رئیس جمهوری در آنجا تصریح کرد که اکنون توپ در زمین امریکا است. او به اشاره گفت آن کلیدی را که به یمن انتخابات 24 خرداد از سوی ملت شریف ایران به من واگذار شده بود به کار بردم و قفل مذاکرات را گشودم.کلیدی دیگری مانده که دیگر در دست من نیست، در دست پرزیدنت اوباماست.

گروه سیاسی مشرق - روزنامه‌ها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاه‌ها و نظریات اصلی و اساسی خود می‌پردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و می‌توان آنرا سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژه‌ای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقاله‌های روزنامه‌های صبح کشور با گرایش‌های مختلف سیاسی را می‌خوانید:‌‌

*************

معارضه سوریه، پرچم سفید وین



سعدالله زارعی در بخش یادداشت روز روزنامه کیهان نوشت:‌

شرکت دوگروه عمده تروریستی (موسوم به احرارالشام و جیش‌الاسلام) در مذاکرات یا به تعبیر درست‌تر گفت‌وگوهای وین و مواجهه سیاسی آنان با نمایندگان رسمی دولت سوریه در این شهر، یک اتفاق مهم به حساب می‌آید البته نه به این معنا که این دو گروه و یا موضعگیری آنان درباره مسائل سوریه اهمیت دارد. این دو گروه در عداد گروههای درجه 2 و حتی 3 سوریه به حساب می‌آیند. اهمیت این رویداد در این نکته است که آمریکا و کشورهای منطقه‌ای وابسته به آن نظیرترکیه، عربستان و قطر، 4 سال پس از درگیری امنیتی و نظامی علیه دولت سوریه، با مشارکت در گفت‌وگوهای ژنو، اعتراف می‌کنند که برنامه نظامی و امنیتی علیه دمشق به نتیجه نرسیده است.

دو گروه تروریستی احرارالشام و جیش‌الاسلام در گفت‌وگوهایی که طرف دیگر آن مقامات رسمی سوریه بوده‌اند، در متن اتفاقات دیگر قرار دارد و با آنها عمق و اهمیت این ملاقات‌ها معلوم می‌شود. در همین روزها وزارت خارجه آمریکا رسماً اعلام کرد که دوره (18 ماهه) گذار با محوریت اسد سپری می‌شود و در عین حال او حق دارد بار دیگر کاندیدا بشود. این در حالی است که مقامات رسمی آمریکا بارها اعلام کرده بودند که بشار اسد هیچ جایگاهی در آینده سوریه ندارد! در همین روزها ترکیه پروسه بستن مرزهای جنوبی- مشترک با سوریه- را آغاز کرد و تاکنون بیش از 50 کیلومتر از مرزهای مشرف به منطقه حلب را بسته است و حال آنکه تا همین چند ماه پیش مقامات ارشد این کشور از لزوم ایجاد منطقه پرواز ممنوع در شمال سوریه- شامل حلب، ادلب و حسکه- صحبت می‌کردند که به معنای ایجاد امکان اتصال هوایی و زمینی ترکیه به عمق حدود 100 کیلومتری سوریه بود. ترکیه با بستن مرزهای مشترک خود با سوریه در واقع از یک طرف اعلام می‌کند که از موفقیت پروژه اسقاط حکومت دمشق و به قدرت رسیدن گروههای تروریستی وابسته به خود ناامید شده و از طرف دیگر بیانگر نگرانی آنکارا از سرازیر شدن گروههای تروریستی به ترکیه است.

همزمان با اقدام دولت ترکیه در بستن بخش‌هایی از مرزهای جنوبی خود، دولت اردن نیز که نگرانی‌های مشابهی دارد، از روش گذشته در حمایت از معارضه سوری در جوار مرزهای خود دست کشید و در جریان عملیات اخیر ارتش سوریه در منطقه شیخ مسکین واقع در شمال استان درعا که در مجاورت مرزهای اردن قرار دارد، مانع رفت و آمد نیروهای شبه نظامی وابسته به «جبههًْ النصره» به اردن شد. علاوه براین ارتش اردن اطلاعات گسترده‌ای از موقعیت‌های نظامی جبههًْ‌النصره را در اختیار ارتش سوریه قرار داد که این اطلاعات، کمک مهمی به ارتش سوریه بود. البته در جریان مسایل امنیتی چهار سال گذشته، اردن هیچگاه به دلخواه خود با گروههای تروریستی که علیه بشار اسد وارد عمل شدند، همکاری نکرد چرا که سلفی‌ها در اردن بسیار قوی هستند و میدان یافتن گروههایی نظیر داعش و النصره در اردن، این کشور را در کام بحران شدید امنیتی قرار می‌دهد و حال آنکه در مقایسه با دولت دمشق، امان قادر به مقاومت نیست. در سالهای گذشته از یک سو آمریکایی‌ها و از سوی دیگر سعودی‌ها فشار شدیدی به دولت اردن برای ایفای نقش در پازل ضد سوری آمریکا وارد کردند و دولت اردن بی‌آنکه ایفای چنین نقشی را به نفع کشور خود بداند، با آن همکاری می‌کرد، از این رو وقتی اردن از حمایت از جبههًْ‌النصره دست برمی‌دارد به منزله کم شدن فشار آمریکا و عربستان روی اردن است و این خود برآوردی از وضعیت عمومی جبهه و طرح‌های آمریکایی به دست می‌دهد.

موضوع دیگر این است که طی ماههای اخیر به وضوح وضعیت میدانی سوریه تغییرات مهمی کرده است. طی ماههای اخیر روند میدان و آنچه خارج از میدان اتفاق می‌افتد ولی ماهیت میدانی دارد، کاملاً به ضرر معارضه بوده است. در این ماهها معارضین مسلح عضو احرارالشام و جیش‌الاسلام ناچار شدند حومه دمشق را ترک کنند و زبدانی که موقعیت استراتژیکی دارد را تقریباً به طور کامل تخلیه نمایند. این دو اقدام از یک سو موقعیت امنیتی دمشق را تثبیت کرد و از سوی دیگر مرزهای لبنان و موقعیت حزب‌الله را بهبود بخشید. علاوه بر این طی هفته‌های گذشته ارتش و نیروهای مرتبط با آن منطقه وسیعی در حد فاصل حلب، حما، ادلب و لاذقیه را به محاصره درآورده و ارتباطات گروههای معارض را مختل کرده‌اند. کما اینکه در استان حمص، منطقه باستانی تدمر به محاصره ارتش سوریه درآمده است. ارتش همچنین در منطقه جنوب با آزادسازی منطقه شیخ مسکین که در مجاورت جولان و شمال استان درعا قرار دارد، ضربه سنگینی به تروریست‌ها و حامیان آن وارد نمود. مشارکت نیروی هوایی روسیه یک محور دیگر در تغییر شرایط و وضعیت سوریه بود. ورود فعال‌تر روسیه به پرونده امنیتی سوریه، اعتماد به نفس ارتش را بالا برد، نگرانی‌های تسلیحاتی آن را برطرف کرد و در سطح منطقه‌ای هم سبب تغییر معادله گردید. پس از آن اتفاق دیگری که افتاد این بود که معارضین با عقب‌نشینی مدافعین منطقه‌ای خود مواجه شدند و این در تضعیف روحیه آنان بسیار مؤثر بود. درگیری‌های به وجود آمده بین گروههای معارض که در هفته گذشته به کشته شدن بیش از 50 نفر از آنان منجر شد، عمق نگرانی‌های معارضین از شرایط پیش آمده را نشان می‌دهد.

در این شرایط مذاکرات وین که به شکل گفت‌وگوهای جداگانه و واسطه‌ای برگزار گردید، یک پیروزی بزرگ را برای مردم سوریه رقم زد. آمریکا طی سالهای گذشته روی تغییر دولت سوریه تمرکز کرد و با تشکیل ائتلافی از کشورهای غربی، عربی و منطقه‌ای تلاش کرد تا سرنوشت سوریه را در دستان خود و در خارج از محیط جغرافیایی سوریه رقم بزند. مذاکرات ژنو که عمدتا مذاکرات دولت با بخشی از معارضین بود و با مدیریت نماینده دبیرکل سازمان ملل انجام شد، از یک طرف اعتراف  جهانی و منطقه‌ای به مشروعیت و تداوم دولت سوریه را در پی داشت و از سوی دیگر سرنوشت تحولات سوریه را به جمعی از نیروهای مختلف سوریه و با محوریت دولت سپرد که این هم به معنای کاهش مداخلات خارجی در امور سوریه محسوب می‌شود.

تن دادن غربی‌ها به مذاکراتی که در آن ایران، سوریه و روسیه در کنار هم قرار دارند و گروههای ستیزه‌جو را به پذیرش دولت وادار می‌کند. یک پیروزی درخشان برای جبهه مقاومت و به خصوص سوریه به حساب می‌آید و این در حالی است که در یکی دو سال اخیر به دلیل مداخلات قلدرمابانه آمریکا و بازی جنایتکارانه ترکیه، عربستان، قطر و بعضی دیگر از کشورهای منطقه، پرونده سوریه به شدت پیچیده شده بود در این مدت جبهه مخالف سوریه با هزینه‌های فراوان بارها موج‌های سنگینی را با هدف انهدام دولت سوریه و قطع ارتباط آن با جبهه مقاومت به راه انداخت و کار هم بر دولت سوریه و حامیان آن سخت شد اما استقامت آنان در نهایت بر آن موج‌های سنگین فایق آمد. وقتی پس از این همه تلاش، بشار جعفری به عنوان رئیس هیئت نمایندگی سوریه در پشت میز وین می‌نشیند و شرایط دولت سوریه را برای شنیدن حرف‌های معارضین مطرح می‌کند، همه می‌فهمند که جبهه آمریکایی-سعودی دست‌های خود را به علامت تسلیم بالا برده است.

در این میان دولت ترکیه تنها کاری که توانست انجام بدهد این بود که مانع مشارکت گروه کردی PYD به رهبری صالح مسلم در گفت‌وگو  می‌شود که این ممانعت معادله را تغییر نمی‌دهد ضمن آنکه نوعی برانگیختگی کردی علیه دولت ترکیه را در پی می‌آورد کما اینکه مشارکت دادن دو گروه معارض مسلح یعنی «احرار الشام» و «جیش الاسلام» که با اصرار عربستان در لیست گروه‌های شرکت‌کننده در گفت‌وگوها گنجانیده شد، مسئله را تغییر نمی‌دهد. این دو گروه معارض برای شرکت در گفت‌وگوها دو شرط را مطرح کرده بودند آزادی بعضی از زندانی‌‌هایشان توسط دولت و رفع محاصره از آنان در مناطقی که در محاصره ارتش قرار دارند که دولت زیر بار شرط دوم نرفت و تنها بخشی از زندانیان آنان را آزاد کرد. البته حتی اگر دولت دمشق به این دو شرط کاملا عمل می‌کرد هم این مابه‌ازای زیادی در قبال پذیرش مشروعیت دولت دمشق از سوی معارضه محسوب نمی‌شد.

بحران سوریه با مذاکرات وین به نقطه پایان نمی‌رسد. هنوز هم سوریه در انتظار لایه‌های جدید بحران خواهد بود و لذا اعتراف بخشی از معارضه به دولت دمشق و یا اذعان آمریکا، ترکیه، عربستان و... به عدم امکان اسقاط نظام سوریه به معنای دست کشیدن آنان از توطئه نیست اما مهم این است که حالا هیچ کسی در سوریه تردید ندارد که تهاجم علیه دولت و ارتش سوریه به نتیجه نمی‌رسد هر چند هزینه‌های زیادی را به مردم سوریه تحمیل می‌کند. مردم سوریه هم‌اکنون با روحیه آماده‌تری با تروریزم مقابله می‌کنند و امیدشان به بازگرداندن شرایط زندگی در کشور بالا رفته است و این پیروزی بزرگی است.


 يك قدم در اجرا

محسن مهرعليزاده در بخش نگاه روز روزنامه اعتماد نوشت:‌

سفر رييس‌جمهور به دو كشور اروپايي ايتاليا و فرانسه را مي‌توان گام دوم برجام خواند. در حالي كه در نخستين گام ديپلماسي دولت يازدهم بيش از هر چيز معطوف به ثمر رساندن توافق هسته‌اي ايران و غرب و رفع تهديدات سياسي و امنيتي و تحديدات اقتصادي و فرهنگي ناشي از تحريم‌هاي ظالمانه عليه كشورمان بود كه بحمدالله با پايداري و مقاومت مردم و هدايت‌هاي مقام معظم رهبري و تدبير ستودني دولت و دستگاه‌هاي ديپلماسي كشورمان موجب عزت و سربلندي مردم عزيز كشورمان شد، گام اجرايي آن به صورت عمده بر ايجاد فرصت‌هاي جديد اقتصادي، سياسي و فرهنگي در سايه گسترش روابط با كشورهاي جهان تمركز دارد.

گسترش روابط با كشورهاي اروپايي در اين گام به دلايل مختلف اهميت به سزايي دارد؛ نخست آنكه دولت‌هاي اروپايي به دليل سطح توسعه اقتصادي و تكنولوژيك توان برآورده كردن خواست‌هاي مهم اقتصادي ايران به خصوص سرمايه‌گذاري و مشاركت اقتصادي و نيز انتقال تكنولوژي را دارا هستند. دوم اينكه مواضع كشورهاي اروپايي در زمينه‌هاي سياسي و امنيتي و به خصوص در سطح منطقه خاورميانه قرابت و نزديكي بيشتري با مواضع جمهوري اسلامي ايران دارد و در نهايت اينكه مقاومت سياسي چنداني نيز در داخل كشور در مقابل توسعه همه‌جانبه روابط با اين كشورها وجود ندارد.

سفر رييس‌جمهور به كشورهاي ايتاليا و فرانسه دستاوردهاي مهمي در عرصه‌هاي سياسي، امنيتي، اقتصادي و فرهنگي داشت كه در ادامه يادداشت حاضر به كوتاهي مرور مي‌شود.

دستاوردهاي سياسي -  امنيتي: يكي از مهم‌ترين مسائلي كه در طول سفر رييس‌جمهور كشورمان هم در ايتاليا و هم در فرانسه در مذاكرات دوجانبه مورد تاكيد قرار گرفت همراهي ايران و اين كشورها در مورد خطر مشترك افراطي‌گري و تروريسم بود. سفر دكتر روحاني به اروپا يك بار به دليل وقوع حملات تروريستي به پاريس به تعويق افتاده بود و واقعيت اين است كه پس از وقوع اين حملات كشورهاي اروپايي تهديد افراطي‌گري و تروريسم را بيش از هر زمان ديگري به خود نزديك احساس مي‌كنند. در چنين شرايطي تاكيد مكرر رييس‌جمهور بر رويكرد مسوولانه ايران در قبال امنيت كشورها و حضور كشورمان در صف مقدم مقابله با تروريسم مي‌تواند امكان ايجاد شراكت راهبردي با كشورهاي اروپايي براي تامين امنيت را در ذهن تصميم‌سازان و تصميم‌گيران كشورهاي اروپايي به يك گزينه ارزشمند مبدل كند؛ شراكتي كه با ايجاد همسويي و پيوند ميان امنيت ايران و امنيت اين كشورها، مي‌تواند زمينه‌ساز دستيابي كشورمان به امنيتي پايدار و پويا و مبتني بر روابط سازنده با جهان باشد.

موضوع سوريه نيز يكي ديگر از موضوعاتي بود كه در كانون مذاكرات هيات ايراني و ايتاليايي و فرانسوي قرار داشت. به نظر مي‌رسد دستيابي به راه‌حلي منطقي در مورد مهم‌ترين بحران فعلي خاورميانه و ايجاد نزديكي ميان ديدگاه‌هاي طرفين در اين زمينه مي‌تواند تاثيري به سزا در ارتقاي جايگاه سياسي ايران داشته  باشد.

آنچه در زمينه دستاوردهاي سياسي سفر لازم است مورد تاكيد قرار بگيرد، انجام نخستين سفر اروپايي رييس‌جمهور بعد از برجام به فرانسه است؛ كشوري كه بيشترين سختگيري‌ها و كارشكني‌ها را در جريان مذاكرات هسته‌اي ايران صورت داده بود. چنين امري بيش از هر چيز نشان از پايان يافتن كامل پرونده هسته‌اي ايران و عبور از آن در مناسبات خارجي كشور دارد.

دستاوردهاي اقتصادي: بررسي برنامه‌هاي سفر رييس‌جمهور نشان مي‌دهد كه مسائل اقتصادي مهم‌ترين دستور كار سفر اروپايي رييس‌جمهور بود. رييس‌جمهور در هر دو كشور علاوه بر مذاكرات رسمي سياسي به صورت مستقل با كارآفرينان، سرمايه‌گذاران و فعالان اقتصادي اين كشورها به گفت‌وگو نشست و كوشيد تا با تشريح سياست‌هاي اقتصادي دولت خود همكاري آنان در زمينه توسعه اقتصادي پايدار و ايجاد ثبات در منطقه را جلب كند. همكاري‌هايي كه مي‌تواند در اجراي برنامه‌هاي اقتصاد مقاومتي مددكار دولت باشد.
 
ايتاليا پيش از اعمال تحريم‌هاي ظالمانه يكي از مهم‌ترين شركاي اقتصادي ايران محسوب مي‌شد و بازگشت شريكان اقتصادي ايتاليايي به بازار ايران با توجه به شناخت آنها از شرايط اقتصادي ايران مي‌تواند مزاياي بسياري به همراه داشته باشد.

امضاي بيش از ٢٠ سند همكاري ميان ايران و فرانسه در حضور روساي جمهور دو طرف كه بخش عمده آنها اقتصادي بود، نشانه‌اي از عزم جدي فرانسه و ايران براي گسترش مشاركت اقتصادي ميان دو كشور بود. در اين ميان به خصوص امضاي قرارداد خريد ١١٨ فروند هواپيماي ايرباس اهميت فراواني داشت.

تحريم فروش هواپيما و قطعات يدكي آن به ايران يكي از ظالمانه‌ترين تحريم‌ها و البته يكي از نمادهاي تحريم اقتصادي ايران به شمار مي‌رفت و شكسته شدن اين تحريم، آن هم در چنين ابعادي دستاوردي بسيار ارزشمند و نشانه‌اي از فرا رسيدن فصلي تازه بود.

دستاوردهاي فرهنگي: سفر رييس‌جمهور در عرصه فرهنگي نيز دستاوردهاي ارزشمند به‌سزايي به همراه داشت. ملاقات رييس‌جمهور با رهبر كاتوليك‌هاي جهان در واتيكان و تاكيد دو طرف بر دستيابي به جهاني به دور از خشونت در سايه اديان الهي در شرايط خشونت‌بار كنوني جهان كه سايه وحشت بر سر همه انسان‌ها سنگيني مي‌كند بسيار مهم و قابل تامل بود. از ديگر دستاوردهاي فرهنگي رييس‌جمهور بايد به انعقاد تفاهمنامه همكاري ميان موزه لوور و سازمان ميراث فرهنگي، گردشگري و صنايع دستي كشورمان اشاره كرد كه مي‌تواند زمينه‌ساز رونق اقتصاد فرهنگ كشورمان باشد تا فرهنگ نيز از بركات رفع حصر ايران بي‌بهره نباشد.

گام دوم برجام در سايه سفر رييس‌جمهور با قدرت برداشته شده است با اين حال بهره‌گيري از فرصت‌هاي آن البته درگرو آماده كردن زمينه‌هاي داخلي خواهد بود.


 افق مذاكرات ژنو و تثبيت نقش ايران
 
پيروز مجتهدزاده در بخش سرمقاله امروز روزنامه آرمان نوشت:‌
 
برخلاف همه فضاسازي‌ها و تنش افكني‌هاي موجود از سوي برخي كشورها امروز فضاي بين‌المللي براي دستيابي به يك راهكار سياسي در سوريه مساعد شده است. نمونه آن را مي‌توان در مذاكرات ژنو با حضور مخالفان رژيم اسد طي چند روز گذشته و همچنين روز جمعه با حضور موافقان دولت سوريه مشاهده کرد. همه‌چيز حكايت از اين دارد كه شرايط موجود در ژنو تقريبا طرفين را حاضر به گفت‌وگو با يكديگر ساخته است.

بر اساس دستورالعمل‌هايي كه از قبل در مذاكرات ژنو تعيين شده مي‌توان به دستيابي يك راهكار سياسي در سوريه ميان موافقان و مخالفان اميدوار بود.

اگر چه نمايندگان دولت سوريه مدام از عدم تغيير ساختار دولت سوريه سخن به ميان مي‌آورند و مخالفان رژيم اسد خواستار تغيير دولت سوريه هستند اما مي‌توان از هم‌اكنون افقي روشن در آينده اين مذاكرات مشاهده کرد؛ چراكه در مجموع منظور از برگزاري اين مذاكرات در ژنو نزديك‌سازي مواضع دو گروه مخالف و موافق در سوريه است.

بنابراين گمان مي‌رود دستورالعمل‌‌هايي مبني بر ماندن اسد بر سر قدرت تا برقراري ثبات و آرامش در سوريه مورد تاكيد و تاييد همه بازيگران ذينفع قرار گرفته باشد. به طور قطع اسد در صورت رفراندوم و برگزاري انتخابات در يك فضاي مساعد می‌تواند جاي خود را به‌طور صلح‌آميز به فرد دیگری دهد امری که گمان مي‌رود پذيرفته شده و موردتاييد سازمان‌های بين‌المللی هم باشد بنابراين كسي نمي‌تواند آن را رد كند. البته برخي از گروه‌هاي سياسي در سوريه كه خود را از مذاكره كنار مي‌كشند در حقيقت نمي‌توانند در آينده با اين توافق كنار آيند. اين گروه‌ها در نهايت بي‌خبري خود را از ساختاردهي سياسي كشور سوريه در آينده محروم مي‌كنند و بازيگران اصلي گروه‌هاي ناسازگار و مخالف را كنار مي‌گذارند. با این شرایط مي‌توان نسبت به آينده نتيجه مذاكرات اما در يك پروسه زماني بلندمدت اميدوار بود.

با این حال و با توجه به اینکه چارچوب كلي مذاكرات موردقبول همگان است اما اين مذاكرات به احتمال بسیار دچار دست‌انداز و موانعي خواهد شد. تحولات اخير به خوبي روشن کرد كه فضاي ژئوپلتيكي امروز منطقه كاملا براي حل بحران سياسي سوريه آماده بوده و ايران نیز خواه و ناخواه در مركز تحولات قرار گرفته است؛ زيرا مثلث تركيه، عربستان و رژیم‌صهیونیستی با كمال بي‌درايتي آتش نهفته خود را در ميدان جنگ بر روي ايران متمركز ساخته‌اند.

اين اشتباه بزرگ زماني رخ داد كه همه‌چيز به نفع ايران در فضاي منطقه‌اي و جهاني رقم خورده بود. از اين رو اين مثلث به علت عدم ديد دقيق نسبت به حوادث روزگار متوجه موقعيت ايران در مقطع كنوني نبوده و در نهايت شكست خواهد خورد. در توافق هسته‌‌اي با ایران، ايالات متحده آمريكا كه بازيگر اصلي در تحولات منطقه‌اي و خاورميانه است به طور كل تغيير جناح داد و از حمايت مثلث تركيه، عربستان و رژیم‌صهیونیستی صرف‌نظر كرده به مثلث ايران، روسيه و سوريه پيوست و در عمل هم حتي از ايران حمايت کرد. ايالات متحده پس از حمايت از مواضع روسيه و ايران به جهان اعلام كرد كه اسد تا برقراري صلح در سوريه خواهد ماند. از سويي رئيس‌جمهور روسيه در يك ابتكار بسيار جالب در سازمان ملل متحد با اوباما به توافق‌هاي اصولي در رئوس مسائل رسيدند و در چهارچوب اصلي حمايت از مثلث روسيه، ايران، سوريه و عراق به اين جبهه گراييده و از آن دفاع کرد.

 از سويي ملاحظه شد كه رئیس‌جمهور روسيه برای ثبيت شرايط كنوني و جديد به تهران آمده و با رهبر معظم انقلاب ديدار کرد و با آن هديه بسيار جالب، پوتين از نظر تاكتيك زماني و با توجه به تنش‌آفريني برخي از كشورها، به جهان اعلام كرد كه راهبرد و مواضع روسيه و ايران در سوريه محكم و همراستا بوده و وضعيت اين جبهه در سوريه تثبيت شده و در نهايت ايالات متحده هم با ما خواهد بود. ملاحظه شد كه تركيه در نهايت حماقت و همچنين واهمه ناشي از ديدار پوتين با مقامات عاليرتبه ايراني دستپاچه شده و هواپيماي بمب افكن روسيه را سرنگون ساخته و همان اقدام سبب نابودي مواضع آنها در منطقه شد.

عربستان سعودي هم همان راه را طي كرده و ايران را به جنگ تهديد کرد و پس از آن به طور مستقيم از سوي ايالات متحده آمريكا سرزنش شد. در نتيجه امروز شرايطي به وجود آمده كه عربستان سعودي و تركيه سكوت را ترجيح مي‌دهند. با درايتي كه آمريكا و ساير بازيگران صاحب هژموني براي سهيم ساختن عربستان در مذاكرات سوريه نشان دادند مي‌توان به افق مذاكرات و آينده سوريه و خاورميانه اميدوار بود؛ چراكه عربستان بر برخي گروه‌هاي مخالف اسد در سوريه نفوذ داشته و همچنين رياض وادار به احترام به نقش ايران در مذاكرات شده است. امروز همه كشورهاي صاحب قدرت اين اصل مهم را مي‌دانند كه ايران تاثيرگذار اصلي در تعيين و تكليف سرنوشت سوريه شمرده مي‌شود و اين مساله با وجود جنگ‌طلبي‌هايي است كه آل‌سعود همچنان ادامه می‌دهد. با اين همه مشاهده مي‌شود اين نقش مثبت و فعالانه رو به جلو پيش مي‌رود.


تجربه‌هائی که باید بازگو شوند

روزنامه جمهوری اسلامی در بخش سرمقاله امروز خود نوشت:

روزهای مبارک دهه فجر، فرصتی تازه برای اندیشیدن درباره حرکت پرخروشی است که طومار حاکمیت استبداد ستم‌شاهی را در هم پیچید و فضای تازه‌ای در کشور ایجاد کرد که آحاد مردم استقلال، آزادی و زندگی در پرتو احکام نورانی و حیات بخش اسلام را تجربه کنند.

یکی از جدی‌ترین تجربه‌های تاریخ معاصر کشور، پدیده‌ای است که نه تنها دوستان انقلاب بلکه حتی دشمنان قسم خورده ملت ایران را نیز متعجب کرد و آن استقامت و پایمردی ملت و نیروهای انقلاب در عرصه مقابله با توطئه‌های عظیم دشمنان بود.

طیف وسیع گروهک‌های محارب امیدوار بودند با هر اقدام ایذائی و تهاجمی آنها، انقلاب و نظام از پا در آیند ولی هر چه بیشتر جنایت کردند و به انواع شیوه‌های تروریستی متوسل شدند، کمتر نتیجه گرفتند. آنها بسیاری از چهره‌ها و شخصیت‌های نامدار و کارآمد انقلاب و نظام را از مردم گرفتند ولی حتی فقدان همان عزیزان هم سودی برای دشمنان داخلی و خارجی انقلاب به بار نیاورد. امام خمینی در جریان بزرگداشت شهیدمطهری نکات مهمی را خاطرنشان ساختند که عیناً در همان دوره و بعدها صحت و درستی آن نکات آشکار شد. امام فرمودند: «بکشید ما را، ملت ما بیدارتر می‌شود».

مرور زمان، درستی این کلام و ارزیابی امام را به وضوح نشان داد. از یکطرف قاعدتاً پیش‌بینی‌ها این بود که شهادت بزرگان و شخصیت‌های اصلی نظام همچون شهید مظلوم آیت‌الله بهشتی، شهیدمطهری، شهدای محراب، مقامات ارشد نظامی و شخصیت‌های برجسته سیاسی موجبات دلسردی مردم را فراهم سازد ولی در میدان عمل هر شهادتی موجب یکپارچگی، وحدت و انسجام مردم می‌شد و دشمن از هر اقدام خود نتایج معکوسی می‌گرفت.

حتی فریب صدام و امیدوار ساختن او به فتح سه روزه تهران هم به هیچ یک از اهداف دلخواه دشمنان انقلاب منجر نشد. دشمن هرگز تصور نمی‌کرد که این جنگ به یک نبرد فرسایشی تبدیل شود و هشت سال بطول انجامد و ارتش بعثی عراق علیرغم پشتیبانی تام و تمام شرق و غرب آنگونه دچار انحطاط شود و نه تنها در جبهه‌ها بلکه حتی جنگ شهرها، جنگ نفتکش‌ها و حملات وحشیانه به جبهه و پشت جبهه و استفاده از سلاح شیمیائی هم گره‌گشا نباشد. در پایان جنگ هم دشمنان انقلاب امیدوار بودند که یک نفرت و دشمنی ریشه‌دار و جاودانه را در منطقه بویژه میان ایران و عراق ایجاد کرده‌اند که تحت هیچ شرایطی قابل مهار هم نخواهد بود.

لکن به برکت رهنمودهائی که امام خمینی و در واقع خصلت انقلاب و نظام ایجاب می‌کرد، در طول دورانی که مردم عراق دچار مشکل و مصیبت شدند، نخستین دستانی که برای یاری به سوی آنها دراز شد، ایران بود. هنوز هم جدی‌ترین یاران و یاورانی که برای کمک‌رسانی و حمایت از مردم عراق و منطقه در صحنه حاضرند، پیروان انقلاب و امام خمینی(ره) هستند که با درک پیچیدگیها و حساسیت‌های موضوع، دشمن واقعی را به خوبی شناخته‌اند و تحولات میدانی و حرکات فریبکارانه در هیچ مقطعی نتوانسته، دشمن‌شناسی مردم و نیروهای انقلاب را خدشه‌دار کند.

تصادفی نیست که ما در طول 8 سال دفاع مقدس حتی شاهد نبوده‌ایم که یکبار پرچم عراق به آتش کشیده شود یا دراوج حملات موشکی دشمن به شهرها و مناطق مسکونی، مردم نتوانند دشمن اصلی را بشناسند. این پدیده بخوبی نشان می‌دهد که اصول و آرمانهای انقلاب در ذهن و روح مردم، جایگاه مورد انتظار خود را پیدا کرده و نهادینه شده است. همین دشمن‌شناسی و اعتماد به نفس مردم و مهمتر از همه، ایمان استواری که ملت در طول این سالها از خود نشان داد، موجبات نصرت الهی را فراهم ساخت و همگان از دولت گرفته تا دشمن، به چشم خود دیدند که هیچکس از سرمایه‌گذاری و دشمنی علیه ملت ایران کمترین سودی نبرد و هر یک به نوعی زیان دیدند و عواقب دشمنی با ملت ایران را چشیدند.

برجسته‌ترین نمونه از این نوع در دهه اول، سرنوشت صدام و در دهه اخیر، تحریم‌های ظالمانه غرب علیه ملت ایران است. اکنون نه امام در میان ماست و نه صدام زنده است ولی از امام جز بزرگی و کرامت و عزت نمی‌شنویم از صدام جز ننگ و نکبتی بر تاریخ معاصر عراق مطرح نیست. در زمینه تحریم‌ها نیز مقاومت ملت ایران توانست توطئه آمریکا را خنثی کند و پیروزی نهائی را برای ایران رقم بزند.

ایکاش این تجربه‌ها برای نسل امروز و نسل‌های آینده که این واقعیت‌ها را از نزدیک احساس نکرده‌اند، بگونه‌ای بازگو شود که حقایق عینی و ملموس، عیناً سینه به سینه منتقل شود و نسل امروز دریابند که آنچه در اختیار آنها است، ارزان به دست نیامده است. چه کسانی که برای یک دوران طولانی خون دلها خورده‌اند. چه خانواده‌هائی که عزیزان خود را از دست داده‌اند. چه بسیار جوانان و غیورمردانی که در جبهه و پشت جبهه شهید شده‌اند یا جانبازی کرده‌اند ولی پرچم پرافتخار اسلام و انقلاب و نظام را با همت و استقامت مثال زدنی خود همچنان در اهتزاز نگهداشته‌اند. دهه فجر فرصتی گرانقدر برای شناخت عظمتی است که پشتوانه‌های این انقلاب و نظام دارد و عمق استراتژیک آنرا همین اراده و اعتقاد و باورهاست که تشکیل می‌دهد.


بازی با برگ سید حسن


حسن رشوند کارشناس سیاسی در بخش سرمقاله امروز روزنامه جوان نوشت:

رهبري در جمهوري اسلامي ايران ركن ركين نظام و محور اصلي آن و ضامن عدم انحراف سازمان‌ها و نهادهاي مختلف از وظايف اصيل اسلامي است و مجلس خبرگان رهبري يكي از نهادهاي اساسي و حساس نظام جمهوري اسلامي ايران است كه سه وظيفه اصلي شناسايي، انتخاب و نظارت بر عملكرد رهبري را بر عهده دارد.

از اين رو انتخابات مجلس خبرگان بسيار مهم و نمايندگان منتخب مردم در اين مجلس، مسئوليت خطيري بر عهده دارند. فضاي سياسي ـ اجتماعي كنوني حاكم بر كشور، وضعيت جناح‌هاي سياسي حاضر در صحنه رقابت انتخاباتي، برگزاري همزمان دو انتخابات مهم مجلس دهم و خبرگان پنجم و پيامدها و انتظارات ناشي از برجام، اهميت و حساسيت انتخابات اين دوره را به مراتب حساس‌تر كرده است.

در اهميت اين دوره از انتخابات خبرگان،‌همين بس كه رهبر معظم انقلاب براي اولين بار به صراحت فرمودند: «اهميت انتخابات خبرگان كه شايد هيچ كدام از انتخابات‌هاي كشور به اين درجه از اهميت و حساسيت نباشد، در اين است كه با اين انتخابات، مردم افراد خبره مورد اعتماد خودشان را انتخاب مي‌كنند تا اينها آماده به كار باشند براي لحظه حساس فقدان رهبري در كشور. اين مجموعه مورد اعتماد ملت بايد بنشينند و با بصيرت كامل، رهبري را كه قادر بر اداي تكاليف رهبري مي‌دانند، انتخاب و به مردم معرفي كنند. اگر چنين جمعي در آن هنگام ـ يعني هنگامي كه كشور به تعيين رهبر احتياج پيدا كرده است، يا به خاطر اينكه رهبر قبلي از دنيا رفته است و يا خداي ناخواسته از صلاحيت‌ها افتاده است، كه بايد رهبر ديگري را انتخاب كنند ـ حضور نداشته باشد و آماده به كار نباشد، آنچنان گرهي در دستگاه مديريت كشور به وجود خواهد آمد كه با هيچ سرانگشتي اين گره باز شدني نيست.»

با توجه به حساسيت اين دوره از انتخابات، برخي سخنان و رفتارهاي بروز يافته طي ماه‌ها و روزهاي اخير از برخي افراد و شخصيت‌هايي كه با جزئيات ساختار‌هاي نظام و فعل و انفعالات سياسي كشور آگاهي و شناخت كامل دارند، در تضاد است و از همين رو با نزديك شدن به روزهاي واپسين انتخابات، نگراني‌ها دوچندان شده كه مبادا در پشت اين سخنان تند و غير مسئولانه، سناريويي مشابه فتنه 88 نهفته باشد. كساني با نيت‌هاي خاص پس از شكست پروژه آنها در روند تأييد صلاحيت‌ها به دنبال چالش‌آفريني در عرصه انتخابات اسفندماه هستند، از جمله اين افراد كه شايد بيشتر از هر عنصر سياسي ديگر به دنبال طرح مباحث جديد در انتخابات است، آقاي هاشمي رفسنجاني است.

ارزيابي از روند اظهارات ايشان در ماه‌ها و روزهاي گذشته، هر تحليلگر منصفي را به اين مسير رهنمون مي‌كند كه آقاي هاشمي در پازلي ايفاي نقش مي‌كند كه حداقل مي‌توان گفت با آموزه‌هاي حضرت امام خميني (ره) و رهبر معظم انقلاب در باب انتخابات و بررسي صلاحيت‌ها، فرسنگ‌ها فاصله دارد و درست رفتاري از خود بروز مي‌دهد كه امروز اين رفتارها را حتي در رأس هرم اصلاح‌طلبان افراطي در انتخابات پيش رو سراغ نداريم. مرور برخي اظهارات گذشته آقاي هاشمي مي‌تواند درك لازم را نسبت به اظهارات روز گذشته وي به افكار عمومي انتقال دهد. آقاي هاشمي در 29 آذر 94 كه روزنامه اصلاح‌طلب آرمان اقدام به انتشار اين مصاحبه كرده، گفته بود: «سالم بودن انتخابات مجلس خبرگان رهبري، ضروري‌تر از انتخابات مجلس شوراي اسلامي است و اگر اين انتخابات قابل قبول نباشد، خدشه‌اي بر نظام اسلامي ما وارد مي‌شود.» پيش‌تر نيز وي با طرح شورايي‌بودن رهبري به دنبال فضاسازي اين تفكر بود تا به جايگاه رهبري نظام خدشه وارد كند و تغيير در ساختار نظام در دستور كار دشمنان قرار گيرد.

هاشمي در اين انتخابات نيز همچون انتخابات رياست‌جمهوري 88 سعي كرد با همان ادبيات سوخته شده فتنه 88، يعني زير سؤال بردن «سلامت انتخابات» بستري را براي گروه‌هاي سياسي فراهم نمايد تا تشكيل «كميته صيانت از آرا» و شبهه‌آفريني نسبت به انتخابات 94 نيز بار ديگر كليد بخورد. برخي قرائن حكايت از آن دارد كه حجت‌الاسلام سيد حسن خميني در اين دوره از انتخابات خبرگان قصد كانديداتوري نداشته و صرفاً  با فشار آقاي هاشمي و برخي سران اصلاحات، اقدام به ثبت‌نام كرده بود. استفاده از برخي القاب خارج از قاعده طلبگي براي سيد حسن خميني توسط آقاي هاشمي همچون علامه، استاد مبرزو‌.... تنها و تنها با هدف به باور رساندن سيد حسن مردد براي حضور در عرصه انتخابات و سنگين كردن فضا عليه شوراي نگهبان بود تا شوراي نگهبان نتواند در يك بستر طبيعي به وظايف خود در بررسي تأييد صلاحيت سيد حسن خميني درست عمل كند. اما روز گذشته اوج رفتار خارج از چارچوب انديشه و مواضع حضرت امام خميني(ره) و خلاف مشي بزرگان انقلاب از سوي آقاي هاشمي بروز يافت.

وي طي سخناني در مراسم سالروز ورود حضرت امام خميني (ره) با هجمه به شوراي نگهبان، اين نهاد قانوني و مورد تأكيد حضرت امام خميني (ره) كه تضعيف آن را امام راحل مساوي با فساد دانسته و فرد تضعيف كننده به اين نهاد را مفسد في‌الارض معرفي مي‌كند گفته است: «صلاحيت خود را از كجا آورده‌ايد كه صلاحيت شخصيتي اشبه به جدش امام را قبول نمي‌كنيد؟ چه كسي به شما اجازه داده است قضاوت كنيد؟ چه كسي به شما تريبون داد؟ همه بايد به امام و بيت ايشان خود را بدهكار بدانيم؛ بدهكارها هديه خوبي در مقدمه انتخابات به بيت امام ندادند. اگر امام و اراده مردم نبود، هيچ كدام از اينها نبودند». در مقام تعرض به جايگاه سيدحسن خميني با شخصيت امام راحل و يكي دانستن شخصيت اين بزرگوار با بقيه نوادگان  امام عزيز بر نمي‌آييم كه چنين مقايسه‌اي به خطاست و بيت شريف حضرت امام(ره) براي همه دوستداران انقلاب اسلامي عزيز و محترم است و رعايت شأن اين بيت عظيم الشأن بر همه ما در جايگاه فردي و اجتماعي، نه در جايگاه واگذاري مناصب حكومتي به اعتبار منتسب بودن به خاندان امام خميني(ره) فرض است. اما در چرايي رفتار آقاي هاشمي رفسنجاني و بازي وي با برگ سيد‌حسن آقا، چند نكته حائز اهميت است:

1- آقاي هاشمي از ماه‌ها قبل اين گرا را به جامعه مي‌داد كه قصد دارد خيلي عريان و خارج از قواعد بازي انتخاباتي وارد عرصه انتخابات شود. رد صلاحيت خودش براي رياست جمهوري، رد صلاحيت پسرش براي شوراي شهر، روبه‌رو شدن با رأي منفي در انتخاب هيئت رئيسه خبرگان چهارم، حكم محكوميت دخترش، زنداني شدن پسرش به جهت فساد مالي از جمله مؤلفه‌هايي هستند كه انگيزه ورود وي براي استفاده از همه ظرفيت‌ها و رايزني‌ها در انتخابات خبرگان را تقويت كرد تا شايد از اين طريق بتواند اقدامات و محاكمات صورت گرفته در گذشته را بي‌اساس جلوه دهد. بنابراين سيد‌حسن آقاي خميني براي آقاي هاشمي يك ظرفيت به حساب مي‌آمد تا بتواند از اين برگ، براي شكست‌هاي پي در پي خود در گذشته استفاده كند و در پشت حمايت از بيت شريف حضرت امام (ره) آرزوهاي خود را تحقق بخشد.

2- آقاي هاشمي تمام تلاش خود را مصروف كرد تا در روند تأييد صلاحيت كانديداهاي مورد نظر خود براي خبرگان پنجم خارج از شركت در آزمون و تأييد در اين بستر، تغييراتي ايجاد كند، حتي به دنبال تأييديه اجتهاد برخي آقايان از جمله سيد‌حسن آقا از مراجع بزرگ تقليد بود كه بعدها مشخص شد اين مراجع بزرگوار حاضر به ورود در اين حوزه نشدند و بستر قانوني آزمون را بر فشارهاي سياسي ترجيح دادند. بنابراين با شكست اين سناريو، مطلوب آقاي هاشمي برآورده نشد و تمكين به قانون و پيگيري تأييد صلاحيت توسط برخي آقايان با اعتراض به عدم احراز صلاحيت خود به شوراي نگهبان، ‌فضاي انتخابات روند طبيعي خود را طي كرد. لذا اين وضعيت براي آقاي هاشمي غير‌قابل تحمل بود و طبيعي است كه اظهارات روز گذشته وي و حمله به شوراي نگهبان به بهانه حمايت از سيد‌حسن آقا و بيت شريف امام (ره) با اين فرض دنبال مي‌شود.
3- اصلاح‌طلبان به صراحت و تمام قد اعلام كرده‌اند كه قصد تحريم يا حتي شركت كمرنگ در انتخابات را ندارند و به دليل گره خوردن انتخابات مجلس با خبرگان، نمي‌خواهند يكي از اين دو را فداي ديگري كنند، لذا اعلام اين سياست براي آقاي هاشمي كه اهداف بزرگ‌تري را براي خود در انتخابات خبرگان دنبال مي‌كرد و انتخابات مجلس در حاشيه نگاه وي قرار داشت، موجب عصبانيت ايشان از اصلاح‌طلبان شده و با طرح اين مباحث و به اصطلاح، حمايت از بيت شريف حضرت امام (ره) و شخص حاج سيد‌حسن آقا، به دنبال تحريك اصلاح‌طلبان و بيان اظهارات و حتي اقداماتي است كه تاكنون بر خلاف روش وي، از درون جريان اصلاحات درباره انتخابات آينده بروز يافته است.

4- اظهارات آقاي هاشمي پس از تأييد صلاحيت خود، اين اطمينان را به وي داده است كه شوراي نگهبان در اين مدت كوتاه تا انتخابات نمي‌تواند تأييد صلاحيتش را پس بگيرد و او را رد صلاحيت كند، بنابراين اسب خويش را زين كرده و با تمام قوا عليه شوراي نگهبان مي‌تازد تا هزينه رد صلاحيت فرزندان خود و شكست‌هاي گذشته را از كيسه سيد‌حسن آقا و در كل بيت شريف حضرت امام(ره) بپردازد. اين اظهارات و رفتار آقاي هاشمي نشان مي‌دهد كه وي قصد دارد باب هرگونه تأييد صلاحيت افرادي همچون حاج سيد‌حسن خميني بسته شود تا اكنون كه اميدي به تغيير تركيب مجلس آينده خبرگان ندارد، جو حاكم در جامعه با تنش و ناآرامي مواجه شده و شكست‌ها و بي‌توجهي جامعه نسبت به سخنان و تلاش‌هاي چند ماه گذشته وي به فراموشی سپرده نشود. اما آقاي هاشمي خود به درستي مي‌داند دوران اين سخنان و مظلوم‌نمايي‌ها گذشته است و حتي نزديكان وي در درون جريان اصلاحات نيز به درستي وضعيت و جايگاه وي را فهم كرده‌اند و از همين روست كه مكرر اعلام مي‌كنند ما با صندوق‌هاي رأي قهر نخواهيم كرد.

 بودجه چند دوازدهم برای سال ٩٥

مهدی تقوی، اقتصاددان در سرمقاله امروز روزنامه شرق نوشت:‌

ارائه بودجه چنددوازدهم از سوی دولت برای ماه‌های ابتدایی سال آینده، در شرايط فعلي كشور امری اجتناب‌ناپذیر است و توافق صورت‌گرفته میان دولت و مجلس بر سر آن، نشان‌دهنده درک درست از این مسئله است. در کتا‌ب‌های بودجه آمده که وقتی دولت‌ها به علت شوک‌های اقتصادی، ناگزیر به تعویق یا تعویض برنامه‌های کلان اقتصادی هستند، بودجه چنددوازدهم ارائه خواهد شد. دولت روحانی از زمان روی‌‌کارآمدن، دو بودجه سال‌های ٩٣ و ٩٤ را به موقع تقدیم مجلس کرد، اما امسال به دلیل شرایط خاص اقتصادی، کاهش شدید درآمدها و رسیدن مذاکرات هسته‌ای به آخرین گام، ادامه روش سال‌های گذشته ممکن نبود.

در سال جاری، قسمت عمده بودجه کشور صرف هزینه‌های جاری شد و بخش عمرانی از بودجه جا ماند. حال امید می‌رود با به‌سرانجام‌رسیدن برجام و برداشته‌شدن محدودیت‌ها از مقابل پای اقتصاد ایران، بتوان با گردش مناسب سرمایه در کشور، هم بخش عمرانی را فعال کرد و هم اتکای اقتصاد ایران به درآمدهای نفتی را کمتر و کمتر کرد. بخش‌های جامانده کشور مانند صنعت، حتما نیازمند تزریق نقدینگی و نوسازی ماشین‌آلات و فناوری است و احتمالا دولت و مجلس می‌توانند پس از عبور از روزهای شلوغ انتخابات مجلس دهم که نمایندگان را هم به‌شدت درگیر کرده است، با فراغ بال بیشتری در سال آینده به مسئله بودجه رسیدگی کنند.

خوشبختانه سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی بار دیگر آغاز به کار کرد. انحلال این سازمان در دولت احمدی‌نژاد، به‌شدت به بدنه کارشناسی آن لطمه زد. هنوز تعدادی از قدیمی‌های سازمان در آن باقی مانده بودند و تعدادی از کارشناسان جوان هم نزد آنان پرورش یافته بودند. این بدنه از بین رفت و حالا تا رسیدن آن به انسجام، زمان و انرژی دوباره لازم است. با این حال وضعیت بودجه‌نویسی کشور نسبت به دوره گذشته، بهبود یافته و می‌توان امیدوار بود به‌تدریج به سمت بودجه‌های واقعی‌تر و عملیاتی حرکت کنیم.

 به نظر می‌رسد بررسی برنامه ششم توسعه در مجلس دهم نیز تصمیم قابل قبولی در فضای فعلی است. دولت احتمالا باید اصلاحاتی در برنامه لحاظ کند. در عین حال باید امیدوار بود ترکیب مجلس دهم از حیث نیروهای کارشناس به گونه‌ای باشد که با تشکیل گروه‌های مختلف در حوزه‌های متعدد برنامه ششم، به کارشناسی‌ترشدن آن کمک کند. تصویب قوانین اقتصادی و توسعه‌ای در مجلس آینده در صورت وجود نمایندگان توسعه‌گرا، سمت و سوی مناسب‌تری خواهد یافت.

خطرات پسا تحریم، کمی مراقب باشیم!

علی ماروسی رئیس شورای مدیران مرکز حقوقی و داوری لاهه در بخش یادداشت روز روزنامه خراسان نوشت:‌

چند گاهی است که جامعه ایرانی، خصوصا فعالان اقتصادی، برای استفاده بهینه از دوران پسا تحریم و افزایش همکاری های تجاری بین المللی به تکاپو افتاده اند. بدیهی است که  رفع موانع تجارت و سرمایه گذاری خارجی از جمله مهمترین نتایج مذاکراتی است که با سخت کوشی و درایت تیم مذاکرات هسته ای به دست آمده است. البته  با توجه به اینکه طرفین مذاکرات همیشه به دنبال تضمین منافع خویش هستند، طبیعی است که سند و یا حاصل مذاکرات نمی تواند مطلقا مطلوب طرفین و خالی از نقص باشد.

اکنون باید ضمن نقد و بررسی منصفانه نتایج مذاکرات، به این سوال جواب داد که، آیا زمینه سازی برای دوران پسا تحریم انجام شده است؟

پیشتر، در نوشتار های زیادی به این موضوع پرداخته ایم که مدیریت پسا تحریم بسیار مشکل تر از مدیریت دوران تحریم است. اشاره شد که رفع تحریم مانند شکستن سد آبی در بالادست است که اگر صحیح مدیریت نشود منجر به سیلابی خواهد شد که تمام محصولات و نتایج زحمات صورت گرفته در مسیر خود را از بین خواهد برد! شوق پیوستن به اقتصاد جهانی و همکاری با شرکای بازرگانی، امری است بسیار نیکو؛ ولی مسلم این است که این امر مقید به رعایت اصول و قواعدی است که حاصل صدها سال مراودات فراملی است. تحلیل کارشناسی وضعیت مذاکرات تجاری بین نهادها و شرکت های ایرانی و غیر ایرانی، تا حدودی این نگرانی را تقویت می کند که در بسیاری از موارد بخش خصوصی و گاه دولتی، توجه کافی را به نتایج عقد قراردادهای تجاری با شرکای خارجی ندارند.

 این در حالی است که می توان گفت شرکای خارجی، سال ها است که با تشکیل تیم های کارشناسی برای مرحله به مرحله پسا تحریم و همکاری با ایران برنامه ریزی کرده اند. مطلوب این است که این موضوع را با یک مثال ساده ترسیم کنیم. چندی قبل پس از آن که در جمعی از مدیران ارشد شرکت های بزرگ اقتصادی اروپایی در خصوص همکاری های تجاری با ایران به سخنرانی پرداختم، پس از جلسه یکی از مدیران ارشد شرکتی چند ملیتی نکته بسیار جالبی را قید کرد. او گفت چندی است که شرکت آن ها هر روزه به رصد همه موضوعات حقوقی ایران می پردازد. وی افزود: شرکت آن ها سابقه چندین دهه فعالیت در ایران را دارد و اظهار کرد برای بررسی آخرین تحولات حقوقی در ایران جمعی از وکلای زبده را به استخدام در آورده اند.

در نتیجه این شرکت هم اکنون تمام زوایای بازار ایران را می شناسد و بیش از یک سال است که با کمک تیم های تخصصی حقوقی و جامعه شناسی در حال ترسیم برنامه همکاری 10 سال آینده با ایران است؛ آن هم برنامه ای که در آن کلیه مسائل مربوط به ورود به بازار، ماندگاری و حتی خروج از بازار به دقت ترسیم شده باشد.

این موضوع در عرف و اصول حاکم بر مراودات بین المللی امری کاملا مرسوم است، ولی نگاهی به وضعیت تجارت خارجی کشورمان، ما را با نگرانی ها و سوالات بسیاری رو به رو می کند. واقعاً ما چه کرده ایم؟ آیا برای بررسی وضعیت حقوقی و اقتصادی مراودات تجاری بعد از تحریم ها اتاق فکری ایجاد کرده ایم؟

 آیا به این نکته توجه کرده ایم که هنوز شرکت ها و موسسات زیادی از جمله بانک ها و دانشگاه ها در لیست تحریم هستند؟ آیا تیم های حقوقی با تجربیات بالای بین المللی را به کار گرفته ایم تا در روند مذاکرات و نهایی کردن اسناد تجاری، همان دقتی را به کار ببرند که تیم های طرف مقابل از سال ها قبل به کار می برند؟ آیا صرف امضای قرارداد و مشارکت خارجی دوای درد اقتصاد ایران است؟ جایگاه تولید ملی و اقتصاد مقاومتی کجاست؟

در نتیجه؛ با این که بخش عمده سد تحریم ها شکسته است، بهره مندی از نتایج این موضوع با شعار و آمار اصلا ممکن نیست. همانطور که در نوشته های قبلی ذکر شده است ما هنوز در مرحله گذار هستیم که سخت ترین مرحله است. در عرف مدیریت قراردادهای بین المللی به این مرحله بین تاریکی و روشنایی می گویند که در آن نقش نیازها و هیجانات دوران جدید که معمولا هم با  مذاکرات واسطه ای و کلی همراه است بسیار محسوس است. در حالی که سرمایه گذاران واقعی هرگز با هیاهو وارد عرصه نمی شوند و تا اطمینان حاصل نکنند که بستر حقوقی و اقتصادی برای ورود، فعالیت وخروج از بازار ایران آماده است دست به ریسک نمی زنند.

 بازار ایران در حال حاضر جذابیت های خاصی دارد، ولی در عین حال  عطش بازار و عدم توانایی مدیریت موضوعات توسط بخش خصوصی ایران گاهی باعث سوء استفاده شرکای خارجی می شود. در حال حاضر ما  با حضور بسیار برنامه ریزی شده شرکای خارجی مواجه هستیم. اگر  دقت نداشته باشیم این وضعیت باعث انعقاد قراردادهایی می‌شود که نسل های بعدی باید هزینه آنها را بپردازند. بنابراین، اگر بخواهیم واقع گرایانه به موضوع نگاه کنیم، اقتصاد ایران در مرحله ارزیابی و ورود به بازارهای جهانی است، لذا، در عصر ارتباطات و مبادلات که بحث از ثانیه است، باید با نگاه سنتی در همکاری های فراملی و عقد قراردادها و تعهدات تجدید نظر اساسی کرد.

 اکنون زمان آزمون  وخطا نیست، بلکه زمان همت مضاعف برای استفاده بهینه از شرایط جدید است. این امر فقط و فقط نیازمند  تدبیر و ارائه یک تصویر شفاف و مطمئن از بازار ایران و به کار گیری کارشناسان خبره در جهت تدوین برنامه ها و حتی قراردادهای بین المللی است. 

در عین حال اقتصاد و تولید ملی ما در معیارهای جهانی هنوز نوپا است و متاسفانه در بعضی حوزه ها هنوز قدرت رقابت ندارد؛ لذا، اگر مراقب نباشیم، ورود رقبای خارجی که قبلا مطالعات کارشناسی زیادی انجام داده اند، نه تنها باعث تحمیل قراردادهای یک طرفه خواهد شد بلکه باعث به حاشیه رفتن اقتصاد ملی و مظلوم واقع شدن سیاست های مبتنی بر اقتصاد مقاومتی می شود. اقتصاد ملی و بها دادن به تولیدات داخلی در عین همکاری با شرکای خارجی  به معنی  افزایش قدرت و رشد اجتماعی بیشتر و به حداقل رساندن آسیب های اجتماعی از جمله بیکاری و فقر در جامعه است. بنابراین رفع تحریم در هر زمان و به هر شکلی که باشد نباید باعث شود تا توجه مدیران اقتصادی از تولیدات ملی و برنامه ریزی های تخصصی منحرف گردد.

عزت، حکمت و مصلحت در یک سفر


حسام‌الدین آشنا، مشاور فرهنگی رئیس جمهوری در بخش دفتر اول روزنامه ایران نوشت:

رئیس جمهوری ایران از همان ابتدای فرآیند مذاکرات هسته ای تأکید کرد که با ایران باید به زبان تکریم سخن گفت؛ برجام در مرحله اجرایی خود فرصتی فراهم کرد که ما  از زبان خشک و به شدت فنی و فیزیکی دوره قبل،که به هرحال ضروری هم بود، قدری فاصله گرفته و به زبان آرمانی گفت‌وگویی نزدیک ترشدیم.

ما اندک اندک از فیزیک به سیاست منتقل شدیم، لحن گفتارها چه در واتیکان که از ضرورت گفت‌وگوی بینا-ادیانی سخن به میان آمد وچه در دیدار یونسکو که بر مناسبات بینا- فرهنگی تأکید شد،عموماً همدلانه بود. اگر بخواهم همین فضا را با دوران پیش از حصول توافق نهایی هسته ای مقایسه کنم باید بگویم که ما از گفت‌وگو «با جهان» به فضای گفت‌وگو «در جهان» منتقل شدیم.

 اگر در مرحله مذاکرات هسته ای سخن از گفت‌وگوی ایران با 1+5 می رفت، اکنون در مرحله بازی های برد-برد، ایران بخشی از جهان با همه چالش ها وفرصت های آن است ونه در برابر جهان. در این دیدارها مشخص شد که همه ما سر نشینان یک کشتی واحد وساکنان یک کوی واحد هستیم.این همان فضایی است که از نظر ما یک فضای مناسب برای عملیاتی کردن آرمان جهانی عاری از خشونت وافراطی گری به شمار می‌رود.ما البته خوش خیال وخام اندیش نیستیم،مخاطراتی که از ناحیه بازیگران افراطی غیر دولتی متوجه جامعه جهانی شده کاملا جدی است وپاسخ عاجل ومبرم خود را می طلبد،اما برای اولین بار طی سالهای اخیر است که می بینیم یک نوع اجماع وتفاهم اعلام نشده در سطح بازیگران دولتی برای برخورد با تهدید های مشترک وجود دارد که ما نمونه بارز این تفاهم را در ایتالیا وفرانسه دیدیم.

حل بحران‌هایی که خاورمیانه باید برای عبور از آن تلاش بکند شاید چندین نسل طول بکشد اما دست کم می توان گفت که جهان اکنون بر سر اینکه «مسئله چیست» به یک تفاهم نسبی نایل آمده.در این دوران نوین که ما به یمن پایان خوش وپیروزمندانه مذاکرات هسته ای قدم در آستانه آن گذاشتیم ایران دیگر نه «مسئله» که بخشی است از «حل مسئله» وپاسخی است به چالش های نوینی که بشر در مرحله کنونی جهانی شدن با آن مواجه شده.روشن است که بدون کنار رفتن پرده های تیره وضخیم «مسئله نمایی» ومسئله سازی وامنیتی سازی ازبرنامه هسته ای ایران ما نمی توانستیم به آستانه این مرحله برسیم.

این دیدارها برای ما فرصتی بود که از نزدیک با دغدغه های جهانی طرف‌های اروپایی آشنا بشویم.در یک کلام باید بگویم که برجام به عنوان یک الگوی تعمیم پذیر برای حل سایر مسائل واختلافات جهانی راه خودش را گشوده.اروپایی ها بر این باور هستند که همانگونه که برجام فرصتی برای پیوند های بینا-تمدنی و بینا-فرهنگی میان حوزه تمدن اسلامی وتمدن غربی گشوده، فرصتی هم برای ادامه همین مسیر گفت‌وگویی با امریکایی ها، تا منتهای منطقی آن فراهم ساخته است. رئیس جمهوری در آنجا تصریح کرد که اکنون توپ در زمین امریکا است او به اشاره گفت آن کلیدی را که به یمن انتخابات 24 خرداد از سوی ملت شریف ایران به من واگذار شده بود به کار بردم و  قفل مذاکرات را گشودم.کلیدی دیگری مانده که دیگر در دست من نیست، در دست پرزیدنت اوباماست.

 اکنون این امریکا است که اگر می خواهد الگوی برجام به حوزه تازه ای از مناسبات گسترش یابد،باید از سنت وعادات کهنه خود دست بردارد و مسیر تازه ای را برگزیند.اکنون پس از برجام،این یک گزینه تئوریک ونظری نیست،برجام راه را نشان داده.آقای اوباما  با دفاع همه جانبه از توافق هسته ای یک «نه» قاطع ومحکم به لابی صهیونیستی و به تندروان داخلی امریکا گفت،ما می توانیم در امتداد راهی که برجام پرتوی تازه بر آن مسیر افکنده یک گام جلو تر برویم اگر که امریکایی ها یک «نه»ی دیگر به صهیونیست ها بگویند.

دیدار با پاپ در یک فضای معنوی وصمیمانه انجام شد. در اینجا مایل هستم برای ملت عزیز ایران توضیح بدهم که خوشبختانه جهان مسیحیت اکنون در سیمای پاپ فرانسیس یک رهبری کاملا متفاوت، نواندیش و عدالت خواه و صلح‌طلب می بینند.به نظر من این یک فرصت است برای صلح جهانی و منطقه‌ای که بخصوص جهان اسلام باید آن را قدر بداند.

اجرایی شدن برجام واثبات مقاصد صلح آمیز ایران در برنامه هسته ای خود فرصت بی نظیری برای اجرایی ساختن فتوای درخشان مقام معظم رهبری در خصوص ممنوعیت کامل وهمه جانبه همه ی انواع سلاحهای کشتار جمعی در سطح جهانی فرآهم آورده واین همان سخنی بود که پاپ هم به بیانی دیگر در سخنرانی سازمان مللی اخیر بر آن تاکید کرده بود.گفتگوی دو روحانی در باره ضرورت امحای کامل سلاح های هسته ای ونقشی که ادیان بخصوص ادیان ابراهیمی در این باره می توانند برعهده بگیرند تمرکز یافت.روحانی در این دیدار تصریح کرد به عنوان کسی که بنا بر وظایف ذاتی خود در همه ایام دفاع مقدس از نزدیک وبه گواهی تجربه ی زیسته خود، شاهد پیامدهای هولناک وضد بشری کاربرد سلاح های شیمیایی از سوی رژیم صدام بوده است،می فهمد که سلاح کشتار جمعی یعنی چه ؛اوتوضیح داد ایران به عنوان قربانی سلاح های کشتار جمعی بیش از هر کشور دیگر جهان صلاحیت آنرا دارد که پرچمدار امحای کامل سلاح های اتمی باشد.

پاپ از موضعی همدلانه از مواضع بیان شده ما در این گفتگو حمایت کرد ونشان داد آنجا که سخن از انباشت سلاح های اتمی می رود چیزی به نام "محل امن" نداریم وهستی نوع بشر همواره در معرض مخاطرات وریسک های پیش بینی نشده قرار خواهد گرفت. همه ما در این دیدار به وضوح دریافتیم که مشترکات میان پیروان ادیان ابراهیمی به مراتب فراتر از آن اختلافاتی است که سوداگران جهانی بازار جنگ وتفرقه سعی در برجسته ساختن آن دارند.
 

آخرین قربانی عالیجناب!

سید‌عابدین نورالدینی در بخش یادداشت امروز روزنامه وطن امروز نوشت:

 درباره صحبت‌های آقای هاشمی رفسنجانی علیه شورای نگهبان به بهانه عدم احراز صلاحیت سیدحسن خمینی، یک موضوع فرعی نیز وجود دارد که در کنار مسائل اصلی مربوط به این اظهارنظر، باید به آن پرداخته شود. از زمانی که آقای هاشمی تصمیم گرفت از ظرفیت نام «خمینی» برای پیشبرد اهداف سیاسی خود استفاده کند،  این نگرانی ایجاد شد که سوءاستفاده و برداشت‌های بی‌حساب و کتاب از ظرفیت «خمینی»، به وجهه و تصویر امام‌(ره) آسیب وارد کند و متاسفانه تا حدودی - البته نه چندان زیاد - این موضوع رخ داده است.

خاطرات 2 نفره و خواب، 2 مستمسک هاشمی برای سوءاستفاده از ظرفیت بی‌پایان محبوبیت امام‌(ره) برای پیشبرد اهداف سیاسی بود. به فراخور هر برنامه و هدف سیاسی، این خاطرات 2 نفره و غیر قابل استناد و نیز خواب‌ها مورد استفاده قرار می‌گرفت و متاسفانه هر بار برخلاف ذهنیت عمومی از دیدگاه‌های حضرت امام‌(ره)، جمله‌ای به ایشان نسبت داده می‌شد. در همین ماجرای مذاکره با آمریکا نیز خاطرات 2 نفره و غیرقابل استناد هاشمی از حضرت امام‌(ره) مطرح شد و او مدعی شد امام طرفدار مذاکره با آمریکا بود! حال آنکه ده‌ها و صدها جمله و اظهارنظر صریح حضرت امام(ره) وجود دارد که نشان می‌دهد مبنای سیاست خارجی ایدئولوژیک ایشان، بر دشمنی و ضدیت و عدم رابطه با آمریکا استوار بوده است.

چه هدف هاشمی باشد؛ چه نه، سوءاستفاده سیاسی از ظرفیت «خمینی»، منجر به آن می‌شود که روایت اصلی و رایج از امام خمینی(ره) و دیدگاه‌ها و افکار ایشان، در جامعه مخدوش شود. شاید برای آنهایی که به دنبال سازگار کردن مبانی اسلام با مبانی غرب بوده و هستند، سازگار کردن امام خمینی(ره) با سکولاریسم و لیبرالیسم، چندان مشکل نباشد! کما اینکه اکنون جریان لیبرال در ایران خود را مرجع تشخیص پیروی از خط امام می‌داند! آنچه اینها با سوءاستفاده از نام امام(ره) به دنبال آن هستند برای همه مشخص است. اما آن چیزی که بویژه رهبر انقلاب را راغب می‌کند درباره خطوط درست و روشن و مستند خط امام روشنگری کنند، تبعات این سوءاستفاده، یعنی مخدوش شدن تصویر واقعی امام خمینی(ره) و در نتیجه از معیار افتادن راه اصیل امام(ره) در رفتار و گفتار جمهوری اسلامی است.

پروژه «خمینی جوان»، پس از تلاش برای مخدوش کردن تصویر اصیل امام خمینی آغاز شد. «خمینی جوان» کسی است که «خمینی سازگار با لیبرالیسم» را تایید می‌کند! البته آنان که هاشمی را می‌شناسند، می‌دانند «خمینی جوان» یک اهرم سیاسی – تبلیغاتی است. کما اینکه در همین انتخابات 7 اسفند، کارکرد آن برای هاشمی رفسنجانی، هم برای زمان احراز صلاحیت‌ها بوده است و هم برای دوران تبلیغات.

 اگر قاعده «خمینی جوان» را در قواره همین ابزار سیاسی، فهم کنیم، تنها گوشه‌ای که درباره آن وجود دارد، همان افسوس خوردن به خاطر سوءاستفاده از نام امام برای اهداف لیبرال‌هاست.

امام اگر آنگونه باشد که هاشمی در ظاهر می‌گوید؛ خب! اینکه اساسا غیرقابل پذیرش است و جامعه پذیرای این حرف‌ها نیست! آقای هاشمی چه چیزی را می‌خواهد به جامعه ایرانی با مختصات فکری فعلی ارائه دهد! وراثت؟ این دیگر چه شترگاوپلنگی است که جریان مدعی اصلاحات و لیبرالیسم به مردم پیشنهاد می‌دهد؟

 آن هم در سالگرد ورود رهبر انقلاب اسلامی57 به ایران! انقلاب 1357 بر مبنای عدالت اجتماعی و برای ریشه‌کن کردن خان و خاندان بود! انقلاب اسلامی 57 برای به قدرت رسیدن مستضعفان بود! این جمله صریح امام است که فرمودند «مستضعفان وارثان انقلابند!» و خود تا لحظه عروج به آن وفادار ماندند!

آنچه هاشمی به عنوان بدهکار بودن مردم به امام و خانواده امام می‌گوید، به هیچ عنوان از سر ارادت و احترام و خضوع در برابر امام(ره) و خانواده امام(ره) نیست بلکه برای چاق کردن ابزار سیاسی خود است!

بله! ما خود را مدیون امام می‌دانیم چراکه اسلام را روی دست گذاشت، بالا برد و به کمک مردم، به جامعه ایرانی عزت و استقلال داد! نسل‌های جدید باید خود را مدیون امام بدانند چراکه مانع پرورش یافتن آنها در جامعه طبقاتی و خاندانی رژیم گذشته شد. ما مدیون امامیم چون پرچم عدالت و برابری را برافراشت. مستضعفان را حاکم کرد و خود هم تا آخر بر این میثاق ماند. و مردم نیز چون مدیون امام خمینی هستند؛ بر میثاق خود برای حراست از انقلاب او پایبندند. ما مدیون امامیم اما ملاک، انقلاب است و قانون. همان انقلابی که امام(ره) درباره آن فرمودند: «انقلاب به هیچ گروهی بدهکاری ندارد» (منشور روحانیت) و همان قانونی که ایشان درباره آن تصریح کرده‌اند: «اگر می‌خواهید از صحنه بیرونتان نکنند، بپذیرید قانون را.» [صحیفه امام؛ ج14، ص378]

سفارش و توصیه به تبعیض آن هم به نام امام(ره) جفای بزرگی به انقلاب است! سیدحسن خمینی که احترام او به واسطه نسبتش با امام(ره) برای همه ما واجب است نیز باید نشان دهد فرزند همان امام است. موضوع احراز صلاحیت سیدحسن واقعا چیزی نیست که بتوان با یدک کشیدن نسبت خونی با امام، حقی فراقانونی درباره آن قائل شد! چراکه باعث ضایع شدن حقوق دیگر کاندیداها می‌شود! این با بدیهی‌ترین اصول انقلاب اسلامی سازگاری دارد.

اگر قرار باشد شورای نگهبان برای نوه امام(ره) تبعیض قائل شود، این یک اتفاق خوب در سالگرد انقلاب اسلامی نیست! آنچه آقای هاشمی به بهانه دفاع از نوه امام می‌گوید، به مرور باعث رسوب یک ذهنیت منفی نسبت به بیت امام در افکار جامعه ایرانی خواهد شد! آقای هاشمی آنچه را برای فرزند مجرم خود می‌خواهد، برای نوه امام هم می‌خواهد! و آن «تبعیض» است! خانواده امام باید از این مسائل مبرا بمانند! باید بدانند هاشمی از بیت امام دفاع نمی‌کند! بلکه آتش پروژه خودش را چاق می‌کند! این وسط قربانی کیست؟

تهديدات و فرصت هاي سفر به اروپا
 
دکتر سيد عبدالله متوليان در بخش یادداشت امروز روزنامه رسالت نوشت:

بالاخره پس از يک تأخير بلند مدت، اولين سفر پسابرجامي رئيس جمهور کشورمان به دو کشور اروپايي ايتاليا و فرانسه انجام شد. اين سفر که به عنوان اولين ميوه شجره برجام در جهت باز کردن قفلهاي اقتصادي کشور و لغو تحريم هاي ظالمانه غرب عليه ايران تلقي مي گرديد ، حاوي درس ها و نکات مهم و پندآموزي است که چنانچه دولتمردان به نکات منفي آن توجه نکنند بي ترديد خسارات متعدد اقتصادي و حتي فرهنگي و اجتماعي و در نهايت خسارات امنيتي را متوجه نظام جمهوري ايران خواهد ساخت.

با توجه با اينکه آثار برجام بر اقتصاد و فرهنگ جامعه ايران در سه مقطع "کوتاه مدت" ، "ميان مدت" و " بلند مدت" قابل ارزيابي است ، آثار سفر پسابرجامي رئيس جمهور به دو کشور اروپايي نيز تابعي از همين قاعده بوده و بايد در سه مقطع فوق الاشاره بر حوزه هاي مختلف ملي ، منطقه اي و فراملي اسلامي ايران بويژه حوزه اقتصاد ارزيابي گردد.

بر اساس اخبار موجود ، سفر روحاني به دو کشور ايتاليا و فرانسه با امضاي ٣٧ قرارداد به ارزش حدود ٥١ ميليارد دلار که عمده آن به خريد ايرباس مربوط مي شود در تاريخ ديپلماسي اقتصادي ايران کم ‌سابقه بوده است ، ليکن نگاهي به دستاوردهاي اين سفر نشان مي دهد که برجام براي اروپايي ها ظاهراً فرجام خوب و خوشي داشته و خروج از رکود و بحران  اقتصادي و رونق کسب و کار و افزايش بي سابقه شاخص هاي بورس برخي شرکت ها نظير دانيلي ، ايرباس و...از آثار کوتاه مدت اين سفر است  ، اما به زعم برخي صاحبنظران براي کشور ايران ، اتوبوس برجام در مسير رسيدن به فرجام در همان فلکه اول تهرانپارس دور زده و مسيرش را به سمت اروپا و غرب کج کرده است.
به گواهي بسياري از خبرگان اقتصادي و به استناد آمار و اطلاعات موجود ، دولت آقاي روحاني که در حوزه اقتصادي با رکود بي سابقه‌اي مواجه بوده است، اينک با هدف برون رفت از بن بست اقتصادي و ارائه چشم اندازي مثبت در اقتصاد تن به اين سفر داده است.

قراردادهاي منعقد شده در اين سفر ، داراي ضعف هاي حقوقي و ايرادهاي متعدد شکلي، فني و محتوايي است:
1- در يکي از بندهاي اين قراردادها تصريح شده که اگر تحريم ها بازگردد و آنها (شرکت هاي طرف قرارداد) مجبور به خروج از ايران شوند ايران حق هيچ‌گونه اعتراضي نداشته و شرکت مقابل نيز هيچ‌گونه غرامتي به ايران نخواهد پرداخت.

2 - اين قراردادها براي کشور بدهي و ديون خارجي را به ارمغان آورده و دير يا زود بايد به فکر بازپرداخت آن ها باشيم و در شرايط ويژه اقتصادي انعقاد اينگونه قراردادهاي يکسويه توجيه اقتصادي ندارد.

3 - در شرايطي که با توطئه و تباني مثلث "عبري عربي غربي" قيمت نفت در سراشيبي سقوط قرار گرفته و اوضاع اقتصادي ايران در بدترين وضعيت ممکن و در حالت رکودي بي نظير قرار دارد ، نبايد منابع کشور را که با زحمت به دست آمده ، بابت خريدهاي غير ضروري از دست بدهيم . کدام عقل سليم اقتصادي بر چوب حراج زدن به سرمايه هاي آزاد شده کشور بابت خريد هواپيما و اجناس لوکس و غير ضروري صحه گذاشته است.

در شرايطي که صدها مشکل عمومي و اولويت دار که اکثريت مطلق جامعه با آن دست به گريبان هستند وجود دارد  چرا بايد پول پرزحمت کشور صرف خريد کالاهايي شود که بخش بسيار قليلي از جامعه را پوشش مي دهد.

4 - برخي خبرها بر غير منطقي بودن قراردادها دلالت دارد؛ شرکت پژو سيتروئن فرانسه با ده ها قيد و شرط غير قابل قبول ، متعهد شده است که با سرمايه گذاري بسيار ناچيز و از جيب ملت ايران سه مدل از خودروهاي از رده خارج خود را ( مدلهاي 208 و 2008 و 301) که مربوط به 10 سال پيش است ، از سال 96 در ايران توليد نمايد! خوب است که اين قرارداد با قراردادهاي مشابه توسط شرکت هاي هندي و استراليايي و... مقايسه شود که طرف غربي و ژاپني را متعهد کرده است که بخشي از محصولات روز خود را در آن کشور توليد نموده و سهمي مشخص از بازار بين المللي را نيز به آن کشور اختصاص دهد و همه ساله استانداردهاي شرکت مادر در شرکت کشور هدف نيز دنبال شود.

5 - مفهومي که ملت قهرمان ايران از اقتصاد برد برد استنباط مي‌کنند اين است که انتظار منطقي اين بود که به جاي يک جمع 100 نفره از بازرگان، توليد کنندگان ايراني  را  جهت مذاکره براي تامين مواد اوليه و يافتن بازار هاي فروش جديد در کشورهاي اروپايي همراه خود مي بردند و قراردادهاي في مابين بر بستر تأمين منافع ملي و توسعه صادرات منعقد مي شد و خريد هواپيما و خودرو و... را به بخش خصوصي واگذار مي کرديم. اما آنچه رخ داده است  حاکي از عزم جدي دولت براي واردات بيشتر کالا هاي اروپايي به ايران است ،
در حالي که اقتصاد کنوني ايران بيش از آنکه به کالا هاي لوکس اروپايي ها احتياج داشته باشد نيازمند نگاه ويژه به توليد داخلي مبتني براقتصاد مقاومتي و بومي است .

6 - کاش همان طور که ايتاليا و فرانسه با برنامه ريزي و با برآورد دقيق از فرصت ها و تهديدات پسابرجام ، از اين سفر براي رونق بخشي به اقتصاد بحراني خود بهره برداري کرده و حضور خود در اقتصاد ايران را به ده ها شرط موکول کردند ، ايران نيز طي 31 ماه گذشته به جاي بازي هاي سياسي و بزرگنمايي غلط برجام و به جاي خيال پردازي هاي بيهوده که منجر به سوءاستفاده بيشتر طرف غربي مي شود ، براي امروز و اين سفر از پيش برنامه ريزي و برآورد دقيق و درستي بر اساس تحليل صحيح داده ها و با مدل‌هاي علمي (SWOT) مي‌کرد.

آنچه بيان شد تنها گوشه هايي از آثار کوتاه مدت اين سفر پسابرجامي است و بديهي است چنانچه نسبت به رفع آثار منفي آن کوتاهي شود بي ترديد  آثار ميان مدت و بلند مدت آن به حوزه هاي فرهنگي  و سياسي کشيده شده و سرانجام شاهد آثار غير قابل تصور آن در
حوزه هاي امنيتي نيز خواهيم بود.

علاوه بر ايرادهاي مذکور، اصول و قواعد ديپلماتيک نيز در اين سفر رعايت نشده و به گفته بسياري از صاحب نظران ، برخي بي توجهي ها
به اين قواعد موجب تضعيف و تحقير ملت ايران گرديد . کاش آقاي روحاني نيز قدري به اين قواعد توجه بيشتري کرده و از برگزاري جلسه زير سايه نماد استيلاي روم بر ايران خودداري مي کرد.

و بالاخره  کاش همان طوري که رهبر معزز و معظم انقلاب اسلامي حضرت امام خامنه اي بارها و بارها بر اقتصاد مقاومتي و بومي و دل کندن از بيگانگان و تکيه بر توان داخلي ، به عنوان تنها راه فائق آمدن بر مشکلات اقتصادي کشور تأکيد فرموده اند ، آقاي رئيس جمهور نيز اين سفر را فرصتي براي پايه ريزي اقتصاد مقاومتي و کم کردن سايه تهديدات غرب از سر مردم تلقي مي کرد.

به طور کلي و در يک نگاه ، سفر رئيس جمهور و هيئت اقتصادي و غير اقتصادي همراه نشان مي دهد که اين سفر بيش از آنکه به نفع ايران باشد باعث خير و برکت و گشايش اقتصادي براي طرف هاي اروپايي شده است. نتايج اين سفر ناخودآگاه سخن اوباما در شهريور سال جاري را در خاطره ها زنده مي کند که در پاسخ به سئوال خبرنگاري که پرسيده بود ايران در تحريم ها رشد غير قابل باوري کرده بود و حالا اگر شما پولهاي بلوکه شده ايران را آزاد کنيد آيا به اقتدار بيشتر ايران نخواهد انجاميد گفت :  قرار نيست پولي به ايران داده شود بلکه ما به جاي پول ، اجناس و کالاهايي را به ايران خواهيم فروخت.

با اين اوصاف و به منظور پيشگيري از عوارض ناشي از کم توجهي به منافع ملي، ضروري است نمايندگان مجلس شوراي اسلامي به فوريت نسبت به بررسي دقيق اين قراردادها و تطبيق آن با منافع ملي اقدام نمايند.