کد خبر 524009
تاریخ انتشار: ۲۸ دی ۱۳۹۴ - ۰۸:۵۳

فخرالدین صدیق‌شریف این روزها گلایه‌مند است، از دو بابت؛ انتقادهای کارشناسی نشده‌ و گاه مغرضانه‌ای که علیه سریال «معمای شاه» ابراز می‌شود و هجمه‌‌های بیرحمانه‌ای که در فضای مجازی علیه بازیگران آغاز شده است.

به گزارش مشرق، صدیق‌شریف ایفاگر دو نقش در سریال معمای شاه است؛ سر ریدر بولارد، سفیرکبیر انگلیس در ایران و جعفر شریف امامی، نخست‌ وزیر دو دوره پیش از انقلاب. نقش سفیرکبیر انگلیس را اما می‌توان یک نقطه تمایز و عطف در کارنامه بازیگری او به حساب آورد، از این منظر که مخاطبان تلویزیونی همواره او را با نقش‌های مثبت و بیش و کم سرراست و بدون چالش به یاد می‌آورند. صدیق‌شریف با شمایل سفیر جدیدی که در قالب بولارد ارائه کرده است، نشان ‌داده که از پس نقش‌های متفاوت هم بخوبی برمی‌آید، به این شرط که کارگردانان شجاعت به خرج داده و نقش‌های ویژه و خاص را هم به او بسپارند.

به نظر می‌رسد بازی در نقش سفیر انگلیس در ایران یکی از نقاط عطف کارنامه حرفه‌ای شما باشد.

روحیه و شجاعت آقای ورزی را در این قضیه موثر می‌دانم. بسیاری از کارگردانان چنین فرصتی را به بازیگر نمی‌دهند و فقط او را در نقش‌هایی که قبلا آزموده، به بازی می‌گیرند. ورزی پیش از این نیز چنین جسارتی را به خرج داده بود. او یک‌بار در فیلم «ابراهیم خلیل‌الله» هم نقش شیطان را به من واگذار کرده بود. سفیر انگلیس هم یک نقش متفاوت بود و تمام تجربه و توانایی‌هایم را برای ایفای آن به کار گرفتم. من هیچ‌وقت ساده با نقش برخورد نمی‌کنم. زمانی که بازیگر قرار است نقش یک شخصیت را ایفا نماید، باید کاملا او را کالبد شکافی کند که در کجای تاریخ ایستاده و چه هویت و ویژگی‌هایی دارد. انگلیس همیشه تکلیفش با کشور ما معلوم بوده است. نگاه استعماری و استثماری این کشور برهمگان اثبات شده است و خوشبختانه در این‌باره آگاهی کاملی در کشور وجود دارد. وقتی قرار باشد نقش سفیر چنین کشوری را بازی کنم باید با تمام خصوصیات تاریخی این کشور و آدم‌هایی که وابسته و سفیر آن هستند آشنا شوم تا بتوانم نقش را تاثیرگذار ارائه کنم. بازیگر باید خود را به شخصیتی که قرار است بازی‌اش کند، نزدیک کرده و در واقع تمام خصوصیات او را در خودش سرازیر سازد. در این شرایط است که نقش قابل قبول و چالش‌برانگیز می‌شود. من هم تمام تلاشم را به کار گرفتم که تا حدود زیادی به این شخصیت که سفیر یک کشور استعمارگر هم هست نزدیک شوم.

از همان ابتدا قرار بود شما ایفاگر نقش بولارد باشید؟

دقیقا، از ابتدا برای این نقش قرارداد بستم اما نکته جالب این‌که یک‌روز ورزی با من صحبت کرد و گفت که می‌خواهم نقش جعفر شریف امامی را هم تو بازی کنی. من هم استقبال کردم. به هر حال شریف امامی را در جوانی دیده بودم و احساس می‌کردم می‌توانم با این نقش ارتباط برقرار کنم.

مخاطبان تلویزیون سال‌‌ها شما را در قالب شخصیت‌های مثبت می‌دیدند اما نقش سفیر انگلیس در ایران همه تصورات قبلی را به نوعی به هم زد. در عین حال، یک سفیر جدید و متمایز را به نسبت آنچه در گذشته از سفرای کشورهای غربی در آثار نمایشی رسانه ملی مشاهده می‌شد، ارائه کردید.

اصولا وقتی می‌خواهم نقشی را بازی کنم، روزهای پی در پی در خلوتم با آن شخصیت دچار چالش می‌شوم تا بتوانم به او نزدیک شوم. معمولا وقتی روی یک شخصیت کار می‌کنم، نتایج و برداشت‌هایم را با کارگردان هم در جریان می‌گذارم و نظر او را هم جویا می‌شوم و در نهایت به جمع‌بندی کلی می‌رسیم. ورزی هم از شخصیتی که برای بولارد درآورده بودم راضی بود. البته باید بگویم این شخصیت کمی هم به سمت تیپ‌سازی رفته است که شاید لازم هم بوده باشد. به هر حال شخصیت او با سلایق و خصوصیت‌های ایرانی‌ها همخوانی ندارد. با این حال، در تیپ‌سازی هم باید مراقب بود تا شخصیت تصنعی از آب درنیاید. من تمام تلاشم را کردم تا شخصیت بولارد به آنچه در ذهن ورزی بود نزدیک شود. نقش را هم با این که چندان بلند نبود دوست داشتم.

حالا که صحبت به اینجا رسید، خودتان فکر نمی‌کنید در پردازش شخصیت بولارد کمی غلو و زیاده‌روی شده است؟

به‌طور کلی وقتی به طرف تیپ‌سازی بروی، کمی هم غلو می‌شود. برای هر بازیگری که بخواهد از هویت خود خارج شده و در قالب یک شخصیت بیگانه فرو برود، تا حدودی این حالت پیش می‌آید. با این حال، من سعی کردم افراط و بزرگ‌نمایی را به حداقل برسانم. تمام تلاشم را به کار گرفتم تا مخاطب با دیدن سفیر انگلیس، متوجه روحیات و زاویه دید او به محیط و آدم‌های اطرافش باشد.

انگلیسی‌هـا عموما انســان‌هـای سیاستمدار و زیرکی هستند بخصوص این‌که شغل و حرفه‌شان هم سیاست باشد اما در رفتار سفیر انگلیس نوعی بی‌سیاستی و حتی لمپنیزم قابل رویت است.

‌منظورتان بی‌سیاستی در نوع بازی من است؟

نه، در شخصیت‌پردازی شخصیتی که شما ایفاگرش هستید.

به هر حال اینها به نگاه کارگردان بازمی‌گردد. بازیگر تا حدی که دستش باز باشد سعی می‌کند شخصیت را دربیاورد. من هم تلاشم را کردم که فقط دیالوگ حفظ نکنم و واقعا در قالب شخصیت فرو بروم. دیگر نمی‌دانم چقدر موفق بوده‌ام و قضاوت را باید به مردم سپرد. شخصیت‌پردازی اما در حیطه کاری نویسنده و کارگردان است و بازیگر چندان در آن دخیل نیست.

به گواهی تاریخ، سفرای کشورهای خارجی و بخصوص انگلیسی‌ها لااقل در ظاهر هم که شده رفتار مودبانه و زیرکانه‌ای را در مناسبات و تعاملات دیپلماتیک خود به کار می‌گرفته‌اند اما رفتار بولارد بیشتر گستاخانه و پرخاشگرانه است. او حتی در برخوردش با نخست وزیر ایران، هر چه به دستش می‌رسد روی میز پرتاب می‌کند!

این پرسش منطقی است اما بعضی از مسائل، نظر شخصی کارگردان بود. من هم با شما موافقم که انگلیسی‌ها بسیار سیاستمدار هستند و به قول ما تئاتری‌ها زیرپوستی کار می‌کنند و نمی‌توان از ظاهرشان قضاوت کرد. در تاریخ هست که آنها روز با کشوری دوست بوده و شب تصرفش کرده‌اند. بالاخره این مسائل هست اما بخش‌های زیادی از اتفاقات و ماجراهای سریال نظر کارگردان بود و او این‌گونه صلاح می‌دید.

مثال دیگری می‌زنم؛ زمانی که قوام‌السلطنه درخواست بولارد مبنی بر چاپ بدون پشتوانه اسکناس را منوط به موافقت مجلس می‌کند، بولارد با لحن خشن و تمسخرآمیزی می‌گوید کدام مجلس؟! بیان این عبارت توسط سیاستمداری که از کشوری آمده که اولین مجلس‌های دنیا را داشته و همواره بر آن یک سیستم پارلمانیزم حاکم بوده است، نوعی بی‌سیاستی عجیب و غریب به نظر نمی‌رسد؟

نکته‌ای که به آن اشاره کردید نگاه نویسنده و کارگردان سریال بود. یک بازیگر این اختیار را ندارد که دیالوگ‌ها را تغییر دهد. سر صحنه فیلمبرداری هم جای چالش و چانه‌زنی بر سر نقش و دیالوگ نیست. همه چیز در وهله اول به نگاه نویسنده بازمی‌گردد. روی یک‌سری از دیالوگ‌ها هم تاکید وجود داشت. حتی چندین‌بار پس از فیلمبرداری به استودیوی دوبله رفتیم و برخی از دیالوگ‌ها را تغییر دادیم. به هر حال کارشناسانی هم بودند که پس از تصویربرداری، روی سکانس‌های سریال نظر می‌دادند. یک‌بار از ورزی پرسیدم مگر فیلمنامه بازبینی و دیالوگ‌ها اصلاح نشده است که پس از ضبط سکانس‌ها هم تغییراتی اعمال می‌شود؟ در برخی از فرآیندهای تغییراتی سریال حتی نویسنده و کارگردان هم چندان دخیل نبودند.

بعد از چند انتقاد، بد نیست به یکی دیگر از نقاط قوت سریال اشاره کنیم و آن هم گریم فوق‌العاده شماست که بسیار به چهره واقعی بولارد شبیه هستید.

بدون اغراق می‌گویم که سریال معمای شاه از جمله آثار نمایشی است که بشدت بر روی چهره‌پردازی‌اش کار شده است. شهرام خلج برای چهره‌پردازی این سریال خیلی زحمت کشید و از این بابت باید به او تبریک گفت. برای هر شخصیت چندین مرتبه روی بازیگر تست گریم زده می‌شد تا در نهایت ورزی کار را تائید کند. نتیجه هم معمولا شبیه‌ترین چهره به عکس و تصویری که از شخصیت مورد نظر موجود بود، در می‌آمد.

با ایفای دو نقش در سریال مشکلی نداشتید؟

نه، فاصله زمانی زیادی بین آنها بود و به بازیگر فرصت می‌داد تا در فضایی دیگر قرار بگیرد. این‌گونه نبود که امروز بولارد را بازی کنم و فردا شریف امامی را. زمان زیادی که بین این دو نقش‌آفرینی وجود داشت این فرصت را فراهم می‌کرد تا از قالب یک نقش خارج شده و به نقش دیگر بپردازم.

‌این روزها که سریال معمای شاه روی آنتن می‌رود، از نتیجه کار راضی هستید؟

هر مجموعه نمایشی ویژگی‌های خاص خودش را دارد. فکر می‌کنم قضاوت درباره سریال معمای شاه زود باشد. باید همه چیز را به پس از پخش کامل سریال سپرد تا بتوان به جمع‌بندی نهایی رسید و بعد قضاوت کرد.

بی‌انصافی‌ها گوشه‌نشینم کرده است

متاسفانه اخیرا در فضای مجازی شاهد یک هجمه عجیب علیه طبقه بازیگر هستیم، بخصوص هنرپیشه‌های زن؛ بازیگران زنی که بسیاری از آنها هنرمندان متعهد و ارزشمندی هستند. برخی از کسانی که هیچ مسئولیت و صلاحیتی ندارند به خودشان اجازه می‌دهند در شبکه‌های مجازی انواع و اقسام تهمت و نسبت‌های ناروا را به آنها بدهند. این یک درد بزرگ است که آزارم می‌دهد و حتی گوشه‌نشینم کرده است. به لحاظ روحی به هم ریخته‌ام. از بازیگران هیچ‌ حمایتی نمی‌شود. گویا قرار نیست جلوی این هجمه‌ها گرفته شود.


منبع: جام جم آنلاین