امروز طبق ادعای دولتی‌ها مانع و سد تحریم برداشته شده است. با این شرایط جدید و در دوران پساتحریم دیگر نمی‌توان گفت مردم توقع بی‌جا و غیرممکن از دولت برای حل مشکلات اقتصادی دارند، چراکه مردم تنها و صرفاً همان چیزی را از دولت انتظار دارند که شخص روحانی و سایر دولتمردان وعده داده‌اند!

گروه سیاسی مشرق - روزنامه‌ها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاه‌ها و نظریات اصلی و اساسی خود می‌پردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و می‌توان آنرا سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژه‌ای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقاله‌های روزنامه‌های صبح کشور با گرایش‌های مختلف سیاسی را می‌خوانید:‌‌

*****


عبور از برجام با منطق امام(ره)

دکتر محمدحسین محترم در سرمقاله امروز کیهان نوشت:‌ 1- رهبر معظم انقلاب در دیدار مسئولان انتخابات - چهارشنبه گذشته - : «این حرکتی که جوانهای عزیز سپاه پاسداران ما در دریا کردند(دستگیری افسران آمریکایی) کار بسیار درستی کردند. کسانی که مسئولین سیاست هستند، در همه‌ عرصه‌های جهانی همین‌جور عمل کنند؛ مراقب تجاوز دشمن باشند و با قدرت جلویش را بگیرند.... آمریکای دوران ریگان و آمریکای دوران بوش با آمریکای امروز هیچ فرقی ندارند». 2- مرحوم علی اکبر پرورش از قول رهبرمعظم انقلاب نقل می‌کند که حضرت آقا در دوران ریاست جمهوریشان فرمودند: اواخر جنگ (زمانی که بحث پذیرش قطعنامه مطرح بود) اطلاع قطعی دادند که ناوگان دریایی آمریکا در حال حرکت به سمت خلیج فارس است. سران سه قوه و چند تا از فرماندهان نظامی برای کسب تکلیف خدمت امام (ره) رسیدیم.

امام تا خبر را شنیدند، بلافاصله فرمودند «این ناوگان دریایی را رصد کنید همین که نزدیک شد دو تا موشک به آن شلیک کنید». یکی از سران در جلسه گفت: این ناو آمریکا است و مسئله خیلی حساس است. امام دوباره تاکید کردند؛ «دو تا موشک پشت سرهم شلیک کنید» خلاصه هرکی هر چی در آن جلسه گفت، امام (ره) در جواب آنها تاکید می‌کردند « دو تا موشک شلیک کنید». اما وقتی امام دیدند که اعضای جلسه برای شلیک موشک مجاب نشدند.

فرمودند؛« نظر من همان است ولی به هر نتیجه‌ای که رسیدید من هم قبول دارم». رهبر معظم انقلاب بعد فرمودند: موقعی که داشتیم از محضر امام خارج می‌شدیم، امام گفتند که آقای خامنه‌ای شما بمانید، من برگشتم. امام به من فرمودند: «من نظرم همان شلیک دو موشک است.این را بدانید که هر وقت بخواهید با آمریکا و انگلیس مسامحه کنید، فشارشان را بیشتر می‌کنند. بهترین کار با آمریکا این است که با شجاعت و شهامت با آن برخورد کنید. شما بعد از من یادتان باشد که با آمریکا نباید مسامحه کرد. باید با آن برخورد محکم کرد و نترسید که هیچ غلطی نمی‌تواند بکند.» 3- یکی از کاپیتان‌های کشورمان که در زمان جنگ فرمانده یکی از کشتی‌های غول پیکر حمل‌کننده سلاحهای خریداری شده برای کشورمان بود، تعریف می‌کرد: در یکی از موارد بارگیری سلاح در یکی از کشورها متوجه شدم به جای سلاح آهن زنگ زده بار کشتی کردند، وقتی که مخالفت کردم مرا تهدید کردند اما با مقاومت و ایستادگی ما مجبور شدند آهن‌های زنگ زده را تخلیه و سلاح بار کنند. وی در ادامه گفت: زمانی که در آبهای بین‌المللی به سوی ایران در حرکت بودیم زیردریایی آمریکا جلو کشتی از آب سردرآورد و آمریکایی‌ها با هشدارهای جدی و تهدیدآمیز قصد توقیف کشتی ما را داشتند. اما در یک لحظه تصمیم گرفتم و دستور دادم با تمام قدرت و سرعت به سوی زیردریایی آمریکایی پیش برویم. وی با لحنی غرورآمیز ادامه داد: همین که آمریکایی‌ها عزم و شجاعت ما را دیدند، زیردریایی آنها در آب فرو رفت و از نزدیک شدن به کشتی ما که پر از سلاح بود اما هیچ سلاح تدافعی برای مقابله با آنها را نداشت، خودداری کرد و دور شد. 4- شهید همت در زمان جنگ در یک سخنرانی می‌گوید: «هر سُستی ما موجب می‌شود بعضی ساده اندیش‌ها بگویند برویم با رژیم صدام آشتی کنیم. مثل آنچه در ماجرای گرفتن لانه جاسوسی آمریکا، بر سرمان آمد؛ در مذاکرات‌ الجزایر، آمریکایی‌ها بر سر هیئت ما شیره مالیدند، گروگان‌های‌‌شان را صحیح و سالم از ما تحویل گرفتند و از آن ۱۲ میلیارد دلار دارایی بلوکه شده‌ ایران در بانک‌های آمریکا، حتّی یک سِنت هم به ما تحویل ندادند».

 شهید همت بعد از رزمندگان سوال می‌کند« شما راضی هستید بر سر میز چنین مذاکره‌ای بنشینیم؟» شهید همت بعد خودش جواب سوالش را می‌دهد: « پشت میز مذاکره، به ما چه می‌دهند؟‌ هیچی! اگر پشت میز مذاکره بنشینیم، چنان کلاهی بر سرمان می‌گذارند که داغ ننگ آن، تا ابد بر پیشانی نسل‌های آینده‌ ما هم باقی می‌ماند. پس باید بایستیم و مقاومت کنیم.» 5- ایستادگی و مقاومت قدرت و منطق امام و خط امام است. منطق امام چیست ؟ امام می‌فرمایند :« ما در جنگ مظلومیتمان را ثابت کردیم. ما در جنگ دوستان و دشمنانمان را شناختیم. ما در جنگ به این نتیجه رسیدیم که باید روی پای خودمان بایستیم. ما در جنگ ابهت دو قدرت شرق و غرب را شکستیم». اکنون نیز ما با منطق حضرت امام و با مقاومتمان باید اعتماد جامعه به اصطلاح جهانی را جلب کنیم نه با مذاکراتمان. ما باید با مقاومتمان دوستان و دشمنانمان را بشناسیم. ما باید با مقاومتمان به این نتیجه برسیم که باید روی پای خودمان بایستیم. ما باید با مقاومتمان ابهت  قدرت استکبار را بشکنیم. 6- آقای فریدمن تحلیلگر یکی از اندیشکده‌های آمریکایی می‌گوید :«امروز مشکل ما این است که ایرانیها نشان دادند که نه تنها بدون آمریکا می‌شود پیشرفت کرد بلکه خطرناک‌تر از آن ثابت کردند در مبارزه با آمریکا می‌شود با مقاومت پیشرفت کرد. ایران فقط مقاومت نکرد، پیروز هم شد.

فقط پیروز نشد، پیشرفت هم کرد. فقط پیشرفت نکرد، تکثیر هم شد.» لذا دشمن بیشتر از اینکه نگران غنی‌سازی اورانیوم باشد، نگران مقاومت ماست. هرچند برخی‌ها به مدد پشتیبانی رسانه‌ای غربی صهیونیستی بخواهند مقاومت جوانان ملت ایران را به « تندروی» القاء کنند. اما اگر به قول شهید همت در مقاومت ما سستی ایجاد شود کار به جایی می‌رسد که می‌گویند درس عاشورا مذاکره با دشمن است نه مقاومت و جهاد و شهادت. به قول حضرت امام رحمه الله «هر وقت دیدید که به شما لبخند زدند بفهمید که می‌خواهند شما را بچاپند. هوشیار باشید هروقت آنها به شما لبخند زدند شما سخت‌تر بگیرید.» باید مراقب باشیم از یک سوراخ چند بار گزیده نشویم. هرجا که اعتماد کردیم ضربه خوردیم .هرجا گفتیم تنش‌زدایی نه تنها تنش کم نشد بلکه بیشتر شد. چالش‌ها و تنش‌های کنونی ایجاد شده در منطقه از تروریست‌های تکفیری تا قطع رابطه عربستان را ببینید!

سابقه سیاست تنش زدایی و مذاکرات ایران و آمریکا پس از انقلاب اسلامی و نتایج آن نیز موید این سخن است، از قرارداد الجزایر اول انقلاب در دولت بازرگان و آزادی گروگانهای لانه جاسوسی تا آزادی گروگانهای آمریکایی در لبنان و حسن نیت ریگان در قضیه مک فارلین تا محور شرارت خواندن ایران در زمان خاتمی و تا تروریست خواندن ملت ایران در زمان اوباما. اصلاً تنش زدایی با آمریکا با سیاست و منطق جمهوری اسلامی نمی‌خواند. مشکل و چالش ایران و آمریکا یک چالش اساسی و راهبردی است و با چند تاکتیک مذاکراتی قابل حل شدن نیست.

چالش، چالش دشمنی نظام استکباری آمریکا با اصل نظام و اعتقادات مردم ماست نه با چند اقدام سیاسی یا اقتصادی. اینکه حضرت آقا تاکید می‌کنند نمی‌توان به آنها اعتماد کرد، یک تحلیل و منطق قوی پشت این فرمایش است. به قول قدیمی‌ها جواب کلوخ، سنگ است و به قول امروزی‌ها جواب موشک، موشک است. مولا علی (ع) می‌فرمایند با آدم متکبر و مستکبر باید مثل خودش برخورد کرد. یکی از منطق‌ها و تحلیل‌ها که رهبری می‌گویند اینها اهل خدعه هستند و دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی باید مواظب خدعه آنها باشند، همین است که اگر اینها می‌خواهند حق ملت ایران را به رسمیت بشناسند چرا تحریم‌ها را به بهانه قدرت دفاعی و موشکی و حقوق بشر و تروریسم دوباره اعمال می‌کنند.

 با عرض معذرت خر همان خر است فقط پالانش عوض شده! اگر اینها در برداشتن تحریم‌ها صادقند چرا توطئه نفتی کردند ؟ آیا توطئه برای سقوط قیمت نفت تشدید تحریم‌ها نیست؟ آیا تصویب قانون منع صدور ویزا علیه ایرانیان و کسانی که به ایران سفر می‌کنند و یا در پنج سال گذشته سفر کرده‌اند، تحریم جدید نیست؟ آیا با وجود چنین قانونی دروازه‌های اقتصادی برای کشور گشوده می‌شود تا سفره‌های مردم بهبود یابد؟ قطعاً نه، بهبود شرایط اقتصادی آن گونه که رهبر معظم انقلاب در پاسخ به نامه رئیس جمهور تاکید کردند نیاز به برنامه‌ریزی و تحقق اقتصاد مقاومتی دارد. 7- در آستانه يک حرکت عظيم تاريخي در جهت تقويت ثبات سياسي کشور هستيم. انتخابات هم يک فرصت و هم يک تهديد است و اگر عاقلانه و مسئولانه عمل کنيم انتخابات يک فرصت برای کشور خواهد بود. مجلسی باید تشکیل شود که به قول رهبر معظم انقلاب «بتواند در قضیه هسته‌ای و دیگر مسائل مقابل دشمنان بایستد و شجاعانه حرفها و مواضع ملت را بیان کند نه حرفهای دشمن را تکرار کند».

وظیفه ما در شرایط خطیر کنونی حضور گسترده و حداکثری در انتخابات و انتخاب نمایندگانی شجاع و استوار و مقاوم در خط نورانی امامت و ولایت است تا دولت به پشتوانه چنین نمایندگانی در سیاست خارجی و در عرصه‌های جهانی همانند فرزندان ملت در نیروی دریایی سپاه عمل کند و مراقب تجاوز دشمن باشد و با قدرت جلویش را بگیرد. با چنین انتخابی شاهد برنامه‌ریزی برای بهبود وضعیت اقتصادی و پیشرفت هرچه بیشتر کشور در ابعاد داخلی اقتصادی، فرهنگی و سیاسی و افزایش عزت و اقتدار ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی برآمده از رای مردم و خون فرزندان عزیز آنها، در ابعاد خارجی و منطقه‌ای و بین‌المللی خواهیم بود.


  جذب مخالف در مرام «مدرس»

احمد مسجدجامعی . عضو شورای شهر تهران در بخش سرمقاله امروز روزنامه شرق نوشت:‌ یکی از چهره‌هایی که مرحوم امام (ره) همواره از ایشان به نیکی و بزرگی یاد می‌کرد و حتی توصیه کرده بود بر نخستین اسکناس جمهوری اسلامی ایران، تصویر او نقش بندد، مرحوم آیت‌الله سیدحسن مدرس است. این دلبستگی فراوان امام به مدرس، با توجه به علایق سیاسی آن دو، معنای خاصی دارد که باید آن را بررسی کرد. در شخصیت مدرس چه امتیازی نهفته بود که امام تا این‌اندازه به او ارادت می‌ورزید؟ همین‌اندازه خوب است بدانیم که علمای طراز اول آن زمان، حضور او را در مجلس برای تأمین مشروعیت دینی مصوبات، کافی دانستند.

گاهی فعالیت‌های سیاسی مدرس مانع از شناخت درست چهره علمی و فقاهتی او می‌شود. در‌عین‌حال مدرس می‌گفت ایرانی باید سیاستش هم ایرانی باشد. یکی از نکته‌های برجسته در فعالیت‌های سیاسی مدرس، مخالفت او با قرارداد ١٩١٩ است که درواقع دولت آن زمان به ریاست وثوق‌الدوله طرح کرده بود. مدرس به دلیل تضاد این قرارداد با استقلال ایران، با آن سخت مخالفت کرد. اما مخالفت او به ضدیت با عاقدان قرارداد منتهی نشد. پیش از مخالفت مدرس با این و آن، باید بر فهم متفاوت او از سیاست تأکید کرد. این فهم سیاسی در آنجا خود را نشان داد که وثوق‌الدوله مدتی پس از سقوط کابینه‌اش، به عنوان وزیر در دولت مستوفی‌الممالک معرفی شد. در اینجا مدرس با تأکید بر مخالفت جدی و اساسی خود با قرارداد ١٩١٩، از وثوق‌الدوله دفاع کرد و لابه‌لای سخنان خود به نکته‌هایی اشاره کرد...

 ... که اکنون پس از گذشت نزدیک به صد سال از آن بیانات، برای همگی درس‌آموز است و این نکته مهمی‌ است، چون مرد سیاسی و تحصیل‌کرده‌ای مانند دکتر مصدق در ضدیت با وثوق‌الدوله تا آنجا پیش رفت که به او نسبت خیانت داد. درایت سیاسی و اجتماعی و تدین عمیق مدرس را باید در روش و رفتارهای کلی‌تر او دید: مدرس نه‌تنها به‌هیچ‌وجه از سلاح و موقعیت فقهی برای نسبت‌دادن ایمان و کفر به دیگران بهره نبرد، بلکه اجازه نداد به قول خودش، مخالفت در عرصه «نظر» و اختلاف در امور سیاسی موجب طرد و نفی کلی رجال مملکت شود، زیرا عقیده داشت در این صورت بلایی که بر سر ایران خواهد آمد، به‌مراتب ویرانگرتر از عقد قرارداد و امثال آن خواهد بود. جالب است که مدرس حتی در برابر روشنفکرانی ایستاد که جوش و خروش زیادی برای قلع و قمع شخصیت‌های متنوع سیاسی به‌کار می‌بردند. مدرس می‌توانست با استفاده از این فرصت، رقبای سیاسی را از میدان به ‌در کند، اما چنین نکرد و به‌عکس در موضع دفاع از ایشان ایستاد. 

مدرس در پایان نطق معروف خود، چنین گفت: برای ما هیچ مشکلی ندارد که از منافع وجودی این اشخاص، صرف‌نظر و همه را مطرود و مردود کنیم، ولی به عقیده من، بعد از آنکه اصل قرارداد از بین رفته و موضوع منتفی شده است، باید حب و بغض‌ها را هم فراموش و از منافع وجودی آنهایی که سنگ آن را به سینه زده‌اند، به نفع جامعه استفاده کنیم.  به نظر می‌رسد نقطه ثقلی که مدرس بر آن می‌ایستاد و تأکید می‌کرد، همین نفع جامعه است که نام مدرس را در تاریخ ایران و روحانیت جاودانه کرده است.

 ساکت‌شوی سیاسی!
 
احمد شیرزاد فعال اصلاح‌طلب در بخش سرمقاله امروز روزنامه آرمان نوشت: در طول چند روز گذشته عده‌ای شامل برخی نمایندگان تندرو مجلس و همچنین دبیرکل حزب موتلفه انتقاداتی در خصوص سخنان رئیس جمهور در مورد ردصلاحیت‌ها داشته‌اند. آنان رئیس‌جمهور را از سخن گفتن درخصوص موضوع ردصلاحیت‌ها برحذر داشته و از وی خواسته‌اند که وقتش را صرف اقتصاد نماید. در این خصوص باید گفت این آقایان دیگر قرار است به چه صراحتی اصطلاح «ساکت‌شو» را در برابر دولت به کار ببرند. این موضع‌گیری‌ها بیانگر آن است که به زبان روشن سیاسی به دولت می‌گویند ساکت شود. در تبیین این استدلال نیز باید گفت اگر رئیس‌جمهور هیچ گاه در خصوص مسائل معیشتی و اقتصادی حرف نزده بود ممکن بود بتوان چنین خرده‌ای را تا حدی گرفت اما همه می‌بینیم تمام همّ و غم رئیس‌جمهور مسائل اقتصادی کشور است و حتی تلاش‌های سیاسی ایشان مانند توافق هسته‌ای و اجرای برجام و لغو تحریم‌ها با رویکرد اقتصادی دنبال شده است؛

یعنی حتی در موضوعی کاملا سیاسی مانند برجام نیز در باطن، مساله اقتصاد و معیشت مردم مدنظر دکتر روحانی بوده است. بنابراین درباره دولتی که همه برنامه‌های خود را بر این اساس چیده باید گفت اگر قرار است رئیس‌جمهور به معیشت مردم فکر کند، این کار را کرده و نتیجه‌اش نیز مشخص است ولی اینکه در بحثی مهم و اساسی که به حقوق مردم برمی‌گردد، اعتراض به موضع‌گیری رئیس جمهور با این بهانه که باید به مساله معیشت مردم بپردازد، شکل می‌گیرد مصداق همان «ساکت شو» سیاسی است. از سویی نیز اساسا نه در شأن رئیس‌جمهور است که به نماینده مجلس دیکته کند که چه بگوید و چه نگوید و نه در شأن نماینده مجلس یا دبیر کل یک جزب سیاسی است که بخواهد برای رئیس جمهور تعیین تکلیف کرده و بگویدراجع به چه مسائلی حرف زده و راجع به چه مسائلی حرف نزد.

رئیس‌جمهور برگزیده ملت و رئیس‌قوه مجریه و به حکم قانون اساسی مسئول نظارت بر اجرای آن است و تنها خود اوست که تشخیص می‌دهد راجع به چه چیزی حرف بزند و درخصوص چه چیزی موضع نگیرد. بنابراین چنین موضع‌گیری‌هایی در برابر رئیس‌جمهور دور از شان منتقدان سیاسی است. البته از برخی افراد انتظاری برای نیست، اما در خصوص افرادی چون آقای حبیبی در قامت دبیرکل حزب موتلفه بسیار باعث تعجب است. وی فردی مودب و باملاحظه بوده و مشخص نیست چرا چنین اظهارنظر کرده است. اگر برخی حرف رئیس‌جمهور را نمی‌پسندند یا آن را قبول ندارند می‌توانند استدلال کرده و مخالفت خود را نیز به راحتی بیان کنند، اما این قضیه متفاوت است با آنکه برخی بخواهند درخصوص اظهارنظرهای رئیس‌جمهور به وی امر و نهی نمایند.

امید است کسانی که چنین اظهاراتی داشته‌اند از رئیس‌جمهور عذرخواهی کنند. از سویی نیز اظهار می‌کنند که موضع‌گیری رئیس‌جمهور حزبی و جریانی است. در این خصوص نیز باید گفت بالاخره در میان جریانات سیاسی که در کشور وجود دارد یک جناح مورد اجحاف قرار گرفته و نسبت به این موضوع شکایت دارد. حال رئیس‌جمهور نیز طبق اختیارات قانونی خود تلاش می‌کند تا اگر حقی از آن جناح و جریان سیاسی ضایع شده است برطرف شود. در چنین شرایطی با چه استدلالی می‌توان به این نتیجه رسید که رئیس‌جمهور برخورد جناحی دارد؟!

آقای رئیس‌جمهور! نوبت حل همه مشکلات است

سیدمحسن میرشمسی در روزنامه وطن امروز نوشت:
بی‌تردید دولت روحانی نسبت به دولت‌های قبلی از بسط‌ ید فوق‌‌العاده، بی‌نظیر و بی‌سابقه‌ای در سیاست خارجی برای مذاکره و دستیابی به توافق هسته‌ای برخوردار بوده است.

هیچ دولتی به اندازه دولت یازدهم مجاز به مذاکره دوجانبه با آمریکا و نشست و برخاست، ملاقات، دست دادن، گرفتن عکس یادگاری و حتی پیاده‌روی با مقامات آمریکایی نبوده است.

این تفاوت در اختیار و اجازه تا آنجا بود که آقای رفسنجانی در اثنای مذاکرات هسته‌ای با افتخار اعلام کرد تابوی مذاکره با آمریکا شکسته است! [گفت‌وگو با روزنامه گاردین]

دولت روحانی علاوه بر آزادی عمل در اصل مذاکره با آمریکا، در اعطای امتیازات نقد و دست ‌اول به آمریکا و کشورهای غربی نیز دست بازتری نسبت به پیشینیان خود داشته است.

امتیازات اساسی و مهمی مثل تعطیلی غنی‌سازی 20 درصد، برچیدن دوسوم سانتریفیوژهای فعال، تعطیلی غنی‌سازی در تأسیسات فردو، خروج اورانیوم غنی‌شده از کشور، تغییرات در رآکتور اراک و خروج قلب رآکتور اراک و پر کردن آن با سیمان و بتن، محدودسازی محسوس تحقیق و توسعه و... تنها بخشی از تمام امتیازاتی است که تیم مذاکره‌کننده دولت برای نیل به توافق هسته‌ای به طرف مقابل اعطا کرد! دولت حتی در عبور از خطوط قرمز نظام در زمینه مذاکرات و توافق هسته‌ای نیز دارای بسط ید بوده است. دولت در برجام از خطوط قرمز نظام عبور کرد و این عبور آشکار و صریح، نادیده گرفته شد! حتی برخی فرامین بزرگان نیز نقض شد. گستردگی آزادی عمل و وسعت اختیارات دولت حسن روحانی در گفت‌وگوهای هسته‌ای و چشم‌پوشی بر نقض خطوط قرمز و نادیده گرفتن موارد دیگر بی‌شک یک دلیل بیشتر نداشت و ندارد: «محک یک ادعا!». ادعایی که تبدیل شد به یکی از مهم‌ترین و جذاب‌ترین وعده‌های انتخاباتی روحانی و توانست آرای زیادی برای وی به ارمغان بیاورد. ادعای حل پرونده هسته‌ای از طریق مذاکره با آمریکا! ادعای حل مشکلات اقتصادی کشور با ابزار مذاکره و لغو تحریم‌ها! بستن با کدخدا برای چرخش سانتریفیوژها و چرخ زندگی مردم!

به همین دلیل بود که دولت روحانی پس از پیروزی وی در انتخابات ریاست‌ جمهوری 92 هم مجاز شد و هم تا حدود زیادی مختار شد مذاکرات دوجانبه‌ای با آمریکا برگزار کند و امتیازات بی‌سابقه‌ای بدهد تا یک بار برای همیشه به همگان ثابت شود مذاکره با آمریکا و توافق با این کشور و غرب - به‌رغم امتیازات وسیع و عقب‌نشینی‌های گسترده - آیا تأثیری در حل چه مشکلات اقتصادی و چه مسائل فی‌مابین ایران و قدرت‌های استکباری دارد یا خیر؟! یک تجربه برای ثبت در تاریخ! یک آزمون برای عبرت حال و آینده!

و با این تفاسیر حالا برجام رسماً اجرایی شده است. ایران به تعهداتش عمل و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی پایبندی ایران به برجام را تایید کرده است. آمریکا و اتحادیه اروپایی اعلام کرده‌اند تحریم‌های هسته‌ای ایران را برداشته‌اند. در بیانیه مشترک «محمدجواد ظریف»، وزیر امور خارجه ایران و «فدریکا موگرینی»، رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپایی تأکید شد تحریم‌های سازمان ملل مرتبط با برنامه هسته‌ای ایران هم رفع شده‌اند!

حالا شرایط برای سنجش ادعای حل پرونده هسته‌ای و حل مشکلات اقتصادی از طریق مذاکره و توافق با آمریکا و لغو تحریم‌ها به صورت صددرصدی و کامل، فراهم است. اجازه عقب‌نشینی‌ها،‌ کوتاه‌ آمدن‌ها و امتیازدهی‌های بی‌سابقه داده شد تا دست دولت برای رسیدن به توافق هسته‌ای کاملاً‌ باز باشد و بهانه دیگری باقی نماند.

الان، این دولت روحانی است و گوی و میدان! دولت دیگر هیچ بهانه و مجالی برای ناکارآمدی ندارد. این دولت همه آنچه برای اثبات ادعای خود نیاز داشت را به دست آورد. طبق بیانیه مشترک «ظریف - موگرینی» در اعلام رسمی روز اجرای برجام، دیگر خبری از مهم‌ترین مانع از نظر دولت که همان تحریم‌ها باشد، نیست! راه دولت برای حل مشکلات اقتصادی و عمل به وعده‌های متعدد و مکرر اقتصادی‌ای که به مردم داده است - دقیقاً همانطور که می‌خواست - بازِ باز است. مانع مورد نظر دولت یعنی همان تحریم‌ها دیگر بر سر راه نیست. حالا نوبت رسیدن به مقصد است! تحریم‌ها برداشته شد؛ الان نوبت تحقق وعده‌هاست!

حالا افکار عمومی و مردم از دولت روحانی تنها یک چیز می‌خواهند: «شکوفایی اقتصادی و چرخیدن چرخ زندگی و بهبود معیشت مردم».
امروز مردم با لغو تحریم‌ها، رفع تمام مشکلاتی را می‌خواهند که حسن روحانی حل همه آنها را به توافق هسته‌ای و لغو تحریم‌ها گره زد و مشروط و منوط کرد!

امروز مردم منتظر هستند ببینند آیا وضعیت جیب‌شان - همان‌طور که روحانی درباره آن سخن می‌گفت - خوب می‌شود یا خیر؟! (روحانی 24 خرداد 94 در جمع مردم بجنورد: آنهایی که می‌گویند تحریم مهم نیست، گویی از جیب مردم بی‌خبرند).

ملت ایران اکنون انتظار دارد با اجرایی شدن برجام و لغو تحریم‌ها، شاهد افزایش اشتغال، رونق اقتصادی و رفاه اجتماعی باشد؛ همان‌طور که روحانی وعده داده بود: «ما هم اشتغال ملت و رونق اقتصادی مردم و رفاه اجتماعی می‌خواهیم و هم سانتریفیوژ». (سخنرانی رئیس‌جمهور در جمع مردم بجنورد/ 24 خرداد)

افکار عمومی امروز متوقع است مشکل محیط ‌زیست، مشکل اشتغال، مشکل صنعت، مشکل آب خوردن مردم حل و بانک‌ها احیا شوند؛ همانگونه که روحانی 17 خردادماه سال جاری در مراسم گرامیداشت هفته محیط‌ زیست تأکید کرد: «تحریم‌های ظالمانه باید از بین برود تا سرمایه بیاید و مشکل محیط ‌زیست، اشتغال، صنعت و آب خوردن مردم حل شود، منابع آبی زیاد شده و بانک‌ها احیا شوند».

جامعه به این امید است که مشکل خرید گندم و مواد غذایی، مشکل سرمایه‌گذاری در ایران، مشکل احداث سد و تأمین آب کشاورزی، مشکل دارو و تجهیزات پزشکی بیمارستان‌ها و مشکل نان مردم حل شود. یعنی همان وعده‌ای که روحانی در نشست خبری خود با رسانه‌های داخلی و خارجی در بیست و سوم خردادماه امسال مطرح کرد: «تحریم برای خرید گندم، مواد غذایی و هرگونه سرمایه‌گذاری در ایران بود، حتی برای سرمایه‌گذاری در احداث سد و تأمین آب کشاورزی که بعضی‌ها تعجب کردند از این حرف اما آنها حتی ساخت سد برای تامین آب شرب مردم یک شهر را مشمول تحریم‌ها کردند. تحریم دارو و تجهیزات پزشکی بیمارستان‌ها نشانه عمق تحریم‌هاست. ابعاد تحریم بسیار وسیع بود و حتی نان و آب مردم را در بر می‌گرفت».

کاملاً واضح و روشن است آقای رئیس‌جمهور چه مشکلاتی را به تحریم‌ها گره زده و وعده حل آنها را در پساتحریم داده است؛ از جیب مردم گرفته تا اشتغال و رونق اقتصادی و رفاه اجتماعی! از معضل محیط زیست تا صنعت و آب آشامیدنی مردم! از مشکل بانک‌ها تا خرید گندم و مواد غذایی! از مشکل سرمایه‌گذاری تا ساخت سد! از مسأله تأمین آب کشاورزی تا دارو و مشکل تجهیزات پزشکی بیمارستان‌ها و در نهایت حتی مشکل نان مردم!

از این دست وعده‌های اقتصادی که روحانی و سایر دولتی‌ها امید تحقق آن‌ را به مردم در پسابرجام داده‌اند، آنقدر زیاد است که به جرأت و بدون مبالغه می‌توان ادعا کرد دولت حل اکثر مشکلات اقتصادی را مشروط به توافق هسته‌ای و برداشته شدن تحریم‌ها کرد!

و همان‌طور که قبل‌تر اشاره شد، امروز طبق ادعای دولتی‌ها مانع و سد تحریم برداشته شده است. با این شرایط جدید و در دوران پساتحریم دیگر نمی‌توان گفت مردم توقع بی‌جا و غیرممکن از دولت برای حل مشکلات اقتصادی دارند، چراکه مردم تنها و صرفاً همان چیزی را از دولت انتظار دارند که شخص روحانی و سایر دولتمردان وعده داده‌اند!

مردم توقعی بیشتر از تحقق همان وعده‌های دولت که در آرشیو ذهنی ملت ثبت و ضبط است، ندارند. دولت نیز دیگر فرصت و توجیهی برای ناکارآمدی و عمل نکردن به وعده‌های اشاره و یادشده و عدم رفع همه مشکلاتی که خودش با دست خودش به تحریم‌ها گره زد، ندارد!
دوران حرف و شعار دیگر گذشته است؛ اکنون، هنگامه عمل است!


انتخاب بين بد و بدتر

دکتر سیدعبدالله متولیان در سرمقاله امروز روزنامه رسالت نوشت: گاهي اوقات شرايطي پيش مي آيد که انسان مجبور به انتخاب بين بد و بدتر مي شود. در چنين شرايطي عقل و منطق اقتضاء دارد که انسان با هدف رهايي از شرايط نامناسب ، بد را انتخاب کرده و از بدتر نجات پيدا کند.

به اين نوع از انتخاب "قاعده تراجيح" يا "دفع افسد به فاسد" مي گويند. آنچه جمهوري اسلامي ايران در مذاکرات هسته اي و برجام ، با "تحمل هزينه هاي سنگين" به "دستاوردهاي محدود" دست يافته است ، نيز مشمول همين قاعده بوده و نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران با اشراف کامل بر شرايط سال 92 و قول هايي که آقاي روحاني به عنوان وعده هاي انتخاباتي به مردم داده بود ، با نرمش قهرمانانه موفق شد ماهيت و توانمندي هسته اي خود را به قيمت تعطيلي بلند مدت فعاليت هاي هسته اي و بازرسي هاي انحصاري و هزينه هاي سنگين معنوي بدست آورد. هزينه هايي که جمهوري اسلامي ايران بابت خيرالشرين برجام پرداخت نموده بسيار سنگين است که ذيلاً به برخي از اين هزينه ها اشاره مي شود.

1 - آزمون مجدد بدعهدي و غير قابل اعتماد بودن شيطان بزرگ.
2 - چشم پوشي و ناديده گرفتن عبور از برخي خطوط قرمز نظام.
3 - تسهيل خط تماس با ايران براي دولتمردان آمريکايي.
4 - آسيب ديدن موقعيت و مولفه هاي قدرت معنوي جمهوري اسلامي ايران در بين کشورهاي اسلامي.
5 - تقويت جبهه متحد "عبري عربي غربي" عليه ايران.
6 - پذيرش خواسته هاي غير قانوني طرف مقابل و تسليم شدن نسبي ايران در برابر زياده خواهي هاي شيطان بزرگ.
7 - لطمه ديدن غرور ملي.
8 - قبول تعطيلي بلند مدت فعاليت هاي هسته اي جمهوري اسلامي ايران و تاثير آن بر ساير حوزه هاي قدرت
9 - پذيرش و قبول رژيم انحصاري بازرسي براي فعاليت هاي هسته اي
ايران
10 - کم توجهي به اقتصاد درون زا و برون گرا و خود اتکا (اقتصاد مقاومتي) طي 30 ماه گذشته که منجر به از دست رفتن فرصت هاي طلايي زيادي شده است.
11 - خوش بيني به طرف آمريکايي در طول مذاکرات هسته اي و دل بستن به وعده هاي بدون پشتوانه شيطان بزرگ.
12 - و... بايد پذيرفت برجام، فتح الفتوح نيست، بلکه دفع افسد به فاسد است. دستاوردهاي آن هم به گونه اي است که نمي توان از آن تعبير شکست داشت.

با اين اوصاف لازم است دولتمردان کشورمان و کار گروه مراقبت از برجام ، با واقع بيني و پرهيز از نگاه اغراق آميز در جهت پاسداشت از موارد پنج‌گانه مصرح در پاسخ مقام معظم رهبري به نامه رئيس جمهور، با دقت و حساسيت کامل عهد شکني و اقدامات ناقض برجام از سوي غرب به ويژه آمريکا را رصد نموده و با اتخاذ تدابير لازم قاطعانه از حريم منافع جمهوري اسلامي ايران دفاع نمايند.

نامه رهبر معظم انقلاب اسلامي حضرت امام خامنه اي در پاسخ به نامه رئيس جمهور در مورد برجام، تاكيد مجددي بر نامه 29 مهرماه بود. اين نامه حاوي نکات دقيق و تامل برانگيزي است که اگر دولت محترم به آنها عمل نمايد بي شک مسير ادامه برجام دستخوش تحول بنيادين و اساسي خواهد شد.

1- آنچه که در نامه حضرت امام خامنه اي به صورت شفاف و به شکل انکار ناپذيري مشهود است ؛ نگاه فرصت محور معظم له مبتني بر ضرورت نرمش قهرمانانه متاثر از شرايط زماني و عوامل مؤثر داخلي و خارجي است.

2- نگاهي به مجموعه موضع گيري هاي رهبري معظم انقلاب در طول 30 ماه گذشته ، گوياي اين مطلب است که معظم له ضمن اعتماد کامل به ديانت و امانت و شجاعت دولتمردان در بحث هسته اي از آنچه به‌دست آمده در مقابل آنچه در اين راه هزينه شده راضي نيستند و معتقدند با دقت بيشتر و با عنايت به نياز آمريکايي ها به برجام حتماً مي شد امتيازات بيشتري از طرف مقابل گرفت .

3- آنچه در مورد هزينه ها بايد گفته شود اين است که قطعاً منظور از هزينه هاي بسيار (در برابر دستاوردهاي ناچيز) هزينه هاي مادي نيست (هزينه هاي مادي در دستيابي به فناوري هاي هسته اي و در دولت پيشين انجام شده است)بلکه منظور هزينه هاي معنوي مشتمل بر تحقير ، عزت ، نرمش بيش از حد در برابر شيطان و... است.

4- نکته بعدي که از فرمايشات حضرت امام خامنه اي مي توان دريافت موضوع نگاه فرصت محور به دستاوردهاي برجام است.

از منظر ولايت نگاه منفي به آنچه رخ داده (اگرچه مي توانست بهتر از اين هم باشد) و خواندن آيه يأس نه تنها دردي را دوا نمي کند بلکه موجب از دست رفتن فرصت هاي پيش رو و دو قطبي سازي جامعه و دامن زدن به تفرقه ميان مردم خواهد شد فلذا بايد با القاي نگاه فرصت محور و تجميع توانمندي ها از دستاوردهاي محدود برجام حراست نموده و با تکيه به اتحاد ملي و انسجام اسلامي ضمن مراقبت از بدعهدي و شيطنت شيطان بزرگ فتنه نفوذ دشمن را خنثي نماييم.

5- و نکته آخر اينکه حصول به اهداف انقلاب مستلزم نگاه درون زا و تکيه به اقتصاد مقاومتي و دل بريدن از شيطان بزرگ و غرب است ،چه اينکه چشم دوختن به دست دشمن مشکلي را حل نمي کند بلکه بايد اقتصاد ايران را به گونه اي تقويت و مستحکم کنيم که در مقابل تکانه هاي خارجي بايستد و تأثير نپذيرد.


برجام و فرصت‌های طلایی برای دانشگاه

 دکتر احمد معتمدی رئیس دانشگاه امیر کبیر در روزنامه ایران نوشت:  دوران پسا تحریم به عنوان یک فرصت جدید می‌تواند بخشی از گره‌های اقتصادی و زنجیرهای ظالمانه‌ای را که در چند سال گذشته به پای ملت ایران بسته شده بود، باز کند؛ دستاوردی که در کارنامه دولت یازدهم برای همیشه به یادگار خواهد ماند و برای جامعه علمی کشور نیز پیام‌های امید بخشی به دنبال خواهد داشت. با اجرایی شدن برجام فصل جدیدی در روابط و تبادلات علمی ایران با نهادها و محافل پژوهشی و دانشگاه‌های جهان آغاز می‌شود، موضوعی که سال‌ها همچون تیغی بر گلوی دانشگاهیان خودنمایی می کرد. اما با هدایت‌های هوشمندانه رهبر معظم انقلاب و ابتکارات و نوآوری های شجاعانه ریاست محترم جمهوری و اهتمام ویژه تیم هسته‌ای این چالش بین المللی به فرجام رسید و با توجه به فاصله کوتاهی که از این موفقیت بزرگ می‌گذرد جامعه علمی و دانشگاهی کشور نیز آماده شده تا گام‌های محکم و اساسی برای ارتباط و حضور در محافل علمی و فرهنگی بردارد. خوشبختانه پس از رفع تحریم‌ها فضا برای مشارکت بیشتر دانشگاهیان فراهم شده به طوری که انگیزه‌های بسیاری برای بهبود روابط و ارتقای مبادلات علمی ایجاد شده و طبیعی است که در این مبادلات، اهل علم وارد گفت‌وگوهایی ‌شوند و فرصت‌های جدیدی پیدا کنند.

باید پذیرفت یکی از بخش هایی که نیاز جدی به ارتباطات بین‌المللی دارد حوزه علم و تحقیقات است. زیرا علم، تحقیقات و فعالیت‌های پژوهشی و دانشگاهی مرز نمی‌شناسند و تصور اینکه یک دانشگاه بدون ارتباطات علمی فعالیت کند غیر قابل باور است. موضوعی که در چند سال اخیر برای دانشگاه‌ها بروز کرد و موجب شد تا این پایگاه های دانش و پژوهش برای دستیابی به فعالیت‌های علمی و تحقیقاتی با مشکلات بسیاری مواجه شوند. به عنوان مثال می‌توان در این زمینه به مواردی همچون بورسیه‌های علمی، مراودات بین‌المللی و تجهیزات آزمایشگاهی اشاره کرد. متأسفانه سایه تحریم‌ها و فشارهای سیاسی دشمنان باعث شده بود تا دانشگاه‌های ایران از دسترسی به آخرین دستاورد‌های علمی و تکنولوژی‌های مدرن محرو م باشند و همین مسأله سبب شد تا بسیاری از تجهیزات دانشگاهی ما بلااستفاده بمانند.

جامعه دانشگاهی کشور با رفع تحریم‌ها به دنبال بازسازی و نوسازی این تجهیزات است. از تابستان امسال نیز بسیاری از هیأت‌های علمی و فرهنگی از دانشگاه‌های مختلف دنیا به ایران آمدند و بیشتر آنها خواهان ارتباط علمی با دانشگاه‌های کشور بویژه دانشگاه‌های مادر شدند. معتقدم یکی از شاخص‌های مهم در ارزیابی‌های جهانی که شاید موجب می‌شود رتبه دانشگاه‌های ایران نسبت به دیگر دانشگاها پایین تر ثبت شود بحث ارتباطات بین‌المللی در زمینه تبادل استاد و دانشجو است مثلاً شما وقتی وارد یک دانشگاه معتبر دنیا می‌شوید بیش از ۷۰ درصد از دانشجویان آن دانشگاه، دانشجویان خارجی هستند و بهترین دانشجویان دنیا و از جمله دانشجویان ایرانی در آن دانشگاه‌ها درس می‌خوانند لذا این امر یک تبادل بین‌المللی و شناخته شده است و این شناخته شدن بیشتر دانشگاه، سبب افزایش امتیاز دانشگاه در جدول رتبه‌بندی جهانی می‌شود. متأسفانه ما در زمینه فعالیت‌های بین‌المللی ضعیف هستیم و باید در این خصوص اقدامات جدی تر و اساسی تری انجام دهیم مثلاً هم اکنون در دانشگاه امیر کبیر کمتر از 100 دانشجوی خارجی داریم اما تلاش می‌کنیم این تعداد را در برنامه ششم توسعه به هزار نفر افزایش دهیم.

اگر بتوانیم این تعداد دانشجوی خارجی را در دانشگاه‌های خودمان بپذیریم حتماً رتبه دانشگاه ما افزایش پیدا می‌کند، زیرا حضور دانشجویان خارجی در هر کشوری و برای هر دانشگاهی، امتیاز محسوب می‌شود. همچنین هنوز نتوانسته ایم از استادان برجسته ایرانی که در خارج از کشور زندگی می‌کنند برای تدریس در دانشگاه‌های خودمان استفاده کنیم چرا که برخی از ضوابط و قوانین وضع شده در کشور مانع جذب بیشتر این طیف از استادان ایرانی است اما در برنامه‌های آینده خودمان، بهره مندی از حداقل ۱۰۰ استاد برجسته ایرانی مقیم خارج یا استادان خارجی را در دستور کار داریم که البته باید زیرساخت‌های آن فراهم شود. هر چند که می‌دانیم کار سختی است ولی مقدمات آن انجام شده است. به این اعتبار رفع تحریم‌ها در وهله اول به روان تر شدن به ارتباطات بین‌المللی ما می انجامد. فضا هم اکنون برای دانشگاه‌ها باز است و وزارت علوم هم باید در این باره برنامه ریزی جدی داشته باشند چرا که بدون برنامه این رفت و آمدهای علمی فقط به نفع کشورهای اروپایی خواهد بود.
 

«معامله برجام» و «تقابل قايق‌ها»

علي علوي در روزنامه جوان نوشت: ديدار رهبر انقلاب با پاسداراني كه «امريكايي‌ها را آنگونه با دست‌هايي كه بر سر گذاشته بودند، بازداشت كردند» پيامي جدي است كه «ما با امريكا قراردادي نداريم» تا هرگاه رخدادي بين ما و آنها بود، آن را ببريم ذيل اين قرارداد و بازتعريفش كنيم. يعني اگر اختلافي بين ما و يكي از متحدان منطقه‌اي امريكا بود، بگوييم «ما با امريكا قرارداد داريم و مي‌توانيم آن را در چارچوب همين قرارداد رتق‌وفتق كنيم»! يا اگر قايق امريكايي وارد آب‌هاي ما شد دوباره ياد قرارداد بيفتيم. همچنين است اگر يك امريكايي در عراق يا لبنان يا يكي از كشورهاي دوست ايران دچار دردسري شد، امريكايي‌ها و ما هر دو ياد قراردادمان بيفتيم. ديدار رهبري با پاسداراني كه «امريكايي‌ها را آنگونه با دست‌هايي كه بر سر گذاشته بودند، دستگير كردند.»، يك شاخص به ما مي‌دهد – هر چند عده‌اي را خوش نيايد و در همين روزها به آن پايبند نبوده باشند - كه تراز رابطه ما با امريكا نه آن قرارداد كذا كه همين برخورد مستقل است.

اين روزها از «معامله برجام» به عنوان الگويي براي روابط داخلي جناح‌هاي سياسي(!) يا به عنوان نمونه خوبي كه مي‌تواند براي گفت و گو با شوراي نگهبان و تغيير در تأييد صلاحيت‌ها‌(!) الگو قرار بگيرد، نام برده مي‌شود، حتي گاهي كه يك مقام خارجي به تهران مي‌آيد، مقامات اجرايي كشور بلافاصله به او مي‌گويند «از برجام مي‌توان به عنوان الگو در فلان موضوع براي حل اختلافات استفاده كرد.» اين اظهارات به اضافه توهمات شديدي كه نسبت به اين «معامله نه چندان پر سود» در ميان حاميان دولت و نامزدهاي متوهم انتخابات مجلس وجود دارد، نشان مي‌دهد كه نقشه پس از برجام و پس از تحريم اين افراد «تعريف روابط جديد» بين ايران و امريكا بر اساس معامله‌اي است كه هنوز از آن درآمدي به جيب واريز نكرده‌ايم با آنكه همه هزينه‌هاي لازم را پرداخته‌ايم!

كاري كه رهبر معظم انقلاب كردند، يعني تشكر و قدرداني از پاسداراني كه «امريكايي‌ها را آنگونه با دست‌هايي كه بر سر گذاشته بودند، بازداشت كردند.»، تا حدودي جبران كم كاري دستگاه‌هاي امنيتي و اجرايي ما در اين باره بود. مملكت مسئولاني دارد كه براي بسيار كمتر از اين به راه مي‌افتند اما ظاهرا آنها پيام امريكايي‌ها را كه اين روزها از دهان وزير خارجه سعودي تكرار شده است، بهتر درك مي‌كنند: «ايران بايد انتخاب كند كه مي‌خواهد يك حكومت باشد يا يك انقلاب!»

 ما همچنان كه يك حكومت هستيم، يك انقلاب هم باقي مي‌مانيم. اين را استقلال ما ثابت مي‌كند، چيزي كه براي دولت سرتا پا وابسته سعودي اصولا قابل فهم و تعريف نيست و ما پيام خود را به امريكا پس از «معامله برجام» با حروف «استقلال» تلگراف مي‌كنيم.

برجام يك الگو نيست و چيزي را نمي‌توان با آن مقايسه و تعريف كرد. اگر پاسداراني كه با امريكايي‌ها روبه رو شدند، به زبان برجام سخن مي‌گفتند، سال‌ها قايق‌ها در رفت و آمد بودند و هر بار حرف تازه و بهانه تازه‌اي مي‌آوردند نه اينكه در يك فرصت چند دقيقه‌اي دست هايشان را بر سر بگذارند و يك ساعت مانور ناو هواپيمابر و هواپيماهاي جنگنده‌شان، سودي به حالشان نداشته باشد. اينجا معامله‌اي در كار نبود تا سودي عايد شود و اينجا نمي‌توان نسخه برجام را براي اختلاف‌ها پيشنهاد داد.

در اين ميان رئيس شوراي عالي امنيت ملي حاضر به يك تشكر  از اين سربازان اسلام نشد اما حضرت آقا اين نقيصه را جبران كردند. آقا به نگراني كساني كه پاسباني مي‌كنند تا چهره امريكا عبوس نشود، افزودند. اميد است اين عصبانيت در جاي ديگري سر باز نكند.

در برابر «معامله برجام» به عنوان الگوي پيشنهادي برخي‌ها، حالا از الگوي ديگري رونمايي شده است كه «تقابل قايق‌ها» نام دارد تا براي ايراني غيور و مستقل و آينده‌نگر، تاريخ قضاوت سرافرازانه‌اي داشته باشد.

 تحريم؟ اصلا نمنه...

در سرمقاله روزنامه اعتماد آمده است: سفر رييس‌جمهوري چين به ايران و ديدار و گفت‌وگوهايش با مقام معظم رهبري و رييس‌جمهوري و هيات همراه در نوع خود براي بسط سياست خارجي و اقتصادي دولت، مهم و راهگشاست، به ويژه آنكه اين اتفاق پس از اجرايي شدن برجام رخ داده است. اين يادداشت در مقام تحليل روابط سياسي و اقتصادي ايران با چين نيست و درصدد طرح نكته ديگري است، ولي در ابتدا به‌طور خلاصه بايد گفت كه پس از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي و سقوط نظام دوقطبي، رشد اقتصادي چين و تبديل شدن آن به يك قطب مهم اقتصادي، فرصت مناسبي را براي كشورهاي در حال توسعه، به ويژه براي كشورهايي كه نفتي بودند فراهم كرد تا بتوانند در برابر فشارهاي احتمالي كشورهاي غربي قدرت تحمل پيدا كنند و مجبور به تسليم نباشند. اين فرصت از آن جهت مهم بود كه امكان انتخاب را براي كشورهاي در حال توسعه فراهم مي‌كرد و حتي مي‌توان گفت كه نوعي اعتماد به نفس و الگوي پيشرفت را نيز در اختيار اين جوامع قرار داد.

ضمن اينكه توسعه چين ضربه اساسي را بر نگرش‌هاي دولت‌محورِ تصدي‌گرايانه وارد كرد و جايگاه دولت را به سياستگذاري و حاكميتي ارتقا داد و رسيدن به اين برداشت براي كشورهاي در حال توسعه يك نياز مبرم بود. بنابراين همه كشورهاي در حال توسعه بايد خود را به تناسبي مديون توسعه چين بدانند و در اين ميان اگر رشد اقتصادي چين نبود احتمالا قيمت نفت در حد همان ١٠ دلار در هر بشكه باقي مي‌ماند. گذشته از اين مقدمه در اين يادداشت به وجه ديگري از ماجراي روابط ايران و چين پرداخته مي‌شود كه بيشتر خاص ايران است.

از زماني كه ايران تحريم شد، چين و تا حدي هند، تبديل به يك قطب روابط اقتصادي با ايران شدند. فارغ از اينكه چرا و به چه دليل ايران تحريم شد و آيا سياست‌هاي طرف مقابل در پي ايجاد اين وضع بود يا اشتباهات دولت پيش نيز زمينه‌ساز ماجرا بود، اين پرسش مطرح شد كه سود اصلي از اين تحريم‌ها نصيب كدام كشور مي‌شود؟ و هنگامي كه چين به عنوان پاسخ صحيح معرفي مي‌شد، برخي نيروها نگاه منفي خود را متوجه چين مي‌كردند. به ويژه آنكه واردات برخي كالاهاي كم‌كيفيت چيني نيز، بازار ايران را دچار اغتشاش كرده بود.

مشكل اصلي نگاه فوق اين است كه درك درستي از روابط ميان كشورها ندارد. آنان گمان مي‌كنند كه چين يا كشور ديگري مسووليت حفظ منافع ملي ايران را به عهده دارد. در حالي كه مسووليت حفظ اين منافع به عهده دولت و مردم ايران است. وقتي كه رييس دولت در ايران، قطعنامه‌هاي شوراي امنيت را كاغذپاره مي‌دانست يا حتي از تحريم‌ها استقبال مي‌كردند و مي‌گفتند، «تحريم؟ اصلا نمنه...» نبايد توپ‌بازي خراب خود را به زمين كشورهاي ديگر بيندازند. ما هم در مواجهه با ساير كشورها در پي كسب منافع ايران بايد باشيم و نه منافع آنان. واردات اجناس كم‌كيفيت نيز مشكل دولت احمدي‌نژاد بود كه نظارتي بر واردات كالاها نداشت و الا كالاهاي توليد چين همه كم‌كيفيت نيستند، كه اگر همه توليدات آنها فاقد كيفيت بودند، بازار جهان را به تصرف خود درنمي‌آوردند. متاسفانه ما ياد نگرفته‌ايم كه مسووليت‌پذيري لازم را از خود نشان دهيم و به‌جاي آنكه به خودمان نگاه كنيم و درك درستي از ديگران و خودمان پيدا كنيم، در پي تخطئه موفقيت‌هاي ديگران هستيم. وقتي كه در جام‌‌جهاني گل مي‌خوريم، آن هم يك گل زيبا، به‌جاي آنكه براي زننده گل احترام قايل شويم و اگر خودمان بازي بدي كرده‌ايم به سرزنش خودمان بپردازيم، با حمله به صفحات اينترنتي عليه زننده گل ناسزا مي‌گوييم! تاكنون فكر مي‌كرديم كه اين ويژگي بخشي از جوانان  جامعه ما است، ولي وقتي كه به سياست مي‌رسيم، مشابه همان رفتار را نيز در اينجا مي‌بينيم.

به‌جاي آنكه دولتمردان سابق خود را مورد سوال قرار دهيم كه چرا ايران را در مسير تحريم‌هاي غرب قرار دادند و چرا، به‌جاي آنكه زمينه را براي توليد داخلي فراهم كنند و كالاهاي باكيفيت و ارزان توليد كنند، راه را بر واردات گشودند و اينكه چرا به‌جاي نظارت بر واردات و تعيين حداقلي از كيفيت براي كالاي وارداتي، هر آشغال و جنس بي‌كيفيتي را اجازه ورود دادند، به‌جاي همه اينها يقه كشورهاي ديگر را مي‌گيريم كه چرا اجناس بي‌كيفيت خود را به ايران صادر مي‌كنند؟! يا چرا از تحريم ايران بهره‌مند مي‌شوند؟ آيا اگر چين در سطحي از قدرتمندي نبود كه بتواند حدي از استقلال خود را در برابر ايالات متحده حفظ كند و آن نيز مثل ژاپن با ما رفتار مي‌كرد، براي ما و اقتصاد ايران خوب بود؟ موقعيت امروزي چين براي كشورهاي در حال توسعه، يك فرصت است، ولي اينكه از اين فرصت چگونه استفاده شود، بيش از آنكه به چين مربوط باشد، به كشورهاي طرف مقابل آنها بستگي دارد.

هر كشوري برحسب ميزان شايستگي‌اي كه دارد قادر به استفاده از اين موقعيت است. اين قاعده نه‌فقط براي چين، بلكه براي اتحاديه اروپا، هند و روسيه نيز صادق است. به‌جاي آنكه ديگران را لعن‌و نفرين كنيم و براي به آرامش رسيدن خود آنان را تخطئه و مسخره كنيم، بهتر است از تجربيات مفيد آنان درس بگيريم و راه‌هاي توسعه را پيش‌روي خود باز كنيم. به‌جاي شعار دادن‌هاي بيهوده، مثل ديگران فكر و كار و برنامه‌ريزي كنيم. اينكه يك كشور بتواند براي بيش از دو دهه رشد توليد ناخالص خود را دورقمي يا نزديك به دورقمي نگه دارد، فوق‌العاده است و آموزنده؛ اگر بياموزيم.

زنجیره توطئه تجزیه

در سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی آمده است: نوری مالکی، رئیس ائتلاف دولت قانون و نخست‌وزیر سابق عراق نسبت به آشکار شدن «نشانه‌های تقسیم عراق» هشدار داد و خاطرنشان ساخت این امر پس از شکست توطئه سرنگونی دولت بغداد و سوءاستفاده دشمن از سلاح طایفه‌گرائی درحال تبدیل شدن به یک تهدید جدی است.

وی ضمن تجزیه و تحلیل تحولات پرشتاب عراق طی سال‌های اخیر یادآور شد که ملت عراق از تمامی عقبه‌های سخت و سرنوشت ساز اخیر، با آگاهی، وحدت و رشادت عبور کرده و اگر این 3 عنصر در کنار یکدیگر نمی‌بودند، امروز از بغداد چیزی باقی نمانده بود. تاکید مالکی که از بسیاری مسائل پشت پرده است و به بسیاری از جزئیات که شاید هرگز در مقیاس عمومی بازگو نشود، دسترسی دارد، از آن جهت اهمیت بیشتری پیدا می‌کند که سطوح مختلف مخاطرات و احتمالات مطرح را انعکاس می‌دهد و در عین حال، نظر تمامی دلسوزان و مرتبطین با روند تحولات جاری منطقه را نسبت به عواقب عدم توجه به مسائل ملموس و محسوس، جلب می‌نماید.

طرح تجزیه کشورهای عرب و مسلمان، از دهه‌های گذشته وجود داشته ولی مسئله جدید اینست که امروزه فرصتی طلائی برای دشمنان اسلام به وجود آمده که زمینه‌های اجرای طرح‌های شیطانی را در میدان عمل ایجاد کنند و راه را برای تجزیه کشورهای اسلامی از جمله عراق و سوریه هموار نمایند. این توطئه زنجیره‌ای تجزیه برای امنیت ملی همسایگان هم اثرات سوئی را تحمیل می‌کند و لاجرم برای خنثی کردن این اقدامات دشمن، لازم است ملت‌ها و دولت‌های عراق و سوریه مورد حمایت و پشتیبانی قرار گیرند.

اکنون مقامات غربی و بویژه آمریکائی به وضوح از تجزیه عراق و سوریه، هر یک به سه کشور کوچک سخن می‌گویند و حتی شرط کمک رسانی به منطقه را پذیرش طرح تجزیه این کشورها معرفی می‌کنند. اخیراً کنگره آمریکا با طرح اعطای یک وام 700 میلیارد دلاری به عراق موافقت کرد لکن شرط اعطای آنرا پذیرش تقسیم عراق به سه بخش کردی، شیعی و سنی اعلام نمود. البته بخش کردی این طرح اکنون سالهاست که با سرعت پیگیری می‌شود و عملاً کردستان عراق، حساب خود را از حساب دولت مرکزی بغداد جدا کرده است.

در این زمینه ترکیه بیشترین و جدی‌ترین نقش میدانی را ایفا می‌کند و عملاً تمامی تلاش‌های خود را در مقوله تجزیه کردستان عراق متمرکز کرده است. حتی ماجرای لشکرکشی ارتش ترکیه و تجاوز نظامی تا عمق 120 کیلومتری خاک عراق نیز با تکیه برهمین امر صورت گرفت و دولت «احمد داود اوغلو» با رایزنی اقلیم کردستان عراق وارد عمل شد و علیرغم اصرار و تاکید رسمی دولت مرکزی بغداد برای خروج فوری نظامیان متجاوز ترکیه از خاک عراق، ادعا کرد که به درخواست اقلیم کردستان عراق وارد خاک این اقلیم شده و اقدامش کاملاً قانونی و موجه است!

روشن است که حتی براساس معیارهای حاکم بر «خودمختاری» هم، اقلیم کردستان مجاز به اتخاذ تصمیمات مستقل از دولت مرکزی بغداد در قلمرو مسائل خارجی بویژه امنیت و مسائل مرزی و تعامل سیاسی – نظامی با همسایگان خارجی نیست و تمامی آن موارد در چارچوب امنیت ملی کشور در حیطه تصمیم‌گیری و اقدام دولت مرکزی عراق می‌گنجد.

تقریباً مشابه همین رفتار ترکیه را در مورد عملکرد آمریکا و سایر نیروهای ائتلاف باصطلاح ضدتروریستی در عراق شاهدیم که با همکاری پیشمرگه‌های کرد عراقی و بدون کوچکترین اطلاع، موافقت و همکاری دولت مرکزی در صفحات شمال عراق وارد عمل شده‌اند و حتی از طریق زمینی و هوائی برای آنها اسلحه، مهمات، جنگ افزارهای فوق مدرن و نیروی نظامی ارسال می‌کنند. با آنکه دولت مرکزی عراق در چند مورد مانع فرود هواپیماهای ائتلاف در اقلیم کردستان شد، ولی هنوز هم از سایر کریدورهای هوائی که دور از دسترس دولت مرکزی عراق است، به ایجاد پل هوائی و ارسال تجهیزات نظامی، مهمات و نیازهای لجستیکی در شمال عراق پرداخته و مشغولند.

این مسئله حتی با شکایت دولت عراق به مجامع بین‌المللی و پیگیری مسئله از طرق متداول حقوقی در سطح بین‌المللی نیز حل و فصل نشد چرا که مرجع رسیدگی به شکایات بغداد، تحت نفوذ همان کشورهائی هستند که سرنخ توطئه‌ها را در اختیار دارند و با پی بردن به نقاط ضعف و قوت دولت بغداد، به پیشبرد اهداف خود نزدیکتر می‌شوند.

همانگونه که مهار داعش و بعثی‌های شرور جز با سازماندهی و استقامت ارتش، پلیس و بویژه نیروهای مردمی عراق میسر نبود، همانطور که مهار طایفه‌گری و تهدیدات مرتبط بجز با هشیاری، اقدام جدی و هشیارانه و سرعت عمل امکان پذیر نبود، عقیم گذاشتن طرح تجزیه عراق هم بجز توسل جدی و موثر به نیروهای داخلی و قطع امید از بیگانگان میسر نخواهد بود.

البته دشمنان با مشاهده رشادت مردم عراق شکست خوردند ولی قدرت‌های شیطانی به راحتی شکست خود را نمی‌پذیرند بلکه تلاش می‌کنند ناکامی‌های خود را از طریقی دیگر جبران نمایند و یا بر آن سرپوش بگذارند. طرح تجزیه عراق، حلقه میانی از این زنجیره توطئه‌های دشمن است و برای ناکام ساختن دشمنان، لازم است هر سه عنصر وحدت، آگاهی و رشادت همچنان در میدان عمل، تاثیرگذار باشد.