان ریاست رژیم سعودی بر کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد دانست؛ رژیمی که اقدامات ضد حقوق بشری و گردن‌زدن‌ها و شکنجه‌های فجیعش علیه زندانیان، شهره عام و خاص است و از زیر عبای مفتی‌هایش، القاعده‌ها و داعش‌ها و النصره‌ها بیرون آمده‌اند.

گروه بین‌الملل مشرق - خنده‌دارترین جوک سیاسی سال 2015 را می‌توان ریاست رژیم عربستان سعودی بر کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد دانست؛ رژیمی که اقدامات ضد حقوق بشری و شکنجه‌های فجیعش علیه زندانیان، شهره عام و خاص است و از زیر عبای مفتی‌هایش، القاعده‌ها و داعش‌ها بیرون آمده است. این در حالی است که حتی کشورهای غربی و اروپایی به نقض اساسی‌ترین مبانی حقوق بشر در این کشور اذعان دارند. یکی از ابعاد نقض حقوق بشر از سوی حاکمیت آل سعود بدرفتاری و شکنجه زندانیان در بازداشتگاه‌ها و زندان‌های رژیم صهیونیستی است.

آنچه در این گزارش به آن اشاره می‌شود، نامه‌ای است که دکتر "محسن العواجی" از فعالان اینترنتی مستقل در سال 2000 میلادی (15 سال قبل) در مورد شکنجه های گسترده در زندان های آل سعود خطاب به "نایف بن عبدالعزیز" وزیر کشور وقت عربستان سعودی نوشته شده است. این نامه گرچه مربوط به سالها پیش است، اما می تواند بخشی از جنایات فجیع بازداشتگاه‌های مخوف آل سعود را نشان دهد؛ جنایاتی که طبعاً اکنون با شدت و تنوع بیشتری اعمال می‌شود.
 
العواجی برای نگارش این نامه با بیش از 20 زندانی عربستانی گفت‌وگو کرده است و اظهارات قربانیان شکنجه‌ها را به صورت مستند گزارش داده است.
البته وی بعدها توضیح می دهد که امیر نایف با وجود همدردی و ابراز تأسف از این حوادث هیچ اقدام جدی برای  احقاق حقوق قربانیان  و مجازات عاملان این جنایت‌ها  و توقف شکنجه  در بازداشتگاه‌های رژیم سعودی انجام نداد. بخش‌هایی از این گزارش بدین شرح است:
 
یکی از شکنجه‌شدگان توضیح می‌دهد که زندانیان نمی‌توانستند خود را قانع کنند که وزیر کشور سعودی حرف‌های آنها را باور کرده و اقداماتی را برای بازخواست نیروهای امنیتی تحت امر خود انجام دهد. آنها وحشت زیادی از بیان این حقایق داشتند و می‌ترسیدند بیان این مطالب بار دیگر به زندانی‌شدن آنها منجر شود. با این حال، برخی از آنها گزارش‌های خود را از نحوه شکنجه در زندان‌های آل سعود ارائه دادند.
 
العواجی در گزارش خود تأکید می‌کند که عریان کردن کامل و مکرر زندانیان اقدامی عادی در زندان‌های سعودی است، برخی زندانیان تهدید می‌شوند که همسر آنها نیز احضار شده و در معرض شکنجه قرار می گیرد.
در برخی موارد دست‌وپای زندانی بسته می‌شود و توسط خودرو کشیده می شوند. در این گزارش آمده که یکی از زندانیان در نتیجه شکنجه دچار صرع شده بود. در برخی موارد زندانیان در اتاقی تاریک قرار گرفته و مجموعه‌ای از افسران امنیتی وی را مورد ضرب و شتم قرار می‌دهند.



همچنین مواردی مشاهده شده که شکنجه گر فرد زندانی را مجبور به ارضای جنسی شکنجه‌گر می‌کند. شکنجه هایی اینچنینی به همراه عریان‌کردن مکرر و کامل زندانیان، نقش زیادی در فروپاشی روحیه و شخصیت آنها داشته و اثرات آن تا مدت‌ها بر جسم و روان زندانیان باقی مانده است.
 
بنابراین گزارش، در موارد زیادی، شکنجه زندانیان با سوزاندن بدن آنها با سیگار مشاهده شده است. تهدید به تجاوز جنسی، از دیگر شکنجه‌هایی است که در زندان‌های رژیم سعودی انجام می شود. آویزان کردن معکوس و برهنه زندانیان برای مدت‌های طولانی و مکرر و ضربه زدن با چوب به بدن زندانیان بویژه پاها و آلت تناسلی آنان، برخی دیگر از این شکنجه‌هاست.
 

البته گروهی از شکنجه‌گران غربی نیز در زندان های سعودی وجود دارند که "جوخه مرگ" خوانده می شوند؛ آنها تحت امر ژنرال‌های آل سعود، وحشیانه‌ترین جنایت‌ها را در زندان‌های این رژیم رقم می زنند تا جایی که زندانیان برای مرگِ آسان، راضی می شوند مسؤولیت هر نوع عملیات تروریستی را هم بر عهده بگیرند.



یکی از زندانیان که با نویسنده این مصاحبه صحبت داشته، کتک خوردن با چوب و سیم های مسی که باعث جدا شدن پوست بدنش شده و خاموش کردن سیگار بر روی بخش های حساس بدن و آویزان کردن از ریش را از شکنجه‌های عادی در زندان خوانده و توضیح داد که در بسیاری از دفعات بازجویی، وی را کاملا لخت می‌کردند و در برخی موارد به وی تعرض جنسی شده است. وی می افزاید که تمامی این شکنجه ها در برابر شکنجه های روحی که در نتیجه ناسزا گویی به خداوند و پیامبر اکرم(ص) مقابل زندانیان انجام می‌شد، ناچیز بود.
 
یکی از زندانیان در گزارش خود می نویسد: یک بار فردی به نام "ب" با لباس غیرنظامی وارد زندان شد و در برابر حدود 7 تا 10 افسر خواست تا فردی به من و یکی دیگر از زندانیان تجاوز کند. وی لباس زندانی دیگر را بالا زد و با لحنی زننده گفت: از این شروع کن. من گریه کردم و گفتم که به هر چیزی که می خواهی اعتراف می‌کنم. خوشبختانه وقتی در حال شکنجه بودم از اخبار روزنامه ها در مورد انفجار ریاض مطلع شده بودم و اطلاع نسبی از آن داشتم، به این ترتیب سناریویی برای خودم ساختم و این انفجار را گردن گرفتم. شکنجه‌های زندانبان‌ها باعث خونریزی داخلی من در برابر افسران شد. خون از دهان من بیرون می‌زد، ولی وقتی یکی از افسران خواست به من کمک کند، "ب" او را دور کرده و توبیخ کرد. حتی وقتی من به زندان منتقل شدم، از آنها خواستم که مرا مداوا کنند، ولی آن‌ها از مداوای من خودداری کند. من بیش از 10 روز بدون غذا باقی ماندم تا جایی که در زندان در نتیجه شکنجه‌ها و گرسنگی و بیماری دست به خودکشی زدم.



فرد دیگری با نام "ف.ق.ق" در رابطه با شکنجه‌های خود می‌گوید: آویزان کردن، شلاق زدن، تهدید به احضار کردن همسر، تهدید به وصل کردن برق، پاشیدن چای و قهوه داغ بر روی بدن و فلک کردن، از جمله شکنجه‌های ساده و رایجی بود که بر روی من انجام شد. آنها حدود 15 نفر بودند که بیش از سه ساعت مستمر مرا کتک می‌زدند. آنها مرا عریان کرده و تهدید می‌کند که اعمال منافی عفت با من انجام می‌دهند. ترس و وحشت من تا جایی بود که حتی خودم را خیس می‌کردم. من آرزوی مرگ داشتم و مرگ را از این زندگی آسان‌تر می‌پنداشتم.
 
یکی دیگر از زندانیان با نام اختصاری "م.ع.ج.ع" در گزارش خود از شکنجه‌های موجود در زندان‌های رژیم سعودی می‌نویسد: "ط .د" بازجوی من، دست‌هایم را از پشت سر بست و من را به روی زمین انداخت و با پاهایش ضربه‌های لگد محکم و دردآور به من می‌زد و می‌گفت: آیا می‌دانی "ماجد عبدالله" چگونه با توپ بازی می‌کند!؟ من همان‌طور با بدن تو بازی خواهم کرد. وی به سمت در می‌رفت و سپس می‌دوید و با تمام قدرت از هر طرفی که می‌خواست به بدن من لگد می‌زد.

او صورت من را زیر پاهایش می‌گذاشت و می‌گفت: مادرت را در اینجا حاضر خواهم کرد و او را کتک خواهم زد. روز بعد، بازجویی دیگری مرا آن‌قدر با چوب کتک زد که چوب شکست. وی در ادامه گفت: مدتی است که به کسی تجاوز نکرده‌ام و الان وقت این کار است.

 

وی می‌افزاید: آنها یک بار دستان مرا با دستبند از در آویزان کردند. آنها با پاهای‌شان بر زنجیرهای من فشار وارد می‌کردند و همزمان با شلاق من را می‌زدند. این رفتار را آنقدر تکرار کردند تا این که دستبند شکست و دستبند دیگری برای من آوردند. این اتفاق سه بار تکرار شد. در نهایت مرا به روی زمین انداختند و تا جایی که می‌توانستند مرا با مشت و لگد کتک زدند.

در این هنگام یکی از آن‌ها گفت:‌ زایشگاه برای آن است که زنان فرزندان خود را به دنیا می‌آورند، اما در اینجا مردان می‌زایند. ترسیدم که بخواهند به من تجاوز کنند؛ به همین علت گفتم: هر چه می خواهید بر زبان می‌آورم. آنها یکی یکی از محل بازجویی خارج شدند و تنها "ع.ص" بازجوی اصلی من باقی ماند. وی می گفت که می‌خواهد عصایش را به بدن من فرو کند. او از من خواست به حالت دوزانو و دولا بنشینم تا این کار را انجام دهد. شکنجه من در آن روز از ساعت هشت صبح تا چهار بعدازظهر ادامه پیدا کرد و تمام این شکنجه‌ها بر این بود که من اعتراف کنم به دنبال خرابکاری در کشور هستم.