به گزارش مشرق، فیلم «در مدت معلوم» با استقبال گستردهای از سوی مخاطبان در اکران سینمایی همراه بوده است. اثری متفاوت در موضوع و نوع پرداخت که رویکردی اخلاقگرایانه به معضلات جوانان دارد و با همه نقدهایی که به لحاظ فرم سینمایی بر آن خواهد بود، نمیتوان سلامت نگاه فیلمساز را در ارائه اثری کمدی و حساس نادیده انگاشت که به طور حتم از نگاه جوانی معتقد چون وحید امیرخانی برمیآید. از این رو گفتوگویی درباره مضمون و ساختار فیلم «در مدت معلوم» با کارگردان آن شکل گرفت که در ادامه میآید.
شاید اولین مساله قابل پرسش این باشد که وحید امیرخانی با سابقه ساخت آثاری چون «لبیک» درباره پیادهروی اربعین، چرا برای ساخت اولین فیلم سینماییاش سراغ مساله جنسی جوانان رفته است!
حقیقتش فیلمنامه از طریق مهدی علیمیرزایی که از همدانشگاهیهایم بود، به دستم رسید و قرار بود دربارهاش نظر بدهم تا اینکه موضوع فیلم و فضای متفاوت آن مرا جذب کرد و احساس کردم این همان فیلمنامهای است که برای ساخت اولین اثرم مناسب است، چراکه دست روی موضوع تازهای گذاشته بود که تا حالا در سینمای ایران به این شکل کار نشده بود و دوم اینکه موضوع فیلمنامه، مساله مهمی است و اجرای آن برایم خیلی ارزش داشت. سوم هم اینکه فضای کمدی جذاب و نویی بود.
مساله جذب مخاطب هم برایتان جزو اولویتها بود؟
برایم مخاطب حرف اول را در سینما میزند. یعنی اگر بگویند برایمان فیلمی جشنوارهای برای مخاطبان خاص بساز، قطعا این کار را نمیکنم. البته به هر طریقی نمیخواهم به دنبال جذب مخاطب باشم. متاسفانه برخیها میخواهند به هر قیمت و با هر ترفندی مخاطب را به خود جذب کنند، آنها یا بیننده را فریب میدهند یا به قیمت جذب مخاطب به ارائه هر شکلی از کمدی میپردازند. قطعا من سراغ این مسیرهای گمراهکننده نخواهم رفت. به نظرم مخاطب ایرانی بسیار باهوش و فهمیده است و مواجهه با این نوع مخاطب خیلی سخت است.
از این رو موضوعی که در لبه باریکی از خط قرمز قرار داشت و طرح ملتهبانهای داشت، توسط شما به اثری سالم و به دور از نگاهی سخیف در آثار کمدی تبدیل شد که در شرایط حاضر بسیار ارزشمند است.
هر متنی وقتی قرار است از منظر یک فیلمساز عبور کند و تبدیل به اثری سینمایی شود، مسیرهای متفاوتی را میتواند طی کند. کما اینکه همانطور که اشاره کردید این موضوع و متن فیلمنامه ظرفیت تبدیل شدن به فیلمی سخیف و سطحی یا چرک و سیاه را داشت. نمیخواهم درباره کیفیت فیلم خودم نظر بدهم و این وظیفه شمای منتقد است، اما تلاش خود را از مرحله بازنویسی فیلمنامه تا ساخت اثر به خرج دادم که به سمت نگاهی کثیف یا سخیف نروم و اخلاقیات در فیلم رعایت شود. چون مساله جنسی شاید نزد برخی افراد زمینهای برای پرداخت به انحرافات باشد، در صورتی که موضوع برای من خیلی مهم و بهعنوان معضل محسوب میشد.
از این رو پرداخت کاراکترهای فیلم و نحوه روایتپردازی شما در فیلم «در مدت معلوم» در عین طنازانه بودن همراه با شرم و حیایی قابل توجه است و از محدوده اخلاق خارج نمیشود.
خیلی کارها میشد کرد که با همین موضوع و داستان آن به فروش سرسامآوری در سینما برسیم و اتفاقات عجیب و غریب بیفتد اما من به دنبال هر مسیری برای طرح موضوع نبودم و حساسیتها طوری بود که ما بدون هرگونه رسانهای کردن، تولید فیلم را انجام دادیم. برایم خیلی مهم بود که تماشاگر در سالن سینما احساس شرم و خجالت نکند و همراه با خانواده فیلم را ببیند. از این رو در سکانسهای بسیاری بدون اشاره به موضوع از طریقی غیرمستقیم حرف خود را زدیم و تماشاگر هم مطلب را گرفته است.
پایبندی به اخلاق در فیلم به طور حتم ریشه در نگاه معتقدی دارد که بر آن استوار هستید.
من بیشتر از اینکه بخواهم درباره اخلاقیات خودم حرف بزنم، دوست دارم برای بیننده از طریق آثارم شناخته شوم تا بتواند نگاهم را در نمودار ذهنی خود ثبت کند، یعنی به جای اینکه بخواهم در حرف اعلام کنم که پایبند اخلاق هستم، دوست دارم در عمل و در چارچوب نگاهی که در فیلمهایم نشان میدهم، اعتقاد و تصوراتم نزد مخاطب منعکس شود، چراکه فیلمها آینهای از جهان درونی فیلمساز هستند.
مهمترین مساله در ساخت این فیلم برای شمای فیلمساز چه بوده است؟
برای من مهم بود مخاطب جدا از سرگرم شدن و خندیدن به تامل و فکر درآید. برای من جدا از سرگرمی بودن فیلم، درگیر شدن بیننده با داستان و فکر کردن به مساله مهم بود، یعنی دوست داشتم وقتی مخاطب از سالن سینما بیرون میآید به فکر فرو رود. فیلمهای کمدی بسیاری بودند که نتوانستند با مخاطب ارتباط برقرار کنند و در گیشه شکست خوردند، پس مردم صرفا برای خندیدن به سینما نمیآیند.
فکر میکنید توانستید جرقه لازم را در طراحی تفکر نزد بیننده بزنید؟
ببینید، مسالهای که در فیلم وجود دارد به عنوان معضلی در جامعه وجود داشته و تبدیل به بحرانی شده است و نمیتوان در مقابل آن سکوت اختیار کرد. جامعه غربی با توجه به شرایط فرهنگی خود با مساله جنسی کنار آمده است اما جامعه فرهنگی ما باید مسیر متفاوتی را طی کند. متاسفانه خیلیها نمیخواهند این موضوع را در جامعه باز کنند و بحران جوانان در اینباره لاینحل باقی مانده است.
شما به این مساله عنوان بحران میدهید؟
به نظرم با توجه به انواع فجایع و اتفاقاتی که رخ داده میتوان عنوان بحران جنسی بر آن گذاشت و باید با کمک جامعهشناسان و روانشناسان به حل مساله پرداخت نه اینکه اصل موضوع را نادیده گرفت. جامعه ما معلق میان سنت و مدرنیته مانده است و متاسفانه نهادهای مرتبط و کارشناسان مربوطه از بیان مساله پرهیز میکنند.
شاید به دلیل شرم و حیای ذاتی ایرانیان چندان تمایلی برای طرح مساله و سپس ایجاد راهکار صورت نمیگیرد!
به هر حال این مساله نباید موجب نادیده گرفتن معضل جنسی جوانان شود. این موضوع تضادی با مسائل شرعی ندارد و مسالهای بیولوژیک محسوب میشود و دین ما همچون موارد دیگر راهکارهای مناسبی در اینباره ارائه داده است. فیلم «در مدت معلوم» جدا از موفق بودن یا نبودن در ساخت توانسته است بیشترین تعداد گفتوگوی مخاطبان را در صفحات اجتماعی باز کند که درباره فیلم به اظهار نظر میپردازند.
شخصیت اصلی فیلم اشاره به این دارد که محقق جامعهشناسی است. شما برای ارائه تفسیری درست از مسالهای که به دنبال طرح آن بودید سراغ جامعهشناسان و روانشناسان مربوط جهت نگارش فیلمنامه و ساخت فیلم رفتید؟
تمام مقالهها و متون ایرانی و خارجی مرتبط با موضوع را جمعآوری کردیم و مورد استفاده قرار دادیم و جدا از مواردی که آقای علی میرزایی در زمان نگارش فیلمنامه به دنبالش بود، در هنگام بازنویسی هم مجددا پیگیری کردیم و از طریق اساتیدی مانند دکتر گلزاری به اطلاعات ارزندهای درباره نوع روابط جوانان در جامعه رسیدیم.
اما فیلم «در مدت معلوم» تنها در حد تلنگر به مخاطب باقی میماند و ظرفیت چندانی برای پیشروی تفکر باقی نمیگذارد!
ببینید، هدفم از زمان تولید فیلم این بوده که طرح مساله کنم. حتی برخی از دوستانی که در دوران پیش از ساخت، فیلمنامه را مطالعه میکردند اشاره به این داشتند که چرا راهکاری در آن مطرح نمیشود؟ پاسخ من این بوده که به دنبال اثری هستم که جامعه به واسطه آن به حرف درآید و تلنگری باشد برای متولیانی که موظفند در این خصوص راهکار ارائه دهند. از طرفی این موضوع ابتدا به ساکن آنقدر دشوار تلقی میشد که از زمان پروانه ساخت تا پروانه نمایش با حساسیت بسیار شدیدی با آن برخورد کردند.
در برخی از دیالوگها اشاره به منحرف بودن برخی مسیرهای بیگانه با فرهنگ این دیار داشتید، مانند جملهای که میثم، شخصیت اصلی فیلم میگوید که «اگر راهکار ارائه نکنیم، دشمن ارائه میکند.»
آنقدر دین و آیین غنی و گرانقدرمان برای همه موارد راهکار ارائه داده که نیاز و دلیلی برای لغزیدن در دیدگاههای منحرفانه غربی وجود ندارد. متاسفانه گفتمان رسمی اجازه طرح مساله را نداده و موجب پدید آمدن اعمال پنهانی در جامعه میشود، یعنی در واقع یا این موضوع به سمت فجایع و اتفاقهای ناگواری میرود یا نسلی دچار سرخوردگیهای روانی میشوند. از پیش فکر میکردم برخی موضع خواهند گرفت که فیلم به دنبال ترویج ازدواج موقت است! در صورتی که من در سکانسهایی با تاکید اشاره میکنم که چنین نیست و بارها از زبان کاراکترها میشنویم که ازدواج دائم خیلی خوب است اما نیاز به وجود شرایط دارد. ما برای اشاره غیرمستقیم به بحران جنسی اشاره به کتابی نوشته شده توسط میثم کردیم و مخاطب به مساله بدون رجوع به روایتی سخیف پی میبرد. فیلم با طنازی و بدون رفتن به سمتی نامطلوب حرف خود را میزند و تماشاگر در سکانسهای مختلف مسائل را درک میکند. در پایان فیلم هم وقتی میثم از شعله درباره سفرش میپرسد و مطمئن میشود که در مدت معلومی بازمیگردد خیالش راحت میشود و ما از این طریق تشویق به ازدواج میکنیم.
برخی شخصیتها در فیلم کارکرد نداشته و جهت پرکردن ویترین هستند، از جمله آنها میتوان به کاراکتر رضی اشاره کرد که همچون موجودی ماورایی همه جا حضور دارد!
بخشی از این مساله به فیلمنامه بازمیگردد که باید فیلمنامهنویس در این زمینه پاسخگو باشد.
اما شما در مرحله بازنویسی و نهایی کردن فیلمنامه حضور داشتید!
بله، من برای دور شدن از مشکلات فیلمنامه، برخی شخصیتها را اضافه و برخیها را کم کردم. معلم بودن کاراکتر و مواردی دیگر در فیلمنامه اولیه نبود و در مرحله بازنویسی افزوده شد. مساله اتفاقی بودن از نظر من هم به جهان اتفاقات بازمیگردد و نمایش طبقه اجتماعی رضی در فیلم بسیار مهم بود و اشاره به این داشت که این قشر همچنان با معضلاتی دست و پنجه نرم میکنند. البته فیلم محدودیتهایی به لحاظ لوکیشن و فضای کار داشت که نمیشد به راحتی برخی مسائل را عنوان کرد.
کاراکتر سعید با بازی هومن سیدی که نقشی مشابه با فیلم «من دیهگو مارادونا هستم» دارد، در فیلم شما چه کارکردی مییابد؟
خوب شد که به این مساله اشاره کردید. فیلم «در مدت معلوم» 4 ماه پیش از فیلم آقای توکلی ساخته شده و آقای عزتی هم بعد از پایان یافتن فیلم ما برای عقد قرارداد سریال «دردسرهای عظیم» رفت اما متاسفانه تنها به زمان نمایش آثار توجه میشود و مخاطب با اثری که زودتر میبیند، پیوند خورده و بازیگر را در آن قالب میپذیرد. با نمایش کاراکتر سعید میخواستم تفاوت نگاه جوانان و مسیر متفاوتی را که در پیش میگیرند نشان دهم، چرا که نسخه ازدواج دائم را نمیتوان در هر شرایطی برای همه افراد پیچید. در فیلم «در مدت معلوم» کاراکتری مانند سعید را به این دلیل گذاشتیم که آدم عاشق و درونگرا و فلسفه خواندهای است و از کی یرکگور حرف میزند.
فقط حرف میزند و عمق ندارد!
نمیخواهم بگویم سعید، آدم عمیقی است بلکه شخصیت متمایزی نسبت به افراد پیرامون دارد و متفاوت از رفتار میثم است.
سعید انگار بیخیال همه چیز است! اداهای روشنفکرانه هم بهش نمیخورد!
زیر متنهایی در فیلم وجود دارد که سعید قبلا از موادمخدر استفاده میکرده است و در چند نما میبینیم که قطره در چشمش میریزد و دچار توهماتی بوده است. او ژست فیلسوفان را میگیرد و از این نظر در اوج عاشقی، نامزدش را رها کرده است!
فاصلهای طبقاتی و رفتاری میان کاراکتر شعله که استاد دانشگاه است با جوانانی چون سعید و میثم وجود دارد که شکل علاقهمندی آنها را غیرقابل پذیرش میکند!
شعله یک زندگی اجتماعی دارد که در سطح استادی دانشگاه است اما دلیل نمیشود که نسبت به نیازهای فردی خود که یک بار هم در آن شکست خورده است، بیتفاوت بماند. شعله از تجربه زندگی مشترک گذشته خود داشتههایی دارد که او را به محتوای کتاب نوشته شده توسط میثم نزدیک کرده است. او به حقایقی غیر از آنچه در دانشکده تدریس میکند رسیده است و میداند آدمی نیازهایی دارد که باید به رفع آن اقدام کند.
پرداخت شخصیت میثم در فیلم خیلی گنگ و ناشناخته باقی میماند که مشخص نیست پرخاشگریهایش در مسیر حل بحرانی اجتماعی است یا تنها در فکر برطرف کردن معضل شخصی خود است!
تکلیف میثم در فیلم مشخص میشود. در جایی از فیلم به میثم اشاره میشود که اگر در جامعه حرف و نظرت را نمیفهمند تو باید از آنها جلو بزنی و به سمت حل معضل خودت بروی. میثم دچار بحرانی شده که به انضمام آن میخواهد معضل فراگیر شده در جامعه را حل کند، البته در این مسیر دچار محافظهکاریهای افراد پیرامون میشود. میثم به این دلیل اقدام به پرخاش میکند که جامعه نیازهایش را نادیده میگیرد.
میثم در شخصیتپردازی صورت گرفته در فیلم، آدمی معتقد و مذهبی نشان داده شده است؟
در تعریف زیستی کاراکتر میثم به جنبههای مهمی از نگاه ریشهدار مذهبی و سنتی او و خانوادهاش پرداختم. من به دنبال شعارگرایی نبودم اما در چند مورد اشارهای به اخلاقمداری میثم کردهام، مثلا در همان سکانس افتتاحیه اشاره به نجسی میکند یا وقتی در برابر دخترها قرار میگیرد، زل نمیزند و سرش پایین است و این از ریشههای اخلاقی میثم میآید. او در خانوادهای مذهبی رشد کرده و به دنبال مسیری منحرفانه در زندگی نیست و به صراحت اشاره میکند که راه دوم در مسیر گناه و جهنم است و اصلا به آن فکر نمیکند.
و شما در فیلم «در مدت معلوم»، پیشنهاد «برخورد نزدیک از نوع سوم» را میدهید که البته تشابهی با نام فیلمی از اسپیلبرگ دارد!
فیلم در چند سکانس راهکارهایی را ارائه میدهد که مسیر اول ازدواج دائم است، راه دوم که میثم بچههای کلاس را از آن منع میکند مسیری است که به گناه میرود و راه سوم که «برخورد نزدیک از نوع سوم» نام دارد، مسیری به سمت ازدواج موقت خواهد بود.
اشاراتی هم در انتها به تقابل دیدگاه میثم با فروید کردهاید.
بله، سکانس اختتامیه فیلم برایم خیلی مهم بود و فروید از جمله افرادی است که نگاه جنسی از دیدگاه او در جوامع روشنفکری مطرح میشود اما در جایی میثم میگوید که زیرساخت اعتقادیاش با فروید کاملا متفاوت است و اگر در برابر فروید قرار بگیرد حتما میانشان دعوا میشود! آن سکانسی که میگوید با اصلاح ژنتیک میتوانیم آینده را بهتر کنیم هم خیلی مهم است.
با همه نقدهایی که صورت گرفت، فیلم «در مدت معلوم» به فیلمسازان دیگر نشان داد که میتوان اثری کمدی و در عین حال بدون توسل به مایههای سخیف و ضداخلاقی ساخت.
بله، مخاطب هم نشان داد که اگر فیلم سالمی ساخته شود، حتما از آن استقبال خواهد کرد. فیلم «در مدت معلوم» ستارهای ندارد که ضامن فروش آن بوده باشد، چرا که جواد عزتی، بازیگر محبوب تلویزیونی است و ویشکا آسایش و هومن سیدی همین امسال در فیلم «من دیهگو مارادونا هستم» بودند که فروش چندانی نداشت! اما مخاطب به دلیل نگاه سالم فیلم «در مدت معلوم» علاقهمند به تماشای آن شده است. این را در نظر داشته باشیم در آثار هنری نگاه درونی فیلمساز در اثرش جاری میشود و با همه ادعاها نمیتوان آن را پنهان کرد، از این نظر فیلمهایی میبینیم که به شکل سالمی ارائه میشوند و برخی از قاعده دیگری تبعیت میکنند و اینها را مخاطب متوجه میشود.
برای فیلم بعدیتان باز هم سراغ موضوعاتی ملتهب میروید؟
قصه برای من خیلی مهم است و دوست دارم از داستان به مضمون برسم. برای همین سوژه خاص و متفاوتی را برای ساخت فیلم بعدی خود انتخاب کردم که امیدوارم شرایط ساخت آن پیش بیاید.
منبع: وطن امروز
شاید اولین مساله قابل پرسش این باشد که وحید امیرخانی با سابقه ساخت آثاری چون «لبیک» درباره پیادهروی اربعین، چرا برای ساخت اولین فیلم سینماییاش سراغ مساله جنسی جوانان رفته است!
حقیقتش فیلمنامه از طریق مهدی علیمیرزایی که از همدانشگاهیهایم بود، به دستم رسید و قرار بود دربارهاش نظر بدهم تا اینکه موضوع فیلم و فضای متفاوت آن مرا جذب کرد و احساس کردم این همان فیلمنامهای است که برای ساخت اولین اثرم مناسب است، چراکه دست روی موضوع تازهای گذاشته بود که تا حالا در سینمای ایران به این شکل کار نشده بود و دوم اینکه موضوع فیلمنامه، مساله مهمی است و اجرای آن برایم خیلی ارزش داشت. سوم هم اینکه فضای کمدی جذاب و نویی بود.
مساله جذب مخاطب هم برایتان جزو اولویتها بود؟
برایم مخاطب حرف اول را در سینما میزند. یعنی اگر بگویند برایمان فیلمی جشنوارهای برای مخاطبان خاص بساز، قطعا این کار را نمیکنم. البته به هر طریقی نمیخواهم به دنبال جذب مخاطب باشم. متاسفانه برخیها میخواهند به هر قیمت و با هر ترفندی مخاطب را به خود جذب کنند، آنها یا بیننده را فریب میدهند یا به قیمت جذب مخاطب به ارائه هر شکلی از کمدی میپردازند. قطعا من سراغ این مسیرهای گمراهکننده نخواهم رفت. به نظرم مخاطب ایرانی بسیار باهوش و فهمیده است و مواجهه با این نوع مخاطب خیلی سخت است.
از این رو موضوعی که در لبه باریکی از خط قرمز قرار داشت و طرح ملتهبانهای داشت، توسط شما به اثری سالم و به دور از نگاهی سخیف در آثار کمدی تبدیل شد که در شرایط حاضر بسیار ارزشمند است.
هر متنی وقتی قرار است از منظر یک فیلمساز عبور کند و تبدیل به اثری سینمایی شود، مسیرهای متفاوتی را میتواند طی کند. کما اینکه همانطور که اشاره کردید این موضوع و متن فیلمنامه ظرفیت تبدیل شدن به فیلمی سخیف و سطحی یا چرک و سیاه را داشت. نمیخواهم درباره کیفیت فیلم خودم نظر بدهم و این وظیفه شمای منتقد است، اما تلاش خود را از مرحله بازنویسی فیلمنامه تا ساخت اثر به خرج دادم که به سمت نگاهی کثیف یا سخیف نروم و اخلاقیات در فیلم رعایت شود. چون مساله جنسی شاید نزد برخی افراد زمینهای برای پرداخت به انحرافات باشد، در صورتی که موضوع برای من خیلی مهم و بهعنوان معضل محسوب میشد.
از این رو پرداخت کاراکترهای فیلم و نحوه روایتپردازی شما در فیلم «در مدت معلوم» در عین طنازانه بودن همراه با شرم و حیایی قابل توجه است و از محدوده اخلاق خارج نمیشود.
خیلی کارها میشد کرد که با همین موضوع و داستان آن به فروش سرسامآوری در سینما برسیم و اتفاقات عجیب و غریب بیفتد اما من به دنبال هر مسیری برای طرح موضوع نبودم و حساسیتها طوری بود که ما بدون هرگونه رسانهای کردن، تولید فیلم را انجام دادیم. برایم خیلی مهم بود که تماشاگر در سالن سینما احساس شرم و خجالت نکند و همراه با خانواده فیلم را ببیند. از این رو در سکانسهای بسیاری بدون اشاره به موضوع از طریقی غیرمستقیم حرف خود را زدیم و تماشاگر هم مطلب را گرفته است.
پایبندی به اخلاق در فیلم به طور حتم ریشه در نگاه معتقدی دارد که بر آن استوار هستید.
من بیشتر از اینکه بخواهم درباره اخلاقیات خودم حرف بزنم، دوست دارم برای بیننده از طریق آثارم شناخته شوم تا بتواند نگاهم را در نمودار ذهنی خود ثبت کند، یعنی به جای اینکه بخواهم در حرف اعلام کنم که پایبند اخلاق هستم، دوست دارم در عمل و در چارچوب نگاهی که در فیلمهایم نشان میدهم، اعتقاد و تصوراتم نزد مخاطب منعکس شود، چراکه فیلمها آینهای از جهان درونی فیلمساز هستند.
مهمترین مساله در ساخت این فیلم برای شمای فیلمساز چه بوده است؟
برای من مهم بود مخاطب جدا از سرگرم شدن و خندیدن به تامل و فکر درآید. برای من جدا از سرگرمی بودن فیلم، درگیر شدن بیننده با داستان و فکر کردن به مساله مهم بود، یعنی دوست داشتم وقتی مخاطب از سالن سینما بیرون میآید به فکر فرو رود. فیلمهای کمدی بسیاری بودند که نتوانستند با مخاطب ارتباط برقرار کنند و در گیشه شکست خوردند، پس مردم صرفا برای خندیدن به سینما نمیآیند.
فکر میکنید توانستید جرقه لازم را در طراحی تفکر نزد بیننده بزنید؟
ببینید، مسالهای که در فیلم وجود دارد به عنوان معضلی در جامعه وجود داشته و تبدیل به بحرانی شده است و نمیتوان در مقابل آن سکوت اختیار کرد. جامعه غربی با توجه به شرایط فرهنگی خود با مساله جنسی کنار آمده است اما جامعه فرهنگی ما باید مسیر متفاوتی را طی کند. متاسفانه خیلیها نمیخواهند این موضوع را در جامعه باز کنند و بحران جوانان در اینباره لاینحل باقی مانده است.
شما به این مساله عنوان بحران میدهید؟
به نظرم با توجه به انواع فجایع و اتفاقاتی که رخ داده میتوان عنوان بحران جنسی بر آن گذاشت و باید با کمک جامعهشناسان و روانشناسان به حل مساله پرداخت نه اینکه اصل موضوع را نادیده گرفت. جامعه ما معلق میان سنت و مدرنیته مانده است و متاسفانه نهادهای مرتبط و کارشناسان مربوطه از بیان مساله پرهیز میکنند.
شاید به دلیل شرم و حیای ذاتی ایرانیان چندان تمایلی برای طرح مساله و سپس ایجاد راهکار صورت نمیگیرد!
به هر حال این مساله نباید موجب نادیده گرفتن معضل جنسی جوانان شود. این موضوع تضادی با مسائل شرعی ندارد و مسالهای بیولوژیک محسوب میشود و دین ما همچون موارد دیگر راهکارهای مناسبی در اینباره ارائه داده است. فیلم «در مدت معلوم» جدا از موفق بودن یا نبودن در ساخت توانسته است بیشترین تعداد گفتوگوی مخاطبان را در صفحات اجتماعی باز کند که درباره فیلم به اظهار نظر میپردازند.
شخصیت اصلی فیلم اشاره به این دارد که محقق جامعهشناسی است. شما برای ارائه تفسیری درست از مسالهای که به دنبال طرح آن بودید سراغ جامعهشناسان و روانشناسان مربوط جهت نگارش فیلمنامه و ساخت فیلم رفتید؟
تمام مقالهها و متون ایرانی و خارجی مرتبط با موضوع را جمعآوری کردیم و مورد استفاده قرار دادیم و جدا از مواردی که آقای علی میرزایی در زمان نگارش فیلمنامه به دنبالش بود، در هنگام بازنویسی هم مجددا پیگیری کردیم و از طریق اساتیدی مانند دکتر گلزاری به اطلاعات ارزندهای درباره نوع روابط جوانان در جامعه رسیدیم.
اما فیلم «در مدت معلوم» تنها در حد تلنگر به مخاطب باقی میماند و ظرفیت چندانی برای پیشروی تفکر باقی نمیگذارد!
ببینید، هدفم از زمان تولید فیلم این بوده که طرح مساله کنم. حتی برخی از دوستانی که در دوران پیش از ساخت، فیلمنامه را مطالعه میکردند اشاره به این داشتند که چرا راهکاری در آن مطرح نمیشود؟ پاسخ من این بوده که به دنبال اثری هستم که جامعه به واسطه آن به حرف درآید و تلنگری باشد برای متولیانی که موظفند در این خصوص راهکار ارائه دهند. از طرفی این موضوع ابتدا به ساکن آنقدر دشوار تلقی میشد که از زمان پروانه ساخت تا پروانه نمایش با حساسیت بسیار شدیدی با آن برخورد کردند.
آنقدر دین و آیین غنی و گرانقدرمان برای همه موارد راهکار ارائه داده که نیاز و دلیلی برای لغزیدن در دیدگاههای منحرفانه غربی وجود ندارد. متاسفانه گفتمان رسمی اجازه طرح مساله را نداده و موجب پدید آمدن اعمال پنهانی در جامعه میشود، یعنی در واقع یا این موضوع به سمت فجایع و اتفاقهای ناگواری میرود یا نسلی دچار سرخوردگیهای روانی میشوند. از پیش فکر میکردم برخی موضع خواهند گرفت که فیلم به دنبال ترویج ازدواج موقت است! در صورتی که من در سکانسهایی با تاکید اشاره میکنم که چنین نیست و بارها از زبان کاراکترها میشنویم که ازدواج دائم خیلی خوب است اما نیاز به وجود شرایط دارد. ما برای اشاره غیرمستقیم به بحران جنسی اشاره به کتابی نوشته شده توسط میثم کردیم و مخاطب به مساله بدون رجوع به روایتی سخیف پی میبرد. فیلم با طنازی و بدون رفتن به سمتی نامطلوب حرف خود را میزند و تماشاگر در سکانسهای مختلف مسائل را درک میکند. در پایان فیلم هم وقتی میثم از شعله درباره سفرش میپرسد و مطمئن میشود که در مدت معلومی بازمیگردد خیالش راحت میشود و ما از این طریق تشویق به ازدواج میکنیم.
برخی شخصیتها در فیلم کارکرد نداشته و جهت پرکردن ویترین هستند، از جمله آنها میتوان به کاراکتر رضی اشاره کرد که همچون موجودی ماورایی همه جا حضور دارد!
بخشی از این مساله به فیلمنامه بازمیگردد که باید فیلمنامهنویس در این زمینه پاسخگو باشد.
اما شما در مرحله بازنویسی و نهایی کردن فیلمنامه حضور داشتید!
بله، من برای دور شدن از مشکلات فیلمنامه، برخی شخصیتها را اضافه و برخیها را کم کردم. معلم بودن کاراکتر و مواردی دیگر در فیلمنامه اولیه نبود و در مرحله بازنویسی افزوده شد. مساله اتفاقی بودن از نظر من هم به جهان اتفاقات بازمیگردد و نمایش طبقه اجتماعی رضی در فیلم بسیار مهم بود و اشاره به این داشت که این قشر همچنان با معضلاتی دست و پنجه نرم میکنند. البته فیلم محدودیتهایی به لحاظ لوکیشن و فضای کار داشت که نمیشد به راحتی برخی مسائل را عنوان کرد.
کاراکتر سعید با بازی هومن سیدی که نقشی مشابه با فیلم «من دیهگو مارادونا هستم» دارد، در فیلم شما چه کارکردی مییابد؟
خوب شد که به این مساله اشاره کردید. فیلم «در مدت معلوم» 4 ماه پیش از فیلم آقای توکلی ساخته شده و آقای عزتی هم بعد از پایان یافتن فیلم ما برای عقد قرارداد سریال «دردسرهای عظیم» رفت اما متاسفانه تنها به زمان نمایش آثار توجه میشود و مخاطب با اثری که زودتر میبیند، پیوند خورده و بازیگر را در آن قالب میپذیرد. با نمایش کاراکتر سعید میخواستم تفاوت نگاه جوانان و مسیر متفاوتی را که در پیش میگیرند نشان دهم، چرا که نسخه ازدواج دائم را نمیتوان در هر شرایطی برای همه افراد پیچید. در فیلم «در مدت معلوم» کاراکتری مانند سعید را به این دلیل گذاشتیم که آدم عاشق و درونگرا و فلسفه خواندهای است و از کی یرکگور حرف میزند.
فقط حرف میزند و عمق ندارد!
نمیخواهم بگویم سعید، آدم عمیقی است بلکه شخصیت متمایزی نسبت به افراد پیرامون دارد و متفاوت از رفتار میثم است.
سعید انگار بیخیال همه چیز است! اداهای روشنفکرانه هم بهش نمیخورد!
زیر متنهایی در فیلم وجود دارد که سعید قبلا از موادمخدر استفاده میکرده است و در چند نما میبینیم که قطره در چشمش میریزد و دچار توهماتی بوده است. او ژست فیلسوفان را میگیرد و از این نظر در اوج عاشقی، نامزدش را رها کرده است!
فاصلهای طبقاتی و رفتاری میان کاراکتر شعله که استاد دانشگاه است با جوانانی چون سعید و میثم وجود دارد که شکل علاقهمندی آنها را غیرقابل پذیرش میکند!
شعله یک زندگی اجتماعی دارد که در سطح استادی دانشگاه است اما دلیل نمیشود که نسبت به نیازهای فردی خود که یک بار هم در آن شکست خورده است، بیتفاوت بماند. شعله از تجربه زندگی مشترک گذشته خود داشتههایی دارد که او را به محتوای کتاب نوشته شده توسط میثم نزدیک کرده است. او به حقایقی غیر از آنچه در دانشکده تدریس میکند رسیده است و میداند آدمی نیازهایی دارد که باید به رفع آن اقدام کند.
پرداخت شخصیت میثم در فیلم خیلی گنگ و ناشناخته باقی میماند که مشخص نیست پرخاشگریهایش در مسیر حل بحرانی اجتماعی است یا تنها در فکر برطرف کردن معضل شخصی خود است!
تکلیف میثم در فیلم مشخص میشود. در جایی از فیلم به میثم اشاره میشود که اگر در جامعه حرف و نظرت را نمیفهمند تو باید از آنها جلو بزنی و به سمت حل معضل خودت بروی. میثم دچار بحرانی شده که به انضمام آن میخواهد معضل فراگیر شده در جامعه را حل کند، البته در این مسیر دچار محافظهکاریهای افراد پیرامون میشود. میثم به این دلیل اقدام به پرخاش میکند که جامعه نیازهایش را نادیده میگیرد.
میثم در شخصیتپردازی صورت گرفته در فیلم، آدمی معتقد و مذهبی نشان داده شده است؟
در تعریف زیستی کاراکتر میثم به جنبههای مهمی از نگاه ریشهدار مذهبی و سنتی او و خانوادهاش پرداختم. من به دنبال شعارگرایی نبودم اما در چند مورد اشارهای به اخلاقمداری میثم کردهام، مثلا در همان سکانس افتتاحیه اشاره به نجسی میکند یا وقتی در برابر دخترها قرار میگیرد، زل نمیزند و سرش پایین است و این از ریشههای اخلاقی میثم میآید. او در خانوادهای مذهبی رشد کرده و به دنبال مسیری منحرفانه در زندگی نیست و به صراحت اشاره میکند که راه دوم در مسیر گناه و جهنم است و اصلا به آن فکر نمیکند.
و شما در فیلم «در مدت معلوم»، پیشنهاد «برخورد نزدیک از نوع سوم» را میدهید که البته تشابهی با نام فیلمی از اسپیلبرگ دارد!
فیلم در چند سکانس راهکارهایی را ارائه میدهد که مسیر اول ازدواج دائم است، راه دوم که میثم بچههای کلاس را از آن منع میکند مسیری است که به گناه میرود و راه سوم که «برخورد نزدیک از نوع سوم» نام دارد، مسیری به سمت ازدواج موقت خواهد بود.
اشاراتی هم در انتها به تقابل دیدگاه میثم با فروید کردهاید.
بله، سکانس اختتامیه فیلم برایم خیلی مهم بود و فروید از جمله افرادی است که نگاه جنسی از دیدگاه او در جوامع روشنفکری مطرح میشود اما در جایی میثم میگوید که زیرساخت اعتقادیاش با فروید کاملا متفاوت است و اگر در برابر فروید قرار بگیرد حتما میانشان دعوا میشود! آن سکانسی که میگوید با اصلاح ژنتیک میتوانیم آینده را بهتر کنیم هم خیلی مهم است.
با همه نقدهایی که صورت گرفت، فیلم «در مدت معلوم» به فیلمسازان دیگر نشان داد که میتوان اثری کمدی و در عین حال بدون توسل به مایههای سخیف و ضداخلاقی ساخت.
بله، مخاطب هم نشان داد که اگر فیلم سالمی ساخته شود، حتما از آن استقبال خواهد کرد. فیلم «در مدت معلوم» ستارهای ندارد که ضامن فروش آن بوده باشد، چرا که جواد عزتی، بازیگر محبوب تلویزیونی است و ویشکا آسایش و هومن سیدی همین امسال در فیلم «من دیهگو مارادونا هستم» بودند که فروش چندانی نداشت! اما مخاطب به دلیل نگاه سالم فیلم «در مدت معلوم» علاقهمند به تماشای آن شده است. این را در نظر داشته باشیم در آثار هنری نگاه درونی فیلمساز در اثرش جاری میشود و با همه ادعاها نمیتوان آن را پنهان کرد، از این نظر فیلمهایی میبینیم که به شکل سالمی ارائه میشوند و برخی از قاعده دیگری تبعیت میکنند و اینها را مخاطب متوجه میشود.
برای فیلم بعدیتان باز هم سراغ موضوعاتی ملتهب میروید؟
قصه برای من خیلی مهم است و دوست دارم از داستان به مضمون برسم. برای همین سوژه خاص و متفاوتی را برای ساخت فیلم بعدی خود انتخاب کردم که امیدوارم شرایط ساخت آن پیش بیاید.
منبع: وطن امروز