سلیمی دانا افزود: به همین دلیل به محض اینکه خبر شهادت حمیدرضا مطرح شد، از لبنان، عراق، بچه های رزمنده، فعالان فرهنگی، مؤسسه رضوان در عراق، دوستان حزب الله، پدر و مادر عماد، فؤاد و جهاد مغنیه و همچنین همسر و دختر ایشان و دوستانشان تماس گرفتند و جویای صحت خبر شهادت ایشان شدند.
میگفت من برای شهادت نمیروم؛ میخواهم با توان فکریام کار کنم
وی اظهار داشت: حس و حال حمیدرضا اصلاً حس و حال شهادت نبود، خود ایشان قبل از رفتن به سوریه و حتی در سوریه طی تماسی خواستار این بود تا همگی دعا کنند تا او شهید نشود. او میگفت: «برنامۀ من شهادت نیست و برای شهادت به سوریه نیامدم، بلکه میخواهم با توان فکری ام کار کنم، آنقدر کار زیاد است که ما نباید زود به شهادت برسیم.» حمید رفته بود تا بیشتر از فضای جهاد برای صدور انقلاب استفاده کند.
سلیمی دانا افزود: بسیاری هستند که به دلیل فضای تاریک دنیا و زیادی گناهان دیگر طاقت چنین صحنه هایی را ندارند و لذا میروند تا شهید شوند، اما حمیدرضا برای شهادت نرفت و این خدا بود که شهادت را در مسیر سربازی او قرار داد تا او در سرایی دیگر و با دستی بازتر به سربازی خود ادامه دهد.
وی با بیان این مطلب که این فقره از دعای ندبه «عزیزٌ عَلَیَّ اَنْ ابکیَکَ و یخذلَکَ الوَری» برای شهید اسدالهی جریان پیدا کرده بود، گفت: «حمید واقعاً اهل این جمله بود و برای وی سنگین بود که برای امام (ع) گریه کند و بقیۀ مردم امام (ع) را رها کرده باشند. گرچه در این عبارت بکاء ذکر شده، اما یکی از مصادیق آن کار کردن برای امام (ع)، دعوت به سوی امام (ع)، نفس برای امام (ع) است و حمید اینطور بود؛ یعنی می دوید، تلاش و دعوت میکرد تا فکر صحیح به آنان تزریق کند، همۀ اینها در راستای مهدوی زندگی کردن بود.»
حمیدرضا، ظهور داعش را فرصتی برای رشد و ساخت جبهه مقاومت میدید
سلیمی دانا با اشاره به نوع نگاه شهید اسدالهی به جریان داعش خاطرنشان کرد: بسیاری از مسئولین هستند که جریان شکلگیری داعش را به عنوان یک تهدید و خطر میدانند، این در حالی است که حمیدرضا این جریان منفی را یک فرصت میدانست و سعی میکرد اقداماتی مؤثر علیه آن داشته باشد و بر این باور بود که اگر ما از این فرصت به درستی استفاده نکنیم، آن وقت یک تهدید محسوب میشود. همچنان که دوران دفاع مقدس نیز فرصتی برای رشد انسانها بود و امام خمینی (ره) آن را یک نعمت میدانست، این درحالی بود که بسیاری از مسئولین آن زمان، مقولۀ جنگ را در آتش، کشتار و خمپاره و ... منحصر کرده بودند.
وی ادامه داد: اینکه شکلگیری جریانهایی چون داعش و بوکوحرام در ظاهر جریانی سخت و منفی است، صحیح است، اما آن منظری که خوبان عالم چون امام خمینی (ره)، مقام معظم رهبری و حتی حمیدرضا از آن برخوردار بودند، این است که به این جریانها به عنوان یک صحنه الهی و فرصت برای رشد منطقه، رشد محور مقاومت و مسلمانان، زمینه ای برای تشکیل امت واحدۀ مورد نظر قرآن نگاه شود. دشمن با داعش آمد تا محور مقاومت را قطع و نفود ایران در منطقه را کم کند، اما این وحدت و امت واحده قدرت بیشتری به خود گرفته است.
به دنبال تقویت هستههای مقاومت بود
سلیمی دانا تصریح کرد: تقویت هستههای مقاومت، شعار و خواستۀ امام راحل و مقام معظم رهبری بود که حمیدرضا نیز بر همین اساس تلاش میکرد این نگاه را در منطقه نشر دهد؛ چراکه اگر این افراد تفکرشان رشد پیدا کند، تیراندازی و جهادشان اثر و خاصیت دیگری خواهد داشت و اگر هم شهید شوند، اثرگذاری و خاصیت خون آنان باقی خواهد ماند و این وعدۀ خداست و همۀ اینها به خاطر این است که نوع جنس نگاه آنان فرق کرده و ارتفاع بیشتری گرفته است.
وی خاطرنشان کرد: ما زمانی می توانیم مدافع حرم باشیم که مدافع حریم هم باشیم و اگر مدافع حریم شدیم، در واقع به طریق أولی از حرم هم دفاع کردیم. اکنون مأموریت اصلی ما این است که وقتی مدافع اسلامی هستیم، از فلسطین هم دفاع کنیم، از نیجریه هم که حرم ندارد دفاع کنیم، اما اگر بگوییم مدافع حرم هستیم، این بدین معناست که دیگر قضایای نیجریه، یمن و بحرین به ما ارتباطی پیدا نمیکند.
سلیمی دانا توضیح داد: در تمام دیدارهایی که بنده با او داشتم، یکی از محورهای اصلی بحث این بود که ما اکنون در این موقعیت و برهه از زمان باید چکار کنیم تا برای امام زمان(عج) مفید باشیم. برای ایشان جریان لبنان و عراق اولویت ویژه ای داشت، همچنین در این سالهای اخیر با اتفاقات زیادی که در سوریه رخ داده، سوریه نیز جزو اولویتهای اصلی او شد و مدام برای مفید و اثرگذار بودن به فکر فرو میرفت.
وی افزود: حمیدرضا همیشه ـ چه در حرم و چه در بیرون از حرم ـ از صاحب حرم می خواست تا دست او را بگیرند و او را مدافع حریم کنند که دعایش نیز به اجابت رسید.