در این مورد خاص، فردی در حد و اندازه مسیح علینژاد، مرشد مهدی کروبی شده و برایش امریه صادر کرده بود؛ هدف پروژه 25 بهمن، چیزی از جنس همان استراتژی «پاسخ در تهران» بود که پیشتر در اینجا درباره آن نوشتهام.
آمریکاییها و اسراییلیها، نگران ازآنچه در منطقه میگذشت، به دنبال بهترین و سریعترین راه برای تخلیه انرژی انقلابهای اسلامی در منطقه بودند و سر آخر راهی بهتر از «به هم ریختن ایران» به ذهنشان نرسید.
یکی از آنها در همان مقطع گفته بود «تهران که به هم بریزد منطقه آرام خواهد شد». موسوی و کروبی هم پس از ماهها همدستی آشکار با آمریکا و اسراییل، نه انگیزه و نه توانی برای ایستادن در مقابل درخواستهای جدید آنها نداشتند.
25 بهمن روز مهمی است و درس بزرگی در آن نهفته است. این درس همان است که در انتخابات آینده هم سخت بدان نیازمندیم: هیچ هدفی در ایران بهاندازه ایجاد، حفظ و تقویت یک شبکه همکار در ایران، برای آمریکا مهم نیست. مهمترین کار ویژه این شبکه هم آن است که سر بزنگاه، حداکثر مقدار ناامنی را به کشور تزریق کند.
مصاحبه ماه گذشته هاشمی رفسنجانی با روزنامه آرمان را که در آن از احتمال سرایت ناامنیهای منطقه به ایران سخن گفته بود، یکبار دیگر بخوانید.