به گزارش مشرق، منابع آگاه در وزارت امور خارجه کشورمان میگویند؛ تغییرات در حکومت جدید عربستان زیر نظر مستقیم سیآیای صورت گرفته است. به گفته آنها حفظ ثبات عربستان برای آمریکاییها اهمیت استراتژیک دارد، چراکه هم مسئله تأمین نفت و انرژی مطرح است و هم مسئله امنیت که هر دو مسائلی استراتژیک برای ایالات متحده و جهان غرب محسوب میشوند.
عربستان اولین تولیدکننده نفت اوپک و دومین یا سومین تولیدکننده نفت جهان (تا سال 2011 عربستان دومین تولیدکننده نفت جهان بود اما از سال 2015 که تولید نفت شیل آمریکا رسما آغاز شد، گفته میشود، عربستان سومین تولیدکننده نفت جهان شده) است و هرگونه خللی در تولید نفت آن میتواند به ضرر بازارهای جهانی نفت تمام شود. درباره مسائل امنیتی نیز برای همه روشن است که سیآیای تا چهاندازه با سازمان امنیت عربستان همکاریهای نزدیک دارد و حتی همکاریهایش در منطقه نیز تااندازه بسیاری وابسته به همکاری با عربستان است.
برای همین زمانی که ملک عبدالله درگذشت و جنگ قدرت در درون هیئت حاکمه عربستان بالا گرفت و شاهزادهها به صفآرایی در برابر هم برای تقسیم قدرت پرداختند، سیآیای وارد عمل شد و انتقال روان قدرت در عربستان بعد از مرگ ملک عبدالله را مدیریت کرد. بعد از آن ملک سلمان، سلسله تغییراتی داد که برخی از این تغییرات قابل پیشبینی و توجیهپذیر و برخی تعجببرانگیز بودند، ازجمله این تغییرات انتخاب عادل الجبیر به جانشینی سعود الفیصل، وزیر امور خارجه کارکشته عربستان بود که تعجب بسیاری را برانگیخت. با توجه به گفتههای منابع وزارت امور خارجه، آیا میتوان گفت انتخاب عادل الجبیر انتخابی از سوی سیآیای بوده است؟
عادل الجبیر کیست؟
عادل الجبیر، در وزارت امور خارجه عربستان سابقه زیادی ندارد، در اوایل دهه 90 زمانی که بندر بن سلطان سفیر عربستان در واشنگتن بود او را به عنوان مترجم به استخدام سفارت درآورد و جایگاهش در سفارت به سرعت از یک مترجم صرف ارتقا یافت و به یکی از نزدیکان بندر بن سلطان تبدیل شد. تا آنجا که بندر او را سخنگوی سفارت کرد و بعد او را تا سطح رابط خود با نمایندگیها در سازمان ملل در نیویورک ارتقا داد.
همزمان او رابط بندر بن سلطان با کارتلهای نفتی آمریکایی، شرکتهای نفتی و لابیهای یهودی در آمریکا شد. در اوایل هزاره جدید در سفری که ملک عبدالله به آمریکا داشت، بندر بن سلطان او را به پادشاه معرفی و از ذکاوت و فعالیتهای او تمجید بسیاری کرد. از آن تاریخ به بعد وی پلههای ترقی را با سرعت پیمود. ابتدا مشاور سیاست خارجی ملک عبدالله شد، سپس رتبه وزیری در همین سمت را گرفت و در سال 2007 عازم واشنگتن شد تا سفیر عربستان در ایالات متحده شود. در سال 2015 نیز در اتفاقی غیرمنتظره وزیر امور خارجه شد.
این ترقی ناگهانی که تعجب بسیاری را برانگیخت در حالی صورت میگرفت که جبیر نه شاهزاده بود و نه هیچ عقبه سیاسی یا دیپلماتیک داشت. خانواده بسیار سادهای داشت که در روستای حرمه در اطراف شهر المجمعه زندگی میکردند. خود او در خانه روستایی فقیرانهای به دنیا آمد که آب و برق نداشت. او ششمین فرزند خانوادهاش بود. پدر جبیر ابتدا در شرکت آرامکو کار میکرد اما بعد با خانوادهاش به یمن مهاجرت کرد. پدرش سپس به عنوان رایزن فرهنگی به آلمان رفت و تا پایان دوران خدمت در آنجا ماند. عادل الجبیر تحصیلات مدرسه خود را در آلمان گذراند اما بعد به آمریکا رفت و در دانشگاهی در شمال تگزاس در رشته علوم سیاسی و اقتصاد مدرک کارشناسی گرفت و در دانشگاه جورج تاون در واشنگتن نیز مدرک کارشناسی ارشد در روابط بینالملل گرفت، زمانی که پدرش بازنشسته شد و باید همگی به عربستان باز میگشتند، خانوادهاش با بازگشت مخالفت کردند و پدر ناچار شد به تنهایی به عربستان بازگردد. پدرش در عربستان خانواده جدیدی تشکیل داد و گفته میشود ارتباطات خود را با خانواده قطع کرد.
دیدگاههای ضد ایرانی
کسی نمیداند جبیر دقیقا چرا و به چه علت، از کی و کجا مخالف ایران شد؟ به نظر میرسد ارتباطاتش با لابیهای یهودی آمریکا تأثیر به سزایی در شکلگیری دیدگاه ضد ایرانیاش داشته باشد. اولین باری که او علیه ایران حرف زد 20 نوامبر 2007 بود که در ضیافت ناهاری در واشنگتن، زمانی که تازه سفیر شده بود، در دیدارش با سفیر جدید آمریکا در عربستان به موضوع هستهای ایران میپردازد و با طرح ادعای ساخت سلاح هستهای توسط ایران حملات شدیداللحنی را بیان میکند و میگوید: «حالا زمان مقابله با ایران است.
وی معتقد است: ایران عامل مشکلاتی است که آمریکا و عربستان در سالهای اخیر با آن در منطقه مواجه شدهاند و هیچکس تا حالا جلوی آنها نایستاده است.» مدت کوتاهی بعد از آن یعنی در آوریل 2008 ویکیلیکس سندی را فاش کرد که در آن ملک عبدالله با اشاره به ایران به رایان کروکر، سفیر وقت آمریکا در عراق و ژنرال دیوید پترائوس، رئیس وقت نیروهای آمریکایی در عراق میگوید: «سر افعی را قطع کنید.» در این اسناد همچنین فاش شده است، عادل الجبیر بارها درباره توصیههای مکرر ملک عبدالله به آمریکا بر سر لزوم حمله نظامی به ایران و متوقفکردن برنامه هستهای این کشور صحبت کرده است.
بعد از آن او در سال 2011 در ابتدای تحولات سوریه ادعا کرد، ایران میخواهد او را ترور کند که بلافاصله این ادعا را اریک هولدر، وزیر دادگستری سابق ایالات متحده تکرار و تلاش کرد علیه ایران پروندهسازی کند. هیچوقت مشخص نشد اصل آن قصه چه بود و نتیجه آنچه شد اما بسیاری میگویند هدف از آن اظهارات، حذف ایران از پرونده سوریه بود که تازه بحران آن آغاز شده بود. عربستان گمان میکرد با این پروندهسازی میتواند علیه ایران جنجال کند و به اهداف خود در سوریه برسد و ابتکار عمل را از ایران بگیرد.
بسیاری معتقدند؛ جبیر در یک معادله از پیش تعریف شده حرکت میکند و گویی جزئی از پازلی است که مأموریتی ویژه دارد. ازجمله ماجرای یمن که به نوشته روزنامه النهار، چاپ بیروت تاکنون در حدود 200 میلیارد دلار برای عربستان هزینه دربرداشته تا تنشهای عجیب و غریب با کشورهای منطقه ازجمله ایران و همچنین سرکوبهای بیحدوحصر داخلی همگی گویای آن است که جبیر بازیگری خارج از اراده داخلی عربستانیها است. حالا سرانجام این وضعیت چه خواهد شد گذر زمان جنبههای آن را بیشتر نمایان خواهد کرد.
منبع: وقایع اتفاقیه
عربستان اولین تولیدکننده نفت اوپک و دومین یا سومین تولیدکننده نفت جهان (تا سال 2011 عربستان دومین تولیدکننده نفت جهان بود اما از سال 2015 که تولید نفت شیل آمریکا رسما آغاز شد، گفته میشود، عربستان سومین تولیدکننده نفت جهان شده) است و هرگونه خللی در تولید نفت آن میتواند به ضرر بازارهای جهانی نفت تمام شود. درباره مسائل امنیتی نیز برای همه روشن است که سیآیای تا چهاندازه با سازمان امنیت عربستان همکاریهای نزدیک دارد و حتی همکاریهایش در منطقه نیز تااندازه بسیاری وابسته به همکاری با عربستان است.
برای همین زمانی که ملک عبدالله درگذشت و جنگ قدرت در درون هیئت حاکمه عربستان بالا گرفت و شاهزادهها به صفآرایی در برابر هم برای تقسیم قدرت پرداختند، سیآیای وارد عمل شد و انتقال روان قدرت در عربستان بعد از مرگ ملک عبدالله را مدیریت کرد. بعد از آن ملک سلمان، سلسله تغییراتی داد که برخی از این تغییرات قابل پیشبینی و توجیهپذیر و برخی تعجببرانگیز بودند، ازجمله این تغییرات انتخاب عادل الجبیر به جانشینی سعود الفیصل، وزیر امور خارجه کارکشته عربستان بود که تعجب بسیاری را برانگیخت. با توجه به گفتههای منابع وزارت امور خارجه، آیا میتوان گفت انتخاب عادل الجبیر انتخابی از سوی سیآیای بوده است؟
عادل الجبیر کیست؟
عادل الجبیر، در وزارت امور خارجه عربستان سابقه زیادی ندارد، در اوایل دهه 90 زمانی که بندر بن سلطان سفیر عربستان در واشنگتن بود او را به عنوان مترجم به استخدام سفارت درآورد و جایگاهش در سفارت به سرعت از یک مترجم صرف ارتقا یافت و به یکی از نزدیکان بندر بن سلطان تبدیل شد. تا آنجا که بندر او را سخنگوی سفارت کرد و بعد او را تا سطح رابط خود با نمایندگیها در سازمان ملل در نیویورک ارتقا داد.
همزمان او رابط بندر بن سلطان با کارتلهای نفتی آمریکایی، شرکتهای نفتی و لابیهای یهودی در آمریکا شد. در اوایل هزاره جدید در سفری که ملک عبدالله به آمریکا داشت، بندر بن سلطان او را به پادشاه معرفی و از ذکاوت و فعالیتهای او تمجید بسیاری کرد. از آن تاریخ به بعد وی پلههای ترقی را با سرعت پیمود. ابتدا مشاور سیاست خارجی ملک عبدالله شد، سپس رتبه وزیری در همین سمت را گرفت و در سال 2007 عازم واشنگتن شد تا سفیر عربستان در ایالات متحده شود. در سال 2015 نیز در اتفاقی غیرمنتظره وزیر امور خارجه شد.
این ترقی ناگهانی که تعجب بسیاری را برانگیخت در حالی صورت میگرفت که جبیر نه شاهزاده بود و نه هیچ عقبه سیاسی یا دیپلماتیک داشت. خانواده بسیار سادهای داشت که در روستای حرمه در اطراف شهر المجمعه زندگی میکردند. خود او در خانه روستایی فقیرانهای به دنیا آمد که آب و برق نداشت. او ششمین فرزند خانوادهاش بود. پدر جبیر ابتدا در شرکت آرامکو کار میکرد اما بعد با خانوادهاش به یمن مهاجرت کرد. پدرش سپس به عنوان رایزن فرهنگی به آلمان رفت و تا پایان دوران خدمت در آنجا ماند. عادل الجبیر تحصیلات مدرسه خود را در آلمان گذراند اما بعد به آمریکا رفت و در دانشگاهی در شمال تگزاس در رشته علوم سیاسی و اقتصاد مدرک کارشناسی گرفت و در دانشگاه جورج تاون در واشنگتن نیز مدرک کارشناسی ارشد در روابط بینالملل گرفت، زمانی که پدرش بازنشسته شد و باید همگی به عربستان باز میگشتند، خانوادهاش با بازگشت مخالفت کردند و پدر ناچار شد به تنهایی به عربستان بازگردد. پدرش در عربستان خانواده جدیدی تشکیل داد و گفته میشود ارتباطات خود را با خانواده قطع کرد.
دیدگاههای ضد ایرانی
کسی نمیداند جبیر دقیقا چرا و به چه علت، از کی و کجا مخالف ایران شد؟ به نظر میرسد ارتباطاتش با لابیهای یهودی آمریکا تأثیر به سزایی در شکلگیری دیدگاه ضد ایرانیاش داشته باشد. اولین باری که او علیه ایران حرف زد 20 نوامبر 2007 بود که در ضیافت ناهاری در واشنگتن، زمانی که تازه سفیر شده بود، در دیدارش با سفیر جدید آمریکا در عربستان به موضوع هستهای ایران میپردازد و با طرح ادعای ساخت سلاح هستهای توسط ایران حملات شدیداللحنی را بیان میکند و میگوید: «حالا زمان مقابله با ایران است.
وی معتقد است: ایران عامل مشکلاتی است که آمریکا و عربستان در سالهای اخیر با آن در منطقه مواجه شدهاند و هیچکس تا حالا جلوی آنها نایستاده است.» مدت کوتاهی بعد از آن یعنی در آوریل 2008 ویکیلیکس سندی را فاش کرد که در آن ملک عبدالله با اشاره به ایران به رایان کروکر، سفیر وقت آمریکا در عراق و ژنرال دیوید پترائوس، رئیس وقت نیروهای آمریکایی در عراق میگوید: «سر افعی را قطع کنید.» در این اسناد همچنین فاش شده است، عادل الجبیر بارها درباره توصیههای مکرر ملک عبدالله به آمریکا بر سر لزوم حمله نظامی به ایران و متوقفکردن برنامه هستهای این کشور صحبت کرده است.
بعد از آن او در سال 2011 در ابتدای تحولات سوریه ادعا کرد، ایران میخواهد او را ترور کند که بلافاصله این ادعا را اریک هولدر، وزیر دادگستری سابق ایالات متحده تکرار و تلاش کرد علیه ایران پروندهسازی کند. هیچوقت مشخص نشد اصل آن قصه چه بود و نتیجه آنچه شد اما بسیاری میگویند هدف از آن اظهارات، حذف ایران از پرونده سوریه بود که تازه بحران آن آغاز شده بود. عربستان گمان میکرد با این پروندهسازی میتواند علیه ایران جنجال کند و به اهداف خود در سوریه برسد و ابتکار عمل را از ایران بگیرد.
بسیاری معتقدند؛ جبیر در یک معادله از پیش تعریف شده حرکت میکند و گویی جزئی از پازلی است که مأموریتی ویژه دارد. ازجمله ماجرای یمن که به نوشته روزنامه النهار، چاپ بیروت تاکنون در حدود 200 میلیارد دلار برای عربستان هزینه دربرداشته تا تنشهای عجیب و غریب با کشورهای منطقه ازجمله ایران و همچنین سرکوبهای بیحدوحصر داخلی همگی گویای آن است که جبیر بازیگری خارج از اراده داخلی عربستانیها است. حالا سرانجام این وضعیت چه خواهد شد گذر زمان جنبههای آن را بیشتر نمایان خواهد کرد.
منبع: وقایع اتفاقیه