به گزارش مشرق، در چند سال اخیر ترویج اندیشه سلفیت تکفیری در غرب کشور زمینهساز برخی اقدامات ضدامنیتی و تروریستی شده است. این جریانات که هدفگذاری عمده خود را برای جذب جوانان دارای گرایشهای مذهبی به جریان سلفیت تکفیری متمرکز کرده بودند سعی کردند تبلیغات گستردهای برای این منظور صورت دهند. نگاهی به فریبخوردگان این جریان نشان میدهد که عمده تبلیغات صورت گرفته برای آشنایی و جذب جوانان اهل سنت در استانهای غربی کشور از طریق روشهایی نظیر برگزاری کلاسهای شرعی، انتشار سیدیهای سخنرانی سرکردگان این جریان و همچنین چاپ و انتشار برخی کتابهای مروج این اندیشه صورت گرفته است.
آنچه در این بین بیش از همه باید مورد توجه قرار گیرد این است که اکثر افراد جذب شده در این جریان جوانان دارای علقههای مذهبی بودهاند که متاسفانه از تحصیلات دینی بسیار پایینی برخوردار بودهاند و اسلام را فقط براساس برخی ظواهر آن میشناختهاند. البته این نکته نیز حائز اهمیت است که تصمیمگیران و سرکردگان گروههای تشکیل شده از دل این جریان نیز از علوم دینی بیبهره بودهاند و منابع اعتقادی خود را بهصورت پراکنده و غیر علمی کسب کردهاند و با نگاه و تاثیرپذیری از اندیشه گروههای جهادی خارج از کشور پا در این راه گذاشتهاند. لذا به راحتی میتوان نتیجه گرفت که ناآگاهی از اسلام و برداشت سلیقهای از احکام دینی و رسوخ اندیشه سلفی ـ تکفیری و همچنین نبود روشنگری دینی و علمی در منطقه در شکلگیری این اندیشه موثر بوده است.
با این مقدمه نگاهی میکنیم به گروهک تروریستی موسوم به «توحید و جهاد» که در زمستان سال 1387 بهوسیله تعدادی از فریبخوردگان عقاید تکفیری فعالیت خود را در ایران آغاز کرد. این گروه که ابتدا در میان مردم با نام «گروه ابوبکر» شهرت یافت، اولین اقدام ضدامنیتی و تروریستی خود را در صبحگاه چهارم اردیبهشت سال 88 انجام داد. نفرات شرکتکننده در این عملیات 27 نفر بودند که به اعتراف اعضای دستگیر شده در دو گروه مجزا به ستاد فرماندهی و یگان ویژه نیروی انتظامی در شهرستان سنندج یورش بردند که در نهایت منجر به شهادت و زخمی شدن تعدادی از پرسنل نیروی انتظامی شد.
با توجه به نبود سابقه جریانات تکفیری در اقدامات مشابه اولین گمان بهسمت جریانات قومی و تروریستی منطقه از جمله پژاک متمایل شد، اما خیلی زود به کمک اطلاعات مردمی مشخص شد که طراح و مجری این اقدام تروریستی جریانات تکفیری تازه تاسیس منطقه بودهاند.
حمایت نکردن مردم از این اقدام و تفکر سبب شد که اقدامات بعدی این گروه، مردم و ماموستاهای اهل سنت غرب کشور و بهویژه استان کردستان را نشانه رود. گروه ابوبکر که حالا دیگر خود را با عنوان توحید و جهاد معرفی میکرد هدف خود را ایجاد وحشت، ناامنی و اقدامات تروریستی علیه مردم مسلمان کُرد منطقه قرار داد. برای شناخت بهتر توحید و جهاد بهترین گزینه بررسی مشابهتهای آن با تروریستهای داعش است که اتفاقا موارد فراوانی در خود دارد. اولین مولفه توحید و جهاد در شباهت با داعش را میتوان تکفیر گسترده مردم منطقه دانست که حاصل اجتهاد شخصی و تعریف بسیار محدود و بسته از مسلمانی توسط این گروه تروریستی بود. دیگر مشابهت اساسی نیز به سطح پایین سواد فقهی و شرعی سران گروه و اجتهاد فقهی در بستر فهم پایین از دین و اسلام برمیگردد و درست به این دلیل است که میبینیم هدفگذاری ترورها با اولویت بهسمت ماموستاهای اهل سنت نشانه رفته و اعترافات تروریستها نیز نشان میدهد که ناتوانی در مباحثه با علمای شاخص اهل سنت در منطقه آنها را ناچار به این نوع ترورها کرده است.
سومین مولفه شاخص که شباهت تروریستهای توحید و جهاد و داعش را بیش از پیش آشکار میکند تاثیرپذیری از تفکر تکفیری وهابیت است که منجر به نفی مبانی فقهی مذهب امام شافعی میشود. خشونت در رفتار، ماجراجویی، افراط در عقیده، یکجانبهنگری کور و تحمل نکردن نظر و عقیده دیگران را هم باید در ادامه به صف طویل مشابهتهای این گروه با جریان داعش اضافه کرد.
با جمعآوریهای اطلاعات از سوی دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی کشور، با کمکهای اطلاعاتی مردم، اولین ضربات به تروریستهای توحید و جهاد وارد شد و در اولین مراحل امکان انجام عملیات نظامی و تروریستی از گروه سلب شد. این ضربات که توأم با دستگیریهای گسترده از عوامل و سران گروه همراه بود سبب شد تا توحید و جهاد برای ادامه فعالیت مجبور به جذب عناصر جدید باشد و افراد جدید که به مراتب شرورتر از گروه اولیه بودند برای اینکه ثابت کنند این گروه تروریستی همچنان وجود دارد و توان اقدام عملیاتی خود را نیز از دست نداده است، عملیاتهای جدیدی را پیریزی کرد که متاسفانه منجر به خسارات مالی و جانی به تعدادی از هموطنان اهل سنت شد. نگاهی گذرا به برخی اقدامات این گروه که عموما در نیمه دوم سال 88 رخ داد نشان میدهد که هدف این افراد فقط ایجاد رعب و وحشت و ناامنی در منطقه بوده است که گاهی از طریق سرقت و اقدامات تروریستی کور صورت گرفته است.
از اولین اقدامات این گروه سرقت مسلحانه از یک طلافروشی در شهرستان قروه در تاریخ 17 تیر 88 بود که با ربایش و قتل طلافروش همراه بود. این اقدام که حتی با ادعاهای اولیه این گروه مبنی بر پیروی از اندیشه سلفیت تکفیری نیز همخوانی نداشت، فقط برطرفکننده نیاز مالی تروریستها بود که به قیمت جان یکی از هموطنان اهل سنت تمام شد.
بیست و دوم همان ماه نیز گروه در اقدامی دیگر به ایستگاه پلیس کلانتری 12 سنندج یورش بردند و باعث مجروح شدن سه پلیس شدند. ترور مهدی کامیان، دادیار دادگستری سنندج از دیگر اقدامات گروه بود که در هجدهم شهریور 88 صورت گرفت.
عداوت و کینه تروریستهای توحید و جهاد با علمای اهل سنت که متاثر از روشنگری و بصیرت افزایی آنها در میان جوانان اهل سنت بود، و به اعتراف سرکردگان گروه مانعی برای جذب در جریانات تکفیری میشده است، منجر به این شد تا در 21 شهریور 88 در اقدامی ناجوانمردانه و غافلگیرکننده یکی از پرطرفدارترین و محبوبترین ماموستاهای اهل سنت کردستان به نام ماموستا برهان عالی را به شهادت برسانند. ضاربین این عالم بزرگوار بعدا در اعترافات خود اذعان کردند که هیچگاه شناخت صحیحی از ماموستا برهان عالی نداشتهاند و تصورشان از این شهید فقط القائات ذهنی غلط سرکردگان گروه بوده است.
حسن داوطلب، قاضی دادگستری در شهرستان سنندج نیز هدف بعدی تروریستهای توحید و جهاد بود که چهار روز بعد از ترور ماموستا برهان عالی صورت گرفت و منجر به زخمی شدن وی شد. ماموستای دیگری که باز هم توسط این گروه تروریستی به شهادت رسید و مردم اهل سنت کردستان و سنندج را داغدار خود کرد، ماموستا شیخالاسلام نماینده استان در مجلس خبرگان بود. این عالم بزرگوار نیز فقط به جرم تلاش برای وحدت و برادری در میان مسلمانان در استان در تاریخ 26 شهریور88 هدف ترور قرار گرفت.
در این میان برخوردهای دستگاه امنیتی و اطلاعاتی در استان برای مهار و ضربه به گروه همچنان ادامه داشت که نمونه آن درگیری مسلحانه پرسنل وزارت اطلاعات با عوامل این گروه در 5 مهر 88 در محله شریفآباد سنندج بود که با وجود هلاکت سه تن از تروریستها متاسفانه منجر به شهادت یک نفر از پرسنل وزارت اطلاعات و یک پاسدار بازنشسته و مجروحیت یک تن دیگر شد.
شرارتهای گروه تروریستی توحید و جهاد همچنان با هدف تامین مالی از طریق سرقت مسلحانه ادامه پیدا کرد: سرقت یک خودرو و مبلغ شش میلیون تومان از یک شهروند سنندجی در 13 مهر 88 و چهار فقره سرقت اتومبیل در شهرهای همدان، زنجان و شمال کشور در سالهای 88 و 89 به وقوع پیوست.
دو سرقت مسلحانه در ششم بهمن 88 که در یک مورد چهار و نیم کیلو طلا به سرقت رفت و منجر به مجروحیت یک نفر شد، بهعلاوه سرقت دیگری که ناموفق به پایان رسید از دیگر اقدامات گروه بود.
از دیگر اقدامات پر سر و صدای گروه که اوج وحشیگری این تروریستها را نشان میداد، حمله به کیوسک راهنمایی و رانندگی در میدان آزادی سنندج بود که منجر به شهادت چهار نفر از پرسنل نیروی انتظامی، یک نفر از مردم عادی و مجروح شدن 11 تن دیگر در 15 مهر 89 شد. در این اقدام تروریستی که دوربینهای راهنمایی و رانندگی واقع در میدان آزادی سنندج تصاویر آن را ثبت کردهاند، مشاهده میشود که چگونه تروریستها بهسوی مردم عادی رگبار میگیرند و یکبار دیگر ثابت شد که اقدامات تروریستی این گروهک، کور کورانه بوده است و فقط با هدف ناامنی و ایجاد رعب و وحشت انجام گرفته است.
یکی دیگر از ترورهای وحشیانه گروهک موسوم توحید و جهاد که هیچگاه سرکردگان و عوامل آن توضیحی برای انجام آن نداشتند، به شهادت رساندن چهار محیطبان محیط زیست در استان کردستان، در حین انجام خدمت بود. این اتفاق نیز در 13 اسفند 89 به وقوع پیوست.
اقدامات این گروه تروریستی که به شکلی خلاصه برخی از آنها ذکر شد در مجموع منجر به شهادت 20 نفر و مجروحیت 40 تن شد. در این مدت فعالیتهای شبانهروزی دستگاه امنیتی و اطلاعاتی و نیروهای انتظامی پیوسته باعث محدودسازی و دستگیریهای متعدد از گروه شد که در نهایت در اولین روز اردیبهشت سال 1390 آخرین خانه تیمی گروه در محله حسنآباد سنندج نیز شناسایی شد و کلیه عناصر آن دستگیر شدند.
در مجموع دستگیریهای صورت گرفته و درگیریها با این گروه تروریستی 102 نفر از عناصر این گروه شناسایی شدند و در نهایت تعدادی از این افراد در درگیریها به هلاکت رسید و مابقی دستگیر و روانه زندان شدند. افراد زندانی نیز بسته به نوع همکاری با گروه و شرکت در اقدامات تروریستی در روند قضایی به اعدام یا حبس محکوم شدند. اما آنچه در صحبتها و اعترافات عناصر این گروه مشاهده میشود، تاکید برخی عناصر حاضر در زندان بر مواضع قبلی خود و اعلام حمایت از گروههای تکفیری و تروریست فعال در سوریه و عراق همچون داعش و جبههالنصره است.
منبع: پنجره