گروه بینالملل مشرق - مرکز مطالعات راهبردی بیروت در مقالهای مفصل به بررسی تأسیس گروه تروریستی داعش، شاخههای مختلف آن در سطح منطقهای و بینالمللی و نحوه فعالیتها و ساختار مؤسساتی آن پرداخته است. این گزارش اولین رویکردهای داعش را تحت عنوان جنبشهای موسوم به "جهادی" معرفی میکند که نمودهای آن در گروه تروریستی القائده به سرکردگی اسامهبنلادن مشاهده شد.
خمیرمایه اولیه این گروه تروریستی به کمک آمریکاییها در اوایل دهه 80 قرن گذشته میلادی در افغانستان و برای مبارزه بر ضد اشغالگری شوروی در این کشور شکل گرفت. علاوه بر آمریکا که نقش اساسی در این میان ایفا میکند، عربستان سعودی نیز تأثیر عمدهای در این رویکرد داشت. همچنین جریانهای اخوانی در سراسر جهان ایفاگر نقش لجستیک در عملیات جمعآوری نیروها در این گروهها بودند.
بعد از جنگ افغانستان نیز گروههای شبه نظامی مذکور عملیاتهایی را با رویکردهای جنگهای چریکی در یوگسلاوی و بوسنی و هرزگوین انجام دادند. اسامه بن لادن پایگاه اصلی خود را در سال 1991 در سودان تأسیس کرد. این گروه تروریستی مجموعه عملیاتهایی را در مناطق مختلف جهان انجام دادند. اوج این عملیاتها حملات تروریستی 11 سپتامبر بود که باعث شد نیروهای آمریکایی وارد جغرافیای منطقه شده و با آغاز جنگ در افغانستان و عراق، منطقه را به سمت جنگهای فرسایشی سوق دهند.
بین سالهای 2003 تا 2010 ضربات سختی به این گروه وارد شد، به گونهای که بیش از 4 هزار عنصر تروریستی جان خود را از دست داده و هزاران نفر دیگر زخمی و بازداشت شدند. گروهکهای خفته وابسته به القاعده در شمال عراق (موصل) در ادامه با ابراهیم البدری بیعت کردند که بعدها با نام ابوبکر البغدادی معروف شد.
با آغاز بحران امنیتی در سوریه جان تازهای در این گروه تروریستی دمیده شد، آنها به این ترتیب فرصت را غنیمت شمرده و بخش عمده ای از نیروهای خود را تحت عنوان جبهه النصره به این کشور منتقل کردند.
در آوریل سال 2013 اسامه واحدی (ابو محمد الجولانی) سرکرده جبهه النصره از اطاعت ابوبکر البغدادی سرباز زد. به این ترتیب اختلافات در داخل گروه تروریستی داعش ایجاد شد. الجولانی اعلام کرد که با سازمان القاعده به رهبری الظواهری بیعت کرده و از بیعت بغدادی فراتر رفته است. به این ترتیب در آغاز سال 2014، بین گروههای مسلح وابسته به البغدادی و الجولانی درگیریهای سختی درگرفت که در نتیجه آن 4 هزار نفر از عناصر دو طرف کشته شدند. در ادامه گروه تروریستی داعش در سال 2014 به سمت موصل حرکت کرده و خلافت خود را با تسلط بر 40% از مساحت کشورهای سوریه و عراق اعلام کرد.
ابوبکر البغدادی
تفاوتهای القاعده با داعش دیگر رویکردهای جغرافیایی و مردم شناختی و تکیه داعش به معنای خلافت و سوء استفاده از شعارهای مذهبی بود، همچنین تفکرات داعش نسبت به خیزشهای مردمی در جهان عرب کاملاً مغایر با رویکردهای القاعده بود. آنها معتقد بودند که هرجومرج در کشورهای عربی بستر لازم برای رسیدن به بالاترین حد خشونتهای مسلحانه را فراهم میکند. این در حالی است که القاعده معتقد بود که خیزشهای عربی زمینه مناسبی برای رسیدن جریان اخوان المسلمین به قدرت در برخی کشورها به ویژه مصر و تونس فراهم کرده است، به همین علت کشورهایی نظیر ترکیه و قطر به حمایت از این رویکردها پرداختند.
گروه تروریستی داعش از ساختار هرمی برخوردار نیست، بلکه بر اساس شاخههای مختلف فعالیت میکند که هر شاخه تأمین مالی خود را بر عهده دارد. بر اساس روش کاری القاعده در افغانستان، سازمان القاعده فرماندهی مرکزی مشخص و محدودی نداشته است، هر کدام از گروههای فعال این سازمان استقلال داخلی داشته و ضرورتاً ارتباط مستقیم یا اسامه بن لادن یا ایمن الظواهری نداشتند.
این در حالی بود که آنها متأثر از مواضع و سخنرانیهای این دو نفر بودند. آنها عملیاتهایی را به صورت مستقل از یکدیگر براساس گروهکهای شاخه ای انجام میدادند و مأموریت هر گروه انجام عملیاتی محدود بود. این گروهها بدون نیاز به فرماندهی مرکزی تأمین مالی عملیات خود و تحقق امکانات مورد نظر را نیز بر عهده داشتند. گروهکهای مذکور براساس برنامههای کاری خود در کشورها و مناطق مختلف حضورشان فعالیت میکنند.
درخصوص تأمین مالی گروههای القاعده باید گفت که تأمین امکانات مادی، نظامی و لجستیکی آنها تحت قواعد مشخصی قرار نداشت، بلکه بسیاری از دولتهای عربی و اسلامی به ویژه دولتهای حاشیه خلیج فارس تأمین مالی مستقیم یا غیر مستقیم این گروهها را بر عهده داشتند. البته هر گروه مشخصات ویژه خود را داشت.
شاخه القاعده در عراق از طریق احمد فضیل الخلایله معروف به ابو مصعب الزرقاوی در سال 2003 تحت عنوان جماعت توحید و جهاد آغاز به کار کرد، اولین مأموریت این گروه تروریستی ارتباط مستقیم با مردم عراق و جمعآوری نیروها از خارج از این کشور بود. عمر یوسف جمعه (ابو انس الشامی) معاون زرقاوی در این مأموریت بود. اقدامات تروریستی القاعده در عراق در این مرحله منحصر به هدف قرار دادن شهرهای مذهبی نظیر نجف و کربلا و زائران شیعه و عبادتگاههای اسلامی بویژه شیعی و مسیحی و ایزدی بود. ترور محمد باقر حکیم در 29 آگوست 2003 در شهر نجف به همراه 80 نفر دیگر و انفجارهای انجام شده در کربلا در روز عاشورا با 271 کشته از جمله جنایات این گروه تروریستی بود.
بعد از کشته شدن الزرقاوی، حامد الزواوی ( ابو عمر البغدادی) سرکردگی این گروه را برعهده گرفت. وی اقدام به جمعآوری گروههای مختلف تروریستی در القاعده کرد. ابو عمر البغدادی به این ترتیب موجودیت " دولت اسلامی در عراق " را اعلام کرد. محارب الجبوری به عنوان سخنگوی این گروه از تشکیل حکومت القاعده خبر داد که بیشتر مناصب آن تحت سلطه عراقی ها بود. آنها چندین کمیته تحت عنوان وزارتخانه تشکیل دادند. ابو عمر البغدادی اقدام به توسعه ساختاری این گروه کرده و بخش هایی نظیر هیئت شرعی، مجلس شورا، شاخه نظامی و گردان های امنیت و اطلاعات ، بخش تبلیغات و کمیته مالی را تاسیس کرد.
با کشته شدن البغدادی در 19 ژوئن 2010، ابو ایوب ( ابو حمزه المهاجر) اعضای گروه را به بیعت با ابراهیم البدری (ابوبکر البغدادی) در 16 می 2010 فراخواند. شکی نیست که ابو عمر البغدادی بنیانگذار ساختار داعش است، ساختاری که ابوبکر البغدادی آن را توسعه داد. به این ترتیب داعش به ارتشی مختلط بین ساختار ارتش های سنتی و نظامی و روش کاری گروه های محرمانه و چریکی تبدیل شد که تجربه آن از زندان بوکا به دست آمده بود. ابوبکر البغدادی خود در این رابطه می گوید: زندان بوکا کارگاه تولیدات ما بود و ما روش فکری خود را از آنجا به دست آوردیم.
تشکیل ساختار کنونی داعش
ساختار دولت عراق و شام در ابعاد داخلی از دو نسخه قبلی متفاوت است، این گروه ارتشی است که ساختارش بر اساس رویکردهای به ظاهر شرعی بنا گذاشته شده و خلیفهای به عنوان فرمانده دینی و سیاسی در رأس آن قرار گرفته است. خلیفهای که بنا به اعتقاد عناصر افراطی اختیارات خود را از شورای عمومی و اهل حل و عقد گرفته است.
هرم قدرت در ساختار داعش
خلیفه: خلیفه فرمانده ارشد نیروهای مسلح داعش است و اختیارات گستردهای در تأمین و عزل رؤسای شوراها بعد از جلب نظر مجلس شورا دارد. البته رایزنیهای مجلس و شورا برای خلیفه غیرالزامآور است.
مجلس شورا: این شورا منبع تصمیم سازیها و ترسیم سیاستهای کلی داعش و پیشنهاد دهنده افراد مختلف برای انتخاب به عنوان امرا و فرماندهان داعش است.
هیئت شرعی: این گروه یکی از مهمترین ارکان داعش است، چرا که ماهیتی شرعی داشته و البته پروندههای امنیتی نیز بخشی از اقدامات آن است. هیئت مذکور اقدام به انتشار کتاب و تدوین سخنرانیها و بیانیهها مینماید. ولایت شرعی به دو بخش اصلی تقسیم میشود. اول: اجرای دادگاههای شهری و اداره مؤسسات قضایی و دوم عملیات موعظه ، عضوگیری و بسیج افکار عناصر داخلی داعش.
سیستم امنیتی: این سیستم از سیستم جاسوسی عراق الگو گرفته که براساس سیستم وزارت امنیت آلمان شرقی است. این مؤسسه بر تمامی شوراها و هیئتها نظارت داشته و ساختار کلی داعش و لیست مسئولان را در اختیار دارد. سیستم مذکور نظارت بر اقدامات امیران مناطق مختلف بخش ها را برعهده دارد و تلاش میکند داعش را از نفوذ افراد خارجی مصون نگه دارد. نظارت بر یگانهای ویژه نظیر یگانهای عوامل انتحاری، مدیریت سیستم امنیت در حمل و نقل و نامهها،هماهنگی و ارتباط بین گروه های مختلف داعش و یگان ویژه انجام ترورها و ربایش های مختلف از دیگر مسئولیتهای این گروه امنیتی است.
هیئت تبلیغاتی: این بخش نقش عمدهای در داخل ساختار داعش ایفا میکند. عمده مسائل تبلیغاتی بر عهده این بخش قرار دارد، هیئت مذکور سیستمی را ایجاد کرده که توانمندیهای فنی بالایی در بازی با افکار عمومی و انتشار اخبار گمراه کننده در راستای اهداف داعش دارد.
شورای نظامی: این شورا مهمترین شورای داخلی داعش است که مسئولیت آن را سرهنگ سمیر الخلفاوی بر عهده داشت. بعد از کشته شدن وی در ژانویه 2014 مسئولیت این شورا برعهده سرهنگ عدنان اسماعیل الببلاوی گذاشته شد. وی نیز در ژوئن 2014 به هلاکت رسید. در حال حاضر مسئولیت این شورا برعهده سرهنگ فاضل الحیالی قرار دارد. وی از افسران سابق گارد ریاست جمهوری عراق بوده است. این شورا مجموعه ای از فرماندهان بخشهای نظامی داعش را تشکیل میدهد. هر بخش در عرف نظامی داعش متشکل از سه گردان و هر گردان متشکل از 350 نفر است.
این شورا شامل فرماندهی ستاد، نیروهای ویژه ، گردان عوامل انتحاری، نیروهای پشتیبانی لجستیکی، تیم های تکتیرانداز و نیروهای بمب گذار میشود. شورای مذکور مجموعه ای از کارکردها و مأموریتهای نظامی نظیر برنامهریزیهای استراتژیک و مدیریت و تجهیز درگیریها و همچنین مدیریت بخش تسلیحاتی و غنائم را بر عهده دارد.
داعش همچنین دو وزارتخانه مستقل مربوط به امور مالی و ارتباطات دارد.
تقسیمات اداری داعش
ولایتهای مختلف داعش به بخشهای متعدد تقسیم میشود. هر ولایت مسئولی دارد که مجموعهای از امرا به عنوان معاونان این مسئول هستند، نظیر امیر نظامی ، امیر شرعی یا امیر امنیتی. این افراد به نوبه خود مسئول نظارت بر امیرهای شهرهای مختلف هستند. آنها مسئولیت اداره دفاتر مختلف نظیر تعلیم و تربیت، بهداشت ، زکات، هیئت خدمات مسلمانان ، کشاورزی ، املاک و مستغلات ، عشایر ، عبور و مرور ، آب و فاضلاب ، کار ، دادگستری ، پلیس ، تبلیغات ، اوقاف و امور خیریه و شوراهای محلی دیگر را بر عهده دارند.
عناصر نظامی و افسران ارتش رژیم سابق بعث از جمله الخلفاوی و عبدالرحمان الببلاوی نقش عمدهای در ساختار فرماندهی داعش دارند. برخی فرماندهان داعش نظیر عمر القحطانی و عثمان نازح العسیری نیز سعودی هستند.
ساختار کنونی داعش از 18 ولایت بین سوریه و عراق تشکیل شده است. البغدادی حساب ویژهای بر روی منابع مالی نظیر چاههای نفت، معادن، میراث باستانی ، جزیه، زکات، ربودن افراد مختلف برای پول گرفتن از خانواده های آن ها و ... باز کرده است. وی از رسانههای جمعی به عنوان ابزار ویژه جنگ روانی استفاده کرده و به این منظور تصاویر و نوارهای ویدئویی را منتشر میکند. البغدادی در عین کشتار و قتل و سرکوب مردم، سیاست مذاکره با عشایر را دنبال میکند.
شاخههای القاعده در نقاط مختلف جهان
شاخه سینا: این گروه بیشترین نزدیکی فکری و ایدئولوژیک را با افکار گروه اصلی القاعده دارند، ساختار مؤسساتی آنها نیز مانند ساختار هرمی و خوشهای است و شامل تیمهای کوچک کشتار و ربایش افراد می شود.
شاخه پاکستان: این گروه به منزله پناهگاه و گذرگاهی لجستیک بین شاخههای مختلف القاعده به شمار میرود، آنها نزدیکی قابل توجهی با ترکیب و تشکیلات نظامی و ساختاری طالبان دارند و میتوان گفت نسخه برابر اصل طالبان هستند.
شاخه بوکوحرام: این گروه نمونهای متفاوت از سایر شاخههای القاعده است که به دنبال تسلط بر شمال نیجریه است و تا غرب آفریقا بویژه مالی کشیده شده است. جنبش جوانان سومالی نیز در این کشور توسعه پیدا کرده و به سمت اتیوپی و کنیا گرایش یافته است. این جنبش براساس ائتلافهای قبیلهای از ساختار سازمانی مستحکمی برخوردار شده و تشکیلات آن از تشکیلات طالبان در افغانستان و پاکستان بزرگتر شده است. این گروه به دنبال تسلط بر شاخ آفریقا هستند.
شاخه الجزایر: تروریستهای مستقر در این منطقه با عنوان جماعت سلفی برای دعوت و مبارزه نامیده میشوند، رهبر این گروه تروریستی عبدالملک دروکدال ( ابو مصعب) است و مختار بلمختار معاون وی است. آنها از روش القاعده در اجرای عملیات نظامی مختلف نظیر انفجار و عملیات انتحاری استفاده میکنند.
شاخه یمن: گروه القاعده مستقر در این کشور انصار الشریعه نام دارد. اقدامات آنها در درجه اول مبتنی بر عضو گیری به ویژه از افغانستان و عراق بوده است. این گروه در ادامه عملیات نظامی نظیر حمله به ناو شکن اس اس کول آمریکا، حمله به هتلی در عدن، حمله به نفتکش فرانسوی و ... را در سابقه خود دارد. همزمان با افزایش درگیریها در یمن این گروه تروریستی نیز از هرجومرج موجود در این کشور استفاده و تسلط خود را به سمت ابین و شبوه و زنجبار افزایش داد. اخیراً گروههای تروریستی القاعده در یمن و عربستان تحت عنوان القاعده جزیرة العرب با هم متحد شده اند.
ناصر الوحیشی سرکرده القاعده یمن از اهالی شبوه و منشی اسامه بن لادن بوده است. وی بعد از الظواهری نفر دوم القاعده به حساب می آمد. وی در ژوئن سال 2014 کشته شد. با وجود اینکه الوحیشی قبل از هلاکت، بیعت خود با داعش را با اعلام کرد، اما همچنان عمده گرایش های این گروه به سمت القاعده است تا داعش.
شاخه لیبی: پیچیدهترین شاخه القاعده در لیبی قرار دارد، این گروه تاکنون شکل سازماندهی به خود نگرفته است ،و رویکردهای منطقه ای همچنان بر این گروه مسلط است. القاعده هر منطقه نام جداگانه به خود گرفته و امیری جداگانه دارد. بیشتر امرای القاعده در این منطقه در افغانستان مبارزه کردند. با توجه به حضور نزدیک القاعده در لیبی و هرجومرج رایج در این کشور پس از سقوط قذافی ، این گروههای تروریستی هنوز با هم متحد نشدند.
شاخه چچن: مؤسس این شاخه تامر صالح السویلم است که در سال 1995 آن را تاسیس کرده است. وی در سال 1988 به صفوف مبارزان القاعده در افغانستان پیوست و در بیشتر درگیریهای آنها حضور داشت. اسامهبنلادن مسئولیت آموزش چچنیها و ترکها و تاجیکها را بر عهده وی گذاشته بود. او در ادامه مناسبات خود را با جداییطلبان چچن و سازمان القاعده افزایش داد و در نهایت در سال 1995 افغانستان را ترک کرد و به چچن بازگشت. این گروه در عملیات نظامی زیادی در این منطقه مشارکت کرده است. البته ساختار امارت قفقاز القاعده رویکردی خاص است که به دنبال جدایی طلبی و استقلال است.، بنابراین القاعده چچن به عنوان یک ساختار مستقل از امارت قفقاز توسعه چندانی نداشته است.
شاخه جبهه النصره: با آغاز درگیریها در سوریه در سال 2011، شاخه وابسته به القاعده از دولت اسلامی در عراق جدا شد، این گروه با عنوان جبهه النصره مشهور شد و اقدامات خود را در ژانویه 2012 یعنی اندکی پس از حوادث سوریه آغاز کرد. این جبهه در بحث گروهک های شاخه ای و روش های مبارزه نظیر القاعده عمل می کرد، انفجار خودروها و حمله به پایگاه ها و تاسیسات نظامی و غیر نظامی و موسسات مختلف از جمله اقدامات این گروه بود. آن ها در ابتدای فعالیت خود ساختمان مرکز فرماندهی ستاد ارتش سوریه را در اکتبر 2012 منفجر کردند.
در 25 می 2012 الجولانی از تشکیل جبهه النصره خبر داد. وی اندکی پیش از آن از بیعت البغدادی خارج شده و با الظواهری بیعت کرده بود.
ساختار تشکیلاتی جبهه النصره:
هر یگان مبارزاتی جبهه النصره متشکل از 15 تا 25 عنصر است که یک امیر فرماندهی آن را بر عهده دارد. گردانها بخشهایی نظامی هستند که بین 100 تا 200 نیرو دارد. فرماندهی این گردانها بر عهده امیری است که نظارت بر عملکرد گروههای وابسته به خود را بر عهده دارد.
امرای مناطق مختلف مسئولان اقدامات نظامی امدادرسانی و تبلیغات در سطح استانها هستند. امرای مناطق اختیارات نظامی گستردهای بر عهده دارند، البته آنها نمیتوانند تصمیمات اساسی و ویژه بگیرند و برای این منظور باید به نظر شورای مجاهدین مراجعه کنند.
جبهه النصره از منضبط ترین گروههای تروریستی مستقر در سوریه است، این گروه به دنبال ایجاد ائتلاف با سایر گروههای مسلح بوده و از حمایت گسترده ترکیه و قطر برخوردار است. همین حمایت باعث پررنگتر شدن نقش آن در عرصه سوریه میشود. گروه مذکور به صورت مستقیم زیر نظر ایمن الظواهری مدیریت می شود.
داعش و روشهای مبارزاتی آن
بالا رفتن تجربه نظامی گروههای تروریستی در ابعاد تاریخی به ایجاد روشی انتخاب شده بین سبک مبارزات سنتی و جدید تبدیل شده است، به این ترتیب با استفاده از روش جنگهای چریکی، نیروهای نظامی تشکیل شد که به سمت ارتشهای کوچک یا ارتشهای مردمی گرایش دارند. گرایش جنگهای چریکی به سمت مکتب کلاسیک در دو دهه اخیر نتیجه تجربههای جنگی مختلف است که باعث توسعه ابزارها و عرصههای درگیریها و بالا رفتن توانمندیهای فنی شده است.
داعش در مبارزات خود از عنصر غافلگیری، ایجاد شوک، ترس و وحشت، تحرکات سریع و مانور نیروها و سرعت آن ها در انجام نفوذها بهره میگیرند. آنها عملکرد خوبی در فعالیتهای اطلاعاتی و دقت بالایی در هماهنگی ابزارهای آتش دارند. این نیروها همچنین مهارت خوبی در تلفیق بین حرکت و آتش دارند، به این ترتیب آنها از گروههای چریکی کوچک "بزن در رو" به شبه نظامیان پیشرفتهای تبدیل شده و توسعه کمی و کیفی گسترده ای در میان آنها ایجاد شده است، به گونهای که از سطح گروهکهای شاخهای به ارتشی تبدیل شدهاند که با به کار گیری تکنولوژی و استفاده از عوامل انتحاری قدرت ورود به درگیریهای فراگیر را دارند.
سازماندهی تشکیلاتی داعش متشکل از گردان هایی است که حاوی 250 تا 300 مبارز هستند. این گردانها به گروهان هایی تقسیم میشوند که هر کدام 50 تا 60 نیرو دارد. هر گروهان نیز به 4 دسته تقسیم می شوند که 12 نفری هستند. هر دسته ای یک امیر و یک مسئول شرعی و یک مسئول امنیتی و اداری دارد. عناصر تروریستی آموزشهای بالایی دیده و روحیه خوبی برای مبارزه دارند.
داعش در دو حالت دفاعی و هجومی از مبانی زیر پیروی می کند:
1- نرمش بالا در توزیع نیروها و مبارزه و پتانسیل خوب در تغییر نقشهها بر اساس نیاز و شرایط مبارزاتی.
2- خودداری از بروز درگیریهای مستقیم با ارتشهای نظامی که آن ها را از استفاده از توان آتش خود محروم میکند.
3- استفاده از عرصههای جنگی فراگیر دائمی بدون استفاده از خطوط ثابت.
4- بهرهبرداری از موفقیتهای به دست آمده در عملیات نظامی و استفاده از نقاط ضعف دشمن.
5- استفاده کم از افراد و تجهیزات که باعث هزینه کم مبارزات می شود.
6- فعالیت براساس مبنای توزیع زودهنگام نیروها به عنوان یک روش دفاعی منفی و جلوگیری از انجام حملات هوایی متمرکز و اتخاذ تدابیر مناسب برای تعامل با دشمن در زمان رسیدن به مناطق درگیری.
7- استفاده تأثیرگذار از تسلیحات سنگین و عدم وارد کردن آنها به درگیریهای بزرگ که باعث سنگین شدن تحرکات نیروها می شود. آن ها به جای این تسلیحات از یگان های ضد زره استفاده می کنند.
8- گسترش استفاده از سکوهای پرتاب موشک و تمرکز بالای آتش و تشدید قدرت تخریب.
9- ایجاد مراکز فرماندهی و ستاد رهبری و گزینههای جانشین سیار جهت استمرار روند فرماندهی در جریان تحرکات در حمله های مختلف.
10- استفاده گسترده از عناصر انتحاری . به عنوان مثال در حمله به کوبانی بیش از 60 عامل انتحاری، در حمله به تاسیسات نفتی بیجی 20 نفر و در حمله به حسکه 32 عامل انتحاری نقش آفرینی کردند.
با این وجود اگر عملکرد کلی گروههای تروریستی داعش و جبهه النصره در سوریه و عراق را پیگیری کنیم، میبینیم که اقدامات فرماندهان نظامی آنها از هیچ قاعده و مبنای خاصی پیروی نمیکند، همین موضوع باعث شده بود تا مدتی پیش آنها در عرصه عملیاتی دست برتر را در اختیار داشته باشند، اما ابتکار عمل نیروهای مقاومت در سال اخیر شکست های متوالی را به این گروه های تروریستی وارد کرده و آن ها را تا مرز شکست نهایی کشانده است.
خمیرمایه اولیه این گروه تروریستی به کمک آمریکاییها در اوایل دهه 80 قرن گذشته میلادی در افغانستان و برای مبارزه بر ضد اشغالگری شوروی در این کشور شکل گرفت. علاوه بر آمریکا که نقش اساسی در این میان ایفا میکند، عربستان سعودی نیز تأثیر عمدهای در این رویکرد داشت. همچنین جریانهای اخوانی در سراسر جهان ایفاگر نقش لجستیک در عملیات جمعآوری نیروها در این گروهها بودند.
بعد از جنگ افغانستان نیز گروههای شبه نظامی مذکور عملیاتهایی را با رویکردهای جنگهای چریکی در یوگسلاوی و بوسنی و هرزگوین انجام دادند. اسامه بن لادن پایگاه اصلی خود را در سال 1991 در سودان تأسیس کرد. این گروه تروریستی مجموعه عملیاتهایی را در مناطق مختلف جهان انجام دادند. اوج این عملیاتها حملات تروریستی 11 سپتامبر بود که باعث شد نیروهای آمریکایی وارد جغرافیای منطقه شده و با آغاز جنگ در افغانستان و عراق، منطقه را به سمت جنگهای فرسایشی سوق دهند.
بین سالهای 2003 تا 2010 ضربات سختی به این گروه وارد شد، به گونهای که بیش از 4 هزار عنصر تروریستی جان خود را از دست داده و هزاران نفر دیگر زخمی و بازداشت شدند. گروهکهای خفته وابسته به القاعده در شمال عراق (موصل) در ادامه با ابراهیم البدری بیعت کردند که بعدها با نام ابوبکر البغدادی معروف شد.
با آغاز بحران امنیتی در سوریه جان تازهای در این گروه تروریستی دمیده شد، آنها به این ترتیب فرصت را غنیمت شمرده و بخش عمده ای از نیروهای خود را تحت عنوان جبهه النصره به این کشور منتقل کردند.
در آوریل سال 2013 اسامه واحدی (ابو محمد الجولانی) سرکرده جبهه النصره از اطاعت ابوبکر البغدادی سرباز زد. به این ترتیب اختلافات در داخل گروه تروریستی داعش ایجاد شد. الجولانی اعلام کرد که با سازمان القاعده به رهبری الظواهری بیعت کرده و از بیعت بغدادی فراتر رفته است. به این ترتیب در آغاز سال 2014، بین گروههای مسلح وابسته به البغدادی و الجولانی درگیریهای سختی درگرفت که در نتیجه آن 4 هزار نفر از عناصر دو طرف کشته شدند. در ادامه گروه تروریستی داعش در سال 2014 به سمت موصل حرکت کرده و خلافت خود را با تسلط بر 40% از مساحت کشورهای سوریه و عراق اعلام کرد.
ابوبکر البغدادی
گروه تروریستی داعش از ساختار هرمی برخوردار نیست، بلکه بر اساس شاخههای مختلف فعالیت میکند که هر شاخه تأمین مالی خود را بر عهده دارد. بر اساس روش کاری القاعده در افغانستان، سازمان القاعده فرماندهی مرکزی مشخص و محدودی نداشته است، هر کدام از گروههای فعال این سازمان استقلال داخلی داشته و ضرورتاً ارتباط مستقیم یا اسامه بن لادن یا ایمن الظواهری نداشتند.
این در حالی بود که آنها متأثر از مواضع و سخنرانیهای این دو نفر بودند. آنها عملیاتهایی را به صورت مستقل از یکدیگر براساس گروهکهای شاخه ای انجام میدادند و مأموریت هر گروه انجام عملیاتی محدود بود. این گروهها بدون نیاز به فرماندهی مرکزی تأمین مالی عملیات خود و تحقق امکانات مورد نظر را نیز بر عهده داشتند. گروهکهای مذکور براساس برنامههای کاری خود در کشورها و مناطق مختلف حضورشان فعالیت میکنند.
درخصوص تأمین مالی گروههای القاعده باید گفت که تأمین امکانات مادی، نظامی و لجستیکی آنها تحت قواعد مشخصی قرار نداشت، بلکه بسیاری از دولتهای عربی و اسلامی به ویژه دولتهای حاشیه خلیج فارس تأمین مالی مستقیم یا غیر مستقیم این گروهها را بر عهده داشتند. البته هر گروه مشخصات ویژه خود را داشت.
بعد از کشته شدن الزرقاوی، حامد الزواوی ( ابو عمر البغدادی) سرکردگی این گروه را برعهده گرفت. وی اقدام به جمعآوری گروههای مختلف تروریستی در القاعده کرد. ابو عمر البغدادی به این ترتیب موجودیت " دولت اسلامی در عراق " را اعلام کرد. محارب الجبوری به عنوان سخنگوی این گروه از تشکیل حکومت القاعده خبر داد که بیشتر مناصب آن تحت سلطه عراقی ها بود. آنها چندین کمیته تحت عنوان وزارتخانه تشکیل دادند. ابو عمر البغدادی اقدام به توسعه ساختاری این گروه کرده و بخش هایی نظیر هیئت شرعی، مجلس شورا، شاخه نظامی و گردان های امنیت و اطلاعات ، بخش تبلیغات و کمیته مالی را تاسیس کرد.
با کشته شدن البغدادی در 19 ژوئن 2010، ابو ایوب ( ابو حمزه المهاجر) اعضای گروه را به بیعت با ابراهیم البدری (ابوبکر البغدادی) در 16 می 2010 فراخواند. شکی نیست که ابو عمر البغدادی بنیانگذار ساختار داعش است، ساختاری که ابوبکر البغدادی آن را توسعه داد. به این ترتیب داعش به ارتشی مختلط بین ساختار ارتش های سنتی و نظامی و روش کاری گروه های محرمانه و چریکی تبدیل شد که تجربه آن از زندان بوکا به دست آمده بود. ابوبکر البغدادی خود در این رابطه می گوید: زندان بوکا کارگاه تولیدات ما بود و ما روش فکری خود را از آنجا به دست آوردیم.
ساختار دولت عراق و شام در ابعاد داخلی از دو نسخه قبلی متفاوت است، این گروه ارتشی است که ساختارش بر اساس رویکردهای به ظاهر شرعی بنا گذاشته شده و خلیفهای به عنوان فرمانده دینی و سیاسی در رأس آن قرار گرفته است. خلیفهای که بنا به اعتقاد عناصر افراطی اختیارات خود را از شورای عمومی و اهل حل و عقد گرفته است.
هرم قدرت در ساختار داعش
خلیفه: خلیفه فرمانده ارشد نیروهای مسلح داعش است و اختیارات گستردهای در تأمین و عزل رؤسای شوراها بعد از جلب نظر مجلس شورا دارد. البته رایزنیهای مجلس و شورا برای خلیفه غیرالزامآور است.
مجلس شورا: این شورا منبع تصمیم سازیها و ترسیم سیاستهای کلی داعش و پیشنهاد دهنده افراد مختلف برای انتخاب به عنوان امرا و فرماندهان داعش است.
هیئت شرعی: این گروه یکی از مهمترین ارکان داعش است، چرا که ماهیتی شرعی داشته و البته پروندههای امنیتی نیز بخشی از اقدامات آن است. هیئت مذکور اقدام به انتشار کتاب و تدوین سخنرانیها و بیانیهها مینماید. ولایت شرعی به دو بخش اصلی تقسیم میشود. اول: اجرای دادگاههای شهری و اداره مؤسسات قضایی و دوم عملیات موعظه ، عضوگیری و بسیج افکار عناصر داخلی داعش.
سیستم امنیتی: این سیستم از سیستم جاسوسی عراق الگو گرفته که براساس سیستم وزارت امنیت آلمان شرقی است. این مؤسسه بر تمامی شوراها و هیئتها نظارت داشته و ساختار کلی داعش و لیست مسئولان را در اختیار دارد. سیستم مذکور نظارت بر اقدامات امیران مناطق مختلف بخش ها را برعهده دارد و تلاش میکند داعش را از نفوذ افراد خارجی مصون نگه دارد. نظارت بر یگانهای ویژه نظیر یگانهای عوامل انتحاری، مدیریت سیستم امنیت در حمل و نقل و نامهها،هماهنگی و ارتباط بین گروه های مختلف داعش و یگان ویژه انجام ترورها و ربایش های مختلف از دیگر مسئولیتهای این گروه امنیتی است.
هیئت تبلیغاتی: این بخش نقش عمدهای در داخل ساختار داعش ایفا میکند. عمده مسائل تبلیغاتی بر عهده این بخش قرار دارد، هیئت مذکور سیستمی را ایجاد کرده که توانمندیهای فنی بالایی در بازی با افکار عمومی و انتشار اخبار گمراه کننده در راستای اهداف داعش دارد.
این شورا شامل فرماندهی ستاد، نیروهای ویژه ، گردان عوامل انتحاری، نیروهای پشتیبانی لجستیکی، تیم های تکتیرانداز و نیروهای بمب گذار میشود. شورای مذکور مجموعه ای از کارکردها و مأموریتهای نظامی نظیر برنامهریزیهای استراتژیک و مدیریت و تجهیز درگیریها و همچنین مدیریت بخش تسلیحاتی و غنائم را بر عهده دارد.
داعش همچنین دو وزارتخانه مستقل مربوط به امور مالی و ارتباطات دارد.
ولایتهای مختلف داعش به بخشهای متعدد تقسیم میشود. هر ولایت مسئولی دارد که مجموعهای از امرا به عنوان معاونان این مسئول هستند، نظیر امیر نظامی ، امیر شرعی یا امیر امنیتی. این افراد به نوبه خود مسئول نظارت بر امیرهای شهرهای مختلف هستند. آنها مسئولیت اداره دفاتر مختلف نظیر تعلیم و تربیت، بهداشت ، زکات، هیئت خدمات مسلمانان ، کشاورزی ، املاک و مستغلات ، عشایر ، عبور و مرور ، آب و فاضلاب ، کار ، دادگستری ، پلیس ، تبلیغات ، اوقاف و امور خیریه و شوراهای محلی دیگر را بر عهده دارند.
عناصر نظامی و افسران ارتش رژیم سابق بعث از جمله الخلفاوی و عبدالرحمان الببلاوی نقش عمدهای در ساختار فرماندهی داعش دارند. برخی فرماندهان داعش نظیر عمر القحطانی و عثمان نازح العسیری نیز سعودی هستند.
ساختار کنونی داعش از 18 ولایت بین سوریه و عراق تشکیل شده است. البغدادی حساب ویژهای بر روی منابع مالی نظیر چاههای نفت، معادن، میراث باستانی ، جزیه، زکات، ربودن افراد مختلف برای پول گرفتن از خانواده های آن ها و ... باز کرده است. وی از رسانههای جمعی به عنوان ابزار ویژه جنگ روانی استفاده کرده و به این منظور تصاویر و نوارهای ویدئویی را منتشر میکند. البغدادی در عین کشتار و قتل و سرکوب مردم، سیاست مذاکره با عشایر را دنبال میکند.
شاخههای القاعده در نقاط مختلف جهان
شاخه سینا: این گروه بیشترین نزدیکی فکری و ایدئولوژیک را با افکار گروه اصلی القاعده دارند، ساختار مؤسساتی آنها نیز مانند ساختار هرمی و خوشهای است و شامل تیمهای کوچک کشتار و ربایش افراد می شود.
شاخه پاکستان: این گروه به منزله پناهگاه و گذرگاهی لجستیک بین شاخههای مختلف القاعده به شمار میرود، آنها نزدیکی قابل توجهی با ترکیب و تشکیلات نظامی و ساختاری طالبان دارند و میتوان گفت نسخه برابر اصل طالبان هستند.
شاخه یمن: گروه القاعده مستقر در این کشور انصار الشریعه نام دارد. اقدامات آنها در درجه اول مبتنی بر عضو گیری به ویژه از افغانستان و عراق بوده است. این گروه در ادامه عملیات نظامی نظیر حمله به ناو شکن اس اس کول آمریکا، حمله به هتلی در عدن، حمله به نفتکش فرانسوی و ... را در سابقه خود دارد. همزمان با افزایش درگیریها در یمن این گروه تروریستی نیز از هرجومرج موجود در این کشور استفاده و تسلط خود را به سمت ابین و شبوه و زنجبار افزایش داد. اخیراً گروههای تروریستی القاعده در یمن و عربستان تحت عنوان القاعده جزیرة العرب با هم متحد شده اند.
ناصر الوحیشی سرکرده القاعده یمن از اهالی شبوه و منشی اسامه بن لادن بوده است. وی بعد از الظواهری نفر دوم القاعده به حساب می آمد. وی در ژوئن سال 2014 کشته شد. با وجود اینکه الوحیشی قبل از هلاکت، بیعت خود با داعش را با اعلام کرد، اما همچنان عمده گرایش های این گروه به سمت القاعده است تا داعش.
شاخه لیبی: پیچیدهترین شاخه القاعده در لیبی قرار دارد، این گروه تاکنون شکل سازماندهی به خود نگرفته است ،و رویکردهای منطقه ای همچنان بر این گروه مسلط است. القاعده هر منطقه نام جداگانه به خود گرفته و امیری جداگانه دارد. بیشتر امرای القاعده در این منطقه در افغانستان مبارزه کردند. با توجه به حضور نزدیک القاعده در لیبی و هرجومرج رایج در این کشور پس از سقوط قذافی ، این گروههای تروریستی هنوز با هم متحد نشدند.
شاخه جبهه النصره: با آغاز درگیریها در سوریه در سال 2011، شاخه وابسته به القاعده از دولت اسلامی در عراق جدا شد، این گروه با عنوان جبهه النصره مشهور شد و اقدامات خود را در ژانویه 2012 یعنی اندکی پس از حوادث سوریه آغاز کرد. این جبهه در بحث گروهک های شاخه ای و روش های مبارزه نظیر القاعده عمل می کرد، انفجار خودروها و حمله به پایگاه ها و تاسیسات نظامی و غیر نظامی و موسسات مختلف از جمله اقدامات این گروه بود. آن ها در ابتدای فعالیت خود ساختمان مرکز فرماندهی ستاد ارتش سوریه را در اکتبر 2012 منفجر کردند.
در 25 می 2012 الجولانی از تشکیل جبهه النصره خبر داد. وی اندکی پیش از آن از بیعت البغدادی خارج شده و با الظواهری بیعت کرده بود.
هر یگان مبارزاتی جبهه النصره متشکل از 15 تا 25 عنصر است که یک امیر فرماندهی آن را بر عهده دارد. گردانها بخشهایی نظامی هستند که بین 100 تا 200 نیرو دارد. فرماندهی این گردانها بر عهده امیری است که نظارت بر عملکرد گروههای وابسته به خود را بر عهده دارد.
امرای مناطق مختلف مسئولان اقدامات نظامی امدادرسانی و تبلیغات در سطح استانها هستند. امرای مناطق اختیارات نظامی گستردهای بر عهده دارند، البته آنها نمیتوانند تصمیمات اساسی و ویژه بگیرند و برای این منظور باید به نظر شورای مجاهدین مراجعه کنند.
جبهه النصره از منضبط ترین گروههای تروریستی مستقر در سوریه است، این گروه به دنبال ایجاد ائتلاف با سایر گروههای مسلح بوده و از حمایت گسترده ترکیه و قطر برخوردار است. همین حمایت باعث پررنگتر شدن نقش آن در عرصه سوریه میشود. گروه مذکور به صورت مستقیم زیر نظر ایمن الظواهری مدیریت می شود.
بالا رفتن تجربه نظامی گروههای تروریستی در ابعاد تاریخی به ایجاد روشی انتخاب شده بین سبک مبارزات سنتی و جدید تبدیل شده است، به این ترتیب با استفاده از روش جنگهای چریکی، نیروهای نظامی تشکیل شد که به سمت ارتشهای کوچک یا ارتشهای مردمی گرایش دارند. گرایش جنگهای چریکی به سمت مکتب کلاسیک در دو دهه اخیر نتیجه تجربههای جنگی مختلف است که باعث توسعه ابزارها و عرصههای درگیریها و بالا رفتن توانمندیهای فنی شده است.
داعش در مبارزات خود از عنصر غافلگیری، ایجاد شوک، ترس و وحشت، تحرکات سریع و مانور نیروها و سرعت آن ها در انجام نفوذها بهره میگیرند. آنها عملکرد خوبی در فعالیتهای اطلاعاتی و دقت بالایی در هماهنگی ابزارهای آتش دارند. این نیروها همچنین مهارت خوبی در تلفیق بین حرکت و آتش دارند، به این ترتیب آنها از گروههای چریکی کوچک "بزن در رو" به شبه نظامیان پیشرفتهای تبدیل شده و توسعه کمی و کیفی گسترده ای در میان آنها ایجاد شده است، به گونهای که از سطح گروهکهای شاخهای به ارتشی تبدیل شدهاند که با به کار گیری تکنولوژی و استفاده از عوامل انتحاری قدرت ورود به درگیریهای فراگیر را دارند.
سازماندهی تشکیلاتی داعش متشکل از گردان هایی است که حاوی 250 تا 300 مبارز هستند. این گردانها به گروهان هایی تقسیم میشوند که هر کدام 50 تا 60 نیرو دارد. هر گروهان نیز به 4 دسته تقسیم می شوند که 12 نفری هستند. هر دسته ای یک امیر و یک مسئول شرعی و یک مسئول امنیتی و اداری دارد. عناصر تروریستی آموزشهای بالایی دیده و روحیه خوبی برای مبارزه دارند.
1- نرمش بالا در توزیع نیروها و مبارزه و پتانسیل خوب در تغییر نقشهها بر اساس نیاز و شرایط مبارزاتی.
2- خودداری از بروز درگیریهای مستقیم با ارتشهای نظامی که آن ها را از استفاده از توان آتش خود محروم میکند.
3- استفاده از عرصههای جنگی فراگیر دائمی بدون استفاده از خطوط ثابت.
4- بهرهبرداری از موفقیتهای به دست آمده در عملیات نظامی و استفاده از نقاط ضعف دشمن.
5- استفاده کم از افراد و تجهیزات که باعث هزینه کم مبارزات می شود.
6- فعالیت براساس مبنای توزیع زودهنگام نیروها به عنوان یک روش دفاعی منفی و جلوگیری از انجام حملات هوایی متمرکز و اتخاذ تدابیر مناسب برای تعامل با دشمن در زمان رسیدن به مناطق درگیری.
7- استفاده تأثیرگذار از تسلیحات سنگین و عدم وارد کردن آنها به درگیریهای بزرگ که باعث سنگین شدن تحرکات نیروها می شود. آن ها به جای این تسلیحات از یگان های ضد زره استفاده می کنند.
8- گسترش استفاده از سکوهای پرتاب موشک و تمرکز بالای آتش و تشدید قدرت تخریب.
9- ایجاد مراکز فرماندهی و ستاد رهبری و گزینههای جانشین سیار جهت استمرار روند فرماندهی در جریان تحرکات در حمله های مختلف.
10- استفاده گسترده از عناصر انتحاری . به عنوان مثال در حمله به کوبانی بیش از 60 عامل انتحاری، در حمله به تاسیسات نفتی بیجی 20 نفر و در حمله به حسکه 32 عامل انتحاری نقش آفرینی کردند.
با این وجود اگر عملکرد کلی گروههای تروریستی داعش و جبهه النصره در سوریه و عراق را پیگیری کنیم، میبینیم که اقدامات فرماندهان نظامی آنها از هیچ قاعده و مبنای خاصی پیروی نمیکند، همین موضوع باعث شده بود تا مدتی پیش آنها در عرصه عملیاتی دست برتر را در اختیار داشته باشند، اما ابتکار عمل نیروهای مقاومت در سال اخیر شکست های متوالی را به این گروه های تروریستی وارد کرده و آن ها را تا مرز شکست نهایی کشانده است.